دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

خاطره نویسی آیت الله هاشمی رفسنجانی سند ماندگار تاریخی و میراث گرانبهایی برای آیندگان


 خاطره نویسی آیت الله هاشمی رفسنجانی سند ماندگار تاریخی و میراث گرانبهایی برای آیندگان
 به مناسبت پنجمین سالگرد درگذشت سردار سازندگی

چرا مراسم سالگرد آیت الله هاشمی رفسنجانی سه روز زودتر برگزار می شود؟ +  جزئیات مراسم
 دکتر قادر باستانی ویراستار مجموعه خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی طی مقاله ای با عنوان " منبع دست اول تاریخ معاصر " ( کنکاشی در خاطرات روزنوشت آیت الله هاشمی رفسنجانی ) در روزنامه شرق مورخ ۱۹ دی ماه ۱۳۹۶ به اهمیت این موضوع پرداخته که بخش هایی از آن را خاطرنشان می سازم.

از روز شنبه اول فروردین ١٣٦٠ تا روز شنبه ١٨ دی ١٣٩٥ ( یک روز قبل از رحلت ) به مدت ٣٥ سال، آیت الله هاشمی رفسنجانی خاطرات خود را هر روز ثبت کرده است. تاکنون در تاریخ مدون ایران زمین و شاید دنیا، سیاست مدار و دولتمردی نبوده که در چنین زمان طولانی، مداوم و منظم یادداشت روزانه نوشته و در دوران حیات خود به دست چاپ سپرده باشد. اهمیت و مختصات این نوشته های مختصر در تاریخ معاصر ایران چیست ؟

   خاطره نویسی همزاد عصر پیدایش مدرنیته است. ثبت لحظه های حساس تاریخی؛ به ویژه آن ها که در سرنوشت یک ملت تاثیرگذارند و برخورد معرفت شناسانه با آن ها، از کارکردهای اصلی خاطره نویسی، به عنوان یک گرایش ادبی-تاریخی مدرن است.
 سی رایت میلز، جامعه شناس آمریکایی و صاحب سه گانه «نخبگان قدرت»، خاطره نویسی را به مثابه روشی برای تولید دانش می داند و توصیه می کند همه یک «دفتر یومیه» داشته باشند و منظم بنویسند . به اعتقاد میلز یادداشت روزانه نشانه ای از بلوغ روشنفکری است. او تجربه را یک منبع کار فکری اصیل می داند که ما از طریق ثبت خاطرات، به گسترش عادت "خودبازتابی" می پردازیم و یاد می گیریم که چگونه دنیای درونی خود را بیدار نگاه داریم. به اعتقاد میلز، این که گفته می شود «تجربه داشته باشید»، به این معناست که بتوانیم گذشته را در زمان حال قرار داده و به کار گیریم. بنابراین راه اصلی به کارگیری تجربه، ثبت خاطرات است .

     خاطره نویسی یک گام فراتر از تجربه کردن است؛ چرا که خاطره نویس تلاش می کند آنچه را تجربه کرده، بشناساند و آن را تبیین و توصیف کند. خاطره نویسی فراتر از سندیت تاریخی است؛ حتی فراتر از نوع ژانر ادبی برای توسعه خلاقیت ها است؛ به گونه ای که امروز به یک روش علمی تبدیل شده است.

 خاطرات سبب می شود یک رویداد به صورت اصلی خود در دل تاریخ ماندگار شود. بسیاری از حوادث به دلیل اینکه نقل نمی شوند، با وجود اهمیتی که دارند، از یادها می روند. خاطره می تواند جلوی تحریف تحولات تاریخی را بگیرد . خاطره نقل رویداد است و می تواند نتیجه درستی از یک تحول ارائه دهد.
 
  با این رویکرد، مجموعه خاطرات هاشمی رفسنجانی گنجینه ای بس ارزشمند برای تاریخ معاصر ایران است .
 آیت الله هاشمی سیاست مدار کلیدی نظام جمهوری اسلامی ایران، از ابتدای انقلاب در بالاترین مناصب حضور داشته است. تصمیم گیری های او در نظام جمهوری اسلامی اهمیتی دست اول و تردیدناپذیر داشته و به همین دلیل یادداشت های روزانه ایشان، منبعی بی بدیل برای درک درست تاریخ معاصر است و هیچ مورخی نمی تواند آن را نادیده بگیرد .
خاطرات آیت الله بیشتر از آن که تحلیلی باشد، خبری است؛ یعنی ثبت ساده رویدادهای هر روز ؛ به نحوی که خواننده خاطرات، امکان درک و تفسیر و تعبیر داشته باشد. دقت به دو نمونه زیر گویای این واقعیت است.
 در خاطرات سال ۱۳۷۲ آمده است:
" وقتی دریچه سد را باز کردند و آب با فشار از دریچه ها به رودخانه سرازیر شد، برای من آن منظره شکوهمند جریان آب و امواجی که به دیواره های مسیر می کوبید، آن چنان لذت بخش بود که هیچ چیز شیرین تر از آن در زندگی ام نبود که در بیابان خشک بلوچستان در نزدیکی مرز با همت کارگران جمهوری اسلامی، آبی که همیشه هرز می رفت و مایه خسارت بود و خاک با ارزش ما و هستی روستایی ها را به دریا می بُرد،  اکنون مهار شده است و جریان مطمئنی را برای کشاورزی و شرب منطقه خواهد داشت. دریاچه سد را که می دیدم، به نظرم‌مثل منظره بهشت بود؛ از بس این آب زیبا می آمد . "
این جمله ها در افتتاح " سد پیشین " در استان سیستان و بلو چستان نگاشته شده و چه زیبا عشق به سازندگی را به تصویر کشیده است.
در کارنامه و خاطرات ۱۳۷۰ ایشان( سازندگی و شکوفایی صفحه ۲۹۷) آمده است: ( زنده یاد) سید ابوطالب محمودی نماینده گلپایگان و خوانسار نزد من آمد و برای امور عمرانی روستاها کمک گرفت و اصرار به سفر من به آنجا( گلپایگان و خوانسار) داشت و ...  
 لازم به یادآوری است که این سفر در مرداد ماه سال ۱۳۷۵ انجام شد.
در سبک نوشتاری او پرهیز از قطعیت وجود دارد؛ برای همین از کلماتی مثل شاید، لابد، گویی، انگار، احتمالا و نظایر آن بیشتر استفاده می کرد.

 با این وصف خاطرات روزنوشت آیت الله هاشمی رفسنجانی به لحاظ موقعیت سیاسی نویسندهِ خاطرات در ساختار نظام جمهوری اسلامی، سند ماندگار تاریخی و میراث گرانبهایی برای آیندگان است. در این خاطرات، مطالبی مطرح شده است که می تواند فتح بابی برای تشریح موضوع و تدوین تاریخ انقلاب اسلامی باشد .
    
 آخرین کتاب از این مجموعه ارزشمند تاریخی، با عنوان " حضور و انصراف " مربوط به کارنامه و خاطرات سال ۱۳۷۸ است که در مراسم پنجمین سالگرد رحلت ایشان در روز پنجشنبه ۱۶ دی ماه ۱۴۰۰ رونمایی شد.
امید است انتشار باقی مانده این مجموعه به تعداد ۱۷ جلد دیگر، همراه با انتشار اسناد و مدارک مربوط به خاطرات و نقد عالمانه آن ها توسط فرهیختگان و دانشمندان، گام بزرگی در شفاف سازی عملکرد گذشتگان و تجربه اندوزی برای آیندگان و بهره برداری خردمندانه از آن برای اعتلای کشور عزیزمان ایران باشد.

 یاد و نام آیت الله هاشمی رفسنجانی را گرامی داشته و به روح بلندش سلام و صلوات نثار می کنیم.





























































.

ابعادی از تفکر و منش شهید سپهبدحاج قاسم سلیمانی

 جامعه ما خانواده ماست

 ابعادی از تفکر و منش شهید   سپهبدحاج قاسم سلیمانی

نامگذاری میدان ورودی یزد به نام «سپهبد حاج قاسم سلیمانی» - ایسنا
 دو سال از شهادت سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی گذشت و مانند موج های دریا در میان مردم تکثیر شد. این قهرمان ملی ایرانیان یک مکتب و یک سبک زندگی بود که علاقه مندانش از او درس آزادگی گرفتند.

 شهید حاج قاسم سلیمانی در سپهر سیاسی ایران و منطقه جایگاهی فراتر از گروه ها و دسته بندی های سیاسی رایج داشت و از چنان صلابتی برخوردار بود که تروریست ها از نام او هم می ترسیدند. یک نمونه آن از قول مسعود بارزانی؛ رهبر وقت اقلیم کردستان عراق قابل تامل است: " داعش به دروازه های اربیل رسیده و شهر در حال سقوط بود. من با آمریکا، ترکیه، انگلیس، فرانسه و حتی عربستان تماس گرفتم، همه آن ها در جواب گفتند از دست شان کاری ساخته نیست. بعد با ایران تماس گرفتم و گفتم اگر نمی توانید کمک کنید، ما شهر را تخلیه کنیم. آن ها تلفن شهید سلیمانی را به من دادند. فوراً با حاج قاسم تماس گرفتم و اوضاع را دقیقاً شرح دادم. حاج قاسم‌ به من گفت من فردا بعد از نماز صبح اربیل هستم. گفتم فردا دیر است؛ همین حالا بیایید. گفت کاک مسعود فقط امشب شهر را نگه دارید. صبح به استقبال حاج قاسم در فرودگاه اربیل رفتم. او با ۵۰ نفر از نیروهای مخصوص خود سریعاً به محل درگیری رفتند و نیروهای پیشمرگه را سازماندهی کردند و در عرض چند ساعت ورق به نفع ما برگشت. بعدها یک فرمانده داعش را اسیر کردیم و پرسیدیم چگونه شد که در حال فتح اربیل، ناگهان عقب نشستید؟ گفت نفوذی ها در اربیل به ما خبر دادند که قاسم سلیمانی در اربیل است. پس از آن روحیه افراد ما به هم ریخت و ... "

    بیهوده نیست که یک شاعر آشوری عراقی ساکن شهر موصل به نام " ریان الکلدانی " بعد از شهادت حاج قاسم شعری با این مضمون سروده است که: " برای من پدر بودی، اکنون یتیم شدم. آن هنگام که یک تروریست افراطی بر در خانه ایستاد و شمشیرش را برافراشت تا گردن هایمان را قطع کند، زنان مان را به اسارت ببرد و به دختران مان تجاوز کند، تو آمدی و او را بیرون راندی. آن گاه پرچم چند صدایی را برافراشتی و کلیسای مان را در کنف حمایت خود قرار دادی. آری ای فرزند حسین، اینک من یتیم تو شدم . "

    حضرت حجه الاسلام والمسلمین سید محمود دعایی در خاطرات خود با شهید سلیمانی که در روزنامه شرق ۲۱ بهمن ماه ۱۳۹۸ به چاپ رسیده، می گوید: " آقای سروشیان که از بزرگان زرتشتیان کرمان می باشد، وقتی حاج قاسم را در اتوبوس حامل مسافران در فرودگاه کرمان می بیند، روی شانه ایشان دست گذارده و ابراز محبت می نماید. شهید سلیمانی از جای برخاسته و ایشان را در آغوش می کشد. پس از احوال پرسی و ... آقای سروشیان مشکل قضایی خود را مطرح می سازد. حاج قاسم‌ می گوید شماره تلفن تان را به من بدهید؛ از دوستان کمک می گیرم تا  مشکل شما حل شود. روز بعد از دفتر حاج قاسم سراغش می روند، مدارکش را گرفته و پس از شنیدن اظهاراتش، کار او را دنبال کرده و به نتیجه مطلوب می رسانند و ... بنا بر نقل یکی از وکلای برجسته دادگستری کرمان آقای سروشیان پس از اعلام خبر شهادت حاج قاسم‌ مانند ابر بهار اشک می ریخت و ... "

   سخنان سنجیده سردار در نماهنگی که از او منتشر شده، شنیدنی است: " جامعه ما خانواده ماست، آنان مردم ما هستند، بچه های ما هستند، همان دختر کم حجاب هم دختر من است، دختر ما و شماست ... این بی حجاب است! آن باحجاب است! این چپ است! آن راست است! این اصلاح طلب است! آن اصول گراست!  خوب چه کسی را می خواهیم حفظ کنیم؟! باید رفت در میان مردم، باید جذب کرد و ... "

    او تکثر و سبک های مختلف زندگی مردم را می پذیرفت و به رسمیت می شناخت . سردار اگرچه در سخنان خود نامی از " حقوق بشر " و  تکثر گرایی به میان نمی آورد ؛ اما مگر حقوق بشر و رواداری جز به رسمیت شناختن همین تکثر در اندیشه و زیست آحاد جامعه بوده است؟ می توان ادعا کرد او در عمل به جامعه چند صدایی " اعتقاد داشت و وحدت ایران در عین کثرت شعارش بود . آری او به تعبیر قرآن مجید  مصداق بارز " اشداء علی الکفار و رحماء بینهم " بود.

 یکی از ویژگی های برجسته سردار علاقه به مطالعه و کتاب‌خوانی بود .
زینب سلیمانی دختر آن شهید بزرگوار در خاطراتش می گوید: " با وجود مشغله بیش از حد، از مطالعه کردن و نوشتن دست نمی کشید و بچه ها را نیز موظف به خواندن می کرد. "
 دایره کتاب‌های انتخابی‌اش هم وسیع بود: از شعر فارسی و رمان خارجی تا کتاب‌های تاریخی و سیاسی، از خاطره‌ها تا شرح حال‌ها تا کتاب‌های نظامی» و ... تصویر سردار در حال مطالعه صد سال تنهایی گابریل گارسیا مارکز در هواپیما دیدنی است.
 ای کاش دوستداران این چهره فراموش نشدنی تاریخ ایران در عصر تسلط فضای مجازی، مطالعه و خواندن کتاب را در زندگی خود نهادینه ساخته و به نسل های آینده انتقال دهند .
 
  با توجه به مطالب فوق، راز حضور میلیون ها انسان ایرانی و عراقی در تشییع باشکوه و با عظمت قهرمان بزرگ و سرباز وفادار ایران و همراهان باوفایش را در خواهیم یافت.

     نامش بلند آوازه و یادش جاویدان باد















































.

پایان زندگی روزنامه‌نگار مدرن

صدرالدین الهی /... - صدرالدین الهی / Sadreddin-e Elahi


         زنده یاد دکتر  #صدرالدینالهی

 آخرین روز هفته گذشته ( پنجشنبه ۹ دی ماه )  با خبر غم‌انگیزی همراه بود. # صدرالدینالهی ، روزنامه‌نگار پیشکسوت و تاثیرگذار در ۸۷سالگی درگذشت. او که سال‌های دور در مطبوعات ایران قلم می‌زد و بعدها در غربت به این حرفه مشغول بود، از چهره‌های برجسته در روزنامه‌نگاری‌نویسی ایران بود و از او در کنار حسینقلی مستعان، ذبیح‌الله منصوری و حمزه سردادور به‌عنوان یکی از بنیان‌گذاران پاورقی‌نویسی در مطبوعات کشور یاد می‌کنند.

 دکترالهی علاوه بر روزنامه‌نگاری و تربیت شاگرد، کتاب هم می‌نوشت و آثار مهمی را همچون با سعدی در بازارچه زندگی، دوری‌ها و دلگیری‌ها و سید ضیا: مرد اول یا مرد دوم کودتا، طفل صدساله‌ای به نام شعر نو و .... به یادگار گذاشته است. الهی در ۱۳ آذر ماه سال ۱۳۱۳ درمحله عودلاجان تهران به دنیا آمد. عشق به حرفه روزنامه‌نگاری در سال آخر دبیرستان او را به روزنامه کیهان‌ کشاند.

 وی کارش را به‌عنوان گزارشگر خیابانی و با پوشش ناآرامی‌های سیاسی سال‌های اول دهه ۱۳۳۰ آغاز کرد و به‌دلیل سخت‌کوشی و جدیت در کار، خیلی زود پیشرفت کرد و برای تکمیل تحصیلاتش به فرانسه رفت در آنجا چندین مدرک دکترا گرفت ؛ اما خود را همواره فقط روزنامه‌نگار می‌دانست . او روزنامه‌نگاری را به‌صورت حرفه‌ای در آنجا پی‌گرفت تا آنجا که همان زمان که دانشجو بود، ۲۷ بار قاچاقی از راه تونس یا مراکش به الجزایر سفر ‌کرد تا بتواند رخدادهای جنگ الجزایر را برای روزنامه کیهان گزارش کند. او که از پایه‌گذاران گزارش‌نویسی مطبوعاتی در ایران بود، مجله کیهان ورزشی را پس از بازگشت از فرانسه و تحصیل در رشته جامعه شناسی ورزش با همکاری زنده‌یاد کاظم‌ گیلانپور بنیاد نهاد .

 دکتر الهی درباره تجربه‌ای که در کار ورزشی‌نویسی به دست آورده در مصاحبه‌ای گفته بود: « کار در بخش ورزش به من امکان می‌داد مبلغ مفاهیمی چون احترام به قانون و اهمیت نظر مردم باشم. » وی همچنین به پویایی کار خبرنگاران اهمیت می‌داد و به شاگردان خود توصیه می‌کرد که کار خود را با اعتقاد و علاقه انجام دهند . در این زمینه ابراهیم زاهدی‌مطلق، روزنامه‌نگار از قول اردشیرلارودی، ورزشی‌نویس پیشکسوت نقل می‌کند: «دکتر الهی به یکی از مسابقات بزرگ و جهانی ورزشی رفته بود و پس از بازگشت، دریافتش از خبر و خبرنگاری و چگونه نوشتن را برای ما شرح می‌کرد؛ می‌فرمود من آنجا متوجه شدم سه نوع خبرنگار وجود دارد: دسته اول کسانی هستند که حاضر در میدان هستند و خودشان می‌بینند و می‌نویسند. دسته دوم، ادیتورها یا همان دبیران سرویس‌ها هستند که در روزنامه‌شان نشسته‌اند، هیچ میدانی نمی‌روند و نمی‌بینند و سخنان دسته‌اول را تنظیم می‌کنند و بر اساس آنها یادداشت و سرمقاله می‌نویسند؛ اما حکایت دسته‌ سومی‌ها جالب‌تر از این حرف‌هاست! ایشان نه در میدان حاضر می‌شوند و نه خبرها را خودشان می‌خوانند و می‌بینند، بلکه بر اساس مطالب تنظیم‌شده از طرف دسته دوم، برای همان خبر و سایر اخبار مشابه، تحلیل می‌نویسند که به این دسته هم می‌گویند «سرادیتور» و روزنامه‌های ما پر است از این دسته سومی‌ها!» *

 دکتر الهی در دوران فعالیت خود به‌عنوان روزنامه‌نگار با چهره‌های سرشناس پرشماری همچون پیر هانری سیمون، منتقد ادبی لوموند، پرویز ناتل خانلری، و علی‌اکبر دهخدا مصاحبه کرد. او به سعدی بسیار علاقه‌مند بود و در حرفه خود این ادیب را سرمشق خود قرار می‌داد و می‌گفت: «سعدی شیرازی «سرسلسله صف روزنامه‌نگاران» است؛ زیرا سفر می‌کرد، با خوب و بد می‌نشست، آیینه اندیشه‌های متضاد بود و حاصل آنها را «ساده، قاطع، و روشن» می‌نوشت.»  او همین شیوه را در گزارش‌نویسی و پاورقی‌نویسی رعایت می‌کرد. ازاین‌رو نوشته‌هایش جذاب و پرخواننده بود .

 علی‌اکبر قاضی‌زاده ، روزنامه‌نگار پیشکسوت در مراسمی در مرداد ۱۳۹۶ در ایران درباره این ویژگی الهی گفت: « عزیزانی که از من بزرگ‌تر هستند، یادشان می‌آید زمانی را که آقای صدرالدین الهی گزارش‌هایی را در ۱۶ صفحه در مجله روشنفکر‌ می‌نوشت، دانش‌آموزان مدرسه «شاه‌دخت» صف می‌ایستادند تا این مجله توزیع شود و آنها را بخوانند .» الهی کمی پیش از انقلاب سال ۱۳۵۷ برای کار پژوهشی راهی آمریکا شد و سرانجام در همان‌جا درگذشت

         روانش شاد و یادش گرامی باد

                                                      ابراهیم جعفری




















































.

سفر تلسکوپ "#جیمز_وب" به فضا


این تلسکوپ با همکاری سازمان‌های فضایی "ناسا" و "اسا" در ح - ویسگون


 این روزها « تلسکوپ جیمز وب » بر سر زبان هاست. تلسکوپ مزبور که طراحی و ساخت آن حدود ۳۰ سال طول کشید، قرار است روند پیدایش اولین ستاره‌ها، سیاه‌چاله‌ها و کهکشان‌ها را مُستند کرده و نوری بر پرسش‌های بنیادین حیات و کائنات بیاندازد.

 تلسکوپ فضایی جیمز وب یک رصدخانه فضایی با قابلیت بالا است که برای ایجاد تحول انقلابی در زمینه‌ ستاره شناسی؛ از شکل‌گیری ستاره‌ها و رصد اولین کهکشان‌های جهان گرفته تا ویژگی‌های منظومه‌های سیاره‌ای، طراحی شده است.

  پیش از جیمز وب ، تلسکوپ فضایی " هابل " سه دهه به منزله چشمان اخترشناسان بود و برای آنان نماهایی از کهکشان‌های دوردست و ماده تاریک و جهان باستانی را فراهم کرد؛ اما از زمان پرتاب آن در سال ۱۹۹۰ و آخرین به‌روزرسانی اش در سال ۲۰۰۹، حوزه‌های نجوم و فناوری هر دو تکامل یافته‌اند و با تغییرات چشمگیری مواجه شده‌اند.

 مطمئناً اکنون یک تلسکوپ فضایی بزرگ‌تر و قدرتمندتر از هابل مورد نیاز می باشد و این همان چیزی است که جیمز وب برای آن طراحی شده است. برای بسیاری از اخترشناسان، امیدواری زیادی وجود دارد که جیمز وب دانش ما را در مورد کیهان برای سال‌های طولانی در آینده گسترش دهد.

 تلسکوپ فضایی جیمز وب به نام شخصیتی به همین نام که دومین مدیر ناسا بود، نام‌ گذاری شده است. جیمز وب معمولاً با برنامه " آپولو " که انسان را برای اولین بار به ماه فرستاد، شناخته می‌شود.
 با این حال نام تلسکوپ جدید جنجال برانگیز شده است؛ چرا که سنت ناسا در نام‌گذاری ماموریت‌های علمی معمولا استفاده از نام دانشمندان است، نه شخصیت‌های مسئول و سیاسی؛ بنابراین ناسا در نامگذاری تلسکوپ جیمز وب سنت شکنی کرده است!

 اگرچه تلسکوپ جیمز وب توسط ناسا مدیریت می‌شود؛ اما این تکنولوژی حاصل یک پروژه علمی چند ملیتی است. آژانس فضایی اروپا شریک کلیدی در این پروژه است که پرتاب آن را به عنوان یک کمک بزرگ به ناسا انجام داد. همچنین اجزای سازنده این تلسکوپ محصول تعدادی سازمان‌ها و شرکت‌های مختلف می‌ باشد؛ اما در نهایت توسط شرکت
 " نورثروپ گرومن " در جنوب کالیفرنیا مونتاژ شد.
  تلسکوپ جیمز وب که در ماه سپتامبر ۲۰۲۱ جنوب کالیفرنیا را ترک نمود، از کانال پاناما عبور کرد و به آخرین بندر زمینی مورد نظر خود که محل پرتاب در گویان فرانسه است، رسید. جیمز وب از آنجا سوار بر موشک
 " آریان۵" به فضا رفت.

 نگین انگشتری در جیمز وب ، آینه‌ی آن است. این آینه با عرض ۶.۵ متر، بزرگترین آینه‌ای است که تا به حال به فضا رفته است که با آینه ۲.۴ متری هابل فاصله قابل توجهی دارد. این آینه از ۱۸ بخش شش ضلعی، هر یک به اندازه یک میز بزرگ ساخته شده است. بیش از ۱۰۰ موتور زیر این آینه قرار دارند تا تنظیمات ظریف لازم را انجام دهند.

 ساخت این آینه چالشی باورنکردنی برای سازندگان جیمز وب بود؛ زیرا حتی کوچکترین نقص در آن می‌تواند به شدت توانایی‌های رصدی آن را مختل کند.
هابل بیشتر در نور مرئی رصد می‌کند؛ اما جیمز وب در طول موج‌های طولانی‌تر، عمدتاً در طیف مادون قرمز رصد می‌کند. دانشمندان امیدوارند که این قابلیت به تلسکوپ اجازه دهد تا به اجرام دورتر نگاه کند؛ چرا که نور این اجرام به طول موج‌های بلندتر منتقل می‌شوند.

 اکنون که جیمز وب پرتاب شده است، سپر خورشیدی آن در طول مسیر تا می‌گردد و در طول دو هفته آغازین پرواز، به مرور باز می‌شود تا مساحتی به اندازه‌ طول یک زمین تنیس را پوشش دهد.
 پیش بینی می شود این فرآیند حدود یک ماه به طول انجامد که ناسا آن را " ۲۹ روز روی لبه " نامیده است. در طی این مدت، جیمز وب به سمت جایگاه تعیین شده خود حرکت خواهد کرد.

  این تلسکوپ به گونه‌ای طراحی شده که دوردست‌هایی را در فضا که تا کنون قادر به دیدن آن ها نبوده‌ایم، ببیند. جیمز وب با انجام این مشاهدات در اعماق فضا قادر خواهد بود آغازهای اولیه جهان و کهکشان‌های آن را مطالعه کند. تحقیق پیرامون وجود حیات در سیارات دیگر و مطالعه سیارات نزدیک به زمین، مانند مریخ نیز از ماموریت های آن می باشد.
 پژوهشگر ایرانی دکتر آیرین شیوایی که در توسعه تلسکوپ‌ جیمز وب نقش به سزایی را ایفا کرده، می گوید: " دوربین های مادون قرمز این تلسکوپ به قدری قدرتمند و دقیق هستند که می توانند حضور یک زنبور را از فاصله ۲۴۰ هزار مایلی( فاصله بین زمین و ماه) تشخیص دهند ."

  جیمز وب این پتانسیل را دارد تا تمامی دانش ما را از نو بازنویسی کند؛ چرا که به طرز غیر قابل باوری دید و درک ما را از جهان تغییر خواهد داد. به واسطه این تلسکوپ فضایی قادر خواهیم بود چشم اندازی بهتر از جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، داشته باشیم.

 جیمز وب که شنبه ۲۵ دسامبر ۲۰۲۱ ( ۴ دی) سفر رویایی خود را آغاز کرد، امید است دانش بشر را در مورد کیهان هرچه بیشتر گسترش دهد و مرزهای جدیدی را درنوردد.
























































.

به بهانه سالروز تولد حضرت #عیسی_مسیح (ع)

به بهانه سالروز تولد
                 حضرت #عیسی_مسیح (ع)

            فرصت سازی  یک کتاب
              برای  صنعت گردشگری فرانسه

شرحی مختصر از حضرت عیسی مسیح به قلم محمد هاشمی - پایگاه خبری هیات امنای  دانشگاه آزاد اسلامی اوز


 فرارسیدن ولادت باسعادت پیامبر بزرگ خدا و پیام آور صلح و دوستی حضرت عیسی ابن مریم (ع) بر موحدان پاک اندیش و روشن بین مبارک باد .

  به مناسبت این میلاد خجسته،  شرح چگونگی تبدیل کلیسای نوتردام پاریس را به عنوان یکی از کانون های گردشگری فرانسه یادآور می شوم.
 هرازگاهی خبر تکان دهنده ای از آسیب ناگهانی یک اثر معماری، دوستداران و پیروان مکتب فرهنگ، هنر و میراث معنوی بشر را می لرزاند؛ تخریب ارگ تاریخی بم، قدیمی ترین و بزرگ ترین شهر خشتی جهان در زلزله سال ۱۳۸۳، انهدام بنا های تاریخی باشکوه سوریه و عراق توسط تروریست های داعشی، تخریب موزه منحصر به فرد تاریخ طبیعی برلین حین جنگ جهانی دوم، تخریب بنا های یادبود بوداییان در افغانستان توسط تروریست های طالبان و آتش سوزی کلیسای باشکوه نوتردام از آن جمله بود. به مرور زمان طی دوره های تاریخی، کلیسای نوتردام به موزه آثار تاریخی و مذهبی مسیحیت، تغییر کاربری پیدا کرد. همین مسئله باعث نیمه متروک شدن و آسیب دیدن بخش هایی از بنا شد. حتی در جریان انقلاب فرانسه، مورد تهاجم و غارت قرار گرفت. تنها رویداد مهم در این مقطع زمانی، تاج گذاری ناپلئون بناپارت در ابتدای قرن نوزدهم در این کلیسا بود.

 نکته جالب آن است که با نام « نوتردام » چندین کلیسای دیگر در فرانسه وجود دارد و نمونه برجسته آن، کلیسای نوتردام شهر استراسبورگ است، اما همچنان علاقه مندی به نوتردام پاریس میان مردم فرانسه و جهان غیرقابل مقایسه با هر نمونه دیگری است. می توان با این توضیح کلیسای نوتردام پاریس را به عنوان مادر کلیسا های قرون وسطی تا معاصر نامید. برای یافتن پاسخ این پرسش که علت اصلی علاقه مندی و جایگاه مردمی کلیسای تاریخی نوتردام پاریس چیست، باید به تاریخ اجتماعی آن بنا پرداخته شود.

 در میان مجسمه های ساخته و نصب شده در کلیسای نوتردام پاریس، مجسمه ژاندارک دلیر، اسطوره مبارزه فرانسوی ها وجود دارد. این داستان تاریخی به بخشی از جاذبه های محتوایی این بنا تبدیل شده است. هم دوره کلیسای نوتردام پاریس کلیسا هایی بس باشکوه تر و مهندسی تر ساخته می شود؛ اما نمی تواند جایگاه مردمی پیدا کند. اگر صِرف ساخت وساز معماری و ثبت آن به عنوان یک اثر معماری و میراث فرهنگی توان جاودانگی در میان مردم داشت، آثار فاخر هم عصر و حتی هم نام نوتردام نیز محبوب می شدند.

 محبوبیت این کلیسا تاریخ و معماری نیست؛ بلکه تاثیرگذاری متن و قلم است . دو سال پیش کلیسای نوتردام در آتش سوخت و مردم گویا بر جنازه معشوق شان سوگواری می کردند؛ این سوگواری نه بر بنای ۸۵۰ساله و تاریخ باشکوه آن؛ بلکه بر اساس داستان تاثیرگذار نویسنده ای بود که جان بخش دوباره کلیسای نوتردام شده بود. گوژپشت نوتردام نام داستان بلند عاشقانه ویکتور هوگو است که با گذشت نزدیک به ۱۹۰ سال از آفرینش آن، همچنان در میان مردم جهان تحسین می شود .

 محل شکل گیری رخدادهای اصلی این رُمان و شخصیت های آن، وابسته به کلیسای نوتردام است. رویدادهای شکل گرفته در آن محل چنان با فرم و فضای داستان آمیخته است که کلیسای نوتردام را به شخصیتی همیشه زنده نزد خوانندگان و مخاطبان بدل کرده است. ویکتور هوگو با هوشمندی و آگاهی یک موقعیت و بنای تاریخی در حال فراموشی را به عنوان عنصری مهم و تاثیرگذار در داستانش جانمایی می کند. کلیسای نوتردام به جایگاهی هم تراز و شاید مهم تر از شخصیت های اصلی در رُمان دست می یابد و اسرارخانه ای برای جبهه خیر و شر و امانت دار تاریکی و روشنایی می شود.

 نویسنده با به خدمت گرفتن بنای نوتردام جانی دوباره به کالبد کلیسا می دهد، چنان که گویی تاریخ ۷۰۰ ساله قبل از آن وجود نداشته است. با خواندن داستان، مخاطب همچون شخصیت های اصلی آن تحت تاثیر جان بخشی بنای کلیسا قرار می گیرد. با توضیحات مختصری که بیان شد، می توان کلیسای نوتردام را کلیسای ویکتور هوگو نام گذاری کرد؛ چراکه او موجب رشد و ارتقای محبوبیت و جذابیت آن شده است . این کلیسا در ۱۸۳۱ ساخته شد؛ اما کمتر مورد توجه بود.

 وقتی ویکتور هوگو کتاب گوژپشت نوتردام را نوشت، این رُمان باعث شد کلیسا مجددا مورد توجه قرار گیرد و در سال ۱۸۴۴ بازسازی شود. هرچند این بازسازی ۲۵ سال به طول انجامید، اما سرانجام این بنا به کلیسایی موثر در صنعت گردشگری فرانسه بدل شد و نشان داد که یک کتاب چگونه می تواند فرصت اقتصادی برای یک کشور ایجاد کند .
































































.