دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

مدرسه» و روشنگری با تفکر انتقادی

* «مدرسه» و روشنگری با تفکر انتقادی* 


 _* به مناسبت شروع سال تحصیلی جدید*_ 


 ابراهیم جعفری

دهکده جهانی

@dehkade_jahan

   انسان در طول حیات خود توانایی یادگیری دائمی دارد؛ یادگیری از محیط های رسمی آموزشی مانند مدرسه و دانشگاه و یادگیری از محیط های غیررسمی مانند خانواده، گروه دوستان، رسانه ها و ... 

مهمترین محیط آموزش و پرورش « *مدرسه* » است. از مدرسه انتظاراتی مانند پرورش تفکر انتقادی، پای بندی به ارزش های اخلاقی، آموزش مهارت های لازم متناسب با نیاز جامعه و ... وجود دارد.


   در این یادداشت بر آن هستم تا نگاهی انتقادی به شکل گیری جریان آموزش در ایران از طریق مدرسه و دانشگاه داشته باشم.

شکست های ایران از روسیه در دوره فتحعلیشاه یک شوک معرفتی را در جامعه ایران به وجود آورد. معاهدات ایران و روسیه که به *«وهن بزرگ»* تعبیر می شود، عقب ماندگی جامعه و ناکارآمدی نهاد آموزش در ایران را بر اهل نظر نشان داد؛ به گونه ای که اشکال سنتی آموزش پاسخگوی نیازهای جدید جامعه نبود و لزوم گذار از وضعیت سنتی به نوین احساس گردید.

با شروع سلطنت ناصرالدین شاه به همت امیرکبیر، *«دارالفنون»* به عنوان نخستین مدرسه با سبک جدید شروع به فعالیت کرد. البته ابتدا نظر او در تاسیس چنین مدرسه ای، بیشتر به مدرسه ای فنی، نظامی و صنعتی معطوف بود؛ به همین دلیل رشته هایی مانند پیاده نظام، توپخانه، ریاضیات، نقشه کشی، معدن شناسی، طب، داروسازی، شیمی و زبان فرانسه تدریس می شد.


 بعد از امیرکبیر نخستین فردی که در ایران با شیوه جدید مدرسه تاسیس کرد، *میرزا حسن رشدیه* بود. رشدیه اولین مدارس را جهت باسواد شدن (خواندن و نوشتن) با رنج های فراوان در ایران بنا کرد. تفاوت مدارس رشدیه با مکتب خانه های سنتی در محتوای کتاب های درسی، برنامه ریزی آموزشی، ارزشیابی تحصیلی و دگرگونی در شیوه تدریس مدارس بود تا با آموختن، معرفت رهایی بخش را نهادینه و فراگیر سازد؛ اما هم در زمان قاجار و هم در دوره پهلوی و حتی بعد از انقلاب اولویت با رشته های فنی و علوم پایه بود.


  به عبارت دیگر بر خلاف زمان ابن سینا، فارابی، سهروردی و ... طی دوره جدید در ایران، دانشگاه با *« نگاه معرفتی»* نداشتیم؛ زیرا دلیل عقب ماندگی خود را تکنیکی فهمیدیم و *دانش*  (knowledge) را به *فن* (Technic) تقلیل دادیم.

متاسفانه این دیدگاه در ایران به شدت نظام آموزشی مدارس را تحت تاثیر قرار داد. *در واقع نگرش دانشگاهی در ایران نه بر مبنای «دانش گاه» به عنوان عقل مستقل و نقاد جامعه با خصلت روشنگری، بلکه مطابق با «دارالفنون» شکل گرفت.*

می توان گفت نام دارالفنون (خانه تکنیک ها) فقط با هدف *تربیت نیروی متخصص* ، با مسمی تر از دانشگاه برای فعالیت در جامعه ایران بود.


 برخلاف  اروپایی ها که به علوم انسانی تاکید داشتند، ایرانی ها به علوم تجربی و تکنیک تمایل بیشتری نشان دادند. مهم ترین دلیل این پدیده را هم باید در عقب ماندگی ایرانیان و درکی که آنان از علت توسعه نایافتگی خود داشتند، جست وجو کرد.

عباس میرزا و امیرکبیر گرچه به نیت توسعه جامعه اقدام به اعزام محصل و اهتمام در تاسیس مدرسه (دانشگاه) داشتند، اما نگاه آنان به معرفت، علوم و توسعه، جامع و همه جانبه نبود. *آنان «علوم کاربردی» را مقدم بر «علوم بنیادی» در نظر گرفتند.* 

به لحاظ تاریخی دارالفنون که مدرسه ای برای سطوح بالاتر بود و دانش آموزان و دانشجویان آن سواد خواندن و نوشتن داشتند، *قبل از مدارس رشدیه که با هدف سوادآموزی و کسب تجربه معنوی رهایی بخش فعالیت می کرد، راه اندازی شد.* 

این تقدم صرفا تاریخی نیست؛ بلکه در جامعه ایران *« بینشی»* هم هست. *نتیجه آن که، در ایران دانشگاه بود که مدرسه را تحت تاثیر قرار داد؛* آن هم دانشگاهی با نگرش تکنیکی (در واقع دارالفنون نه دانشگاه) که ثمرات آن هنوز باقی است. _( مشق آدمیت یا زنگ حقیقت، دکتر حسین حجت پناه، روزنامه ایران، اول مهرماه ۱۳۹۸)_ 


 اکثر دانش آموزان ایران علاقه مند به تحصیل در رشته های پزشکی و مهندسی بوده و هستند و استعدادهای ناب این سرزمین در این راستا هدایت می شوند. ایران به لحاظ تعداد مهندس در جهان جزو کشورهای رتبه برتر است؛ اما تعداد بالای آنان نه تنها توسعه ای را حاصل نکرده، بلکه در اغلب موارد خود دوچندان از موانع توسعه گشته است.

 *از یاد نبریم که بنا نیست دانشگاه فقط متخصص تربیت کند، بلکه محل رشد تفکر و نقد هم هست؛ کما این که در دنیای غرب پیدایش دانشگاه علاوه بر تربیت متخصص، روشنگری در سطح کلان جامعه نیز بوده که شعار دانشگاه کمبریج مبنی بر « روشنگری و دستیابی به شناخت ارزشمند» گویای آن است.* 

 *با این وصف غفلت از آموزش های بنیادی اساسی ترین بحران در نظام آموزشی ایران است.* 


  اکنون انتظاری که از مدارس می رود، *تغییر در این بینش و نگرش است.* به عبارتی مدارس ما باید انسان هایی با جویندگی واقعی دانش که قطعا از *«تفکر انتقادی»* بهره دارند، تربیت نمایند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.