دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

*آموزش و پرورش در اندیشه های دکتر شریعتی*

* آگاهی از آنِ مردم است* 

 *آموزش و پرورش در اندیشه های دکتر شریعتی* 


 ابراهیم جعفری

دهکده جهانی

@dehkade_jahan


 به مناسبت ۲۹ خرداد، فرا رسیدن سالگرد درگذشت *دکتر علی شریعتی،* متن زیر را که برگرفته از مقاله آقای عزت الله مهدوی در روزنامه اعتماد ۳۰ خرداد ۱۳۹۲ می باشد، تقدیم حضور علاقه مندان می نمایم.


 * اگر دستگاه فکری دکتر شریعتی را به بدن یک موجود زنده تشبیه کنیم، تعلیم و تربیت، قلب آن محسوب می شود.* 

توجه به این مساله تا آنجاست که او وجه تمایز دولت ها را دو ویژگی *«حرکت و تربیت»* می داند. وی در زمانی که انتساب به افکار و نظریه های رادیکال در مواجهه با دستگاه حاکم، یک امتیاز بی چون و چرا تلقی می شد، در نامه ای نوشت: *« نه با تفنگ و نارنجک، نه با میتینگ و داد و قال، نه با سیاست بازی های رایج و سطحی، نه با تغییر رژیم ها و خلق ماجراها و حادثه ها و . . . »، بلکه با «ابلاغ» و «کلمه» ؛ یعنی تعلیم و تربیت می توان توسعه را به ارمغان آورد.* 


 شریعتی این عبارت *ژان ژاک روسو* را با اشتیاق به کار می برد که: *« برای مردم راه نشان ندهید و تعیین تکلیف نکنید، فقط به آنان بینایی ببخشید؛  مردم راه ها را به درستی خواهند یافت و تکلیف شان را خواهند شناخت.»* 


 مباحث شریعتی درباره آموزش و پرورش، دو جنبه اساسی دارد. از یک سو متوجه *عموم مردم* است، که می توان آن را در راستای *آموزش های مداوم و فراگیر افراد جامعه* دانست و از سوی دیگر *طالب تغییر و تحول در نظام آموزش رسمی است.* شریعتی در نظام آموزش فراگیرِ از  کسانی که به نحوی از آموزش های رسمی دور افتاده اند ( بزرگ سالان و ... )،  نه فقط کسب مهارت های حرفه ای زندگی، بلکه *« شناخت پایه های فرهنگ ایرانی و آگاهی اسلامی»* را مطالبه می کند.

 مباحث وی درباره لزوم آموزش های مستمر افراد جامعه، نشان دهنده آن است که وی نگاهی به آموزه های اندیشمندان بزرگ آموزش وپرورش از قبیل *«پائولو فریره»* و ...  نیز داشته است.


 *شریعتی منتقد جدی نظام آموزش رسمی کشور بود.* او در اهداف، وسایل و روش های حاکم بر این نظام، اشکالات زیادی می دید. جدی ترین انتقاد او را می توان در این عبارت مشاهده کرد: *« در ضرورت های عملی و اداری که متاسفانه با گذشت زمان بیشتر می شوند، انسان ها قالب ریزی می شوند و آنچه از دست می رود، رشد آزاد و متنوع انسان است»* 

از نظر وی دستگاه تعلیم و تربیت باید مبتنی بر *« توسعه ابعاد متنوع استعداد آدمی»* باشد و انسان ها را در یک حالت تکاملی پیش ببرد؛ به طوری که *تنوع در توسعه انسانی* مشاهده شود؛ تنوعی که *« دارای استقلال و شخصیت منحصر به فرد و دارای رشد فکری و اعتقادی و تیپ و شخصیت اجتماعی خاص باشد».* 


 *به نظر شریعتی بزرگ ترین ضعف این نظام آن است که به مخاطبان خود «حالت انتقادی» نبخشیده است.* در یکی از سخنرانی هایش که در دانشسرای عالی سپاه دانش در اردیبهشت سال ۱۳۵۰ انجام گرفت، با نام *« استاندارد های ثابت در تعلیم و تربیت»* ، گفت: *« اگر روح در یک قالب تعیین شده تحمیلی شکل منجمد بگیرد، این قالب کهنه باشد یا نو، چه فرق می کند؟»* اگر *« این استاندارد تحمیل قالب های گذشته بر نسل آینده، یعنی جلو گیری از رشد دگرگونه نسل فردا و شکل دادن نسل فردا به شکل نسل پیر وکهنه»* باشد، در این صورت باید ساحّت نظام آموزشی را از آن دور کرد.


 رسالت شریعتی به دوش گرفتن مشعل آگاهی، دانایی، آزادی تبیین تضادها و نابرابری‌های اجتماعی بود.

 *او سنت و مدرنیته را همزمان نقد می کند و با طرح ابتکاری خود (مبحث الیناسیون)، وضعیت موجود را به چالش جدی می کشاند؛ به ویژه مدرنیزاسیونی را که بدون پذیرفتن وجه انتقادی بر نهاد های اجتماعی حاکم شده، مورد سوال قرار می دهد.* عناصر فکری و مفاهیم هر مکتبی را می گیرد، سپس با تبیین و تعریفی پویا، بدون هیچ هراسی، دگرباره مورد استفاده قرار می دهد؛ از این رو درهای اندیشه او به مفاهیم مختلف باز است. 

 *تربیت مبتنی بر رفاه و پوچ گرایی را رد می کند و در عین حال  مفاهیم غیرعقلانی و حتی غیرعلمی منسوب به دین را نیز به راحتی مورد انتقاد قرار می دهد.* 


 اگر ماهیت تعلیم و تربیت را برخاسته از  *روشنگری* قلمداد کنیم، وظیفه *روشنفکر* از نظر شریعتی این است که بر اساس فرهنگ و شخصیت معنوی یک جامعه به مردم *خودآگاهی* بدهد. در حقیقت رسالت روشنفکر *تسهیل تغییر اجتماعی - فرهنگی* است و برای این منظور *باید با مردم ارتباط برقرار کند* و *" زبان فهم "* جامعه را بداند. از آنجا که جامعه ما *غیر گفت و گویی* و  دچار *سوء تفاهم های* گسترده است و از سوی دیگر با *ضعف نهادهای مدنی* دست به گریبان می باشد، این موضوع اهمیت خاصی دارد.


 با پشت سر نهادن بیش از چهار دهه از فقدان دکتر شریعتی، ساختار آموزش و پرورش ما همچنان ناکارآمد و نیازمند *بازنگری* و *نقد عالمانه* است که باید *رهبران فکری* جامعه و *رسانه ها* به آن بپردازند و با *خرد جمعی* در جهت ایجاد *جامعه چند صدایی* و *تنوع فرهنگی* تلاش کنند.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.