دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

چرا هنوز هم باید شریعتی را بازخواند؟



 دکتر هادی خانیکی

 روزنامه شرق، یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۱


 مقاله دکتر خانیکی در روزنامه شرق از حد ظرفیت تلگرام فراتر می رفت؛ از این رو با حذف بخش های آغازین آن، جان کلام ایشان را تقدیم می نمایم.


*دکتر شریعتی* متفکری است که با او موافق یا مخالف باشی، نه می توانی در آرشیو تاریخ بایگانی اش کنی و نه با هِلی برد اندیشه و کنش از آستانه قرن پانزدهم هجری شمسی به سال های پیش از انقلاب او را بر صندلی اتهام یا تجلیل بنشانی؛ یا حتی او را به همان شیوه تا امروز جامعه پساانقلابی بیاوری و به جد یا طنز، پرونده اش را به دادگاه بسپاری. به تعبیر درست دخترش سوسن شریعتی *« او متفکری است در دسترس، آدمی ساکن دنیاهای موازی، روحی سیال و مواج که از هر دری رانده شده، از گوشه دیگر برمی گردد و باز می بینی که در برابرت نشسته است و تو را واداشته تا در برابرش بنشینی».* 


 من در دورانی که به واقع آرمان خواهی را با انقلابی گری دنبال می کردم، با اندیشه ها و منش شریعتی آشنا شدم و اکنون در همان امتداد آرمان خواهانه برای امروز و آینده ایران بیشتر به گفت وگو می اندیشم. بی مناسبت نمی دانم به فشرده گفتاری که در سمپوزیوم علمی آذر ماه ۹۶ *«اکنون، ما و شریعتی»* با عنوان *«شریعتی، امکان و امتناع بازآفرینی منطق و کنش دیالوژیک (گفت وگویی)»* داشته ام برگردم.


 در آنجا گفتم که هر منظومه فکری نسبتی با گفتمان های مسلط و مسائل زمانه دارد. گاه منظومه فکری، فرزند صرف زمانه خود است و نوعاً مشخصات فرهنگی و فکری دوره ای خاص را نمایندگی می کند. این سنخ از اندیشه ها عمدتاً تاریخی اند و قادر نیستند فراتر از نقشی که در یک مقطع تاریخی داشته اند، عهده دار نقش های تازه شوند؛ *اما منظومه هایی نیز هستند که قدرت فرارفتن از محدودیت های زمانی و مکانی یک مقطع خاص را دارند. این توانایی عمدتا برآمده از منطق و کنش گفت وگویی آن منظومه هاست.* 

منظومه فکری دکتر علی شریعتی از این دست است و به همین اعتبار می توان از پروژه « *نوشریعتی* » در جامعه و جهان کنونی نیز دفاع کرد.


شریعتی به دوره ای تعلق دارد که صف بندی های متصلب ایدئولوژیک عرصه جهانی و داخلی را در اشغال خود دارند. این منظومه های ایدئولوژیک، در یک خصیصه با هم مشترک اند و آن وجه مونولوگی آنها و *فقدان توان گفت وگو با دیگر منظومه های فکری است.*  دکتر شریعتی به منزله متفکری که در آن دوره می زید و می نویسد و سخن می گوید، از این خصیصه مبرا نیست؛ *اما همه محتوای فکر شریعتی را نمی توان با صفت صرف ایدئولوژیک بودن، به یک الگوی مونولوگی منحصر دانست. ظرفیت های مهم اندیشه دیالوژیک شریعتی، نیاز دوره و زمانه ماست. ما می توانیم با بهره گیری از این ظرفیت ها، به الگوی بازسازی شریعتی برمبنای نیاز دوره و زمانه خود بیندیشیم.* 


 ازجمله ویژگی هایی که شریعتی را واجد صفت گفت وگویی می کند، اینهاست:


 * میراث فکری شریعتی به هیچ روی یک میراث فکری تک منبعی نیست. این خصیصه ای است که شریعتی به آن آگاه است و از آن دفاع می کند. او اسلام را در این زمان به منزله یک مکتب و یک منظومه خودبسنده نمی داند؛ بنابراین محصول فکری او حاصل دیالوگی میان سنت اسلامی، سنت ایرانی، سنت غربی و اندیشه چپ است.* 

 *او با سنت های فکری گوناگون، بیشتر احساس رقابت یا همنشینی می کند، تا دشمنی، دوگانه دوست- دشمن با مواریث فکری او سازگار نیست. منظومه های فکری از نظر او الگوهای رقیب به شمار می روند.* 

 *شریعتی در بازسازی فکر دینی، صرفا به مخاطب دینی نظر ندارد؛ بلکه به نحوی منظومه های فکری را بازسازی می کند که مخاطب دیندار، مارکسیست و لائیک می توانند مخاطب او واقع شوند؛ بنابراین فکر او غیریت ساز نیست.* 

 * تلاش او برای ایجاد گفت وگو میان سه قلمرو آزادی، برابری و عرفان یکی از تلاش های پرارزش اوست. این سه گانه در دوره شریعتی، در سه اردوگاه معارض با یکدیگر جای دارند.* 

 سوژه حاصل از فکر شریعتی، با سوژه های محصول کادرهای ایدئولوژیک دهه  ۴۰ و ۵۰ تفاوت آشکار دارد. سوژه های آن دوران تمام هستی و ابعاد شخصیتی خود را به نقش و کنش « *سیاسی* » منحصر می کنند؛ *اما شریعتی همواره در کنار وجه سیاسی و اعتقادی کنشگران که ساحت «اجتماعیات» و «اسلامیات» است، گشاینده باب کویریات نیز هست. وجه کویریات شریعتی، سوژه تماما سیاسی شده منظومه های تک بعدی ایدئولوژیک را تعدیل می کند.* 


 * ما امروز بیش از هر وقت به قدرت گفت وگوی اندیشه و مواریث فرهنگی نیازمندیم. روشنفکری و مهارت ورزی پس از انقلاب حتی آنجا که رویکرد بیشتر نظری به دیالوگ داشته است، هنوز نیازمند بازاندیشی و بازآفرینی زیسته های گفت وگویی است، به این سبب و به لحاظ ساختار اندیشه ای و رفتاری همچنان وامدار رویکرد و تجربه شریعتی در توجه به ضرورت علمی دیالوگ و تولید یک منظومه فکری دیالوژیک با مولفه های پیش گفته و فراتر از آن است.* 


                         ابراهیم جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.