دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

تجدید عهد با دکتر معتمدنژاد

تجدید عهد با دکتر معتمدنژاد
روزنامه نگاری بر امید استوار است


14 آذرماه سال ۱۳۹۲ برای دانش پژوهان ایران روز سخت و دشواری بود ؛ زیرا پدر علوم ارتباطات اجتماعی ایران ؛ دکتر کاظم معتمدنژاد پس از یک عمر مجاهدت علمی دعوت حق را لبیک گفت. شش سال از آن روز گذشت ؛ اما آثار خدمات ماندگار او همچنان در همه محفل های آکادمیک و به ویژه کانون های ارتباطی می درخشد. از این رو  با استاد بزرگ خود تجدید عهد می کنیم  مسیر شکوهمندی را که در زمینه آموزش و پژوهش علوم ارتباطات و به ویژه روزنامه نگاری پیمود ، تداوم بخشیم.

✅ متن زیر به قلم اینجانب در اولین سالگرد درگذشت آن چهره محبوب و فرزانه در روز ۱۳ آذرماه ۱۳۹۳ در روزنامه ایران به چاپ رسید که از نظرتان می گذرد. لازم به یادآوری است باتوجه به گذشت ۵ سال از نگارش این یادداشت ،  در ابتدای متن به جای یک سال ، شش سال آورده ام.

--------------------------------------------------------------

✅ شش سال از هجران #پدر_علوم_ارتباطات اجتماعی ایران دکتر کاظم معتمدنژاد سپری شد ؛ اما با گذشت زمان خاطرات و آثار این فرزانه فروتن از مدار ذهن علاقه‌مندان و دوستانش هیچ‌گاه محو نخواهد شد.  او که با عبرت از تاریخ به آینده می‌نگریست، در سخت‌ترین شرایط نیز در دل‌ها بذر امید می‌کاشت و هیچ‌گاه تسلیم مشکلات نبود. در راستای تثبیت و نهادینه کردن رشته #ارتباطات_اجتماعی و شاخه‌های آن نظیر روزنامه‌نگاری، روابط عمومی ، مطالعات ارتباطی و... ، بارها با بی‌مهری مواجه شد، اما هرگز ناامیدی بر او غلبه نکرد و آن قدر به درهای بسته می‌زد تا سرانجام باز می‌شدند.  این چهره خستگی ناپذیر اعتقاد راسخ داشت که با استفاده بهینه و مطلوب از ظرفیت ارتباطات اجتماعی، می‌توان مسیر  #توسعه را در کشور هموار کرد.

✅ ایشان با توجه به #تنوع_فرهنگی موجود در کشور، بر لزوم ظهور و بالندگی رسانه‌های بومی و بویژه #مطبوعات_محلی تأکید می‌ورزید. دکتر معتمدنژاد اعتقاد داشت در این شرایط، جامعه از حالت تک‌صدایی به #چند_صدایی تبدیل شده و تمام استعدادها شکوفا می‌شود.  بدیهی است  مطبوعات در سطوح محلی و ملی با فراگیر کردن #فرهنگ_نقد، آستانه شکیبایی جامعه را افزایش داده و به عنوان دیده‌بانی تیزبین از انحرافات جلوگیری می‌کند. 

 ✅ برهیچ‌کس پوشیده نیست که ایجاد فضا برای تفاهم و تبدیل مونولوگ (تک‌گویی) به #دیالوگ(گفت‌و‌گو بین افراد) ، که به تعبیر هابرماس از آن به عنوان #حوزه_عمومی  یاد می‌شود و #عقلانیت_ارتباطی برخاسته از آن، ضرورتی انکارناپذیر برای گسترش #خرد_جمعی محسوب می‌شود. برای دستیابی به این مقصود، دکتر معتمدنژاد #حق_ارتباط، #حق_اطلاع و
#حق_دسترسی_به_اطلاعات را به عنوان حقوق اساسی شهروندان مورد توجه قرار داده و بر #استقلال_حرفه‌ای_روزنامه‌نگاران که در واقع نمایندگان #افکار_عمومی هستند، تأکید می‌ورزید. او #روزنامه‌نگاری را یک خدمت عمومی می‌دانست و هدف رسانه‌ها را در درجه اول آگاه‌سازی مردم و راهنمایی جامعه و مسئولان برمی‌شمرد و خاطرنشان می‌کرد که «روزنامه‌نگاری برامید استوار است».

  ✅ از ویژگی‌های برجسته دکتر معتمدنژاد ، التزام به رعایت اصول اخلاقی بود.  در این راستا همواره منافع ملی را بر مصالح شخصی ترجیح می‌داد. در مواجهه با دیدگاه‌های مخالف هیچ‌گاه از مدار انصاف خارج نمی‌شد و همواره رواداری را پیشه خود می‌ساخت. ایشان بر این باور بود که  روزنامه‌نگاری باید تنها بر #حقیقت‌_گویی و #اخلاق‌_مداری متکی باشد. در انتشار آثارش نهایت دقت و وسواس را اعمال می‌کرد و این نکته سنجی‌ها را در اصلاح پایان‌نامه‌های دانشجویانی که مسئولیت راهنمایی آنان را برعهده داشت، به شدت رعایت می‌کرد.

✅ برای این استاد فرزانه، بازنشستگی مفهومی نداشت و آن را برای یک معلم بی‌معنا می‌دانست. از این رو، پس از بازنشستگی ظاهری، فرصتی برای بازنگری در آثاری که به دلیل حساسیت و دقت زیادش  هنوز چاپ نشده بود ، پیدا کرد تا به زیور طبع آراسته شدند و اکنون به عنوان سرمایه ای گرانبها در اختیار علاقه‌مندان است.  جا دارد ما شاگردان این استاد بزرگ راهی را که او از میان سنگلاخ‌ها گشود، تداوم بخشیم و هر کدام به سهم خود در فراگیر کردن دانش ارتباطات و تبدیل آن به رکنی از ارکان توسعه ایفای نقش کنیم.

پروفسور فضل الله رضا


علی دهباشی
 روز پنجشنبه گذشته ۳۰ آبان ماه خبر درگذشت چهره نام آور علمی ایران پروفسور رضا بر صفحه اول مطبوعات نقش بسته بود. ذکر جمیل شادروان #پروفسور_فضل_الله_رضا را از ایام دانشجویی برادرم استاد علی اکبر جعفری در دانشگاه تهران به خاطر داشتم ؛ تا این که در سال ۱۳۸۲ که به ایران تشریف آورده بودند ، توفیق یافتم‌ در تالار شهید چمران دانشکده فنی دانشگاه تهران آن انسان والا و دانشمند بزرگ را از نزدیک ملاقات کرده و همگام با خیل مشتاقان خرد و آگاهی به سخنرانی ایشان گوش فرا دهم. فراموش نمی کنم که دوست عزیز و فرهیخته جناب آقای حسن وکیلی فرد از کنشگران و فعالان آن محفل علمی بود. با توجه به این که چنین فرصت هایی به ندرت در زندگی انسان به وجود می آید ، شرکت در آن اجتماع شکوهمند و استثنایی خاطره ای ماندگار را در ذهن و ضمیرم برجای گذارد.

از میان مطالبی که در توصیف شخصیت پروفسور رضا مطبوعات چاپ کردند ، روز شنبه دوم آذر ماه ۱۳۹۸ یادداشتی را از جناب آقای علی دهباشی مدیر مسئول مجله بخارا در روزنامه اعتماد مطالعه نمودم که بسیار جالب و خواندنی بود. از این رو تصمیم گرفتم جهت ادای دین به محضر آن پیر فرزانه که برای همه ایرانیان افتخار آفرین بوده و هست ، آن را در فضای مجازی بازنشر نمایم.
روانش شاد و یادش گرامی باد.

✅ پروفسور رضا را به عنوان استاد ادبیات به یاد می آورم
دو سال پیش این افتخار را داشتم که همراه با یکی از دوستان از تورنتو به محل زندگی استاد فضل‌الله رضا در اوتاوا بروم. دیدار چندساعته‌ای بین ما اتفاق افتاد و در این چند ساعت از هر دری با ایشان گفت‌وگو کردیم، سعی می کردیم شنونده باشیم ؛ اما انبوه سوالات برای ما وجود داشت. در همین جا باید یاد کنم از برادر ایشان زنده‌یاد دکتر عنایت‌الله رضا که یکی از شریف‌ترین انسان‌هایی است که من در زندگی خود دیده‌ام.

اگرچه راه او با راه برادر از جهاتی جدا بود اما در ایران دوستی و عشق به زبان و فرهنگ و ادبیات ایران با هم دیدگاه‌های بسیار مشترک داشتند. پروفسور رضا با عمر طولانی و سلامت فکری تا دو سال پیش که او در منزل خویش با دخترشان زندگی می کرد و با عصایی که زیاد هم برای او ضروری نبود، راه می رفت ، در سلامت کامل جسمی و ذهنی بود و صحبت از کتابی می کرد که مجموعه مقالات او بوده و قرار است روزنامه اطلاعات منتشر کند.

✅ پروفسور رضا حاصل یک دوره درخشان پرورش و توجه به علم در ایران بود؛ نسلی که بعد از نسل اول فرزندان مشروطیت به خارج رفت و آموخت. نسل پروفسور رضا تماما به ایران بازگشتند و منشا خدمات علمی فراوانی برای ایران شدند. اصولا در آن نسل و نسل‌های بعد منهای نسل کنونی این اصل به صورت یقین بود که ما می رویم و می آموزیم و بعد برای خدمت به مملکت خود باز می گردیم. این نسل هرگز وسوسه زندگی در غرب با امکانات بسیار نشدند، اگر هم می رفتند برای سمینار یا یک ترم درس دادن که بیش از سه ماه نمی شد. در مورد دکتر رضا به علت حوادث انقلاب ، این سفر طولانی تر شد و به واسطه زندگی فرزندان و همسرش در آنجا به نوعی ناچار به ماندن شد. اما در دوران پس از ریاست دانشگاه که حتی سمتی هم نداشت، آماده خدمت بود.

✅ عده بسیاری پروفسور رضا را در مسائل بسیار پیچیده علمی می‌شناسند، من ایشان را در وجوه ادبی او به جا می آورم. در تمام نامه‌ها ، ‌مکاتبات و چند ساعتی که با دوست مشترک آنجا بودیم ، صحبت از ادبیات و فرهنگ و موسیقی ایرانی بود. انگار که ایشان یک پروفسور در رشته ادبیات بود تا مسائل فیزیک و هسته‌ای و نجوم و از این قبیل. بیشتر دوستی های او در ایران با هموطنانش با استادانی همچون دکتر محمود افشار، عبدالحسین زرین‌کوب، باستانی پاریزی و استادان دیگر بود.

یادم است از مقالات بخارا که مرتب می خواند توجه خاص خود را به مقالات دکتر شفیعی کدکنی، دکتر ژاله آموزگار، دکتر محمدعلی موحد ابراز و تاکید کرد و گفت هنوز مثل یک دانشجو از آنان می آموزم.

✅ فروتنی علمی پروفسور رضا بی نظیر بود. در همان زمان ، دانشجویی به ایشان تلفن کرد و او با فروتنی خاصی آنچه می دانست را گفت و آنچه نمی دانست که بسیار هم بود را با نمی‌دانم، حتما به فلانی یا فلان کتاب مراجعه کنید ، بیان کرد.

ای کاش بخشی از استادان ما فروتنی علمی را از پروفسور رضا بیاموزند که همواره خود را دانشجو احساس می کرد. این فروتنی ذاتی بود و به آن تظاهر نمی کرد. شما در عمل می دیدید که با چه دقتی به صحبت‌های شما گوش فرامی دهد و با پرسش‌هایی که می کند در پی آموختن یا دریافتن یک موضوع است. با رفتن پروفسور رضا و پیوستن او به هفت هزارسالگان ، یکی از آخرین دانشمندان ما از آسمان کم ستاره بزرگان ایران خاموش شد.
یادش گرامی و خاک بر او گوارا باد.

ابراهیم جعفری

روستا زاده دانشمند


من قصه عشق را مکرر خواندم

تفسیر بسی لاله پرپر خواندم

آویخت به گوش جگرم خوشه داغ

تا نامه " نخل های بی سر " خواندم



   

  ✅


روز ۲۵ آبان ماه ۱۳۹۸ همزمان با هفته کتاب ، به پاس بیش از ۴۰ سال خدمت صادقانه فرهنگی و نگارش ۲۳ کتاب در حوزه ادبیات داستانی توسط استاد قاسمعلی فراست و قدرشناسی از مجاهدت علمی ایشان ، مراسم وزین و خاطره انگیزی با حضور انسان های صاحب دل و اهل قلم و خانواده معزز ایشان در خانه کتاب برگزار گردید. او که دانش آموخته ادبیات دراماتیک از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است ، از نویسندگان پیشگام در قلمرو داستان نویسی دفاع مقدس به شمار رفته و مهم ترین اثر او به نام #نخل_های_بی_سر که راوی دفاع ، حماسه و مظلومیت خرمشهر می باشد ، بارها به چاپ رسیده است.


✅ فراست که فرزند زمان خویشتن است ، با کتاب زندگی می کند و آثارش پاره های تن او هستند. در سخنانی که ایراد کرد ، خاطرنشان ساخت که ۴ فرزند شناسنامه دار دارد و ۲۳ فرزند دیگر که کتاب های او هستند. آثار این نویسنده پیشکسوت آیینه روزگاری است که تجربه کرده و اتفاق های مهم جامعه ایران پس از انقلاب را بازتاب می دهد. او به آنچه نوشته ، باور داشته و اهل تزویر ، ریا و ناراستی نبوده است. به همان اندازه که شیوا می نویسد ، صراحت کلام هم دارد که این دو ویژگی به ماندگاری و تاُثیرگذاری آثارش کمک شایانی می کند. آثار فراست نشان از دردمندی انسانی می دهد که میانه ای با بُرج عاج نشینی ندارد و در پس هر کدام حرفی برای گفتن نهفته است. اخلاق گرایی ، ظلم ستیزی ، مبارزه با اشرافیت ، سنت گرایی ، خرافات زدایی ، مهر ورزی و ... دال های مرکزی آثار قاسمعلی فراست است.

✅ لغت نامه دهخدا " فراست " را فهم ، ادراک ، زیرکی و دانایی معنی کرده و شگفتا که این نام خانوادگی با خصلت های انسانی و صفات برجسته و محبوب قاسمعلی همزاد است. ساده و صمیمی بودن ، صداقت داشتن ، خوش خلقی و روا داری ، خلاقیت ، فروتنی ، آزادگی و ... از ویژگی های برجسته این انسان دوست داشتنی است. قاسمعلی آن قدر به مادرش ارادت می ورزد که هر گاه سری به ایشان در گلپایگان می زند ، از صمیم قلب می گوید : " به زیارت مادرم می روم. " این نویسنده متعهد و مسئول که برادر دو شهید گرانقدر دوران دفاع مقدس است ، در سخنان خود بر روستایی بودنش افتخار کرد و افزود : " این اجتماع نه به خاطر من‌؛ بلکه به خاطر ارزش نهادن به مقام قلم و اندیشه است. "

✅ لازم به یادآوری است بعد از رمان " نخل های بی سر " که توسط چند ناشر به زیور طبع آراسته گردیده ، رمان های " گلاب خانم " با ۹ نوبت ، " روزهای برفی " با ۸ نوبت و "افطار " با ۵ نوبت چاپ بالاترین سطح انتشار را داشته اند. در ضمن رمان " نیاز " به زبان های انگلیسی و عربی ترجمه شده و فیلم های تلویزیونی " نیاز " از روی رمان " نیاز "و " افطار " از روی رمان "افطار " و نیز سریال " روزهای برفی " با اقتباس از رمان " روزهای برفی " ساخته شده که چند بار هم از شبکه ۲ سراسری پخش گردیده است.

✅ اینجانب در سال ۱۳۹۳ مقاله ای با عنوان " با قاسمعلی فراست در میان نخل های بی سر " به مناسبت هفته دفاع مقدس نوشتم که در روزنامه ایران به چاپ رسید و در سایت آخاله ( Akhale.ir ) نیز بارگذاری گردید.خوشبختانه این مقاله برای علاقه مندان از طریق مراجعه به سایت قابل دسترسی است.

✅ با آرزوی سلامتی و اثربخشی هرچه افزون تر این چهره فرزانه یادداشت را با شعری از شاعر گرانمایه معاصر استاد سهیل محمودی که یکی از سخنرانان برنامه بود ، به پایان می برم.





عشق طرح ساده لبخند ماست

معنی لبخند با پیوند ماست

عشق را بادست های مهربان

هرکه قسمت می کند ، مانند ماست

عشق یعنی این که ما باور کنیم

یک‌دل دیگر ارادتمند ماست