دو غزل *عاشورایی* در گرامی داشت *ماه محرم*
*السّـلام علیک یا دریا!*
_ رضا اسماعیلی_
_روزنامه اطلاعات، پنجشنبه ۲۹ تیر_ _۱۴۰۲__
شرمندهام، زبان دلم وا نمیشود
احساس لال من به تو گویا نمیشود
درمانده ام زِ وصف تو ای سرخ سرخ سرخ
خون واژه ای به وصف تو پیدا نمی شود
میخوانمت به نام و نمیدانمت هنوز
فهمیدنت نصیب دل ما نمیشود
در کربلا نبودهام و میکنم دعا
گردم شهید عشق تو، اما نمیشود
زینب! مگرد دشت پر از لاله را چنین
ای خواهرم، شهید تو پیدا نمیشود
آنسو ستاده بر خط خون، ذوالجناح عشق
با من بیا به صحنه که فردا نمیشود
گنگم هنوز و کار دلم حسرت است و بس
شرمندهام، زبان دلم وا نمیشود
باید شکوه نام تو را زندگی کنیم
ای سبز سرخ! مثل شما زندگی کنیم
یک قبله اقتدا به خلوص شما کنیم
فارغ ز «من»، برای خدا زندگی کنیم
تا مثل کوفه، سجده به شیطان نیاوریم
باید کنار قبله نما زندگی کنیم
چون «حُر» به راه عشق تو ثابت قدم شویم
فارغ ز بوی چون و چرا زندگی کنیم
هرگز مباد بهر تمنای مُلک ری
همرنگ شمر و حرمله ها زندگی کنیم
باید چو لاله همسر داغ شما شویم
استاده بر چکاد بلا زندگی کنیم
بی منت تبسُم مرهم، به قاف تیغ
باید قیام سرخ تو را زندگی کنیم
*کرب و بلا بهشت هنوز و همیشه است*
*باید به بوی کرب و بلا زندگی کنیم*