دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

*ستایش نور در تاریکی شب*

 


 *به مناسبت فرارسیدن شب یلدا* 


 ابراهیم جعفری

 دهکده جهانی

@dehkade_jahan


 *شب یلدا همیشه جاودانی است* 

 *زمستان را بهار زندگانی است* 

 *شب یلدا شب فر و کیان است* 

 *نشان از سنت ایرانیان است* 

 یلدا از آیین های کهن ایرانیان و به عنوان یک پدیده فرهنگی از دوران کوچ نشینی تا امروز تداوم دارد. *مهم ترین نمادی که از این آیین در طول تاریخ به حیاتش ادامه داده، سنت دورهم نشینی اعضای خانواده هاست* . 

 *می توان گفت شب یلدا همیشه فرصتی برای آموزش غیر مستقیم و تمرین گفت و گو در میان اعضای خانواده، احترام به بزرگان و ... می باشد* .


 یلدا واژه ای سریانی به معنی تولد و زایش است. در پایان این شب خورشید دوباره جان می گیرد و از این رو ایرانیان باستان دی ماه را خورماه یعنی ماه خورشید می گفتند.

روز اول دی را نیز خرم روز می نامیدند. به گمان نیاکان ما در شب یلدا میان روشنایی و تاریکی مبارزه در می گیرد و مردم برای کمک و یاوری به نور، تا صبح باید بیدار بمانند. استفاده از میوه های قرمز بر سر سفره شب یلدا هم بی ارتباط با خورشید نیست. انار، نارنج، هندوانه و ... نماد گوی آتش ( خورشید) هستند.


  *در یک کلام یلدا یعنی " دریغ از خورشید که نتابد، دریغ از نور که نباشد و کجا دیده ایم مردمی را که پا به پای تولد نور صبوری کنند در شب طولانی و با نورهای کوچکی که در محافل شان روشن می کنند، با خورشید همدلی کنند؟* "

شعرها و داستان ها، خوراک ها و میوه های پرجان و پرخون، هر کدام به نوبه خود و همه در کنار هم پادزهری برای روزهای زهرآگین غم زده و ناامید ماست. یلدا به ما یادآوری می کند که صبح فردا خورشید طلوع می کند و همه چیز دور جدیدی را آغاز می نماید. به قول ویکتور ترنر، *نظام های آیینی* آمده اند تا ساز و کارهایی برای اصلاح تضادهای موجود در درون جامعه و در میان اعضای آن باشند؛ به گونه ای که آیین، روزنه ای به دنیای مردمان است که می توان از طریق آن دریافت که آنان چگونه دنیای خود را باز می آفرینند و با پشتوانه این آیین ها راهی برای امیدوار ماندن پیدا می کنند. 

 در شب یلدا فال حافظ می گیریم و با تمسک به ایهامِ پررنگ شعرهایش، راهی می گشاییم برای این که هر طور شده امیدوار از گرفتن فال بیرون بیاییم؛ *گویی نمی خواهیم راهی برای ناامید شدن بر خودمان باقی بگذاریم* .


 از سوی دیگر باید گفت از لحاظ اجتماعی این جشن مربوط به جوامع کشاورزی است؛ زیرا مصادف با پایان برداشت پاییزه و آغاز فصل استراحت در جامعه کشاورزی است. همه اقشاری که از تولیدات کشاورزی بهره می برده اند، در جشن نخستین روز دی ماه شرکت می کرده اند. *ابوریحان بیرونی* در *آثارالباقیه* می نویسد: 

" *گاهی این روز را نوروز قلمداد کرده و آن را عید می گویند* . "


 جشن شب یلدا با بهره گیری از عناصر طبیعی مثل روز، شب، روشنایی و تاریکی، معانی فرهنگی می یافت. از این منظر شب یلدا به عنوان بلندترین شب سال، نقطه پایانی جدالی بود که میان نور و ظلمت آغاز شده بود و از این شب به بعد است که به تدریج غلبه نور و روشنایی با بلندتر شدن آن آغاز می گردد و شکست تاریکی کلید می خورد؛ به عبارت دیگر یلدا پیام آور بشارت هایی برای ایرانیان کشاورز بوده است؛ بشارت به زایش خورشید در این شب و بلند شدن روزها از پس آن و بالندگی و دیرمانی بیشتر خورشید در جولانگاه هر روزه خود در پهنه آسمان زمستان 

 *بشر همیشه از طبیعت آموخته است و می آموزد. طبیعت به عنوان آموزگار بزرگ بشر، درشب یلدا ایرانیان را به افروختن آتش امید، تلاش و حرکت فرا می خواند* .


 در فرهنگ ما، همیشه جدال شب و روز مطرح بوده و فجر سرخ رنگ یا شفق، نشانه پیروزی نور بر تاریکی است و صبح از آن سر بیرون می آورد.

 این فرهنگ که در اروپا قبل از رسمی شدن مسیحیت ریشه دوانده، برگرفته از آیین ایرانی است؛ به همین دلیل  کلاه بابانوئل قرمز است یا درختی را که برگ هایش خزان نمی بیند، تزئین می کنند و جشن می گیرند که این موضوع حکایت از پُربار بودن فرهنگ ایرانی دارد.


 در روزگار ما با تقابلی که میان انسان و جهان با فرهنگ و طبیعت پدید آمده، دیگر معانی اسطوره ای، دلیل برگزاری جشن یلدا نیستند و برگزاری آن در خانواده های ایرانی نیازمند توجیهات فرهنگی و معنا سازی های متفاوت است؛ *به عبارت دیگر اکنون یلدا کارکردی متفاوت، با معنایی جدید یافته که همان گردهمایی اعضای خانواده و تثبیت هویت اجتماعی فرد ایرانی در نهاد خانواده است* .


 یلدا این یادگار کهن ایرانی را پاس داشته، به فرزندان خود بیاموزیم در وزش بادها و طوفان های سرد و سخت و بنیان برافکن زمانه، ماندن، ایستادن و زیستن را توام باعشق، همزیستی، گذشت و مهربانی پیشه خود سازند و بدانند که دراین سیاره، جای برای همگان وجود دارد.

.

*آری؛ با آمدن زمستان* 

 *اجاق خاطره ها را روشن بگذاریم* 

 *تا دچار سردی فاصله ها نشویم* ...


 *ببین چگونه قناری زشوق می لرزد* 

 *نترس از شب یلدا، بهار آمدنی است*

فوتبال عین زندگی است

 


 ابراهیم جعفری

 دهکده جهانی

@dehkade_jahan


 * بیست و دومین دوره جام جهانی فوتبال با قهرمانی آرژانتین و پادشاهی لیونل مسی* در ۲۷ آذر ۱۴۰۱ در شبی به یادماندنی به پایان رسید. اگر موجودات فضایی رفتار انسان‌ها را از فضا نظاره‌گر باشند، قطعاً مسابقات فوتبال جام جهانی را برای دیدن انتخاب می کنند و از بازی شگفت‌انگیز انسان‌ها لذت می برند.

 حدود یک ماه میلیاردها انسان چشم‌شان به زمین بازی بود و با بازیکنان و توپٍ گرد زندگی مسرت بخشی را گذراندند. فوتبال فقط یک بازی نیست؛ بلکه هویت، قدرت و ثروت است. این بازی شگفت‌انگیز سیاستمداران، اقتصاددانان، جامعه‌شناسان، روانشناسان و حتی فیلسوفان را نیز به میدان تحلیل و تفسیر می آورد. بدن و ذهن و احساس و عاطفه در فوتبال با هم درگیرند.  ملت‌ها با آداب و رسوم و موسیقی و نشانه‌های ملی، صحنه‌های زیبایی را خلق می کنند. کاش به جای جنگ و خونریزی رقابت انسان‌ها در زمینه‌هایی مثل فوتبال ظهور کند. فوتبال بخش زیادی از انرژی های رقابت را که می تواند منجر به جنگ و خونریزی شود، تخلیه می کند.


در پایان هر بازی، زیبایی دیگری رخ می دهد. بازیکنان تیم برنده به دلجویی تیم بازنده می‌پردازند و اشک‌های شان را پاک می کنند و آنان را به آغوش می کشند و رقابت به رفاقت می‌رسد. در فینال امسال از دقیقه ۷۰ به بعد، *از ۱۱ بازیکن تیم ملی فرانسه ۹ نفر سیاهپوست بودند! رنگ‌ها و نژاد‌ها در زمین فوتبال رنگ می‌بازند.* 


 اتفاق جالب این دوره از مسابقات *داوری زنان* بود. برای اولین‌بار در تاریخ فوتبال تیمی از زنان یک بازی را داوری کردند و در بازی های دیگر در کنار مردان بودند و به خوبی از عهده این کار با اعتماد به نفس کامل برآمدند. آنان اثبات کردند که زنان از مردان در همه صحنه‌های زندگی کمتر نیستند!  *var* با چشم‌های الکترونیک و هوش مصنوعی به کمک قضاوت داوران آمده است. کاش در دنیای سیاست و اقتصاد و قضاوت هم *var* وارد شود تا عدالت بهتر اجرا شده و دوز و کلک و خیانت از زندگی انسان‌ها رنگ ببازد و مجرم به جزایش رسیده و اشتباهات اصلاح شوند. 


 فوتبال اثبات کرد که دیگر رقیب ضعیف وجود ندارد. *عربستان آرژانتین را شکست می دهد؛ اما همین آرژانتین قهرمان جهان می شود. ژاپن، اسپانیا و آلمان قهرمان‌های گذشته جام جهانی را حذف می کند و مراکش به جمع ۴ تیم برتر می پیوندد.* 

فوتبال برخلاف ورزش‌های دیگر، به طور دائم در تغییر است و ثبات ندارد، غیرقابل‌پیش‌بینی است، صحنه تکراری ندارد. سه گل هم جلو باشی تا لحظه آخر پیروزی ات قطعی نیست؛ *از این رو فوتبال عین زندگی است. فوتبال خود  زندگی  است.* 


 آری؛ زیبایی فوتبال در این است که *« بسیار شبیه زندگی است»؛* با همان کامیابی‌ها و ناکامی‌ها، بختیاری‌ها و بدبیاری‌ها، اشک‌ها، لبخندها و درهم‌تنیده شدن مرزهای خیال و واقعیت. به‌علاوه، فوتبال فراتر از یک ورزش بازتابی از سیاست، تاریخ، اسطوره‌شناسی، فلسفه و زندگی روزمره است.


 * درس های متفاوت از جام جهانی قطر* 


  *فرهنگ امیدواری و مقاومت* : تیم ملی *مراکش* که در بازی های جام جهانی خوش درخشید *و اکنون در میان چهار تیم برتر دنیا در این رقابت ها قرار دارد، در بازی های مهم برابر رقیبان قدرتمند نه تنها خود را نباخت؛ بلکه امیدوارانه و مقتدرانه بازی کرد.* 


 *کام بک ها و بازگشت های شگفت انگیز:* ناامید نشدن و تلاش مجدد و بدون وقفه و خستگی ناپذیری در این حیطه از جمله مهمترین درس های فوتبالی بود. *تیم های عربستان، ژاپن و کره جنوبی در این حوزه بازگشت های شگفت انگیزی برابر تیم های قدرتمند داشتند که در تاریخ جام جهانی بی نظیر بود.* 


 *فرهنگ عذرخواهی:* سرمربی تیم ملی *ژاپن که تیمش دو برد تاریخی برابر اسپانیا و آلمان بدست آورده بود و به عنوان تیم اول از گروه خود صعود کرده بود، پس از باخت برابر کرواسی در ضربات پنالتی با وجود عملکرد درخشان، از مردم خود عذرخواهی کرد.* 


 *رشد فوتبال آسیا در جام جهانی:* فوتبال آسیا با توجه به این که در برابر قدرت‌های فوتبال جهان به پیروزی‌های قابل توجهی دست یافت، نشان داد که ارتقا یافته است و از سوی دیگر یک هشدار جدی به فدراسیون فوتبال ایران می دهد که در این حیطه با برنامه برای جام ملت های آسیا با حریف های قَدری باید رقابت کند که در مقابل قدرت های جهانی فوتبال حرف برای گفتن دارند. این تیم ها با برنامه ریزی مستمر، تمرکز بر روی فوتبال و اردوهای منظم پیشرفت کردند و از بازیکن سالاری جلوگیری کرده و به عنوان یک تیم، عملکرد قابل قبولی از خود به جای گذاشتند.


 * ​​​​​​​هالیوود سال ها تلاش کرد تا چهره اسلام و مردم عرب را خراب کند و آنان را به عنوان شترسوار حامی تروریست معرفی کند؛ اما   قطر تلاش کرد این کلیشه را از بین ببرد و چهره اسلام را بهبود بخشد و اوج آن هم زمانی بود که مسی عبای عربی بر تن کرد.* 

 *به این ترتیب جام جهانی ۲۰۲۲ به زیباترین شکل ممکن به پایان رسید.*

فرزان سجودی فرزانه ای در نشانه شناسی

* فرزان سجودی فرزانه ای در نشانه شناسی* 


 * به مناسبت هفته پژوهش و تجلیل از پژوهشگران* 

 ابراهیم جعفری

 دهکده جهانی

@dehkade_jahan


بارها آثار علمی *دکتر فرزان سجودی* همشهری دانشمندمان را در مطبوعات مشاهده کرده ام و تنها یک بار پای سخنان ایشان در مناظره علمی نقد و بررسی کتاب «مردم شناسی ارتباطات خودمانی» اثر دکتر محمود اکرامی در سال ۱۳۸۴ نشستم که خاطره آن هنوز در ذهنم باقی است.

ماهنامه فرهنگی، اجتماعی «آزما» در شماره ۱۶۹ ( مهر ۱۴۰۱ ) ارج نامه ای به پاس مجاهدت های علمی این زبان شناس و نشانه شناس برجسته ایرانی تهیه و تنظیم نموده که واقعاً خواندنی است. پس از مطالعه مصاحبه عمیق دکتر سجودی و نیز دیدگاه همکارانش در دانشگاه علامه طباطبایی، تصمیم گرفتم چکیده ای از آن ها را به مناسبت *«هفته پژوهش»* تقدیم علاقمندان نمایم.


 فرزان سجودی، استاد، پژوهشگر و نظریه پرداز معاصر ایران شخصیتی چند وجهی دارد. او به خوبی توانسته بیش از دو دهه، توازنی کمیاب میان جایگاه آکادمیک خود با جایگاه روشنفکری در سطح جامعه معاصر ایران برقرار سازد. در همین زمان پژوهش های متعدد سجودی تأثیر عمیقی بر فضای فکری جامعه دانشگاهی ایران طی دو دهه اخیر گذارده است.


 پس از پایان تحصیل در مقطع دکتری، سجودی نقطه اتصال تعدادی از پژوهشگران شد و حلقه *«نشانه شناسی تهران»* شکل گرفت که ثمرات پژوهشی و آموزشی آن طی دو دهه در فضای گفتمانی ایران بسیار تأثیرگذار بود.

دکتر سجودی از پیشگامان *نقد میان رشته ای* در فضای آکادمیک و روشنفکری ایران نیز بوده است. او از درهم آمیختن و گفت و گو میان ادبیات و سینما، تئاتر و فلسفه، عکاسی و معماری، نقاشی و شعر و ... هراسی ندارد؛ زیرا به خوبی می داند که با تحلیل میان رشته ای فرصت بیشتری خواهیم داشت تا آثار و متن ها با یکدیگر گفت و گو کنند و بده و بستان داشته باشند.

 فرزان سجودی نقشی ماندگار بر فضای گفتمانی نقد و نظریه ادبیات و هنر ایران گذاشته است. *فروتنی، مهربانی و در همان حال برخورد حرفه ای و آکادمیک و تفکر انتقادی از او شخصیتی فرهنگی ساخته که در آن از غرور سلسله مراتبی دانشگاهیانی که خود را بسیار جدی گرفته اند و در پیلهِ تخصص شان گرفتارند، هیچ خبری نیست.* 

او زبان ساده ای برای بیان دیدگاه هایش انتخاب می کند و خود را پشت اصطلاحات پیچیده پنهان نمی سازد. همواره شوخ‌طبع است و با شوخ طبعی خودش را بیش از دیگران پیوسته نقد می کند.

بنا به گفته سرکار خانم عابد مدیر مسئول ماهنامه آزما که در کلاس های درس این استاد فرزانه حضور داشته، جلسات سخنرانی اش پُر از علاقمندان به شنیدن حرف های تازه بوده و هست. حتی در روزهایی که به کانادا مهاجرت کرد، کلاس های آنلاین اش بسیار شلوغ بود.

سجودی در کانادا هم بی کار ننشست و همراه جمعی از افغانی ها و ایرانی ها کوشش بسیار کرد تا زبان فارسی را در لیست درس های ارائه شده در دبیرستان های تورنتو قرار دهند تا فرزندان مهاجران ایرانی بتوانند زبان مادری بیاموزند و با وجود مهاجرت به کانادا هر سال چند ماهی را در ایران می گذراند.

 نکته جالب توجه در زندگی علمی دکتر سجودی این است که ایشان بعد از یک دوره ده ساله کار فنی لوله کشی در سن سی سالگی، آموزش عالی و تحصیل در دانشگاه را آغاز می کند و به صورت پیوسته طی ۱۲ سال از ۱۳۶۹ تا ۱۳۸۱ در دانشکدهِ ادبیات و زبان های خارجی دانشگاه علامه طباطبایی پس از گذراندن دوره کارشناسی زبان انگلیسی، در مقطع های کارشناسی ارشد و دکتری در رشته زبان شناسی فارغ التحصیل می شود.

دکتر سجودی که به مرتبه علمی دانشیاری رسیده و با تألیف ۶ کتاب و ترجمه ۹ کتاب و ارائه مقاله های متعدد در زمینه زبان شناسی و نشانه شناسی به عنوان یک پژوهشگر شایستگی خود را به اثبات رسانده، در فرازی از مصاحبه خود می گوید: *« منِِ معلم دانشگاه، هیچ کجا نباید دانشجو بودنم را متوقف شود و دائماً باید جستجو کنم. ببینم کی چه نوشته است؟ کی دارد چه کار می کند؟ این توهم استاد بودن ( که من دیگر به آن نیازی ندارم )، گاهی آدم را گیر می اندازد. »* 

به همین دلیل است که ایشان پس از کلاس ها با وجود خستگی های پس از چند ساعت تدریس، تلاش می کند تا *« گفت و گو »* را با کسانی که هنوز پرسشی دارند، ادامه دهد.

همچون *سقراط* که در کوچه پس کوچه های آتن راه می رفت و هر که دوستدار دانایی بود و می خواست که در بارهِ حقیقت با او سخن بگوید، با خود همراه می کرد.


این استاد فرزانه در مصاحبه خود با آزما خاطرنشان می سازد: *« من در روستای مان در گلپایگان ( نیوان سوق ) به دنیا آمدم و دوست دارم بگویم گلپایگانی هستم»* 

برای همشهریان جای بسی افتخار است که در دامان خود چنین چهره های اثرگذاری پرورانده اند تا سهمی از توسعه علمی ایران عزیز را بر دوش کشند.

 *با عرض تبریک هفته پژوهش به همه دانشورزان این مرز و بوم، از خداوند متعال توفیق روزافزون این چهره فرزانه را مسئلت می نماییم.*

در سایه کوه، باید از دشت گذشت*



      *به مناسبت روز جهانی کوهستان* 


 ابراهیم جعفری

 دهکده جهانی

@dehkade_jahan


أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا 

آیا زمین را گهواره‏ اى نگردانیدیم؟ 

وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا 

و کوهها را چون میخ هایى [نگذاشتیم؟]


   کوه ها در طول تاریخ به عنوان  نمادی استوار و محکم در اذهان ساکنان زمین ثبت شده اند. این دژ های سترگ از دل خود آب های شیرین اکثر مناطق جهان را تامین می کنند. همچنین زیستگاهی برای انواع گونه های گیاهی و جانوری به شمار می روند؛ از این رو  می توان گفت:

 *کوه ها استوارترین نماد در جهان می باشند.* 


صفای کوهستان یادآور یکرنگی وجود انسان ها نیز هست؛ زیرا فرصتی را برای بازگشت به خود و صیقل دادن روح و روان به وجود آورده؛ اراده انسان در مواجهه با سختی در فتح قله را به نمایش می گذارد.


 سازمان ملل متحد روز ۱۱ دسامبر ( ۲۰ آذر ماه ) هر سال را به عنوان

 *روز جهانی کوهستان* نامگذاری کرده است. 

 دفتر خواربار و کشاورزی سازمان ملل (فائو) به عنوان متولی این روز، موضوع روز جهانی کوهستان امسال را با هدف ارج گذاری بر تنوع فرهنگی و زیستی، *« نکوداشت گوناگونی و تکریم هویت»* اعلام کرده؛ با این نگاه که مردمان کوه‌نشین حامل آن می باشند. کوه‌ها میزبان جامعه‌هایی با فرهنگ و سنت‌های دیرین و خاستگاه چشمه‌ها و رودها هستند و از این‌رو در طول تاریخ مورد احترام بوده‌اند. مردمانی با فرهنگ‌های بسیار متفاوت در جهان که نیایشگاه‌های خود را بر فراز کوه‌های بلند ساخته‌ و در کوه‌ها برای دشت‌های خود طلب ابر و باران کرده‌اند. کوه ها مکان بسیاری از رویدادهای مذهبی و رخدادهای تاریخی و الهام‌بخش شمار زیادی از شاعران و نویسندگان نیز بوده اند. کوه‌ها، مهد پرورش زبان‌ها، محل شکل‌گیری معماری های شگفت‌آور، نماد‌هایی برای ادبیات، سینما، موسیقی، سنت‌های شفاهی و... هستند.


شوربختانه مهاجرت، جنگ، شهری شدن و ...، پایداری جامعه‌های کوه‌نشین را که هر کدام ارزش‌ها و سامانه‌ اعتقادی متفاوت دارند، تهدید می کند. *طبق اطلاعات یونسکو از ۶۶۹ زیستگاه بشر، ۳۷۶ مورد یا ۵۶ درصد، دربرگیرنده‌ زیست‌بوم‌های کوهستانی می باشند. در ایران نیز بیشتر مناطق حفاظت‌شده کم‌و‌بیش کوهستانی هستند.* 


 زیست انسانی در سرزمین ایران چنان پیوستگی با کوهستان‌ها داشته که در بیشتر اسطوره‌های ایرانی، سرآغاز آبادانی و تمدن بوده است. کوهستان‌‌ها امروزه نیز همچنان زندگی بخش سرزمین ما و در عین حال بستر فرهنگی در خور توجه کشور هستند. قوم‌هایی با آداب و پوشاک و شیوه‌های معیشت متنوع، زبان‌ها و گویش های بسیار، موسیقی های دل‌انگیز، دست بافته‌ها و دیگر صنایع‌دستی کم‌مانند توام با تجربه‌های ارزشمند در بهره‌برداری و حفظ منابع طبیعی، در کوه‌ها و کوهپایه‌های ایران زندگی می کنند.


 از منظر دیپلماسی فرهنگی کوه ها می توانند بستر مناسبی برای *گفت و گوی فرهنگ ها* نیز باشند؛ کما این که تعداد کوه پیمایانی که از سراسر جهان طی سال های گذشته ارتفاع های دماوند را طی نموده اند، فرصت تبادل دیدگاه ها و اندیشه ها را در حین انجام این ورزش دوست داشتنی به دست آورده اند. *بنابراین کوهستان را می توان عامل همبستگی ملت ها نیز قلمداد کرد.* 


 بدون تردید خداوند متعال نعمت و موهبت کوه را بر همشهریان تمام نموده و خرسندیم که با همت هیئت کوهنوردی گلپایگان، اکیپ های کوهنوردی نه تنها ارتفاعات کوهستانی زادگاه مان را درنوردیده اند؛ بلکه به قله های سبلان، دماوند و سایر نقاط مرتفع ایران نیز صعود کرده و با ابتکاراتی نظیر درخت کاری و هدایت آب ها به سوی مراتع و درختان در جهت *تنوع زیستی در کوهستان ها* گام برداشته اند.


برخوردار بودن گلپایگان از ۴۰۰ کوهنورد حرفه ای  که در مواردی همراه با اعضای خانواده هایشان حدود ۱۰۰۰ نفر کوهنورد همگانی را تشکیل می دهند، قادر است اهرم نیرومندی برای ایجاد انگیزه در میان مردم؛ به ویژه جوانان برای مقابله با بیماری های های جسمی و روحی ایجاد نماید.


 در این راستا احداث پناهگاه " *چشمه خضر* " توسط علاقه مندان به این رشته ورزشی در ارتفاع ۱۸۰۰ متری دامنه کوه الوند گلپایگان 

( با ارتفاع قله ۳۱۳۸ متر ) که فعلاً مساحتی ۳ هکتاری را تشکیل داده و امید می رود تا ۸ هکتار توسعه یابد، بارقه امیدی است که بر ظرفیت های ورزشی، فرهنگی و گردشگری زادگاه مان بیفزاید و توسعه پایدار مناطق روستایی و شهری ارمغان آن باشد.


 در پایان یاد شهید *سید محمد حسینی* را که در شب ۱۵ بهمن سال ۱۳۶۱ به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب با نور پردازی در کوه های مشرف به شهر، شور و شعف به یادماندنی را به ارمغان آورد و در این مسیر پس از سقوط از کوه به شهادت رسید، گرامی می داریم. 


         *یک روز رسد غمی به اندازه کوه* 

         *یک روز رسد نشاط اندازه دشت* 

          *افسانه زندگی چنین است گُلم* 

        *در سایه کوه باید از دشت گذشت*

خاک؛ منشأ سخاوت و برکت برای بشر

*خاک؛ منشأ سخاوت و برکت برای بشر* 


 * به مناسبت فرارسیدن روز جهانی خاک در سال ۲۰۲۲ میلادی ( ۱۴ آذر ماه)  با شعار « خاک سرآغاز غذا »* 


 ابراهیم جعفری

 دهکده جهانی

@dehkade_jahan

 خاک منشأ سخاوت، برکت و نعمت‌های مختلفی برای بشر است، وقتی دانه‌ای در درون زمین جای می‌گیرد، یک خوشه را به انسان تحویل می‌دهد، آب گل‌آلود را جذب می‌کند و به جای آن چشمه‌های زلال را بیرون می‌ریزد و منبع عظیمی برای ذخیره آب و تصفیه آن به شمار می رود.


 سنگ‌های سفت و سخت موجود در سطح زمین، در نتیجه تأثیر عوامل فیزیکی به مرور زمان خرد می‌شوند؛ این مواد که از تخریب سنگ حاصل شده، به‌صورت طبقات کم و بیش ضخیم، روی سنگ‌های اولیه که هنوز تحت تأثیر عوامل خارجی واقع نشده‌اند را می‌پوشاند. مواد حاصل از تخریب سنگ‌ها، مخلوط با مواد آلی پوسیده و نپوسیده موجودات زنده، خاک را تشکیل می‌دهند؛ بنابراین خاک قسمت سطحی است که بر اثر عوامل مختلف فیزیکی، شیمیایی و زیستی به‌وجود می‌آید.


خداوند در آیه ۵۸ سوره مبارکه اعراف می‌فرماید: «وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لایَخْرُجُ إِلّا نَکِداً کَذالِکَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ؛ سرزمین پاکیزه (و مستعد)، گیاهش به فرمان پروردگار مى روید، امّا سرزمین‌هاى ناپاک (و شوره‌زار)، جز گیاه اندک و بى‌ارزش، از آن نمى‌روید، این گونه آیات (خود) را براى گروهى که شکر گزارند، شرح مى‌دهیم»؛ بنابراین خاک یک پدیده طبیعی است که عموماً در همه‌جا و در همه نوع شرایط آب و هوایی می‌تواند حضور داشته باشد. خاک یکی از شرایط مهم پیدایش حیات و تمدن روی کره زمین است و بررسی دقیق این پدیده طبیعی که در زندگی هر موجود زنده‌ای نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند، لازم و ضروری است.


 انسان مسلمان در برابر خاک مسئول است و از این نعمت الهی باید به‌خوبی محافظت کند و از آلوده کردن آن بپرهیزد. خاک علاوه‌ بر آن‌که عنصری لازم برای پرورش و رشد و نمو درختان و گیاهان است، می‌تواند آلودگی‌ها را متلاشی و نابود کند، به شرط آن‌که این مواد در حد ظرفیت قابل‌ تحمل خاک برای تصفیه خود به خود به آن اضافه شود.


     یکی از بزرگ‌ ترین غفلت های بشر و به ویژه ایرانیان بی توجهی به *حفاظت از خاک* است. خاک بستر حیات کشاورزی است  که متاسفانه در کشور ما هر سال میلیون ها تن از این سرمایه ملی به دلایل گوناگون هدر می رود. خوشبختانه از دهه دوم انقلاب به این سو وزارت جهاد کشاورزی از طریق *آبخیزداری* و در کنار رودخانه های فصلی با عملیات *آبخوان داری* گام های بنیادی برای حفظ این ماده حیاتی برداشته ؛ اما کافی نیست و اگر هر یک از شهروندان در این زمینه احساس مسئولیت نکنند ، پیامد آن فاجعه های زیست محیطی و اجتماعی خواهد بود.

 تشکیل خاک فرآیندی طولانی است و صدها سال برای هوازدگی (فیزیکی و شیمیایی) تدریجی سنگ‌ها و تشکیل یک سانتیمتر خاک زمان لازم است. فرسایش خاک به معنی کنده شدن و حمل شدن خاک از محل اولیه خودش توسط آب، باد و یا حرکت یخچال‌ها در کوهستان‌ها است.

در دهه‌های اخیر، دخالت‌های بشری و بهره‌برداری غیراصولی از منابع اراضی سبب بروز «فرسایش خاک تشدیدشونده» و به خطر افتادن سلامت و عملکرد این منبع باارزش شده است. در همان حال فعالیت‌هایی نظیر شخم در جهت شیب توپوگرافی، چرای بی‌رویه و بیش از ظرفیت مراتع، آتش زدن بقایای گیاهی سبب تخریب ساختمان خاک و از بین رفتن میکروارگانیسم‌های خاک و کاهش حاصلخیزی اراضی می‌شود. علاوه بر آن آلودگی هوا و افزایش گازهای گلخانه ای، استفاده بی‌رویه از کودهای شیمیایی و سموم و آفت کش‌ها در فعالیت‌های کشاورزی، آبیاری اراضی بدون پیش‌بینی سیستم مناسب زهکشی می گردد. آبیاری اراضی با آب‌های شور و یا آلوده از مصادیق فرسایش و تخریب خاک (کاهش حاصلخیزی اراضی) هستند که باید از طریق آموزش و فرهنگ سازی، پیشگیری و کنترل شوند.


 بسیاری از اراضی غیر قابل کشت، در گذشته اراضی حاصلخیزی بودند که به دلیل بهره‌برداری نادرست و غیراصولی، تخریب شده و کاهش حاصلخیزی و یا شور شدن آنها سبب مهاجرت و آوارگی روستاییان شده است. از بین رفتن خاک به معنی از بین رفتن گیاه و به خطر افتادن حیات جانوران و در نهایت بروز فقر و مهاجرت در جوامع انسانی می‌شود. بی جهت نیست که شعار روز جهانی خاک را در سال جاری ( ۲۰۲۲ میلادی ), *« خاک سرآغاز غذا »* انتخاب کرده آند.

امید است که هم میهمان با توجه بیشتر به منبع حیاتی خاک  و حفظ و بهره‌برداری اصولی از آن، در جهت « توسعه پایدار » گام بردارند تا آینده فرزندان‌مان حفظ شود.

از #مود تا #پاریس

  ابراهیم جعفری


 از #مود تا #پاریس



 پای صحبت همکلاسی های دکتر معتمدنژاد در روستای مود



⬅️به مناسبت نهمین سال درگذشت پدر علوم ارتباطات اجتماعی



 ابراهیم جعفری

 دهکده جهانی

@dehkade_jahan


 نُه سال از خاموشی شمع فروزان علوم ارتباطات اجتماعی ایران زنده یاد دکتر کاظم معتمدنژاد سپری شد. از سال ۱۳۹۲ به بعد ۱۴ آذر ماه ( سالروز درگذشت ایشان )، فرصتی است تا خاطرات، مجاهدت های علمی و آثار ماندگاری که این چهره درخشان از خود بر جای نهاد، مورد بازخوانی قرار گیرد.



 اینجانب که افتخار شاگردی دکتر معتمدنژاد را از سال ۱۳۵۶ تا ۱۳۸۸ ( به صورت ناپیوسته ) در دانشگاه علامه طباطبایی داشتم،  طی سال های گذشته با یادآوری جنبه های مختلف حیات پربار این فرزانه فروتن در حد توان و بضاعت خود، یادداشت هایی را تقدیم دوستان نموده و امیدوارم به شرط حیات در سال های بعد نیز توفیق انجام این وظیفه را داشته باشم.



 در یکی از روزهای هفته منابع طبیعی سال ۱۳۸۷ که نمایشگاهی از دستاوردهای پژوهشی وزارت جهاد کشاورزی در سازمان تحقیقات، آموزش و ترویج این وزارت‌خانه برگزار گردید، دکتر معتمدنژاد همراه با همسر بزرگوارشان شادروان خانم آذرمیدخت یکتا مرام میهمان ما بودند.

در آن روز به یاد ماندنی دکتر معتمدنژاد درختی را در فضای سبز سازمان کاشتند که برای بنده مشاهده پر کردن گودال نهال با خاک توسط ایشان جالب و خاطره انگیز بود؛ زیرا تا قبل از آن فقط قلم و کتاب را در دستان شان تصور می کردم.

پس از بازدید غرفه های مراکز تحقیقاتی استان های مختلف، در سخنرانی خود به این نکته اشاره کردند که:

« من یک روستازاده هستم و با مسائل بخش کشاورزی آشنایی دارم؛ از این رو موفقیت ها و دستاوردهای علمی شما برای من بسیار شیرین و دلپذیر است و در ادامه اظهار امیدواری کردند که روزی شاهد انتشار روزنامه ای با عنوان و محتوی کشاورزی باشیم »



 ماهنامه مدیریت ارتباطات در یک اقدام ابتکاری به مناسبت هفته معلم سال ۱۳۹۳ با اعزام گزارش گران خود به روستای مود  بیرجند ( زادگاه دکتر معتمدنژاد )، با همکلاسی های دوره ابتدایی پدر علوم ارتباطات اجتماعی گفت و گو کرد و خاطرات آنان را انتشار داد که به مواردی از آن ها اشاره می گردد.



سال ها بود که دکتر معتمدنژاد از مود رفته بود؛ اما وقتی در سال ۱۳۸۵ به مود باز گشت همان چهره آرام، نجیب و سر به راهی بود که یک روز صبح زود با چمدانی کوچک و با مینی بوس مود - بیرجند ده ما را ترک کرده بود. آن روز که کاظم رفت، واقعاً دلمان گرفت؛ اما وقتی با موفقیت و سرافرازی و با چهره ای شاداب و زیبا به مود برگشت، همه آن دلتنگی ها رفت. او از غم دیگران غصه می خورد و از دیدن نابسامانی های مردم کشور خودش و دیگر کشورها رنج می برد و همین شد که روزنامه نگار شد.

زنده یاد دکتر معتمدنژاد در همه این سال ها  خیلی کم فرصت داشت تا به مود بیاید؛ ولی همان چند دفعه ای که آمد، آن قدر بی ریا و قشنگ در بین هم محلی ها ظاهر شد که ما واقعاً به وجودش افتخار می کردیم. دکتر معتمدنژاد که پای در خانواده و نسلی روحانی و عالم داشت، از خداوند بزرگ عاقبت بخیری می خواست و به آرزویش رسید.

اکنون ردپای احساس او را در دامان کوه ها نزدیک لانه کبک ها و میان درختان سرسبز این دیار می بینیم که آرام و با تأنی از کنار ما می گذرد و با لبخندی بر لب نشان می دهد که از زندگی معلمی و کمک به دیگران راضی بوده و گرچه صدها کیلومتر دورتر از مود غنوده است؛ اما آرام و مهربان نگاهش به ما و مردمی است که دوستشان داشت و خودش را متعلق به آنان می دانست. او از مود تا پاریس رفت و در تهران آرام گرفت؛ اما یاد و خاطره اش برای کسانی که حتی یک بار او را دیده اند، ماندگار است.

از شما سپاسگزاریم که که به دنبال نشانه های معلمی دکتر معتمدنژاد در مود هستید و در هفته معلم سری به ما پیرمردها زدید. افتخار کاظم این بود که معلم است و ما هم که در مود یا سایر شهرهای ایران معلمی کردیم، پس از بازنشستگی بیل کشاورزی را در دست گرفتیم تا به جامعه بگوییم اگر معلمی و کشاورزی کشوری درست نشود، خیال درست شدن بقیه کارها خوابی است که تعبیر نخواهد شد.



 دکتر معتمدنژاد که به نقل از دکتر اسدالله زمانی در خانواده شأن ۵ مجتهد و دو شاعر وجود داشته، در مراسم نکوداشتی که در سال ۱۳۸۳ از سوی دانشگاه علامه طباطبایی به پاس آثار و خدمت های ماندگار ایشان به توسعه دانش ارتباطات در ایران برگزار شد، اظهار داشت:

« من یک معلم عادی بودم که زیر چتر دانش دانشجویان، به شهرت رسیدم. این شهرت متعلق به خود آن هاست. دانشجویان به معلم خودشان نام گذاشتند و گرنه من یک معلم معمولی همیشگی هستم»

به قول دکتر یونس شکرخواه: « دکتر معتمدنژاد مثل درخت های کویری بی انتظار و بی اعتنا به باران پُر ریشه بود و با این ماموریت که غبار چشم های رهگذران را اذیت نکند، متکی به خود و ماندگار ماند»



        یادش گرامی و نامش جاویدان باد

قطر در افتتاحیه جام جهانی را برد

* قطر در افتتاحیه جام جهانی را برد* 


 رضا دبیری نژاد

 روزنامه اعتماد، اول آذر ۱۴۰۱

 قطر در افتتاحیه و پیش از پایان این رویداد بزرگ آن را برد و بیش از اینکه فاتح جام چه کسی باشد، او جام را بالای سرش برد تا نشان دهد یک کشور اسلامی هر چند کوچک؛ اما قدرتمند و اثرگذار جهانی است که می تواند در ساخت امروز جهان نقش سازنده داشته باشد و حتی می تواند تاریخ را به شیوه ای مدرن رقم بزند.


 قطر پیش از این با برنامه هایی دیگر سودای جهانی شدن را پیش برده بود. با راه اندازی یک شبکه خبری که مرجع جهانی شده است و با گردآوری میراث فرهنگی مسلمانان و راه اندازی موزه های بزرگ همچون موزه هنر اسلامی و موزه ملی قطر سعی کرده بود برای خودش مرجعیت فرهنگی در سطح منطقه ای و جهانی بسازد. زمانی که الگو و راه او سبب شد تا کشورهای عربی همسایه در این راه گام بگذارند، او راهی جدید در پیش گرفت تا میزبان یک رویداد بزرگ ورزشی شود که می تواند همه اخبار را به سوی خود معطوف کند.


 قطر با این رویداد میزبان نمایندگانی از ده ها کشور شده است تا موجودیت خود را به رخ بکشد. این گونه با جام جهانی او میزبان یک رویداد گردشگری شده است که می تواند فصل جدیدی برای تداوم قدرتمند گردشگری این کشور باشد. رویداد جام جهانی هم برنامه های فرهنگی و گردشگری متعددی را در این کشور پدید می آورد و هم میزبان سرمایه گذاری های مربوطه می شود. از راه اندازی موزه جام جهانی که خود هم یک جاذبه جدید برای این کشور است و هم ثبت این رویداد تاریخی ورزشی و هم اینکه قطر را وارد شبکه موزه های جام جهانی می کند.


 وقتی سرمایه گذاران و گردشگران می آیند نشان ثبات، جذابیت و مدرن بودن است. این که قطر می تواند میزبان گردشگران و رویدادی ورزشی و جهانی باشد، ایجاد یک تصور از یک کشور اسلامی است. قطر این گونه به مبارزه غیرمستقیم با اسلام هراسی رفته است و نشان داده است که یک کشور اسلامی می تواند پذیرای فرهنگ ها و ملل مختلف باشد و آنها را راضی و خشنود کند. این نه تنها نشان ثبات است؛ بلکه قدرتمندی آن را به رخ می کشد. پذیرشی که نشانه امنیت و تعامل این کشور است و این نه تنها برای آن سودآور است بلکه قطر را به مرکز سودآوری منطقه ای تبدیل کرده تا همسایگانش هم به انتفاع برسند و این انتفاع هم دیگران را وابسته می کند و هم آنها را پیوند می دهد. این گونه قطر به سودی فراتر از بهره چند روزه می رسد. 


قطر دوباره خود را در ساحت یک قدرت فرهنگی و اقتصادی جلوه گر ساخته است و این اعتبار و توانمندی جامی جهانی را بر بالای سر آن برده است و این گونه باید گفت که قطر در افتتاحیه جام آن را برد و خود را با این رویداد در تاریخ ثبت کرد و برای ملت نوپای خود تاریخ سازی کرد تا نشان دهد چگونه با برنامه و سیاست گذاری می توان قدرتی نرم را پدید آورد که فراتر از قدرت سخت است. قطر نشان داد که چگونه یک کشور اسلامی می تواند قدرت نرم و مدرن را تصاحب کند و از نشانه های بومی خود برای مدرن سازی بهره برد. قطر بیش از خود فوتبال بر حواشی این رویداد سرمایه گذاری کرده است تا سود درازمدت آن را به دست آورد و خود را در موزه جام های جهانی جای دهد. 


                                                     ابراهیم جعفری