دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

طنز و تحولات اجتماعی

       طنز و تحولات اجتماعی


                    به مناسبت روز قلم و به بهانه کتاب طنز در دست چاپ استاد ابوالقاسم طالبی
     

                هزل من هزل نیست، تعلیم است             بیت من ، بیت نیست، اقلیم است
                گرچه با هزل، جد بیگانه است                  هزل و جدم از یکی خانه است
                 شکر گویم که نزد اهل هنر                      هزلم از جد دیگران خوش تر

                                                                                                                  " سنایی"

شاید بهترین تعریف از واژه طنز، عنوان کتابی نایاب از زنده یاد احمد شاملو با عنوان " تلخند " باشد.در ترکیب این واژه هم تلخی وجود دارد و هم نکته مثبتی چون خنده ، گویی اگر مطلبی طنزآلود بر این معیار قرار نگیرد، از طنز فاصله گرفته است. تلخند در پایان خوانش یک مطلب ، یا اثر هنری دیداری ، یا شنیدن اثر ظریف شنیداری ، مخاطب را لحظه ای در فضای کشف و شهود قرار می دهد. مکاشفه ای تلخ و مسکوت ؛ تلخند یا همان طنز ، باعث می شود که شما چیزی را حداقل به یاد آورید و اگرچه به ظاهر لبخند بر لبان شما نشسته ، اما قلب تان در مرز شکستن قرار بگیرد.
   بدون تردید بخش مهمی از آثار ادبی منثور و منظوم فارسی در حیطه طنز تعریف و طبقه بندی شده است.از طنز اجتماعی و انتقادی عریان عبید زاکانی ، تا طنز ظریف و موثر سعدی و کنایات طنزآلود حافظ که اوج سخنوری و بلاغت در بیان است. در میان آثار ادبی ایران انواع متنوعی برای طنز به کار گرفته شده ، اما کفه حکایات و لطایف سنگین تر و به لحاظ ادبی از ارج و اعتبار فراوان تری برخوردار است. بزرگترین استاد حکایت (به نظم و نثر) ، بی گمان شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی است که اساسا به دلیل وسعت نظر و تجارب فراوانش ، اهمیت طنز را نیک دریافته و همواره گرایشی آشکار یا نهان به آن داشته و از طنز زیرکانه بهره می برده است.
   
ایرانیان به طنز پردازی و قوه لطیفه سازی و موقعیت پردازی برای خنده شهره هستند. شاید هیچ قوم و قبیله ای را هم در این عرصه به رقابت و هماوردی نمی پذیرند.داوری در باره میراث طنز فاخر و آثاری که یکسره ویژه طنز و فکاهه نوشته شده باشد،‌ در تاریخ ادب و فرهنگ ایران چندان دشوار نیست. آثاری همچون کتاب های عبید زاکانی که گنجینه طنز اجتماعی و نقد باورها و خرافات و مناسبات ناهنجار و حتی ستم و نابرابری های طبقاتی است، بدون تردید یگانه و بی مانند است. علاوه بر آن عرفای ما غالبا شیرین سخن و شکربیان و طناز بوده اند.آثار عطار، سنایی ، مولانا ، حافظ و سعدی از لطایف و نکته های ملیح و طنزهای فاخر و کنایات هنرمندانه سرشار است.مصیبت نامه شیخ فریدالدین عطار نمک خالص است که طعم حکمت و عرفان را دوچندان می کند. مولانا در جای جای مثنوی شریف جوک و لطیفه ای گفته و از ترشی و تلخی درسنامه های معنوی کاسته است. خیام و حافظ و سعدی ملاحت و طنازی را چنان لباس فاخری پوشانده اند که پیش از آن قابل تصور نیست.
   تلطیف زندگی و روابط خشن و دشوار میان عامه مردم ، گسترش شادمانی و سهل گیری و ظرفیت افزایی و امکان طرح مباحثی که در عرف و قانون ، خطوط قرمز و تابو محسوب می شود و از همه مهم تر تخلیه فشارهای روحی ، روانی ، سیاسی و فرهنگی از طریق طنز ، چونان گریزگاهی است که فشارهای فراتر از تحمل را دور ساخته و اجازه تنفس در هوایی دیگر می دهد. طنز اجتماعی و نقد سیاسی ، تیغ پنهان محرومان و عامه مردم است که به زبان مشترک ملت بدل می شود. نسل های متمادی این سلاح پنهان را حفظ نموده و سینه به سینه منتقل کرده اند. آموزگار مردم و شاگرد این مدرسه نیز خودشان هستند. بنابرین کارکرد طنز در جامعه "روشنگری "است ؛ تا آنجا که همه چیز را موضوع انتقاد خود قرار می دهد. بدیهی است که هرچه حکومت ها به طرف آزاداندیشی حرکت کنند، فضای طنز پردازی منطقی تر خواهد بود و هرچه به سوی انسداد متمایل شوند ، طنز را محدودتر و پیچیده تر می کنند. با این حال طنز از چنان قابلیتی برخوردار است که در حالت انسداد نیز سخن می گوید. طنز با بیان اشکالات و آسیب های اجتماعی ، بیش از آن که افراد جامعه را بخنداند، راه را برای تفکر باز می کند. وقتی چارلی چاپلین در فیلم "عصر جدید" ، الیناسیون ( از خود بیگانگی ) را موضوع طنز و نقد قرار داد، به هیچ وجه به دنبال تقبیح مدرنیته یا کنارگذاری آن نبود، ‌بلکه تنها می کوشید نشان دهد که مدرنیته چگونه می تواند انسان ها را بی هویت کند و از سوی دیگر چارلی چاپلین با ظرافت منحصر به فرد خود به مخاطب گوشرد می کند که اگرچه تکنولوژی برای بشر آسایش ایجاد می کند، اما دریغ که ماشینی شدن ، آرامش را از او سلب می نماید.
   با ورود مطبوعات به صحنه اجتماع در دوره قاجار ، مدت زیادی طول نکشید که نشریات طنز نیز جای خود را در مطبوعات پیدا کردند. بندر بوشهر به دلیل موقعیت بندری این شهر و نقش مهم دریا و کشتیرانی در متن ارتباطات بین المللی قرار داشت.از این رو روشنفکران بوشهری با محافل و روزنامه های مخالف دولت قاجار در خارج از کشور ، تعامل دائمی داشتند و مقالات و اخبار بوشهری ها در نشریاتی مانند حکمت و ثریا در مصر، اختر در اسلامبول ،حبل المتین در کلکته هند و حتی قانون در لندن به چاپ می رسید، به طوری که میرزا آقاخان کرمانی در نامه ای به میرزاملکم خان نوشت: " روزنامه قانون در بوشهر غوغا کرده است". از این رو بندر بوشهر در زمره نخستین شهرهای ایران بود که در آن چاپخانه و روزنامه به وجود آمد و نخستین هفته نامه مصور و کاریکاتور در ایران  با عنوان "طلوع" در سال 1318 (1900 میلادی) در بوشهر به طبع رسید. نشریه طلوع مصور 6 سال قبل از پیروزی انقلاب مشروطه در بوشهر توسط عبدالحمید خان ملقب به متین السلطنه منتشر می شد. قریب به اتفاق پژوهشگران تاریخ مطبوعات ، این نشریه را نخستین نشریه فکاهی و کاریکاتوری ایران می دانند. روزنامه فکاهی دوم ایران "آذربایجان" بود که به دو زبان فارسی و آذری چاپ می شده و مطالب آن همچون طلوع ،سیاسی و اجتماعی بوده و جنبه سرگرمی و تفریحی محض نداشت.
   یکی از نشریه های تاثیرگذارعصر مشروطه نشریه فکاهی و انتقادی " ملانصرالدین" به سردبیری جلیل محمد قلی زاده بود که به زبان ترکی و گاهی روسی منتشر می شد. ملا نصرالدین  ابتدا در تفلیس و سپس در تبریز و باکو انتشار یافت. در این مجله میرزا علی اکبر صابر با نام مستعار "هوپ هوپ" اشعار انتقادی خود را منتشر می کرد. جلیل محمد قلی زاده  که ازنبوغی کم نظیر و شم مردم شناسی قوی برخوردار بود، با درک این واقعیت که اکثریت مردم خاورمیانه از نعمت خواندن و نوشتن محروم بوده و در نتیجه با مطبوعات بیگانه می باشند، در روزنامه خود علاوه بر به کارگیری طنز ، با استفاده از محاوره های روزمره مردم و ضرب المثل ها ، از هنر تصویری - مردمی  کاریکاتور بهره گرفت . انتشار و نفوذ این نشریه با تصویری که حاوی روحیه جدیدی از زندگی بود، موجب فراهم آمدن انگیزه و ایجاد زمینه مساعد در اذهان و قلم نقاشان ایرانی شد.عظیم عظیم زاده را می توان نخستین کاریکاتوریست ایرانی دانست که به شکل حرفه ای در نشریات مصور فکاهی متعددی از جمله نشریه ملانصرالدین نقش آفرین بود.
    
                                                               
                                Image result for ملانصرالدین                                       
نشریات صوراسرافیل (تهران)، نسیم شمال (رشت) ، آذزبایجان (تبریز) و ...عمدتا از روزنامه طنز ملانصرالدین که به زبان ترکی آذربایجانی در تفلیس چاپ می شد، متاثر بودند.دهخدا، لاهوتی، نیمایوشیج  و ... تاثیرات فراوانی از صابر پذیرفته اند  که سید اشرف الدین گیلانی سرآمد آن ها می باشد ؛ به طوری که نشریه  نسیم شمال را به شیوه ملانصرالدین اداره می کرد.

                                        Image result for صور اسرافیل
    فراموش نکنیم که یکی از خاستگاه های اصلی طنز در ادبیات فارسی ، دوره مشروطه است. دراین مقطع تاریخی زبان طنز فراگیر شد .دلایل موفقیت شعر طنز مشروطه دراثرگذاری بر مردم به شرح زیر است:
شعر طنز مشروطه ،زبانی ساده و عامیانه دارد. آهنگین است. تعریف اجتماعی و اعتراضی دارد و از اشکال تازه ای استفاده کرده است.
  میرزاده عشقی سرآمد طنازان شوخ طبع این دوره است.علاوه بر او، سید اشرف الدین قزوینی ( مدیر روزنامه ادبی ، فکاهی نسیم شمال ) ، میرزا علی اکبر طاهرزاده صابر، میرزا علی اکبر دهخدا، ایرج میرزا و ... نیز از شاعران برجسته عصر مشروطیت بودند که با شعر و زبان در بیداری مردم نقش بسزایی داشتند.
                            Image result for میرزاده عشقی
                                                                        میر زاده عشقی 
در عین حال عصر مشروطه یکی از ادوار مهم شکوفایی نثرطنزآلود نیز می باشد. به عنوان نمونه مشخص باید از علی اکبر دهخدا نام برد که با نام مستعار "دخو" در نشریه صوراسرافیل ستون طنزآمیز "چرند و پرند" را می نوشت. دهخدا در طنزنویسی شیوه ای را بنیان گذاشت که تا امروز پیروان و علاقمندان بسیار داشته و دارد .
   در گذر زمان مجله فکاهی "توفیق" را به عنوان نشریه یکه تاز طنز  بخصوص از دوره سوم انتشار (دهه 1340 شمسی) مورد بررسی قرار می دهیم. اگرچه این نشریه از سال 1301 تا سال 1318( دوره اول) و از سال 1318 تا سال 1332(دوره دوم وکودتای 28 مرداد) منتشر شد و در قالب طنز از آزادیخواهان بخصوص هواداران  نهضت ملی شدن صنعت نفت حمایت می کرد ، اما سومین دوره انتشار این مجله ( از سال 1337 تا سال 1350) با درخشش ویژه ای همراه بود. در سال های دهه 1340 خورشیدی طنز انتقادی و اجتماعی در توفیق بسط و گسترش یافت و می توان گفت " مکتب توفیق به وجود آمد."


   در نوروز سال 1337 در شرایط بسیار سخت پس از کودتا و زیر سانسور شدید، روزنامه فکاهی برادران توفیق با استقبالی بی نظیر از سوی مردم مواجه شد.در شروع این دوره، کاریکاتورهای صفحه اول توفیق در انتقاد از قصاب و بقال و یخ فروش بود ؛ اما پس از دوسال تلاش ، با حوصله و پشتکار و با ممارست خستگی ناپذیر و بهره مندی هوشمندانه و خطر کردن و تحمل سانسورها و توقیف ها ، آستانه پذیرش  انتقاد طنز سیاسی را در کشورایران که صفر و حتی زیر صفر بود،به صورت اعجاب انگیزی بالا برد . در این دوره (دهه 1340) ، توفیق این شعار را سرلوحه فعالیت خود قرار داد:" توفیق مجله ای ملی و مستقل است که به هیچ حزب و دسته و جمعیتی وابستگی ندارد". اگر بزرگ ترین وظیفه مطبوعات را "نوشتن حقایق و روشن کردن افکار عمومی بدانیم" ، توفیق به اعتراف دوست و دشمن ، به مراتب بالاتر از شرایط و امکانات زمان به وظیفه خود عمل کرد  و  سربلند بود؛ زیرا تنها حقایق را می نوشت.دامنه طنز و نقد توفیق از مسائل اجتماعی به عملکرد مقامات عالی رتبه هم کشیده شد. دکتر علی امینی به عنوان نخست وزیری با عملکرد دوگانه، منوچهر اقبال بله قربان گو، اسدالله علم صدر اعظم کلنگی و سرانجام امیر عباس هویدا صدر اعظم عصایی که نماد هیئت حاکمه در برابر مردم محسوب می شدند، جایگاه مهمی را در روی جلد و مطالب داخل نشریه به خود اختصاص می دادند.

Image result for مجله توفیق
   توفیق پس از روزنامه های اطلاعات و کیهان پرتیراژترین و در عین حال پرنفوذ ترین ، ماندگارترین  و اثرگذارترین نشریه ایران بود. سرانجام این نشریه که به گفته شادروان باستانی پاریزی یک مکتب برای طنزنگاری و فکاهی سرایی و کاریکاتورسازی به شمار می رفت و به اندازه یک دانشکده ( روزنامه نگاری طنزآمیز) نقش آفرین بود، به دستور هویدا در تیر ماه سال 1350 به ورطه توقیف دائمی کشانده شد.
در این راستا مناسب می دانم از روان شاد رضا ارحام صدر پایه گذار طنز انتقادی و مکتب نمایشی ، کمدی اصفهان یاد کنم که با تلاش زایدالوصف خود سعی کرد تا نمایش های کمدی را از حالت کمدی صرف خارج کند و در کنار خنداندن مخاطب ، به مسائل سیاسی و اجتماعی هم بپردازد. او که به شکرپاره اصفهان معروف بود، تشویق کننده طنز مکتوب در این شهر یا اولین کتاب طنزآوران اصفهان بود که با نام "نصفهان" منتشرمی گردید.

                                Image result for رضا ارحام صدر 

   اکنون شایسته است در مسیر تاریخ طنز ایران و بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی با نکوداشت یاد و نام شادروان "کیومرث صابری فومنی" نگاهی به فرآیند شکل گیری طنز و کاریکاتور " گل آقا " داشته باشیم.    روز 23 دی ماه در سال 1363 یادداشت های روزانه طنز با نام مستعار " گل آقا " و تحت عنوان " دو کلمه حرف حساب " با محتوی انتقاد از دستگاه های دولتی و مشکلات موجود جامعه در صفحه سوم روزنامه اطلاعات چاپ شد که نقطه عطفی در طنزنویسی ایران و احیاگر طنز مطبوعاتی بعد از انقلاب بود. نویسنده این ستون کیومرث صابری فومنی بود که بعد ها در سال 1369 مجله طنز و کاریکاتور " گل آقا " را منتشر کرد. مجله ای که اولین شماره اش با شمارگان 100 هزار نسخه نایاب شد و به چاپ دوم رسید. فعالیت های " گل آقا " منحصر به هفته نامه باقی نماند . انتشارهفته نامه ، ماهنامه ، سالنامه "گل آقا"و نیز سایر  محصولات فرهنگی "گل آقا" در قالب کتاب طنز و کاریکاتور و سرانجام "خانه طنز ایران" به منظور پرورش طنزنویسان جوان ، از دیگر فعالیت های کیومرث صابری بوده است. سرانجام در 2 آبان ماه سال 1381 و در دوازدهمین سالگرد انتشار هفته نامه " گل آقا " تصمیم به تعطیلی هفته نامه به دلایل نامعلوم گرفت و با چاپ سرمقاله شماره 548 ، که این بار در آن نه شاغلام وغضنفری بود و نه گل آقایی، با نام صابری از تصمیم خود برای پایان کار هفته نامه خبر داد. 

            Image result for گل آقا
 
 آقای گل مطبوعات ایران ویار دیرین شهید رجایی در روز 11 اردیبهشت ماه سال 1383 دیده از جهان فروبست و جامعه مطبوعاتی را داغدار کرد. اگرچه گل آقا رفت ، اما "طنز گل آقایی " باقی ماند. او خود طنز را مانند تیغ جراحی در دستان باکفایت پزشکی دردآشنا و متخصص  می دانست که  قصد داشت غده ای چرکین را جراحی و مداوا کند. به زبان دیگرطنز گل آقایی آمیزه ای از " نوش و نیش" بود . یادش گرامی و نامش جاودانه باد.


      خوشبختانه فرهیختگان شهر ما نیز از توجه به این ژانر (سبک ) هنری تاثیرگذار در اصلاح جامعه غافل نگشته اند. تا آنجا که اطلاع دارم شادروان میرزا غلامحسین پریشان ( پریشان بزرگ ) ،  شادروان میرزا محمد باقر پریشان ( اعتماد پریشان ) ، شادروان اعتضاد اشراقی ، شادروان امیر هوشنگ اشراقی ، شادروان شهاب الدین لاهوتی ، شادروان جواد غیاثی ، شادروان سید محمد حسن نوربخش ، حضرت حجه الاسلام والمسلمین محمد محمدی گلپایگانی، استاد محمد علی سعیدی ، استاد محمد شهیدی و استاد محمد تقی مذهبی در این زمینه آثاری داشته اند که امیدواریم به زیور طبع آراسته گردیده  و در دسترس علاقمندان قرارگیرد.
   کتاب طنز در دست چاپ جناب آقای ابولقاسم طالبی ، انگیزه ای برای اینجانب به وجود آورد تا به مناسبت روز قلم ( 14 تیرماه ) این مقاله را به نگارش درآورم. از سال ها پیش تا کنون اشعار آقای طالبی به مناسبت های مختلف در روزنامه های اطلاعات و رسالت و مجله های اطلاعات هفتگی ، جوانان و گل آقا و نیز رسانه های محلی گلپایگان نظیر سایت آخاله  ، هفته نامه صدای گلپایگان و ...انعکاس یافته است. اساسا به نظم کشیدن مناسبت ها ، رویدادها و اتفاقات و شریک بودن در شادی و غم مردم از طریق شعر موجب ماندگاری احساسات ، گرایش ها و عملکردها بوده و خاطره ها را جاویدان می سازد. طنز نیزدر قالب شعر به دلیل  مانوس بودن  مردم ما با آن ، نسبت به سایر سبک ها  تاثیر بیشتری بر هشیار سازی مردم  و فراگیر ساختن فرهنگ نقد در جامعه ومرزبندی با تخریب دارد.
                                      Image result for طالب گلپایگانی
ضمن تشکر و قدردانی از امام جمعه محترم گلپایگان حضرت حجه الاسلام و المسلمین جناب آقای اسماعیلی که همواره با فرهنگ دوستان همدلی نموده  و در مناسبت هایی نظیر هفته کتاب، روز قلم ، روزخبرنگار  و ... نویسندگان  و اصحاب رسانه را مورد تشویق و حمایت قرار می دهند و با آرزوی توفیق بیشتر جناب آقای طالبی ، شعر طنزگونه ای از ایشان  را که در روزنامه اطلاعات ( صفحه گفته ها و نوشته ها) به چاپ رسیده ، خاطرنشان می سازم.
          هرچه می خوانم به روز وشب کتاب زندگی     می شوم وامانده تر اندر حساب زندگی
          شد فزون سنم ز پنجاه و ندیدم روز خوش        بس که جولان ها زدم در پیچ و تاب زندگی
          اغنیا جوجه کباب و بره بریان می خورند           قسمت من کاچی و دوغ  و عقاب زندگی
          بنز و ماکسیما به زیرپای پولداران و من           با دوچرخه می زنم پا در رکاب زندگی
          پولداری را بدیدم می دهد پول نزول               می زد او هم دست و پا در منجلاب زندگی
          ترسم همچون بانک ها رونق بگیرد این عمل    لاجرم مسدود گردد شیر آب زندگی
          نام نیکت طالبی با شعر نابت زنده است         قامت شعر تو می ماند به قاب زندگی
               

در پایان با یادآوری این نکته که  طنزبا کمی اختلاف مترادف هزل می باشد، این مقاله را با شعری از حضرت مولانا به پایان می برم.
            هزل تعلیم است آن را جد شنو           تو مشو بر ظاهر هزلش گرو
           هر جدی ، هزل است پیش عارفان       هزل ها جد است پیش عاقلان

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.