دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

*موسیقی فاخر با شنونده فاخر*

*موسیقی فاخر با شنونده فاخر* 

 ابراهیم جعفری

 دهکده جهانی

dehkade_jahan

 

*دهم بهمن ماه* سالروز تولد استاد *اکبر گلپایگانی* هنرمند تاثیر گذار در عرصه موسیقی ایران زمین است که با پشت سر گذاشتن ۸۸ سال از عمر خود، همچنان سرشار از انگیزه و نشاط است. این چهره  محبوب که آواز را در منظومه موسیقی ایران نهادینه ساخت، چند مصاحبه خواندنی با مطبوعات داشت که گلچینی از گفته های ایشان با روزنامه ایران در ۱۹ شهریور ۱۳۹۷ تقدیم حضورتان می گردد. برای این هنرمند عزیز و دوست داشتنی آرزوی سلامتی و موفقیت داریم. 


   مردی که « *حنجره طلایی* » نام گرفته، بی شک این عنوان برازنده او و هنرش می باشد. اکبر گلپایگانی متخلص به *گلپا* می گوید: " من گلپا هستم و در هنرم‌ هیچ ادعایی ندارم و این اسم عنوانی است که دوستدارانم به من لقب داده اند. " *من با نام گلپا در قلب مردم جای گرفتم و با همین نام روی دوش مردم خداحافظی می کنم. امیدوارم تا زنده هستم، بتوانم کارهایی انجام بدهم که مردم کشورم علاقه مند هستند و از من انتظار دارند* . " 

 *از دیدگاه اکبر گلپایگانی موسیقی سلیقه است؛ ولی ما باید گوش مردم را با موسیقی های خوب آشنا سازیم* ."


استاد گلپا در پاسخ به این سوال که در تربیت گوش مردم چه کسانی مسئول هستند؟ می گوید: " یک زمان برنامه ای به نام گل ها بود و این برنامه را افراد بسیار مهمی اداره می کردند. درست است که آقای *داوود پیرنیا خالق برنامه گل ها* بودند؛ اما ایشان مشاورانی چون *روح الله خالقی، موسی معروفی، رهی معیری، علی دشتی و* ... داشت که گرداننده این برنامه بودند و علاوه برآن نوازنده های مطرحی چون *حسن کسایی، جلیل شهناز، فرهنگ شریف، رضا ورزنده، پرویز یاحقی، حبیب الله بدیعی و* ...  حضور داشتند. این امرخود به خود سبب شد این برنامه *۱۰ دقیقه ای* مورد توجه مردم قرار گیرد و به مرور زمان به *۴۵ دقیقه* رسید. در برنامه *گل های جاویدان* خوانندگانی مانند *بنان، قوامی، فاخته ای، عبدالوهاب شهیدی، عبدالعلی وزیری، عزت روحبخش و* ... حضور داشتند و من نیز با آن برنامه همکاری می کردم. همه این دوستان در جایگاه خودشان انتخاب شده بودند و گوش های مردم و مخاطبان آن دوران را برای شنیدن یک موسیقی فاخر آماده می کردند. زمانی که وارد موسیقی شدم، بدون هیچ ادعایی عاشق هنرم بودم و به مدت ۱۰ سال شاگردی *نورعلی خان برومند* را کرده بودم. 


در *گل_های_جاویدان* که اجرای برنامه داشتم، یک روز آقای مشیر همایون را در راهروی رادیو دیدم، ایشان می دانستند من شاگرد نورعلی خان برومند هستم و به من گفتند: " گلپا جان کجا میری؟ گفتم به اتاق آقای پیرنیا ؛ از من دعوت کرده اند که آواز بخوانم. " ایشان گفتند:  " یعنی می خواهی آواز بخوانی؟! " گفتم بله. گفت: «برو پشت سر مُرده آواز بخوان». اما من به جای آن که از این سخن ناراحت شوم وعکس العملی نشان بدهم، از حرف های او درس گرفتم؛ چرا که استادم به من آموخته بود: « *اگر به دنبال آواز هستی نباید شبیه دیگران بخوانی، آن ها خیلی بهتر از تو این روش را انجام می دهند؛ تو باید بروی گلپا شوی* » این صحبت ها تلنگری بود تا مسیر خودم را انتخاب کنم و به دنبال ساخت مثنوی شور « *مست مستم ساقیا دستم بگیر* » با غزلی از بیژن ترقی و آهنگسازی مرتضی خان محجوبی رفتم. بعد از این کار مثنوی دشتی را خواندم و در ادامه قطعه « *پیش ما سوختگان، مسجد و میخانه یکی است* » را اجرا کردم که حواشی بسیاری داشت و بعدها در دستگاه های مختلف همچنان آواز خوانی را ادامه دادم. 


 *استاد اکبر گلپا بر این باور است که:  " موسیقی سلیقه است؛ ولی ما باید گوش مردم را با موسیقی های خوب آشنا سازیم . هنرمندانی که آواز می خوانند یا ساز می نوازند باید برای قلب مردم بخوانند و بنوازند* و زمانی که به شهرت می رسند و پول هم به دنبال آن می آید، باید آن مبلغ را در راه همان مردم هزینه کنند. او می گوید: " *من تا به این سن نه حقوق پیشکسوتان را گرفته ام و نه حقوقی از آن زمان که در برنامه گل ها بودم* . " 


  *پهلوان تختی* وصیت کرده بود در مستند ایشان آواز بخوانم و من هم چندی پیش برای ساخت این مستند به پاریس رفتم. با آقای تختی دوستی دیرینه ای داشتم و ۶۰ سال با این مرد بزرگ آشنا بودم. او علاوه برکُشتی گیر بودن، شخصیت بزرگی داشت. زمانی که پاریس بودم، در مصاحبه ای گفتم من تنها یک آرزو داشتم که به آن رسیدم و برآورده شد و آن نشان دادن مسیر تعالی به جوانان بود. *موسیقی با آنکه سلیقه های مختلفی را در بر می گیرد، پاک است و شجاعت را در انسان تقویت می کند و با سیاست همخوانی ندارد. ما باید برای #موسیقی_فاخر ، #شنونده #فاخر تربیت کنیم* . آن زمان که تشییع پیکر *مرحوم ناصر ملک مطیعی* را در تلویزیون تماشا می کردم که مردم به خیابان ها آمده بودند و می خواندند:

 *« می دونستی که خاک، فرش منه، رفتی نموندی چرا بخت سپیدو، به سیاهی نشوندی» با خودم گفتم این صدای همان مردم است* .


 *جانش سالم و عمرش دراز باد*

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.