دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

نوروز؛ آرش کمانگیرِ فرهنگ ایرانی است»

نوروز؛ آرش کمانگیرِ فرهنگ ایرانی است»

 علی اکبر جعفری و ابراهیم جعفری
 دهکده جهانی


 
  زِ کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
 از این باد آر مدد خواهی، چراغ دل برافروزی
 به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
 به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
                                                           "حافظ"

                                                                             ویژه نامه صدای پای بهار

صدای پای بهار به گوش می‌رسد، جوشش بهار انجماد زمستانی را می‌شکند تا به تازگی دمیدن نفس نو بیانجامد و طنین شادی در طبیعت جاری شود. ‏هر بهار موعدی است برای تازه شدن و هر نوروز اُمید آفرین؛ جان طبیعت که زنده می‌شود، گویی شور و اشتیاق را در انسان ها برمی انگیزد تا در گذشته نمانند و برای آینده بهتر تلاش کنند. ‏

‏ هرچه از عمر نوروز می‌گذرد، جوان‌تر، شاداب‌تر و باشکوه‌تر می‌شود. به تعبیر استاد بقایی ماکان ، حتی در بدترین و وحشتناک‌ترین ایامی که بر این ملت گذشت، یعنی آن زمانی که مغولان آمدند و کُشتند و بردند و در آن هنگام که تیغ یأس و مصیبت را با گلوی این قوم آشنا ساختند، باز هم نوروز مردم این سرزمین را به حال خود رها نکرد و نور اُمید را به قلب‌هایشان تابانید. ‏

 یک جامعه برای توسعه ارتباطات و تعامل با جهان به نمادی واحد نیاز دارد تا از رهگذر آن، خود را به دنیا معرفی کند. نوروز به واسطه گستره جهانی و فراملی‌اش، از سوی یونسکو ثبت بین‌المللی شد تا به‌عنوان هدیه‌ای از فرهنگ ایرانی به دنیا معرفی شود.

 آیین نوروز قادر است در یک زمان و موقعیت واحد، افراد مختلف از همه ادیان و مذاهب اعم از زرتشتی، مسیحی سنی، شیعه و ... را با مقدسات، کتاب‌ها و علائق متفاوت بر سر سفره هفت‌سین و مراسم نوروز گردهم آورد.
هر کسی مختار است چیزی را بر سر سفره نوروز خود بگذارد که برای او اهمیت دارد. عناصری که در هفت‌سین کنار هم چیده می‌شوند، همگی بیانگر پایان زمستان و آغاز بهار، به جا آوردن شکر نعمت‌ها و دلیل معاشرت و گردآمدن افراد است.
در روزگاری که این همه تنش و دشمنی و خشونت وجود دارد، نوروز می‌تواند مهم‌ترین و بهترین بستر جهت همزیستی میان ملل باشد.

 نوروز در داخل ایران نماد وفاق ملی میان خرده فرهنگ‌ها و در خارج از مرزها، نشان همزیستی و همراهی ملت هاست. پیوستن به آیین نوروز، تغییر دین، فرهنگ، عقیده و اندیشه نمی‌خواهد و هر انسانی با هر مرام و مسلکی می‌تواند کنار سفره نوروز بنشیند. این ویژگی مهم نوروز کاملاً استخراج شده از فرهنگ متکثر ایرانی و بستری برای همزیستی همه فرهنگ‌ها می باشد.
این موهبت یکی از مزیت‌های فرهنگ ایرانی و نوروز است که تساهل و تسامح از اجزای هویت آن شناخته می‌شود. نوروز آیینی است که می‌تواند افراد را به هم نزدیک کند و زمینه تعامل و گفت‌وگو با دیگران را فراهم سازد.
 در حقیقت نوروز یک نماد فرهنگی است که جنبه فراملی خود را در عین حفظ هویت فردی انسان ها حفظ کرده است؛ بنابراین در مقام پاسخ به این پرسش که «نماد واحد نوروز چیست؟» باید گفت نماد واحد برای نوروز، چیزی جز تساهل و تسامح و پذیرش تکثر نیست.

                                  جالب ترین آداب و رسوم نوروز در شهرهای مختلف ایران

دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن می گوید:


  «گستره مرزهای فرهنگی ایران تا آنجایی است که نوروز را پاس می دارند.» نوروز آرش کمانگیر فرهنگ ایرانی است. ایران در سپهر فرهنگی؛ فراتر از مرزهای سیاسی می باشد.
 
 اگر صدها میلیون ساکنان این گستره فرهنگی از غرب چین تا شرق اروپا خواهان آنند که نوروز به نمادی جهانی تبدیل شود، برای آن است که می خواهند آیینی که فقط سمبل و پرورنده پاکی، دوستی، نرمش، آشتی، سازگاری، اعتدال، زیبایی و نیکی است و با هیچ دین و مسلکی سر ناسازگاری و ستیز ندارد، جهانی و جهانگیر باشد تا همگان آن را ارج نهند و نیکی، محبت، مهر و آشتی را پاس دارند. باشد که ستیزه جویان، نوروز اندیش شوند.

 در پایان این یادداشت را با شعر زیبای زنده یاد فریدون مشیری در مورد نوروز آراسته می سازیم.

                                        عکس نوشته بوی باران بوی سبزه بوی خاک - عکس نودی

بوی باران بوی سبزه بوی خاک

شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی پوشی به کام
جامت از آن می که می باید تهی است

 ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
 ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
 ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
 گر نکویی شیشه غم را به سنگ
 هفت رنگش میشود هفتاد رنگ

  فرارسیدن بهار زیبا و نوروز فرخنده را به هم میهنان تبریک و تهنیت عرض نموده، از خداوند متعال توفیق روزافزون آنان را در سال جدید مسئلت نموده و از او می خواهیم که:

              حَوَل حالَنا ِالی َاحسنِ الحال

جهادگر شهید مهندس محمد وکیلی فرد یاور محرومان کردستان*

*جهادگر شهید مهندس محمد وکیلی فرد یاور محرومان کردستان* 

 ابراهیم جعفری



 ۱۵ اسفند سالروز شهادت مهندس محمد وکیلی فرد که اتفاقاً با *روز درختکاری* و آغاز *هفته منابع طبیعی* همزمان گردیده، انگیزه و فرصتی را ایجاد نمود تا پس از ۳۶ سال با این جهادگر مشتاق فلاح تجدید میثاق نماییم.

 بدون تردید یکی از افتخارات جهاد سازندگی گلپایگان این است که *خاستگاه آغازین* فعالیت این چهره سخت کوش در عرصه *کشاورزی و منابع طبیعی* بود.

شهید وکیلی فرد اولین دوره از فعالیت جهادی را با حضور در کمیته کشاورزی و اجرای طرح های زیربنایی از جمله *احیای قنات ها* آغاز کرد و با دعوت از استادان دانشگاه و پژوهشگران به منطقه، از دیدگاه های علمی آنان در پیشرفت طرح ها استفاده نمود و آثاری از توسعه در روستاها را بنیان نهاد. 


محمد همگام با فعالیت در عرصه کشاورزی به منظور پشتیبانی از رزمندگان در مناطق جنگی ایلام حضور یافت. بعد از چندماه فعالیت که با خاطرات دلنشینی همراه بود، دانشگاه ها ( پس از انقلاب فرهنگی ) بازگشایی شدند؛ از این رو برای تداوم تحصیل به دانشگاه بازگشت. 

یادآوری یک خاطره از حضور او در حین بمب باران ایلام و آزادی دهلران، خالی از لطف نیست. هنگام رساندن ارزاق به مردم، محمد تلاش می کند یک گونی محتوی مواد غذایی را به محل دیگری حمل کند؛ اما شناختی از مسیر و  مقصد نداشته است. در حالی که گونی را بر دوش کشیده بود، از یک فرد محلی آدرس مقصد را سوال می کند که آن فرد با این تصور که شغل محمد باربری است و سواد ندارد، پس از راهنمایی به او می گوید تابلو محل بالای سر شماست؛ *سواد چیز خوبی است* . پ

پس از تکمیل مقطع کارشناسی از دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه تهران، جهت بررسی وضعیت کشاورزی *جزیره مینو در آبادان* و *پیشگیری از تلف شدن نخل های خرما در این جزیره* ، به منطقه جنوب عزیمت کرد و طرح هایی را به ستاد بازسازی مناطق جنگی ارائه داد و مدتی هم در منطقه بر طرح ها نظارت داشت. شهید وکیلی فرد  برای دوستان تعریف می کرد اجرای این طرح ها به گونه ای بود که گلوله های توپ هم از سوی ایران و هم از سوی عراق، از بالای سر او و همرزمانش عبور کرده و آنان در محاصره تبادل آتش قرار داشتند!    


 با فرا رسیدن زمان سربازی، محمد تصمیم گرفت خدمت خود را در *استان محروم کردستان* گذرانده تا با رفع مشکلات کشاورزان سهمی در *فقرزدایی* آن منطقه داشته باشد. حضور موثر این چهره خدوم در کردستان منشاء تحولاتی در کشاورزی استان گردید که روایت آن از زبان جناب آقای *مهندس مهرفرد* معاون وزارت جهاد کشاورزی از سال ۱۳۷۷ تا ۱۳۹۹ ( در دو مقطع زمانی ) خواندنی است. آقای مهرفرد که از بنیانگذاران جهادسازندگی کردستان است، در مورد نقش شهید وکیلی فرد در کردستان موارد زیر را یادآور می شود:


دیدگاه های کارشناسی محمد در مراجع ذیصلاح مانند شورای کشاورزی استان، استانداری و ... نقش تعیین کننده ای داشت؛ زیرا از دانش کافی و اعتماد به نفس لازم برخوردار بود.
شهید وکیلی فرد به شدت دارای روحیه پژوهشی بود و همواره از مسئولان در رابطه با ضعف تحقیقات کشاورزی انتقاد داشت و آنان را به امر خطیر تحقیق دعوت می کرد.

 در جلسه های برنامه ریزی و هماهنگی اجرای طرح ها، مسائل و مشکلات را مطرح می ساخت و با مسامحه کاری ها برخورد جدی داشت. بن بست ها را درهم می شکست و راه حل های متعددی برای رفع موانع و پیشبرد اهداف مطرح می ساخت.
 در جلسات حتی تا پای مجادله و درگیری، از حق کشاورزان محروم دفاع می کرد؛ به گونه ای که این موضوع در فعالیت های ایشان در هیئت واگذاری زمین استان، آشکارا خود را نشان می داد.
 در مقابل فئودال ها و افراد چاپلوس قاطع و صریح بود و به هیچ وجه تحت تاثیر قرار نمی گرفت؛ به همین دلیل واسطه گران و سودجویان از این گونه برخوردهای ایشان ناراحت بودند.
 به دلیل مدیریت و توان بالای علمی،  مسئولیت هایی از سوی وزارتخانه به او واگذار می گردید که از جمله آن ها حضور در اجلاس اکو به عنوان نماینده ایران و در عین حال جوان ترین فرد شرکت کننده در اجلاس، پس از مسافرت آیت الله خامنه ای ( در زمان ریاست جمهوری ) به پاکستان و نیز شرکت در جلسات کشاورزی در باره گندم دیم مرکز به عنوان نماینده وزارت جهاد سازندگی بود.

 شهید وکیلی فرد روستا را به عنوان محور تولید می شناخت و در کنار ارائه طرح های زیربنایی تلاش می کرد تا نهاده های کشاورزی در موقع مناسب و با حداقل قیمت در اختیار کشاورزان قرار گیرد.
از سوی دیگر با مدیریت محمد بر اجرای دو طرح سنابل ۱ و ۲ ، تنها در مرحله اول حدود ۳۰۰ تن افزایش تولید گندم در کردستان را به همراه داشت.
 در زمینه جذب نیروهای متخصص، با دانشگاه ها و مراکز علمی ارتباط برقرار می کرد و از کانال های مختلف برای خدمت در جهاد سازندگی کردستان اقدام به جذب آنان می نمود.
در هر نشستی تحلیل های تازه داشت و با امیدواری در جهت رفع مشکلات راه حل ارائه می داد. عنصر تفکر و تدبیر در تصمیم گیری های او نقش اساسی داشت و از رکود و انجماد و راه حل های قالبی فاصله می گرفت.

 سرانجام این چهره خستگی ناپذیر با کوله باری از خدمت عاشقانه جان خود را در مسیر آرمانش بر کف نهاد؛ به همین دلیل در مراسم شب هفت این شهید، گروه زیادی از همکارانش در جهاد سازندگی استان کردستان که به گلپایگان آمده بودند، او را یار کردستان خطاب می کردند.

   در پیام مهندس بیژن نامدار زنگنه وزیر وقت جهادسازندگی پس از شهادتش آمده بود که:
برادر شهید مهندس محمد وکیلی فرد؛ جهادگری که به عشق خدمت به محرومان و روستائیان پا به جهاد گذاشت، لحظه ای از تلاش و ایثار دست نکشید و کوله بار سنگین انقلاب را بر دوش کشید. او با تلاش خستگی ناپذیر و با خون خود روستاهای خشکیده را آبیاری کرد.
 روستائیان محروم و جهادگران کردستان ارزش خدمات شهید وکیلی فرد را خوب می شناسند و از تحولاتی که این جهادگر مخلص در آن دیار محروم به وجود آورد، به خوبی آگاهند و هیچ زمانی فراموش نخواهند کرد.

 به روان تابناک او و پدر بزرگوارش زنده یاد حاج محمدرضا وکیلی فرد که همواره جهادی بودن را افتخار خود می دانست و چنین فززند شایسته ای را به جامعه تقدیم کرد، درود می فرستیم

 در پایان شعری را که عموی فرهیخته این شهید بزرگوار جناب آقای عبدالحسین وکیلی فرد در وصفش سروده است، تقدیم حضور خوانندگان عزیز می نمایم:

محمد چه گفتت سحرگه سروش
که آوای لبیک ات آمد به گوش

محمد چه در سینه داری نهان
که هرگز نگفتی، نکردی عیان

گمانم زِ سازی است که مطرب نواخت
صدای قُم ارجع از آن ساز خاست

که خیمه به دشت جنون بُرده ای
وضو را تو در شط خون کرده ای

نماز شهادت به خون در خوش است
به درگاه او جسم بی سر خوش است

 شهادت گوارایت ای مرد مرد
غمت را تو دیدی که با ما چه کرد؟


زبان فارسی استوار بر شانه های فردوسی و دهخدا

 

 

 *به مناسبت ۷ اسفند، سالروز درگذشت علامه دهخدا* 


 ابراهیم جعفری

 دهکده جهانی

@dehkade_jahan


 *علامه دهخدا* از شخصیت های نامدار ایرانی است که مقام و مرتبت علمی و اخلاقی اش به خوبی شناخته نشده است. 

 *دکتر محمد بقایی ماکان* استاد ادبیات فارسی در مصاحبه ای با روزنامه ایران مورخ ۷ اسفند ماه ۱۳۹۳ یادآور شده است: " به نظر نمی رسد پس از فردوسی کسی به اندازه دهخدا برای تقویت و تحکیم زبان فارسی رنج برده باشد. *اگر این زبان را به پلی تشبیه کنیم که بر دو پایه استوار است، یک پایه آن بر دوش فردوسی و شاهنامه و دیگری بر شانه دهخدا و لغتنامه اش قرار دارد* . او نه تنها از این منظر همانند فرزانه توس درخور ستایش است؛ بلکه وجوه گوناگونش در عرصه فرهنگ سبب شده تا در میان نوابغ ایرانی چهره ای ممتاز به شمار آید." 

 دهخدا را می توان به منشوری با انوار گوناگون تشبیه کرد؛ زیرا تلاش های فرهنگی او که هر یک در نوع خود تازگی داشته، در مجموع موجب تقویت و گسترش زبان فارسی شده است.  این فرزانه کم نظیر در زمینه های لغت شناسی، نظم، نثر، ترجمه، تصحیح متون، روزنامه نگاری، طنز و فعالیت های سیاسی دارای تاثیراتی است که هر یک از آن ها به تنهایی می تواند از او چهره ای نامبردار بسازد.


 علامه دهخدا که جهان و سیاست را به خوبی درک می کرد، بهتر دید تا در نیمه عمر و در حالی که فضا برای رفتارهای سیاسی در دوره استبداد صغیر و بعد از آن کاملاً بسته بود، حرکتی را آغاز نماید که نمایانگر دغدغه های تاریخی او قلمداد می گشت.

 *در این وضعیت او تلاش کرد احیا کننده بخشی از تاریخ ایران باشد که در بافتارِ زبان خود را نشان می داد؛ زبانی که با وجود سابقه طولانی و ادبیات پُربارش، طبقه بندی جدّی در باره اش صورت نگرفته بود. او دریافت که باید ریشه های متعدد این زبان را ثبت کند تا هویت فرهنگی ایران را به شکل حافظه زبانی بازسازی نماید* .


 فرایند تحقیق و پژوهش لغتنامه از آغاز تا زمان انتشار *۴۵ سال* به طول انجامید و حدود *۳ میلیون فیش* تهیه گردید؛ به گونه ای که تا آن زمان، فرهنگی با این جامعیت در ایران وجود نداشت.

لغتنامه دهخدا خلاء بزرگی را در زمینه فرهنگی کشور پُر کرد و به منبع درخور توجهی برای پژوهندگان و اهل فرهنگ تبدیل شد؛ به طوری که اکنون می توان آن را با دایره المعارف های بزرگ دنیا مانند بریتانیکا، امریکانا و لاروس مقایسه کرد؛ با این تفاوت که دانشنامه های دیگر هر ساله تجدید نظر و بازبینی می شوند؛ ولی چنین رویه ای در خصوص لغتنامه دهخدا وجود ندارد.


 دهخدا نشان داد که در سخت ترین شرایط و در استبداد محض هم می توان سیاسی ترین رفتار را بدون روایتی رادیکال از مبارزه از خود بروز داد. او به تنهایی و بعد با حلقه ای از شاگردانش، بخشی از هویت زبانی فارسی که حافظه تاریخی ایران را رقم می زند، نجات داد که این اقدام بزرگ ترین عمل روشنفکرانه اش به شمار می رود. 

 *می توان گفت دهخدا نماد واقعی تاثیر متقابل نهضت مشروطیت و ادبیات با یکدیگر است* . فراموش نکنیم که اشعار و مقالات او تاثیری عمیق در به ثمر رساندن آن انقلاب داشت و متقابلاً جنبش مشروطیت افکار و اندیشه های بلند او را پرآوازه کرد. در حوزه طنز نیز با مقالاتی که در هفته نامه صوراسرافیل با عنوان " *چرند و پرند* " و نام مستعار " *دخو* " می نوشت، شیوه ای را در این سبک ادبی پایه ریزی نمود.


 *از سوی دیگر دهخدا و همکارانش در هفته نامه صور اسرافیل را می توان پدران مطبوعات ایران دانست که با شیوه نوشتن خود ادبیات را از حوزه نخبه گرایانه خارج کرده و نثر عام را در جامعه ترویج نمودند* .

 عبارت " *مطبوعات مقدس* " که بارها توسط خطیبان مشروطه خواه نظیر سید جمال الدین و ملک المتکلمین تکرار می شد، این گونه در ذهن بسیاری از مردم القا می کرد که خریدن و خواندن روزنامه هایی مانند صوراسرافیل و حبل المتین از اعمال شایسته ای است که اَجر معنوی دارد.

 دهخدا داستانی را بدین شرح نقل می کند که " روزی پیرمردی برای حق اشتراک خود به روزنامه صوراسرافیل می آید؛ به دلیل این که بالا رفتن از پله ها برایش دشوار بود، فردی پیشنهاد داد که وجهش را بالا برده و رسید اشتراک را برایش بیاورد؛ *اما او نپذیرفت و پرسید پس اجر  معنوی و ثوابی که در نتیجه بالا رفتن از پله ها نصیبم خواهد شد، چه می شود* ؟! 

روزنامه صوراسرافیل اولین روزنامه ای بود که به سبک روزنامه های غربی در کوچه و بازار توسط روزنامه فروش ها که معمولاً نوجوانان بودند، به مردم فروخته می شد.


 در سال ۱۳۳۴ با وخیم شدن حال جسمانی اش، به دکتر محمد معین سفارش می کند که انتشار لغتنامه را پس از مرگش ادامه دهد. او طی نامه ای به رئیس مجلس شورای ملی تمامی حق التالیف لغتنامه را به ملت ایران بخشید.

 *دهخدا یک عمل گرای فرهنگی، سیاسی جدی بود که حافظه ایران را روایت کرد* .


                   *یادش گرامی باد*