ابراهیم جعفری
دهکده جهانی
@dehkade_jahan
خدا در هر کسی روحی دمیده
برایش نقش هایی آفریده
ولی از آنمیاناندک کسی را
به سان خویش معمار آفریده
سوم اردیبهشت ماه هرسال که با سالروز تولد شیخ بهایی همزمان می باشد، " روز معمار " نامگذاری شده است.
نگاهی اجمالی به تاریخ معماری ایران و سایر تمدن های جهان نشان می دهد که هیچ اثر بزرگ معماری وجود ندارد که بر اساس اندیشه ای مدون و روشن شکل نگرفته باشد.
به این ترتیب می توان گفت که هر تمدنی در دوران های مختلف، معماری خاصی را ارائه می دهد. به طور مثال بنایی نظیر مسجد امام اصفهان بر اساس اندیشه روشن فلسفی پدید آمده است.
راپاپورت می گوید: " انتخاب های خاص هر جامعه، مظهر فرهنگ آن است. از این منظر معماری مقوله ای فرهنگی است که در بستر محیط شکل می گیرد. "
هرچند عوامل مؤثر بر معماری بسیارند؛ اما در این میانه « فرهنگ » نقش پررنگ تری در شکل گیری آنچه «مکان» می نامیم، ایفا می کند.
علاوه بر معماری، نقاشی، عکاسی، سبک موسیقی و حتی سینما نیز در ادوار مختلف تاریخی، نشان از فرهنگ مردمان در آن برهه تاریخ داشته اند.
فرهنگی که در قالب هنر عرضه می شد، درواقع نماینده بخشی از زندگی روزمره مردم بود و در این مقام استقبال عمومی را در پی داشت؛ چراکه از متن مردم برخاسته بود و آنچه را به عموم عرضه می کرد، برایشان ملموس و قابل ادراک بود.
هرچند در برهه هایی این هنرمندان بودند که سبکی نو را در قالب هنر خویش به مردم ارائه می کردند و بسته به قدرت نهفته در پس آن، مقبولیت یا عدم پذیرش عمومی را به همراه داشت.
با این وصف اگر بگوییم معماری زاده فرهنگ عصر خویش است، به بی راهه نرفته ایم. فرهنگ خود نیز نمایانگر هویت شهر و ساکنانش می باشد؛ به عبارتی عمق و غنای آثار معماری هر دوران برگرفته از هویت مردمان عصر خویش است.
آن هنگام که معمار اشکال و هندسه های خاصی را در طرح خود پیاده می کند، درواقع تصویرگر فرهنگ مردم آن سامان است. می توان گفت هر بنایی نوعاً نشانگر هویت و فرهنگ حاکم بر شهری است که در آن ساخته شده است. در این معنا، معماری دیگر تنها کالبد و ساختمان نیست و چه بسا هویت فرهنگی یک شهر در آن معماری عینیت یافته است.
بنابراین فرهنگ همان چیزی است که مردم با آن زندگی می کنند. در گذشته فرهنگ و معماری ایرانی از یکدیگر جدا نبودند. معماری از فرهنگ مردمان الهام می گرفت. محرمیت، فضاهای عمومی و خصوصی، تناسب ها و اندازه های به کاررفته در معماری ها همه به نوعی نمایانگر فرهنگ خانواده های ایرانی ساکن در آن بناها بود. فرهنگ خود نیز در بستر معماری تعالی می یافت و نیز بر غنای آن می افزود.
به نظر می رسد اگر معماری امروز ما هویت مستقلی برای خود متصور نیست، ریشه را باید در فرهنگ حاکم بر زندگی امروزین مردمان جست و جو کرد. البته معماری معاصر نیز خود در تغییر ذائقه فرهنگی بی تأثیر نبوده است. فرهنگی که فلسفه اش ایجاب می کرد خانه ها رو به فضای حیاط مرکزی گشوده شوند، اکنون در قالب خانه های آپارتمانی با پنجره های رو به خیابان و فضاهای داخلی گشوده و در نهایت ارمغان آن مردمانی هستند با فرهنگی نه از جنس ایرانی که امتزاجی آشفته از فرهنگ خودی و غیرخودی.
این تغییر سبک و سیاق معماری حرکتی نرم و زیرپوستی را پایه نهاده که به مرور زمان، دگرگونی فرهنگی شهروند ایرانی را از مسیر تغییر در «سبک زندگی» وی موجب خواهد شد.
یکی از دلایلی که باعث شده است معماری امروز ایران در یافتن هویت خود سرگردان باشد، این است که اندیشه بانیان آن چندان روشن نیست. شرایط امروز با زمان صفویه بسیار متفاوت است. *در آن دوران تفکر فلسفی معینی حاکم بود، یا در عهد باستان اندیشه اسطوره ای روشنی وجود داشت؛ ولی امروزه آن گونه نیست یعنی در حوزه اندیشه با بلاتکلیفی هویت مواجه هستیم.
گرچه بهره گرفتن از تجارب و دستاوردهای معماری در هر جای جهان که باشد، می تواند دریچه ای نو به سوی مسیری جدید پیش روی مان قرار دهد؛ اما آنچه در این وادی مهم می نماید، فراموش نکردن اصل و هویت خویشتن است. شاید از موج فراگیر جهانی شدن گریزی نباشد؛ اما می توان به سمت کرانه فرهنگ خودی حرکت کرد و در ساحل اصالت و هویت آرام گرفت.
به قول زنده یاد مهندس سید هادی میرمیران معمار برجسته معاصر، برای ایرانی حتی آفتاب دارای صفتی است که معمار باید بتواند آن را در سازه اش بیان کند. فرهنگ ما با آسمان آبی ای به وجود آمده که با آسمان آبی لندن بسیار متفاوت است، مه معماری ما شاد است، مسجد شاه را با کلیسای نُتردام مقایسه کنید؛ یکی مهربان و شاد و دیگری ترساننده و سنگین!
اکنون که دریافتیم معماری نمایانگر هنر و اندیشه غالب در یک دوره و در واقع تجسم تاریخ است، باید در تکامل آن به عنوان یکی از هنر های هفتگانه بکوشیم. باشد که فرهنگی متعالی برای آیندگان مان به ارث بگذاریم.
دکتر علی دارابی
۱) *۱۸ ماه می برابر ۲۸ اردیبهشت* هر ساله *روز جهانی موزه ها* نامگذاری شده است. شعار سال ۲۰۲۲ *«قدرت موزه ها»* و تأثیر آن بر جامعه سازی از طریق آموزش، توانایی دستیابی به پایداری، توانایی نوآوری در فضای مجازی و دیجیتالی نامگذاری شده است.
۲) *میراث فرهنگی «حقیقت فرهنگی هر ملت است»* و ایرانیان به خاطر قدمت تاریخی، فرهنگ غنی و اصالت تاریخی و فرهنگی از اعتبار و احترام خاصی در نزد جهانیان برخوردارند.
۳) *موزه ها ویترین تاریخی یک کشور، مرکزی برای آموزش، تربیت و انتقال فرهنگ هستند. موزه ها نماد اراده و توانایی های یک ملت را نشان می دهد.*
۴) در ایران قبل از انقلاب اسلامی فقط ۴۵ موزه در کشور وجود داشت، هم اکنون ۷۹۰ موزه در ایران داریم که بیانگر توجه و اهمیت به میراث فرهنگی در ایران پس از انقلاب اسلامی است.
۵ *) بازدید از موزه ها، آثار و بناها و اماکن تاریخی، کاخ موزه ها باید در سبد مصرف فرهنگی ما ایرانیان جای گیرد. رسانه ها، تشکل ها، سازمان های مردم نهاد، انجمن های علمی، دانشگاه ها، مدارس، حوزه های علمیه و ... نقش مهمی در «عمومیت بخشیدن میراث فرهنگی» دارند.*
۶) چشم انداز آینده وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی آن است که *«هر شهر یک موزه»* داشته باشد. موزه ها نقش مهمی در مقابله با ایران هراسی، توسعه سیاسی و فرهنگی و دارای یک کارکرد *«آموزشی»* هستند.
* روز جهانی موزه ها و هفته میراث فرهنگی مبارک*
*درس اول*
عشق را بی معرفت معنا مکن
زر نداری مشت خود را وا مکن
________________________
*درس دوم*
گر نداری دانش ترکیب رنگ
بین گلها زشت یا زیبا نکن
____________________
*درس سوم*
پیرو خورشید یا آیینه باش
هر چه عریان دیده ای افشا مکن
______________________
*درس چهارم*
ای که از لرزیدن دل آگهی
هیچ کس را هیچ جا رسوا مکن
________________________
*درس پنجم*
دل شود روشن زشمع اعتراف
با کس ار بد کرده ای حاشا مکن
______________________
*درس ششم*
زر بدست طفل دادن ابلهیست
اشک را نذر غم دنیا مکن
_______________________
*درس هفتم*
خوب دیدن شرط انسان بودن است
عیب را در این و آن پیدا مکن
*اتحادیه جهانی مخابرات با هدف افزایش آگاهی و دانش جوامع در جهت کاهش شکاف دیجیتال ، *شعار سال خود را در روز جهانی ارتباطات مصادف با ۱۷ می (۲۷ اردیبهشت ماه) اعلام کرد.*
* با توجه به روند رو به افزایش سالمندی جهانی در سالهای اخیر و نیاز مبرم به بهره مندی این قشر از فناوریهای دیجیتال،* *شعار روز جهانی ارتباطات امسال با عنوان «فناوریهای دیجیتال در خدمت سالمندان» انتخاب شده است.*
* هدف از انتخاب این شعار، آگاهیبخشی و بهرهمندی از خدمات ارتباطات و فناوری اطلاعات (ICT) در حمایت از سالمندان برای سالم ماندن از لحاظ فیزیکی، عاطفی و مالی، همچنین دستیابی به سالمندی سالمتر و پایداری سیستمهای اقتصادی و بهداشتی حیاتی برای ایشان، حمایت از ساخت شهرهای هوشمند، مبارزه با تبعیضهای مبتنی بر سن در محل کار و تضمین مالی افراد مسن است.*
* اتحادیه جهانی مخابرات، در بیانیه خود به مناسبت بزرگداشت این روز، ابراز امیدواری کرده است که ابتکارات و خلاقیتها با محوریت فناوریهای دیجیتال به ارتقا کیفیت زندگی افراد سالمند در جهان بینجامد.*
*روز جهانی ارتباطات و جامعه اطلاعاتی را به رسانه ها که رسالت تنویر افکار عمومی را بر دوش می کشند و روابط عمومی ها که حلقه ارتباط دستگاه های دولتی و غیر دولتی با مردم هستند، تبریک عرض نموده، با این امید که شاهد ارتقای روزافزون این نهادهای مدنی در کشور باشیم. باشد که میوههای فناوری اطلاعات و ارتباطات را برای شتاب دادن به رشد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و توسعه پایدار ایران عزیز به کار گیریم.*
به مناسبت ۲۵ اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی
به مناسبت ۲۵ اردیبهشت روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی مطلب زیر را که برگرفته از مقاله حجه الاسلام فاضل میبدی در ضمیمه فرهنگی روزنامه اطلاعات مورخ ۱۵ بهمن ۱۳۹۹ می باشد، تقدیم حضورتان می کنم؛ با این امید که انگیزه ای برای مطالعه و شناخت بزرگانفرهنگ و ادب فارسی در میان علاقه مندان ایجاد گردد.
نخستین سخن چون گشایش کنیم
جهان آفرین را ستایش کنیم
یکی از دردهای بزرگ زمان فردوسی، بیدانشی و بیخردی عامه مردم بود که آنان را گرفتار ستم شاهان و تعصبات دینی عالمنمایان کرده بود؛ بهویژه این که دین سعادتبخش پیامبر، اسیر دست حاکمان عباسی و دستنشاندگان ایرانی آنان یعنی غزنویان شده و ملایان متعصب و روحانیان خشک مغز تنپرور در خدمت سلطان غزنوی قرار گرفته بودند؛ اما بزرگانی چون ابنسینا در حال فرار و انزوا.
فردوسی در چنین شرایطی، در صدد برآمد تا بخش مهمی از ابیات شاهنامه خود را در لابلای داستانها به «ستایش خرد» اختصاص دهد و با سخنان موزون و منظوم خود، آدمیان را به خردگرایی دعوت نماید.
واژه خرد و خردمند و خردمندی بیش از هشتصد بار در ابیات شاهنامه به کار رفتهاند.
فردوسی دنبال یک عقل راهبردی بود تا جامعه را از جمود و جهالت و جور برهاند.
در بیت نخست شاهنامه که از خدا و خرد آغاز میکند میگوید:
بهنام خداوند جان وخرد
کزین برتر اندیشه بر نگذرد
بر این اساس خرد را یک نیروی کنشگر میداند که میتواند بدی را از نیکی جدا کند و اگر حاکمان آن را بهکار گیرند، روزگار برآدمیان به شادی و دادگری میگذرد. او به جای این که از خرد و عقل سخن بگوید از تعقل و خردورزی وکنشهای عقل سخن میگوید.
همانطور که در قرآن کریم واژه «عقل» و تعریف عقل نیامده؛ بلکه سخن از تعقل و مشتقات دیگر عقل است که جنبه کاربردی دارند.
سخن چون برابر شود با خرد
روان سراینده رامش برد
فردوسی خرد را نجاتدهنده انسان در سرای دنیا و آخرت میداند:
خرد رهنمای و خرد دلگشای
خرد دست گیرد به هر دوسرای
جان آدمی با چشم خرد باز است و اگر این چراغ بمیرد، جان آدمی مرده است:
هر آنکس که گردد ز راه خرد
سرانجام پیچد زِِ کردار بد
وقتی خرد آدمی تیره شود، شادمانی را از دست میدهد. از نگاه فردوسی، مهمترین دستاورد خرد شادمانی در جامعه است و خردی که فرو خفت یا تیره شد، تن و روان انسان را رنجور و تیره میسازد:
هر آنکس که اندیشه بد کند
به فرجام بد با تن خود کند
از نگاه شاهنامه خرد با اندوه و افسردگی قابل جمع نیست. انسان خردمند غم به دل راه نمیدهد. منظور از اندوه در اینجا حسرتهای بیجا و دور از تعقل است.
جهان چون گذاری همی بگذرد
خردمند مردم چرا غم خورد
کنون دانش و داد یاد آوریم
به جای غم و رنج داد آوریم
یعنی اگر آدمیان دانش دادگری را سیره و پیشه خود سازند، جامعه شادمان خواهد بود.
از نگاه فردوسی، خروجی چشم و گوش و زبان انسان باید از راه خرد صورت گیرد. به تعبیر امام علی ( ع ) عقل درایت باید بر عقل روایت مقدم باشد. اینکه فردوسی پاسبان گوش و چشم و زبان را خرد میداند، برای این است که دانستههای انسان از این سه راه بهدست میآیند و تمامی نیکها و بدها از راه چشم و گوش و زبان میرسند:
کزین سه رسد نیک و بد بیگمان…
فردوسی عامل خوشروزگاری و زندگی شادمانه را اندیشه خوب میداند:
هر آنکس که اندیشه بد کند
بهفرجام بد با تن خود کند
یعنی اندیشه بد نهتنها روح را رنجور میسازد، بلکه جسم را نیز مفلوک میکند:
خردمند دانا و روشنروان
تنش زین جهان است و جان زان جهان…
زیباترین نگاه فردوسی در شاهنامه، ارتباط شادی با خردورزی است:
چو شادی نباشد بکاهد روان
سلامتی روان آدمی به شادیهای او بستگی دارد.
انسان خردمند هم شاد است و هم جهان را به کردار بد نمیسپارد:
هر آنکس که او شاد شد از خرد
جهان را به کردار بد نسپرد
همچنین در نگاه فردوسی، مدارا با انسانها لازمه خرد و برابر با آن است:
مدارا خرد را برابر بود
خرد بر سر دانش افسر بود
ستون خرد بردباری بود
چو تندی کند تن به خواری بود
با این وصف فردوسی تار و پود وجود آدمی را خرد و داد میداند:
ز یزدان و از ما بر آنکس درود
که تارش خرد باشد و داد پود
بیا تا جهان را به بد نسپریم
به کوشش همه دست نیکی بریم …
شاهنامه در عین آن که کتاب پهلوانی است، کتاب خردورزی ایرانیان، کتاب داد، کتاب گفت و گو و حکمت نامه هم هست.
به قول استاد جلال رفیع، شاید راز آن که فردوسی را حکیم و شاهنامه را حکمت نامه می توان خواند، این است که آن بزرگمرد نه تنها سرآینده و نظم دهنده سخن و آفریننده رُمان عظیم و منظوم حماسی، بلکه صاحب فکر و اندیشه و آموزگار معرفت و حکمت بوده است.
نامش بلند آوازه باد
به مناسبت نوزدهمین سالگرد درگذشت زنده یاد دکتر حسین عظیمی
نوزده سال از ضایعه فقدان استاد فرزانه ، نظریه پرداز توانا و اقتصاددان نهادگرا، خلاق و نوآور زنده یاد دکتر حسین عظیمی می گذرد. او که در ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۱۳۸۲ چشم از جهان فروبست، انسانی خردورز بود که جز به توسعه و تعالی کشور نمی اندیشید و در برهه ای از تاریخ کشور ما نسخه های برون رفت از مدارهای توسعه نیافتگی را تدوین کرد.
در نگاه دکتر عظیمی برای تحقق اندیشه برابری، اندیشه " علم محوری " را باید فهمید، پذیرفت و فرهنگ سازی نمود و آن گاه نهادهای متناسب با آن را ایجاد و یا بازسازی کرد.
نهادها و سازمان هایی همچون نهاد پژوهشی ، رسانه ها ، احزاب ، تشکل های صنفی ، نظام آموزشی و ...
فراموش نمی کنم این استاد متعهد و مسئول در سال ۱۳۷۶ که اینجانب درحال نگارش پایان نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان " ارتباطات اجتماعی و توسعه پایدار " بودم، پس از تماس تلفنی با ایشان، با آن همه مشغله علمی، به مدت ۳۰ دقیقه بنده را راهنمایی فرمودند که نقطه نظراتشان در تنظیم نهایی آن پژوهش تعیین کننده و کارساز بود. اختصاص نیم ساعت زمان برای یک دانشجوی کارشناسی ارشد و ابراز لطف این اقتصاد دان انسان گرا؛ آن هم به صورت تلفنی برای کسی که دانشجوی او نبود، برگ زرینی از دفتر زندگی اینجانب را تشکیل می دهد.
ا ما به تعبیر یادداشت نویس روزنامه ایران جناب آقای فرداد امیر اسکندری، گویی بد اقبالی نیز یکی از مدارهای توسعه نیافتگی ما بود که استاد در آغازین روزهای تدوین برنامه چهارم توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی کشور رخ بر نقاب خاک کشید و برای همیشه از حرکت بازماند.
روانش شاد و یادش گرامی باد
*همپوشانی های ریاضیات و ارتباطات*
*به بهانه روز جهانی زنان در ریاضیات*
اتحادیه بین المللی انجمن های ریاضی جهان ۱۲ می ( ۲۲ اردیبهشت ماه ) هر سال را که سالروز تولد زنده یاد *پروفسور مریم میرزاخانی* می باشد، به عنوان *" روز جهانی زنان در ریاضیات "* نامگذاری نموده است.
تقارن سالروز تولد ایشان ( ۲۲ اردیبهشت ماه ) با *پدر علوم ارتباطات دکتر کاظم معتمدنژاد ( ۲۱ اردیبهشت ماه )* ، این ذهنیت را در من تداعی کرد که دو مقوله *ارتباطات و ریاضیات* *چه وجوه اشتراک و همپوشانی هایی در سطح جامعه می توانند با یکدیگر داشته باشند تا گره گشایی کنند؟*
*ویژگی بارز و برجسته دانش ریاضی شکوفا سازی خرد و عقلانیت، تکیه بر منطق و استدلال، گریز از سطحی نگری، و در یک کلام فهم و درک عمیق مسائل است که در سایه صبوری و شکیبایی به دست می آید و میرزاخانی در آن سرآمد بود.*
*راجر بیکن* فیلسوف انگلیسی در سال ۱۲۶۷ میلادی در پاسخ این سوال که " چرا باید ریاضی بخوانیم؟ گفته است: " *کسی که ریاضیات نمی داند، نمی تواند چیزی از بقیه علوم و هر آنچه در این جهان است، بفهمد. او به جهالت خودش پی نمی برد و در پیِ چاره جویی نیز بر نمی آید. "*
هر گاه یادگیری هر مفهومی با درک و فهم صحیح آن همراه باشد، علاوه بر احساس رضایت و لذت وصف ناپذیر، سبب توان برقراری ارتباط بین مفاهیم مختلف می شود.
فهم ریاضی علاوه بر آموزش صحیح، نیاز به تأمل و تفکر درونی دارد؛ از این رو باید به هر دانش پژوه ریاضی آموزش داده شود که روی مفاهیم تفکر کند و آن را به مباحثه بگذارد. باید به آنان یاد داد که به جای حفظ کردن، مفاهیم ریاضی را بفهمند تا بتوانند به خوبی استدلال کنند و راه حل هایی را که به نظرشان می رسد، بدون ترس از قضاوت دیگران ارائه دهند.
*از سوی دیگر " گفت و گو " که بنیادی ترین کُنش ارتباطی در همه جوامع به شمار می رود، بر صبوری، گوش دادن، استدلال و منطق متکی است که اگر در جامعه نهادینه شود، راه گشای حل مشکلات و رفع معضلات خواهد بود؛ زیرا به تعبیر سقراط: "گفت و گو به منزله یک قابله، به وجود آورنده خرد جمعی است."*
به نظر اغلب صاحب نظران یکی از آسیب های جدی اجتماعی کشور ما *فقدان " گفت و گو"* در سطوح مختلف جامعه است که علاوه بر سوءتفاهم و رواج بی اعتمادی، محروم شدن از اشتراک های فکری در مسیر توسعه پایدار، پیامد دردناک آن به شمار می رود.
*با توجه به موارد بالا، این سوال در ذهن بنده شکل گرفت که آیا نمی توان برهان و استدلال در کلاس های ریاضی را به کانون خانواده و جامعه تسری داد؟* اگر دانش آموزان با منطق، دلیل و استناد مانوس شوند، آیا نمی توانند این رویکرد را در زندگی روزمره به کار برده و بحث ها و جدل هایی را که به یک جانبه نگری، سوء تفاهم و بی اخلاقی منتهی می گردد، به گفت و گو که متضمن تفاهم و همدلی است، تبدیل کنند؟
این همان چیزی است که از آن با عنوان
" *وظیفه اجتماعی آموزش علوم* " یاد میشود.
بچههایی که مدرسه و دانشگاه میروند، قرار نیست لزوماً دانشمندان درجه یک شوند؛ اما به کار گیری عقل و خرد و نیز « *آموزش تفکر نقادانه* » در کنار علوم دیگر به افراد کمک میکند تا دیگری را که طرف گفت و گوی آنان است، به رسمیت شناخته و رویکرد بهره گیری از استدلال را در خود نهادینه سازند. اگر ما بتوانیم این روحیه را در آموزش علم تقویت کنیم، به « *تحقق صلح* » نیز کمک بسیاری کردهایم؛ زیرا در میان آدمیان اشتراک ها بیشتر از تمایزهاست.
پروفسور میرزاخانی بر این اعتقاد بود که:
*" ریاضیات زیباییِ خود را تنها به افراد صبور نشان داده و به درست فکر کردن کمک می کند."*
جالب این است که موفقیت یک گفت و گوی واقعی نیز در پرتو صبر و شکیبایی و دوری از تعصب امکان پذیر است.*
فراموش نکنیم که ریاضیات از ماهیت عینی برخوردار بوده و گفت و گو در بردارنده عناصری ذهنی نظیر صدا، آهنگ کلام، تماس چشمی، شخصیت، زبان بدن و امثال آن است؛ اما این دو قلمرو با یکدیگر هم پوشانی هایی هم دارند. به عنوان مثال همان گونه که ریاضیات با دقت سر و کار دارد، موفقیت یک سخنرانی نیز به دقت در ارائه آن متکی است. همچنان که یک استاد ریاضی نیازمند برخورداری از توان انتقال مفاهیم به مخاطبان خویش است تا بتواند ارتباط موثری با آنان برقرار نماید.
*با این وصف، کاش معلمان ریاضی می توانستند از ظرفیت این رشته در کارآمد ساختن گفت و گو در سطوح مختلف جامعه بهره برده، به افزایش کیفیت زندگی کمک کنند.*
*حیات طیبه پروفسور مریم میرزاخانی به عنوان " اولین زن_برنده جایزه فیلدز " با وجود کوتاه بودنش، سرشار از زیبایی و نشاط بود؛ به طوری که فهم و حل مسئله چه در ریاضی و چه در زندگی، کلید واژه آن به شمار می رفت.*
*سالگرد تولد دکتر معتمد نژاد* و
*پروفسور میرزاخانی* را گرامی داشته و به روح بلندشان شان درود می فرستیم.
*فعالیت های داوطلبانه در سازمان های مردم نهاد منبعی گران بها برای توسعه جوامع*
به بهانه افتتاح موسسه خیریه شمیم زندگی گلپایگان*
ابراهیم جعفری
دهکده جهانی
@dehkade_jahan
نهادهای مدنی را در زمره مهم ترین شاخص های جامعه های توسعه یافته به شمار می آورند. در این گونه جوامع به آگاهی، شعور و احساسِ مسئولیت شهروندان توجه شده و از این خصوصیت به خوبی استفاده می گردد.
بر این اساس دولت ها می کوشند تا جایی که امکان دارد *تلاش های داوطلبانه* را در قالب *نهادهای مدنی* ایجاد کرده و تقویت نمایند.
این گونه نهادها کارکردی دوگانه دارند؛ بدین معنا که از یک سو منتقد دولت ها و رویه های جاری بوده و تلاش می کنند نقاط ضعف و کاستی ها را آشکار ساخته و از سوی دیگر می کوشند تا به عنوان بازوهای مکمل دولت ها برای سعادت اجتماع بر اساس شعار *" جامعه بهتر، سعادت بیشتر "* پیاده سازی بهینه برنامه های مدون شدهِ دولت ها را تسهیل کنند.
نکته حائز اهمیت در این نهادها همان حس *" تعلق اجتماعی "* و *" جامعه را از آن خویش دانستن "* است که افراد جامعه خود را متعلق به اجتماع و متقابلاً شهر و کشور را متعلق به خویش پنداشته و در جهت رشد و تعالی آن می کوشند.
از منظری دیگر *سازمان های مردم نهاد (NGO,s)* می توانند منبع نوآوری، تجربه و آزمودن رویکردهای نوین در قبال توسعه باشند.
امروزه دولت های سراسر جهان در راستای منافع اجتماعی و جوامع خود در رواج فعالیت های داوطلبانه کوشا هستند و برای آن برنامه ریزی می کنند. به عنوان مثال در بریتانیا فعالیت های داوطلبان حدود ۶۴ میلیارد دلار به اقتصاد این کشور کمک کرده و در کانادا ارزش اقتصادی این گونه فعالیت ها به رقم باور نکردنی ۱۶ میلیارد دلار بالغ شده است.
بر اساس یک مطالعه تطبیقی در میان ۲۲ کشور جهان، مدت زمانی که صرف فعالیت های داوطلبانه می شود، معادل کار ده و نیم میلیون شاغل تمام وقت است. همچنین مطالعه ای که در اروپا صورت گرفته، نشان می دهد که هر یک دلار سرمایه گذاری در کارهای داوطلبانه، نزدیک به هشت دلار سود برمی گرداند. *فراموش نکنیم که فعالیت های داوطلبانه، نه جایگزین خدمات دولتی؛ بلکه مکمل آن هاست.*
*از همین منظر از سازمان های مردم نهاد ( سمن ها ) به عنوان " منابع گرانبهایی " که می توانند سبب تاثیرگذاری در جامعه باشند، یاد می شود.*
جالب توجه است که شرکت گوگل در سانفرانسیسکو فعالیت های خیرخواهانه اش را در استعدادیابی و مشاوره مالی و خوداشتغالی به زنان کم درآمد اختصاص داده است.
کارکنانشرکت کوکاکولای فرانسه نیز برای پایین آوردن نرخ بیکاری در سال ۲۰۰۸ به ۲۷۰۰ دانشجو تدریس کردند که برابر با تعداد کارکناناین شرکت بود؛ یعنی هر کارمند به یک دانشجو آموزش داد؛ کاری که نه فقط به کاهش بیکاری کمک کرد؛ بلکه در روحیه، اخلاق و رفتار خود کارکنان هم تاثیر مثبت داشت.
خوشبختانه در زادگاه ما نیز تا کنون تعداد قابل توجهی از انجمن ها و موسسات مردم نهاد با تسهیلگری فرمانداری و کسب مجوز از وزارت کشور در زمینه های مختلف آموزشی، بهداشت و درمان، زیست محیطی، زنان، کشاورزی، فرهنگی، میراث فرهنگی، مددکاری، نگهداری از کودکان بی سرپرست و بد سرپرست و ... فرصت کُنشگری در عرصه های عمومی را پیدا کرده اند که آخرین آن ها
*" موسسه خیریه شمیم زندگی گلپایگان "* است.
پانزدهم اردیبهشت ماه سال جاری در سالن اداره ارشاد گلپایگان شاهد افتتاح این موسسه با حضور گسترده علاقه مندان به فعالیت های داوطلبانه آموزشی، اجتماعی و فرهنگی بودیم.
تمام اعضاء هیات مدیره این موسسه داوطلبانی هستند که تجربه، تخصص و وقت ارزشمندشان را بدون هیچ چشم داشت مادی در جهت کاهش درد و رنج کودکان محروم از نعمت آموزش قرار داده اند. ۴۷ نفر از *فرهنگیان جهادی* با انگیزه و عشق در مناطق ۱۴ گانه روستاها و شهرستان گلپایگان در زمینه های آموزشی، معیشت، مشاوره تحصیلی، مشاوره خانواده، مشاوره کنکور و هزینه های درمانی و ... آستین همت بالا زده و با شکوفایی استعدادهای فراموش شده، گامی اساسی در جهت توسعه انسانی برداشته و به توفیق های قابل توجهی برای ارتقای تحصیلی آنان دست یافته اند.
دامنه حضور این موسسه فقط به گلپایگان محدود نگردیده و به منطقه محروم *کُنارک* در سیستان و بلوچستان هم کشیده شده است.
در سال ۱۳۹۹ که تداوم فعالیت داوطلبانه آموزش و پرورش تهران در کنارک به دلایلی امکان پذیر نگردید، موسسه خیریه شمیم زندگی در قالب طرح *" پشتیبانی دانش آموزان کنارک " ( پدک )* این رسالت را بر دوش کشید و در حالی که دستیابی به مدرک دیپلم حداکثر رشد علمی در آن منطقه به شمار می رفت، با توانمند سازی دانش آموزان توسط دبیران باتجربه گلپایگان، زمینه موفقیت آنان در کنکور و ورود به دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی فراهم گردید.
ضمن عرض تبریک به موسس و اعضای هیات مدیره موسسه خیریه شمیم زندگی، امید داریم تعامل و همبستگی همه انجمن ها و موسسات مردم نهاد گلپایگان به توسعه پایدار زادگاه مان منتهی گردد.
در پایان خاطرنشان می سازم که اگرچه فعالیت سمن های گلپایگان که در میان آن ها *ده خیریه* دارای مجوز از فرمانداری و *تعدادی خیریه* دارای مجوز از نیروی انتظامی وجود دارد، دلگرم کننده است؛ اما جای خالی انجمن ها و موسسات مردم نهاد با هدف کمک به *آسیب دیدگان اجتماعی به ویژه در زمینه های اعتیاد و طلاق* به شدت احساس می شود.
*
*استاد محمدرضا شفیعیکدکنی، استاد برجسته ادبیات فارسی:*
*فقدان استاد اسلامیندوشن غم بزرگ و جانکاهی را بر دلهای همه ما نشاند، نوشته است: «جامعه ادبی ایران تا دههها از خوان دانش گسترده اسلامی ندوشن بهرهمند خواهند بود.»*
*دکتر شفیعی کدکنی با بازنشر متنی از ندوشن با عنوان: «اگرچه جان عزیز است و مرگ نادلخواه، با این حال چیزی فراتر از مرگ و زندگی هست، یعنی جستوجوی نوعی معنا در زندگی و آن این است که شرف آلوده نشود. از میان مواهبی که به انسان بخشیده شده، نام بالاترین است و نام عبارت از آن است که شخص آنچه را که جوهر زندگی میشناسد، در حفظ آن تا پای جان بایستد.»، مرگ او را به بازماندگان تسلیت گفته و نوشته است: از صمیم قلب به استاد عزیزمان دکتر شیرین بیانی همسر بزرگوار دکتر اسلامیندوشن غممباد میگوییم و با همه علاقهمندان، دلبستگان و فرزندان ایران به سوگ خاموشی خادم بزرگ فرهنگ ایران مینشینیم.»*
*برگی از تقویم تاریخ*
*دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن ۱۴۰۱ درگذشت*
*محمدعلی اسلامی ندوشن* در خانوادهای با بضاعت متوسط به دنیا آمد. پدرش خیلی زود درگذشت و او ناگزیر روی پای خویش ایستاد. تحصیلات ابتدایی را نخست در مدرسه «ناصرخسرو» ندوشن و سپس در مدرسه «خان» یزد پیگرفت. بعد از آن به دبستان «دینیاری» رفت و تا کلاس سوم متوسطه را در دبیرستان «ایرانشهر» یزد گذراند. در سال ۱۳۲۳ به تهران عزیمت کرد؛ ابتدا بقیه دوره متوسطه را در دبیرستان البرز به پایان رساند و آنگاه برای ادامه تحصیل وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران شد و به دریافت لیسانس نائل آمد. سرودن شعر را از حدود ۱۲ سالگی آغاز کرد و پس از ورود به تهران نیز در دوران دبیرستان، حرفهایتر شعر میسرود. او در این زمان بعضی از قطعات شعری خود را در مجله سخن منتشر کرد.
در دههٔ سوم زندگیاش به منظور تکمیل تحصیلات به اروپا عزیمت کرد و مدت پنج سال در فرانسه و انگلستان به تحصیل و کسب دانش پرداخت و سرانجام با دفاع از پایاننامهٔ خود با عنوان «کشور هند و کامنولث» به دریافت درجهٔ دکتری حقوق بینالملل از دانشکده حقوق دانشگاه سوربن پاریس توفیق یافت. فعالیتهای اسلامی ندوشن در دوران تحصیل در اروپا بیشتر آشنایی با زبان فرانسه و شرکت در سخنرانیهای دانشگاه سوربن بود و به جز چند داستان کوتاه و چند قطعه شعر و پایاننامه دکتریاش چیز دیگری ننوشت.
وی در سال ۱۳۳۴ به ایران بازگشت و چند سالی در سمت قاضی دادگستری مشغول به خدمت شد و پس از ترک خدمت در دادگستری، به تدریس حقوق و ادبیات در برخی دانشگاهها و آموزشگاههای عالی از جمله: دانشگاه ملی، مدرسه عالی ادبیات، مدرسه عالی بازرگانی و مؤسسه علوم بانکی پرداخت. در سال ۱۳۴۸ به دعوت فضلاله رضا (رئیس وقت دانشگاه تهران) به همکاری با دانشگاه تهران دعوت شد و براساس تألیفاتی که در زمینه ادبیات انتشار داده بود، جزو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران قرار گرفت و تدریس دروس «نقد ادبی و سخن سنجی»، «ادبیات تطبیقی»، «فردوسی و شاهنامه»، «شاهکارهای ادبیات جهان» را در دانشکده ادبیات و تدریس «تاریخ تمدن و فرهنگ ایران» را در دانشکده حقوق برعهده گرفت و تا سال ۱۳۵۹ که به انتخاب خود از دانشگاه تهران بازنشسته شد. وی در اواخر عمر در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و در مقطع دکتری ادبیات به تدریس «مکتبهای ادبی جهان» میپرداخت.
او در شمار شاعران توانا و نویسندگان برجستهٔ ایرانی بود. وی به رغم تواناییهای شعریاش از زبان شعر کمتر استفاده کرده و بیشتر به تألیف آثار انتقادی و تحلیلی پرداخت اما آنچه از سرودههای وی چاپ شده و در دسترس قرار گرفته، نمودار ذوق سرشار و قریحهٔ تابناک او در شاعری بود.
وی بیشتر اوقات خود را صرف در تحقیق آثار علمی و ادبی ایران و ترجمه آثار نویسندگان جهان کرد. مقالات متعددی از وی در مجلات «پیام نو»، «مجله سخن»، «یغما»، «راهنمای کتاب» و «نگین» چاپ شدهاست. در یکی از همین مقالات به انتقاد از نظام آموزشی دانشگاهها بعد از سال ۱۳۴۷ چاپ شد.
او برخی از آثار خود را با امضای " م دیده ور" چاپ و منتشر ساخت. " کتاب ابر زمانه و ابر برف" وی در سال ۱۳۴۲ به عنوان کتاب برگزیده سال از سوی انجمن کتاب انتخاب شد. ندوشن در مدت ۵۰ سال بیش از ۴۵ کتاب و صدها مقاله در
باب فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی به رشتهٔ تحریر درآورد. تأسیس فرهنگسرای فردوسی و انتشار فصلنامهٔ هستی از اقدامات او در زمینهٔ اعتلای فرهنگ و ادب فارسی بود.
*روانش شاد و یادش پاینده باد*