دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

حاج صادق آهنگران

                                          

                                        حاج صادق آهنگران
                      
                        حلقه ای میان عقل و عشق در دوران دفاع مقدس

                     سرزمین نینوا یادش بخیر                   کربلای جبهه ها یادش بخیر
                     بود سنگر بهترین مأوای من                آه جبهه ، کو برادر های من
                     سنگر خوب و قشنگی داشتیم            روی دوش خود تفنگی داشتیم
                     جنگ ما را لایق خود کرده بود              جبهه ما را عاشق خود کرده بود
                     آسمان ، تکبیر ما را دوست داشت         هر حسینی کربلا را دوست داشت
                     سرزمین نینوا یادش بخیر                    کربلای جبهه ها یادش بخیر
                                                                                                  «شجاع الدین ابراهیمی‌‌ »

                          

                           
     عرصه دفاع مقدس دانشگاه بزرگی بود که اثر عمیقی بر هنر گذاشت ؛ سوژه ، انگیزه و روح تازه ای به هنر داد و هنر نیز به این واقعه خدمت کرد. بین انقلاب و هنر تعامل دوسویه ایجاد شد. انقلاب هنر را به سمت تعالی هدایت و هنر به فراگیری اندیشه انقلاب کمک کرد. با نگاهی کوتاه به صحنه های مختلف هنری اعم از ادبیات ، سینما ، نقاشی ، موسیقی و ... می توان دریافت که بهترین و  برترین آثار هنری در ژانرهای گوناگون ، متعلق به زمان جنگ های دفاعی است. بر این اساس دفاع مقدس ما نیز منبع سرشار و پایان ناپذیری برای خلق آثار هنری برتر و متعهد بوده است. جنگ فضای شور ، حماسه و از خودگذشتگی است. در چنین فضایی ، تبلور هنر اتفاق طبیعی به شمار می رود. این هنر گاهی موسیقی است که با طبل و شیپور بر دل تأثیر می گذارد ، گاهی هم سرود یا به تعبیر عرب ها رجز می باشد. بنابرین وجود عنصرهای هنری که عاطفه و حس را برانگیزد ، و در دل شور و هیجان ایجاد نماید ، در میدان جنگ ضروری است.
در تمام صحنه های حادثه عاشورا و بیشتر جنگ های صدر اسلام ، رجزهایی در قالب شعر خوانده شده است. به عنوان مثال صفیه عمه پیامبر گرامی اسلام (ص) در جنگ احد شرکت کرد و برای تقویت روحیه مسلمانان رجز خواند.

 از این رو می توان گفت رجزخوانی یک سنت تاریخی بوده که در بیشتر جنگ ها رواج داشته است. شاهنامه فردوسی پر از شعرهای حماسی می باشد که دوطرف درگیر جنگ برای تقویت روحیه سپاه و تضعیف روحیه لشکر مقابل خوانده اند.  در این راستا شعر و سرود دفاع مقدس همپای هنرهای دیگر و حتی چند گام جلوتر توانسته است پیام استقامت ، ایستادگی و مظلومیت ایران اسلامی را در طول هشت سال به مخاطبان و علاقمندان هنر متعهد انتقال دهد.
         این موضوع فقط به مسلمانان و تاریخ اسلام و صرفا در قلمرو جنگ ها محدود نمی شود. شاید اگر امروز در هر کجای جهان اسم «ویکتور خارا» را پرس و جو کنید ، کسی او را نشناسد. او قهرمانی سرشار از انگیزه برای مبارزه با دیکتاتوری پینوشه در کشور شیلی و از پایه های جنبش موسیقی نوین شیلی و بسط آن به سراسر آمریکای لاتین محسوب می گردد. ویکتور خارا (۱۹۷۳ -۱۹۲۳) ، شاعر و آهنگ ساز مشهور و انقلابی شیلی ، از آن دسته از هنرمندانی بود که با هنر خود در بطن جامعه حضوری فعال داشت و هیچ گاه موسیقی را به عنوان تفریح نگاه نکرد. در سال ۱۹۶۹ در شیلی ائتلافی به نام «اتحاد مردم» ایجاد شد که یک سال بعد با معرفی سالوادورآلنده به عنوان کاندید وارد رقابت انتخاباتی شد. در این زمان ویکتور خارا در استادیوم شهر سانتیاگو کنسرت بزرگی برپا کرد. پس از پیروزی حزب اتحادمردم طی سال های ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۳ به سراسر شیلی سفر کرد و برای دانشجویان،دانش آموزان و سایر اقشار در هواداری از آلنده کنسرت برپا نمود. در سال ۱۹۷۳ با وقوع کودتای پینوشه جمعی از انقلابی های پیشرو و از جمله آلنده به قتل رسیدند و تعداد بی شماری از جمله ویکتور خارا دستگیر شدند.
   پس از دستگیری ، او و پنج هزارتن از جوانان شیلی را به استادیوم سانتیاگو یعنی همان جایی که کنسرت مشهور حمایت از آلنده برگزار شده بود ،‌منتقل کردند. عوامل حکومت پینوشه که قبلا سرود های هیجان انگیز ویکتور خارا را شنیده بودند ، به هنرمند گرفتار نزدیک شدند و از او پرسیدند آیا حاضر است گیتار بزند و سرود بخواند؟ پاسخ ویکتور خارا مثبت بود : البته که حاضرم‌! دستور داده شد تا گیتارش را بیاورند ! اما مأموری رفت و تبری با خود آورد. با آن تبر هر دو دست ویکتور خارا را شکستند. آن گاه با طعنه به او گفتند بخوان! چرا معطلی!... ویکتور خارا درحالی که دستان خون آلودش را در آسمان حرکت می داد، از هم زنجیران خود خواست که با او هم صدایی کنند و آن گاه آواز پنج هزار نفربه خواندن  «سرود وحدت» که ویکتور خارا تصنیف کرده بود ، در استادیوم سانتیاگو طنین افکند. « مردم یک دل و یک صدا ، هرگز شکست نخواهند خورد» ؛ پس از آن ویکتور خارا وحشیانه به  رگبار بسته شد.

Image result for گیتار ویکتور خارا

این واقعه در ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ رخ داد که در تاریخ شیلی به «سپتامبر سیاه» معروف شده است. امروزه آهنگ های  انسانی و سیاسی ویکتور خارا در تمام دنیا تمجید می شود و جنبش  «آهنگ های تازه» همچنان قدرتمند مانده است. زندگی ویکتور خارا مثال  زیبایی از خواننده ای است که به واسطه آهنگ هایش با مردم حرف می زند و آن ها را به سوی آزادگی فرامی خواند.
    دفاع مقدس ما طی ۸ سال در مراحل گوناگون اعزام نیرو به جبهه ها ، ایجاد شور و انگیزه در رزمندگان ، تجلیل از شهیدان و حتی جمع آوری کمک های  مردمی ، بیش از آن که مدیون تبلیغات مستقیم دیگر نظیر سخنرانی ، فیلم ، پوستر و...باشد ، وامدار مدیحه سرایی های حاج صادق آهنگران است ؛ به طوری که می توان او را « صدای ماندگار دفاع مقدس » قلمداد کرد. آهنگران نه یک شخص ، که نماد روشنی است از این که می توان با هنر حنجره آن هم با صدایی دلنشین و روحیه بخش جای ده ها ژانر هنری را پرکرد. نغمه های عاشقانه و عارفانه او مانند سرود « ای ایران ای مرز پرگهر» که حس حماسی در آن طنین انداز است ، در سبک های موسیقی ایرانی ماندگار و به یکی از گنجینه های معنوی و فرهنگی برای جامعه ما تبدیل شده است.

صدای آهنگران زبان انتقال مفاهیم دینی به حماسه است. او مضمون هایی مانند «یا لیتنی کنت معکم» ویا « هیهات من الذله» را که از قبل وجود داشت ، با ظرافت هنری ، به شکل عمومی و محرک درآورد و با وارد کردن روح مبارزه ، مقاومت و ایستادگی در حوزه مداحی ، « مکتب نوحه های حماسی » را پایه گذاری نمود.
    در حقیقت او توانست مداحی مذهبی را به مداحی مکتبی ارتقاء دهد. مداحی مذهبی مخاطب را به هزار و چهارصد سال قبل می برد ؛ ولی مداحی مکتبی هزار وچهارصد سال قبل را در امروز بازآفرینی می کند. هشت سال دفاع مقدس ، فصل بلوغ و فروغ نسلی آرمان خواه بود که سالار شهیدان  امام حسین (ع) و یاران باوفایش را الگوی خود می دانست.هوشمندی آهنگران این بود که ارزش این فضا را فهمید و خودش را در ذیل آن قرار داد و توانست مضامین دفاع مقدس را در اشکال موسیقیایی متجلی سازد. آهنگران در جایی می گوید: « اوایل جنگ خیلی سوزناک می خواندم ؛ اما امام خمینی ( ره) از طریق مرحوم حاج احمد آقا به من پیغام دادند که اشعارتان را حماسی بخوانید».
  از ویژگی های نوحه های آهنگران این است که در آن ها مفهوم و مصداق  کنار یکدیگرند. یعنی در عین این که نغمه ها و نوحه هایش ،  دارای عمیق ترین مفاهیم  و معارف انتزاعی معنوی است، کاملا ماهیت انضمامی دارد . یکی از دلایل  استقبال ازکارهای آهنگران این است که مخاطب رویکردهای آرمان گرایانه و واقع گرایانه را به هم آمیخته می بیند. به زبان دیگر یک نوع بازآفرینی فضای ایده آل در فضای واقعی است. شاید بتوان گفت نوحه های او ترکیبی از نظر، هنر و خبر می باشد ؛ هم رسانه ، هم منبر و هم به نوعی درام است. هماهنگی حزن و حماسه در صدا ( ترکیب اشک و فریاد )، از دیگر ویژگی های ممتاز آهنگران است که نیاز جدی جبهه ها بود. جبهه هم حماسه داشت و هم حزن ؛ از این رو صدایی می طلبید که توان تلفیق و ترکیب همزمان ، به سامان و متعادل این دو عنصر را داشته باشد. این نمود متناقض در صدا ومداحی دیگران نبود. به عبارتی صدای آهنگران آشتی دو عنصر ظاهراً ناهمساز سوز و شور بود. حماسه و حزن سرها را به زانو می سپرد تا رزمندگان دمی بگریند و ابرهای متراکم درون را در هیأت اشک ببارانند و هم مشت ها را گره می کرد تا در هوا رها سازند و برای عملیات دشوار آماده شوند.هم می گریستند و هم شوق برخاستن پیدا می کردند.
   حضور حاج صادق آهنگران در جبهه ها از اوایل تجاوز ارتش بعث عراق به خاک ایران شروع شد و حماسه هویزه در دی ماه ۱۳۵۹ اولین عملیاتی بود که در آن شرکت کرد. حماسه ای که در آن جمعی از دوستان صمیمی اش  مثل شهید «سید حسین علم الهدی» و جهادگر شهید «حسین خوشنویسان» را از دست داد. سید حسین اورا کشف کرد و حاج صادق  با دعوت او برای همراهی با کاروان رزمنده های خوزستانی در روزهای آغازین جنگ به دیدار امام خمینی(ره) در جماران رفت و این نوحه را خواند: « ای شهیدان به خون غلطان خوزستان درود- لاله های سرخ پرپر گشته ایران درود...»
   شاعر نوحه های آهنگران مرحوم حاج حبیب الله معلمی است.  شعرهای او که از یک کشاورز زنده دل و عارف بود ، با این که مردمی است ، اما عوامانه نیست. شعر های او با حقیقت های دین و زمان گره خورده است. مثلا در این شعر معروف که می گوید‌:« ای لشکر صاحب زمان آماده باش ، آماده باش – بهر نبردی بی امان آماده باش ، آماده باش » ... این نوحه انرژی و حرکت عجیبی ایجاد می کرد! این شعر درک درستی از انتظار مهدویت را نشان می دهد و در حد و اندازه یک شاعر در جامعه تأثیرگذار است.

                                                  

آهنگران در باره ارتباط خود با مرحوم معلمی در ایام جنگ می گوید: «آقای معلمی با این که کشاورز بود و از صبح  تا غروب  در زمین کار می کرد، در زمینه سرودن شعر توان بالا و و شوق و انگیزه زیادی داشت و کارش را هم بدون توقع و چشم داشتی انجام می داد.گاهی تا صبح  باهم می نشستیم و شعر و سبک آن را آماده می کردیم. اول نوای حماسی برای جذب نیرو و بعد نوایی که در جبهه برای آمادگی عملیات لازم بود و ...» اگرچه شاعران دیگری نظیر مرحوم نصرالله مردانی ، محمد علی مردانی ،حجه الاسلام جواد محدثی ،سید رضا موید و...اشعاری را برای او به ستاد تبلیغات جبهه و جنگ قرارگاه کربلا ارسال می نمودند ، اما هرگز حضور موثر معلمی به عنوان پیش کسوت این حرکت ، کم رنگ نشد وتا شعری به تأیید او نمی رسید ، با حنجره آهنگران آشنا نمی شد. شعر حبیب الله معلمی منبع سرشاری برای جامعه شناسی دفاع مقدس است. بیشتر باورها ونگاه ها به جنگ تحمیلی که امروز عمومی و ساده به نظر می رسند ، محصول بازتولید مداوم در کار معلمی هستند. از منظری دیگرشعر او بخشی از فرآیند معرفتی است که تاریخ انقلاب و دفاع مقدس را از دل تاریخ بیرون کشیده و در ادامه تاریخ صدر اسلام بازتولید می کند.
    دکتر ابراهیم فیاض استاد یار مردم شناسی دانشگاه تهران که از جمله رزمندگان دوران دفاع مقدس می باشد ، در مصاحبه ای خاطرنشان می سازد :« شعرهایی که آقای معلمی می سرود با شکل خواندن آهنگران ، کاملا بر عملیاتی که وارد آن می شدیم ، تطبیق داشت. مثلا وقتی در عملیات خیبر یا کربلای ۵ یا... بودیم ، انگار این موسیقی برای همین صحنه جغرافیایی و عملیات خلق شده بود که البته باید آن را حاصل شهود آهنگران و معلمی و خلوص این دو مرد دانست .
 مقام معظم رهبری در نامه ای به حاج حبیب الله معلمی ، «شعر معلمی- اجرای آهنگران» را یکی از پایه های جهاد مقدس مقابل دشمن جهانی و جنگ تحمیلی معرفی می کند و آن را چون جویبار مصفایی می داند که به کلام جان مشتاقان می ریزد و روحی تازه و سرشار از انگیزه و احساس انقلابی به شنونده می بخشد.

Image result for  آهنگران

    یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس در خاطرات خود طی حضور در لبنان در سال۱۳۶۳ و همراهی با جنبش حزب الله می گوید: « یک روز در بعلبک به بازار رفتم و دیدم چند جا نوحه ها و سرودهای آهنگران را پخش می کنند. با آن که بیشتر آن ها معنی اشعار را نمی فهمیدند، اما با عشق گوش می کردند. علاقه آن ها به دلیل آوای حماسی و سبک خواندن آهنگران بود.البته بعدها در لبنان مداحی  به نام  شمران ظهور کرد و کم کم به آهنگران لبنان معروف شد. شمران به زبان عربی و سبک آهنگران می خواند ؛ اما کارش نگرفت. دلیل آن هم این بود که در فرهنگ لبنانی ها به جای روضه و نوحه خوانی ، مقتل خوانی جایگاه ویژه ای دارد.
   البته همگام با صادق آهنگران باید از غلام کویتی پور و حسین فخری هم یاد کرد که در راستای ترویج فرهنگ جبهه های دفاع مقدس با جهاد فرهنگی خود سهم قابل توجهی داشتند. کار آن ها از این نظر دارای اهمیت است که بر خلاف ارکسترهای بزرگ جهان ، ساز و برگی نداشتند و موسیقی و شعر سرودهای شان ساده بود. آن ها درهراجرا با مشارکت مخاطبان می توانستند فضای موثر معنوی ایجاد کنند و با حداقل امکانات ، بیشترین بهره را می بردند که این دستاورد ، مرهون شناخت صحیح هنجارها و ویژگی های فرهنگی  فضای جنگ بود. دکتر منوچهر اکبری رئیس سابق دانشکده ادبیات دانشگاه تهران که در گروه های حفظ آثار، دایره المعارف و ادبیات دفاع مقدس فعالیت می کند ، در گفتگویی یادآور می شود:« من با وصیت نامه شهیدان مأنوسم و هر روز تعدادی را برای دانش نامه مطالعه می کنم. ده ها وصیت نامه خوانده ام که پایانش نوحه های آهنگران را نوشته اند.»
    تا آن جا که یاد دارم ،حاج صادق آهنگران دو بار در دهه ۱۳۶۰ به گلپایگان آمد. یک بار در گلزار شهیدان با حضور انبوه علاقمندان دعای کمیل قرائت کرد و بار دیگر در نماز جمعه شرکت نمود و نوخه « سپه حق روانه به سوی جبهه ها شد – علم فتح خیبر ز دلیران به پا شد ....» را خواند که نمازگزاران با او هم صدا شدند. خاطره مراسم تشییع پیکر مطهر جهادگر شهید سید مرتضی آوینی  در حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی  در سال ۱۳۷۲ که با شرکت جمعیت باشکوهی از مردم  همراه بود ، همواره برای اینجانب خاطره انگیز است.  زمانی که آهنگران نغمه « در باغ شهادت را نبندید و...» را سر می داد، با اشک و آه می گفت :« دیدید که در باغ شهادت بسته نبود» و...
امید است که جامعه اسلامی ما همچنان در راه تداوم راه شهیدان از صدای گرم و جاویدان این چهره پرفروغ بهره مند گردد . با شعری  از شادروان قیصر امین پور که در مقطعی استاد درس حاج صادق آهنگران در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بوده است ، این مقاله را مزین و به پایان می رسانم.
                                     

                              سراپا اگر زرد و پژمرده ایم             ولی دل به پاییز نسپرده ایم
                             اگر داغ بود ، ما دیده ایم               اگر خون دل بود ، ما خورده ایم
                             اگر دل دلیل است آورده ایم           اگر داغ شرط است ، ما برده ایم
                             اگر دشنه دشمنان ، گردنیم          اگر خنجر دشمنان ، گرده ایم !
                            گواهی بخواهید ، اینک گواه          همین زخم هایی که نشمرده ایم

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.