دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

ارتباط دوسویه معماری و فرهنگ


خانه های تاریخی کاشان ، بهترین و معروف ترین خانه های کاشان
ابراهیم جعفری
 دهکده جهانی
@dehkade_jahan

 خدا در هر کسی روحی دمیده
 برایش نقش هایی آفریده
 ولی از آن‌میان‌اندک کسی را
 به سان خویش معمار آفریده

 سوم اردیبهشت ماه هرسال که با سالروز تولد شیخ بهایی همزمان می باشد، " روز معمار " نامگذاری شده است.
 نگاهی اجمالی به تاریخ معماری ایران و سایر تمدن های جهان نشان می دهد که هیچ اثر بزرگ معماری وجود ندارد که بر اساس اندیشه ای مدون و روشن شکل نگرفته باشد.
به این ترتیب می توان گفت که هر تمدنی در دوران های مختلف، معماری خاصی را ارائه می دهد. به طور مثال بنایی نظیر مسجد امام اصفهان بر اساس اندیشه روشن فلسفی پدید آمده است.

 راپاپورت می گوید: " انتخاب های خاص هر جامعه، مظهر فرهنگ آن است. از این منظر معماری مقوله ای فرهنگی است که در بستر محیط شکل می گیرد. "
هرچند عوامل مؤثر بر معماری بسیارند؛ اما در این میانه « فرهنگ » نقش پررنگ تری در شکل گیری آنچه «مکان» می نامیم، ایفا می کند.
علاوه بر معماری، نقاشی، عکاسی، سبک موسیقی و حتی سینما نیز در ادوار مختلف تاریخی، نشان از فرهنگ مردمان در آن برهه تاریخ داشته اند.
 فرهنگی که در قالب هنر عرضه می شد، درواقع نماینده بخشی از زندگی روزمره مردم بود و در این مقام استقبال عمومی را در پی داشت؛ چراکه از متن مردم برخاسته بود و آنچه را به عموم عرضه می کرد، برایشان ملموس و قابل ادراک بود.
هرچند در برهه هایی این هنرمندان بودند که سبکی نو را در قالب هنر خویش به مردم ارائه می کردند و بسته به قدرت نهفته در پس آن، مقبولیت یا عدم پذیرش عمومی را به همراه داشت.

  با این وصف اگر بگوییم معماری زاده فرهنگ عصر خویش است، به بی راهه نرفته ایم. فرهنگ خود نیز نمایانگر هویت شهر و ساکنانش می باشد؛ به عبارتی عمق و غنای آثار معماری هر دوران برگرفته از هویت مردمان عصر خویش است.
آن هنگام که معمار اشکال و هندسه های خاصی را در طرح خود پیاده می کند، درواقع تصویرگر فرهنگ مردم آن سامان است. می توان گفت هر بنایی نوعاً نشانگر هویت و فرهنگ حاکم بر شهری است که در آن ساخته شده است. در این معنا، معماری دیگر تنها کالبد و ساختمان نیست و چه بسا هویت فرهنگی یک شهر در آن معماری عینیت یافته است.

  بنابراین فرهنگ  همان چیزی است که مردم با آن زندگی می کنند. در گذشته فرهنگ و معماری ایرانی از یکدیگر جدا نبودند. معماری از فرهنگ مردمان الهام می گرفت. محرمیت، فضاهای عمومی و خصوصی، تناسب ها و اندازه های به کاررفته در معماری ها همه به نوعی نمایانگر فرهنگ خانواده های ایرانی ساکن در آن بناها بود. فرهنگ خود نیز در بستر معماری تعالی می یافت و نیز بر غنای آن می افزود.

 به نظر می رسد اگر معماری امروز ما هویت مستقلی برای خود متصور نیست، ریشه را باید در فرهنگ حاکم بر زندگی امروزین مردمان جست و جو کرد. البته معماری معاصر نیز خود در تغییر ذائقه فرهنگی بی تأثیر نبوده است. فرهنگی که فلسفه اش ایجاب می کرد خانه ها رو به فضای حیاط مرکزی گشوده شوند، اکنون در قالب خانه های آپارتمانی با پنجره های رو به خیابان و فضاهای داخلی گشوده و در نهایت ارمغان آن مردمانی هستند با فرهنگی نه از جنس ایرانی که امتزاجی آشفته از فرهنگ خودی و غیرخودی.
 این تغییر سبک و سیاق معماری حرکتی نرم و زیرپوستی را پایه نهاده که به مرور زمان، دگرگونی فرهنگی شهروند ایرانی را از مسیر تغییر در «سبک زندگی» وی موجب خواهد شد.

  یکی از دلایلی که باعث شده است معماری امروز ایران در یافتن هویت خود سرگردان باشد، این است که اندیشه بانیان آن چندان روشن نیست. شرایط امروز با زمان صفویه بسیار متفاوت است. *در آن دوران تفکر فلسفی معینی حاکم بود، یا در عهد باستان اندیشه اسطوره ای روشنی وجود داشت؛ ولی امروزه آن گونه نیست یعنی در حوزه اندیشه با بلاتکلیفی هویت مواجه هستیم.

 گرچه بهره گرفتن از تجارب و دستاوردهای معماری در هر جای جهان که باشد، می تواند دریچه ای نو به سوی مسیری جدید پیش روی مان قرار دهد؛ اما آنچه در این وادی مهم می نماید، فراموش نکردن اصل و هویت خویشتن است. شاید از موج فراگیر جهانی شدن گریزی نباشد؛ اما می توان به سمت کرانه فرهنگ خودی حرکت کرد و در ساحل اصالت و هویت آرام گرفت.

  به قول زنده یاد مهندس سید هادی میرمیران معمار برجسته معاصر، برای ایرانی حتی آفتاب دارای صفتی است که معمار باید بتواند آن را در سازه اش بیان کند. فرهنگ ما با آسمان آبی ای به وجود آمده که با آسمان آبی لندن بسیار متفاوت است، مه معماری ما شاد است، مسجد شاه را با کلیسای نُتردام مقایسه کنید؛ یکی مهربان و شاد و دیگری ترساننده و سنگین!

 اکنون که دریافتیم معماری نمایانگر هنر و اندیشه غالب در یک دوره و در واقع تجسم تاریخ است، باید در تکامل آن به عنوان یکی از هنر های هفتگانه بکوشیم. باشد که فرهنگی متعالی برای آیندگان مان به ارث بگذاریم.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.