دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

غیر از هنر که تاج سر آفرینش است ، دوران هیچ منزلتی جاودانه نیست



 به مناسبت روز جهانی هنر و هنرمند

 

 ۱۵ آوریل مصادف با ۲۶ فروردین ماه روز جهانی هنر می باشد.
 نامگذاری این تاریخ به عنوان روز جهانی هنر در سال ۲۰۱۲ میلادی به افتخار سالروز تولد لئوناردو داوینچی به عنوان سمبل صلح جهانی، آزادی بیان، تحمل، برادری و چند فرهنگی بودن و همچنین اهمیت هنر در زمینه های دیگر  تاریخ پیشنهاد گردید.

 روز هنر نقش مهمی در توسعه دانش، تشویق به گفت و گو و لذت بردن از زندگی دارد. این  ویژگی‌هایی است که هنر همیشه همراه خود داشته است. به این ترتیب می‌توانیم با توسعه بیشتر هنر به آزادی و صلح در جهان دست پیدا کنیم.
روز هنر باعث می‌شود میان خلاقیت‌های هنری و جامعه پیوند ایجاد شود. همچنین این روز از سوی انجمن بین‌المللی هنر، برای ایجاد آگاهی در مورد فعالیت‌های خلاقانه هنر در سراسر جهان ثبت شده است.
از این رو یونسکو در روز هنر همه را به فعالیت‌های مختلف مانند مناظره‌ها، کنفرانس‌ها، کارگاه‌ها، رویدادهای فرهنگی و دیدار از نمایشگاه‌ها تشویق می‌کند.

 از سوی دیگر این روز به‌ عنوان نمادی از آزادی بیان، چند فرهنگی، صلح جهانی، بردباری و برادری ثبت گردید. همچنین روز هنر گواهی بر تأثیر هنرهای زیبا در همه شئونات زندگی است.
هنر در شکل‌های مختلف وجود دارد؛ اما رشته‌های رسمی آن برای اولین بار در یونان باستان تأسیس شد. این رشته‌ها شامل معماری، نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی، ادبیات و رقص می‌شوند. بعدها، سینما به‌عنوان هنر هفتم در سال ۱۹۱۱ توسط منتقد بزرگ سینما، ریچیوتو کانودو، به اشکال مختلف هنر اضافه شد.

 هنرمندان بزرگ به ما یاد دادند که از طریق هنر از زندگی لذت ببریم. آنان به ما آموختند که می‌ توان با هنر رنج‌ها و سختی‌های زندگی را کم کرد.
 قطعاً تأثیر شگفت انگیز هنر در جهان بر هیچ کس پوشیده نیست. پس اگر لحظه‌ای به نبودن هنر و هنرمندان بزرگ فکر کنیم، متوجه تأثیر فوق العاده آن بر زندگی خود می‌شویم. هنر لذت بی پایان زندگی است.

 هنرمند کسی است که عِرق روحی خویش را در یکی از قالب های هنری مانند نقاشی، طراحی، مجسمه سازی، صنایع دستی، موسیقی، نمایش، عکس و فیلم و یا حتی در کالبدِ رُمان و شعر می دمد و سعی می کند با مضامین مختلف و روایت های نو و قابل انعطاف در ژانرهای متفاوت و روح نواز به شهروندان ارائه نماید.
در عصر کنونی هنرمند مبارزی است که همزمان در دو جبهه متفاوت درون و برون در نبردی بی امان می باشد.
 در مبارزه درون، یک هنرمند در تکاپو برای پیدا کردن پاسخ به پرسش هایی در زمینه چیستی ها و چرایی های زندگی بوده و تلاش برای کاستن از درد و رنج انسانها و تسکین آلام بشری ، بخش برونی این مبارزه می باشد.
همچنین هنرمند از مسیر هنر در ایجاد زیبایی و نشاط روحی به انسان سرگشته در کسالت های روحی و روانی و اسیر در چنگال تکنولوژی مددرسان خواهد بود.

 روز جهانی هنرمند این روحیه خلاقانه را به نمایش می گذارد که امروز برای آینده به ثبت خواهد رسید.
شوق و شعف و لذت در کرانه روح انسان به واسطه صدای یک ملودی ، تلاقی رنگ و نور و نگاه در یک قاب عکس یا یک بوم نقاشی و نگاه بی سر و صدا از مجسمه ای که به ابد خیره می گردد، به تصویر کشیده می شود.
رسالت یک هنرمند دیدن و به تصویر کشیدن حقایق زیر پوست جامعه است؛ واقعیت هایی که با چشم غیرمسلح افراد عادی قابل درک و تشخیص نیستند.
 روز هنر و هنرمند را به هنرمندان ایران و افرادی که در جامعه هنرمندانه زندگی نموده و با هنرنمایی خود دل ها را شاد می کنند، صمیمانه تبریک و تهنیت عرض نموده و یادآور می شویم که به قول شاعر امید ژاله اصفهانی :

 شاد بودن هنر است
بشکفد بار دگر لاله ی رنگین مراد
غنچه ی سرخ فرو بستهِ دل باز شود
من نگویم که بهاری که گذشت آید باز
روزگاری که به سر آمده، آغاز شود
 روزگار دگری هست و بهاران دگر
 شاد بودن هنر است ، شاد کردن هنری والاتر
لیک هرگز نپسندیم به خویش
که چو یک شکلک بی جان شب و روز
بی خبر از همه خندان باشیم
 
بی غمی درد بزرگی است که دور از ما باد
کاشکی آینه ای بود درون بین که در آن خویش را می دیدیم

آنچه پنهان بوداز آینه ها می دیدیم
می شدیم آگه از آن نیروی پاکیزه نهاد
که به ما زیستن آموزد و جاوید شدن
پیک پیروزی و امید شدن
 شاد بودن هنر است ،
 گر به شادی تو دلهای دگر باشد شاد.
 زندگی صحنه ی یکتای هنرمندی ماست
 هرکسی نغمه ی خود خواند و از صحنه رود
 صحنه پیوسته به جاست.
 خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد

رَبَنا متعلق به مردم است

                       

                                      ( استاد شجریان )



 رَبَنای شجریان یکی از عالی ترین مصداق های ورود او به قلمرو زیست معنوی مردم است؛ به گونه ای که مانند اذان مُوذن زاده اردبیلی در حافظه تاریخی ایرانیان چنان جا گشوده که به هیچ وجه زدودنی نخواهد بود.
در حالی که شاید آواز شجریان تنها فرهیختگان را مجذوب سازد؛ اما مناجات و ربنای او در ذهن همه مردم ریشه دوانده و هیچ رمضانی نیست که هنگام افطار از خاطرها گذر نکند.

  ماه مبارک رمضان فرصتی است تا بخشی از سخنان زنده یاد استاد شجریان را درباره شکل‌گیری ربنا و ‌نحوه انتشارش بعد از ۴۳ سال که از ساخت آن می‌گذرد؛ از نظر بگذرانیم.
سال ۱۳۵۸ تغییرات و تحولاتی در رادیو مخصوصاً در بخش موسیقی در حال شکل‌گیری بود. در آن سال‌ مدیران رادیو تصمیم داشتند تولید موسیقی در رادیو را تعطیل کنند و تولیدشده‌های بیرون را بخرند. جلساتی با مدیران رادیو گذاشتیم و در این جلسات خیلی تلاش کردیم مدیران را برای انجام اقداماتی جدید راضی کنیم.

 در جریان‌ این بحث ها بود که رئیس وقت رادیو آقای وجیه‌اللهی که فردی تحصیلکرده و روشنفکر بود، از من موکداً می‌خواست با توجه به تغییرات و تحولات سیاسی و مذهبی ایران، برای پخش آثار جدید طرحی نو ارائه دهم؛ چون نمی‌خواستند آثار دوره قبلی را پخش کنند. به ایشان گفتم سال‌هاست از آن فضا دور شدم و راه من با موسیقی و ارکستر تعریف شده است و این کارِ الان من نیست؛ اما ایشان گفت فقط شما می‌توانید و از من خواست برای مناجات‌ها و اذان قبل از افطار کاری انجام دهم که من هم پذیرفتم.

 کلاسی برای افرادی که قرار بود دعای سحر و مناجات بخوانند، گذاشتم تا با این افراد نحوه درست خواندن را کار کنم.
اگر چه برنامه‌های دم افطار دوران قبل از انقلاب را مرحوم سیدجواد ذبیحی بسیار عالی خوانده بود و من تمام کارهای او را از نوجوانی شنیده بودم و مناجات حضرت امیر را با صدای او از حفظ بودم، با این حال پذیرفتم که این کار را انجام دهم.
مردم به رَبَنا و دعای سحر مرحوم ذبیحی و اذان مرحوم موذن‌زاده‌ِ اردبیلی عادت کرده بودند. نمی‌شد به این راحتی این عادت را در مردم تغییر داد. باید براساس آن حال و هوا حرکت می‌کردم؛ اما در عین حال می‌خواستم این اثر ویژگی‌های خاصی نیز برای خودش داشته باشد تا بتوان آن را به مردم قبولاند و کار جدید را جایگزین کنم.

 ظهر آن روز همان آیاتی را که مرحوم ذبیحی خوانده بود، پیدا کردم و دو آیه دیگر نیز از سوره های آل‌عمران و بقره پیدا نموده و یک مطالعه ذهنی انجام دادم که چگونه آن را بخوانم تا علاوه بر نزدیک بودن به کار مرحوم ذبیحی، اثر جدیدی باشد.  
 در استودیو هم سه نفری که بنا بود رَبَنا را بخوانند، بارها خواندند و نشد تا اینکه من بخشی از آن را می‌خواندم و آنان تکرار می‌کردند تا توانستیم رَبَنا را ضبط کنیم. شروع به ویرایش و تصحیح این آثار کردم. از چهار ‌بعدازظهر تا سه‌صبح کارها را تک و تنها در رادیو تصحیح می‌کردم تا اثر مناسبی برای پخش در ماه رمضان آماده شود.

 کارها را دو‌ روز مانده به ماه رمضان آماده ساخته و به رئیس رادیو ارائه کردم، اما از همان موقع و حتی قبل‌تر آن، فریدون شهبازیان اصرار می‌کرد که با صدای خودم پخش شود و من هم مصرانه می‌گفتم که صدای من نباید این‌گونه پخش بشود؛ اما روز اول ماه رمضان دیدم رَبَنایی را که خودم خوانده‌ام، از رادیو پخش شد.

 زنگ زدم به آقای وجیه‌اللهی؛ دیدم ایشان خیلی خوشحال هستند و می‌خندند. گفت که تیر از کمان رها شده و من این را کپی کردم و به همه رادیوها و شهرستان‌ها دادم و همه این کار را پخش کردند. اعتراض کردم، اما او خندید و گفت که ما برنامه به این خوبی را از دست نمی‌دهیم و این اثر را باید همه مردم بشنوند.

 یکی از دوستان تعریف می‌کرد یکی از قاری‌های بزرگ مصر به اسم غلوش در ایران بوده که رَبَنا را می‌شنود. از این کار یک کپی می‌خواهد تا ببیند می‌تواند آن را بخواند یا نه؟ بعد از دوسال دوستم او را مجددا می‌بیند و این قاری به او می‌گوید « کار من نیست »، چرا که خواندن اوجی که در  ربنا هست، کار هر خواننده‌ای نیست.
 استاد شجریان که بالاترین ارتفاع صدا را  ماهرانه در " اَفرِغ عَلَینا صَبرا " ، پیاده کرد، بارها اعلام نمود: رَبَنا متعلق به مردم است. خوشبختانه این اثر فراموش نشدنی در فهرست ملی میراث ناملموس فرهنگی ایران ثبت شده است.
استاد شجریان یکی از قله های بلند نسل های متاخر است که بر همان مدارِ
 " صدای مردم شدن " خواند و مانا شد و از این رو نسل ما که با تصنیف های زیبا و طرب انگیز او زندگی کرده، برای همیشه تاریخ، خود را وام دار این عزیز سفرکرده می داند.

           یادش گرامی و نامش جاویدان باد