دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

ضرب المثل ها آیینه حیات جامعه هستند

ضرب المثل ها آیینه حیات جامعه هستند

  به مناسبت انتشار کتاب " مروری بر ضرب المثل های پندآمیز گلپایگان " در اولین سالگرد زنده یاد استاد اسدالله صمدی

 ابراهیم جعفری
 دهکده جهانی
@dehkade_jahan

  ضرب‌المثل‌ها جمله‌های حکمت‌آموز کوتاهی هستند که کاملا حسی و ملموس‌اند و به سرعت می‌توانند مطلبی را در ذهن افراد جا انداخته و آنان را قانع سازند. پشت هر ضرب‌المثل، آموزش حکمت‌های عملی زندگی وجود دارد. اساساً فرهنگ‌هایی که بنای آن‌ها بر اساس اَمثال، کنایات و حکمت‌هاست و موضوع ها را به صورت غیرمستقیم بیان می‌کنند، به عنوان فرهنگ‌ها و زبان‌های غنی به شمار می روند که زبان فارسی  یکی از آن هاست؛ زیرا تعداد کنایات و امثال و حکم آن زیاد است.
 دهخدا با آثار معروفش عنوان کرده است که ضرب المثل یکی از ۲۴ ژانر ( فن ) ادبی است؛ واژه شناسی، تبار شناسی، فصح، نحو، معنی، داستان، داستانک و فن های دیگر نیز از این دست هستند. ضرب المثل جمله ای کوتاه، پرمغز، دارای تشبیه و گاهی استعاره می باشد که مضمونش حکیمانه است و در دل مردم جای دارد.

 امثال و حِکَم همیشه برای نوع بشر جذاب و دوست داشتنی بوده است. در همه‌ کشورهای دنیا، جایگاه ضرب المثل و کاربرد همیشگی آن از عوامل ساختاری زبان به شمار می رفته و ریشه آن ها مورد توجه قرار گرفته است.
 امثال و حکم فارسی نه تنها شیوایی و زیبایی خاصی دارد، بلکه لحن و کلام عاطفی‌ای که پشت هر عبارت است، از جذابیت و تاثیر خاصی برخوردار می باشد.

 ضرب المثل‌ واسطه‌ مفهومی بین کلمات است که برای در لفافه صحبت کردن و نیز رساندن منظور و نیت پنهانی افراد، از آن استفاده می‌ گردد. در بعضی موارد هم، برای کنایه زدن و در معنای عام‌ترش گوشه زدن به کار برده می‌شود.  ویژگی منحصر به فرد این نوع از ادبیات، باعث شده که در هر دوره‌ای از تاریخ زندگی بشر، ضرب المثل تغییر و تحول بسیاری داشته باشد.
 ضرب المثل ها از ابتدایی‌ترین ژانرهای ادبی به شمار می‌روند‌. بشر به خاطر روابط اجتماعی و فرهنگی و سنتی و مدرنش، همیشه نیازمند یک زبان گویا و در عین حال کوتاه و موجز بوده است.
ضرب المثل در ادبیات مانند نماد در هنر است که به صورت نثر و نظم از آرایه های ادبی برخوردار می باشد. ضرب المثل در هر شرایطی که استفاده شود، ایجاز و اختصار در آن وجود دارد و آهنگین است و راحت به حافظه سپرده می شود. سرعت انتقال آن بسیار زیاد بوده و می تواند معانی خوبی را انتقال دهد.
 
  ضرب المثل ها و حکمت ها متفاوت اند. ضرب المثل در بین مردم رایج بوده و از دل مردم برآمده اند؛ اما حکمت ها توسط اندیشمندان، ادیبان و نویسندگان به وجود آمده و به همین دلیل چندان بر سر زبان عوام نیستند؛ اگر چه وجه پندآموز دارند.
تاریخچه و داستان برخی از ضرب‌المثل‌هایی که هم‌اکنون نیز کاربرد دارند، برای بسیاری از مردم نهفته مانده و یا فراموش شده است؛ ولی همچنان در سخن به کار می‌رود.
 جمله های کوتاه ضرب المثل که از اندیشه و علم مردم معمولی پدیدار می‌شوند، میراث ماندگار نسل‌های گذشته و غنای معنوی پیشینیان است که  سینه‌ به‌ سینه و نسل‌ به‌ نسل انتقال داده شده‌اند و ما را با آمال و آرزوها، غم‌ها و شادی‌ها و عشق و نفرت و اوهام و خرافات و ... آن روزگاران آشنا می‌سازند.

 ضرب‌المثل ها علاوه بر  گفت‌وگو‌های روزانه، در ادبیات مکتوب نیز دارای کاربرد هستند و در نوشته‌های منظوم و منثور شعرا و نویسندگان مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرند. نویسندگان و شاعران با این کار علاوه بر افزودن زیبایی، نوشته خود را از لحاظ معنی و مضمون پربار می‌ سازند.
 در حقیقت ضرب‌المثل‌ها نه تنها آیینه زندگی و حیات یک جامعه به شمار می‌آیند، بلکه انعکاس‌دهنده‌ و سند معتبر فرهنگ و عقاید و باورهای گذشتگان نیز هستند. مطالعه ضرب‌المثل‌ها روشن‌کننده آن است که نیاکان ما چگونه می‌اندیشیدند و چه روحیه‌ای داشتند. ما نیز از بین بسیاری از ضرب‌المثل‌ها می‌توانیم اساسی‌ترین مفاهیم فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و آموزشی را استخراج و استنباط کنیم. به همین دلیل مطالعه مردم شناسانه،  جامعه‌شناختی و تاریخی ضرب‌المثل‌ها در ادوار و عصر‌های مختلف، روشن‌کننده بسیاری از حقایق برای نسل جدید خواهد بود.

 خدای بزرگ را سپاسگزاریم که در اولین سالگرد درگذشت استاد گرانقدر زنده یاد اسدالله صمدی که با نوآوری و ابتکار خانواده محترم و علاقه مندان ایشان برگزار شد، از کتاب گرانسنگ " مروری بر ضرب المثل های پند آمیز گلپایگان "  که حاصل ۱۸ سال مجاهدت علمی آن چهره فرزانه است، در جمع فرهیختگان رونمایی گردید.

 این اثر فاخر را که می توان از آن به عنوان یک کتاب مرجع در زمینه فرهنگ عامه مردم گلپایگان به شمار آورد، ریشه های تاریخی ضرب المثل های زادگاه مان را مورد کند و کاو قرار داده و برای فرهنگ دوستان دارای جاذبه فراوان است.

       یاد و نام استاد اسدالله صمدی گرامی باد

بازخوانی کنش های سیاسی یک دولتمرد-به مناسبت روز جهانی نلسون ماندلا_


 ابراهیم جعفری

 دهکده جهانی

@dehkade_jahan


 در نوامبر ۲۰۰۹ میلادی مجمع عمومی سازمان ملل، ۱۸ جولای ( ۲۷ تیرماه )، *روز تولد نلسون ماندلا* رئیس جمهور سابق آفریقای جنوبی و *برنده جایزه صلح نوبل* را به پاس خدمات او *در رواج فرهنگ صلح، روز جهانی نلسون ماندلا* اعلام کرد. آقای ماندلا به خاطر تحمل بیش از ۲۷ سال زندان در مسیر مبارزه با تبعیض اقلیت سفیدپوست به *« نماد آزادی، عدالت، شکیبایی و کرامت»* تبدیل شده است. *دکتر هادی خانیکی* در سال ۱۳۹۸ ( روز جهانی ماندلا )، سخنانی ایراد نمودند که چکیده آن به شرح زیر است:

    

 ماندلا حتی در اوج قدرت، در جستجوی مبارزه آشتی جویانه بود و از نفرت پراکنی پرهیز می کرد.

 مطالعه پشتوانه‌های فلسفی و نظری و رویکرد عملی ماندلا در مبارزه سیاسی صلح‌طلبانه، سرمشقی برای سیاست‌ورزی در همه جوامع از جمله جامعه ایران است؛ زیرا انباشت نفرت چیزی جز آشوب یا استبداد به ارمغان نمی‌آورد.

 *طبعاً مطالعه گفتمان ماندلا می‌تواند گفتمان‌های انقلابی دنیا را به هم نزدیک کند.* 

 *آشتی‌جویی در کنار تسلیم‌نشدن خصلت اساسی مبارزه ماندلا علیه آپارتاید بود.‌* 

زندگی ماندلا سرشار از انقلابی‌گری همراه با مدارا می باشد. *ماندلا، راه دشوار آزادی را با هم‌وزن‌کردن این دو مفهوم و در پایان هم با مهربانی آن را تمام  نموده و عشق را جایگزین نفرت کرد.* 


 * بخشش؛ گمشده انقلاب‌ها است. ماندلا در کناره‌گیری از قدرت هم امتحان خوبی پس داد و مثل رابرت موگابه رهبر سابق زیمباوه اصرار بر ماندن در قدرت نداشت و پس از یک دوره ریاست جمهوری، کناره‌گیری کرد.* 

 *شاید این مشی ماندلا را نتوان در سپهر سیاسی تئوریزه کرد؛ اما جایگاه مقبولی پیدا کرد به طوری که با تلفیق اخلاق با مبارزه، شایسته دریافت دکترای افتخاری شد.* 

شاهکار ماندلا زندگی عملی وی و مهم‌ترین نظریه او *زندگی اخلاقی بدون خشونت* است. مبارزات ماندلا نوع متفاوتی از کنش‌گری سیاسی بود.

 ماندلا بعد از آزادی از زندان، سفیدپوستان و حتی زندان‌بان خود را بخشید تا همه با هم کشور را بسازند.

 * ماندلا مبارزی بود که در مراحل انقلابی‌گری، در اوج قدرت بودن و در دوره کناره‌گیری، دنبال صلح بود. او دنبال توسل به خشونت نبود و در عین حال، از آرمان ها هم کوتاه نیامد.* 

آشتی‌جویی یک باور و فضیلت نهادینه‌شده در وجود ماندلا بود. ماندلا، خشونت‌گریزی را به یک راهبرد تبدیل کرد و دنبال مبارزه صلح‌آمیز بود.


 فراموش نکنیم که مبارزه صلح‌آمیز با تسلیم متفاوت است. ماندلا مبارزه به دور از خشونت را انتخاب کرد؛ چرا که اثرات آن پایدارتر بوده و با آرمان‌های بشری و با شرایط جوامع در حال توسعه سازگارتر است.

صلح‌طلبی ماندلا آن‌جا ارزش‌مندتر می‌شود که طرف مقابل را هم به آشتی‌جویی ترغیب می‌کند.

  از آن مهم تر مشارکت‌دادن رقیب در حکومت یکی از شاخصه‌های دیگر ماندلا است؛ به گونه ای که می توان گفت: *" گفتمان ماندلا مبتنی بر پیروزی با رقیب است و نه پیروزی بر رقیب. "* 


 توجه به امید و ترسیم آینده بهتر برای جامعه به جای استفاده از خشونت عریان برای برقراری امنیت بعد از پیروزی انقلاب ضد آپارتاید از دیگر شاخصه‌های مبارزات ماندلا بوده است.

 *

خاطراتی از سید محمود دعایی*


 به مناسبت چهلمین روز درگذشت حجه الاسلام والمسلمین آقای دعایی* 

 ابراهیم جعفری
 دهکده جهانی
@dehkade_jahan

 *مردان خدا پردهٔ پندار دریدند* 
 *یعنی همه جا غیر خدا یار ندیدند* 

 *هر دست که دادند از آن دست گرفتند* 
 *هر نکته که گفتند همان نکته شنیدند* 

 طی روزهای پس از درگذشت *مدیر مسئول فقید روزنامه اطلاعات حضرت حجه الاسلام و المسلمین آقای دعایی،* خوشبختانه حق این مرد بزرگ از سوی نویسندگان به شایستگی ادا شد؛ به گونه ای که نوشتن مطلب از سوی اینجانب که از جمله علاقه مندان به ایشان بودم، به منزله زیره به کرمان بردن بود.
 در عین حال برای ادای دِین به این چهره محبوب یادآوری چند خاطره خالی از لطف نیست.

 اولین مواجهه بنده با مرحوم دعایی در بهمن سال ۱۳۶۹ بود که در سازمان جهاد سازندگی ( سابق ) استان کردستان فعالیت داشتم. از ایشان درخواست نمودم تا اطلاعیه *"جشنواره فرهنگی روستا "* را که قرار بود در دانشگاه کردستان به مناسبت دهه فجر برگزار گردد، سه نوبت به صورت رایگان در صفحه اول روزنامه اطلاعات چاپ شود که با *خوش رویی* پذیرفتند. *بعد از ۳۲ سال حلاوت آن پذیرش صمیمانه همچنان در ذهنم موج می زند.* 

 دومین خاطره به بهمن ماه ۱۳۹۵ باز می گردد که در صدد تهیه و تنظیم مطلبی با عنوان *" چشم انداز پیشرفت گلپایگان از نگاه آیت الله هاشمی رفسنجانی "* بودم. به منظور جست و جوی مفاد سخنرانی آقای هاشمی بیست سال پیش از آن تاریخ در گلپایگان ( مرداد ۱۳۷۵ ) به موسسه اطلاعات مراجعه کردم که از حُسن تصادف در آسانسور با آقای دعایی همراه شدم و موضوع را با ایشان در میان گذاشتم که ضمن استقبال، بنده را به بخش آرشیو روزنامه هدایت کردند و خوشبختانه متن کامل سخنرانی را در اختیار من قرار دادند.

 سومین خاطره هم در سال ۱۳۹۶ مربوط به *جشن هزارمین نشست شهر کتاب* بود که پس از ورود بنده به سالن اجتماعات، آقای دعایی در حال سخنرانی بودند. ایشان مطلبی را در مورد *مرحوم حسینعلی راشد* بیان نمودند که بنده در مقاله ای با عنوان *" طبیبان دوار "* آورده ام. آن مطلب به شرح زیر بود: 

قبل از انقلاب در سال های دور ( دهه ۳۰ شمسی) رژیم پهلوی می خواست برخی از خانه های پیرامون ساختمان مجلس شورای ملی (سابق) را در میدان بهارستان خریداری و خراب کند. قیمت کارشناسی شده هر خانه با ارسال نامه ای به مالک ابلاغ شد تا هرکس اعتراض دارد، اعلام کند و هرکس موافق است، بهای خانه خود را دریافت کرده و ملک مزبور را به دولت واگذار نماید. هیچ کس اعتراض نکرد جز آقای راشد که خانه ایشان هم در محدوده این طرح قرار داشت! اعضای کمیسیون رسیدگی کننده به اعتراض ها با پیش داوری و ابراز تأسف تشکیل جلسه دادند و آقای راشد را برای توضیح فراخواندند. پیش از ورود او حاضران جلسه و از جمله یکی از همکاران که یهودی بود، با زبان طنز و متلک گفتند که ما از همه توقع پول پرستی داشتیم، جز از کسی که ادعای روحانیت و بی اعتنایی به مادیات دارد؛ در چنین مواقعی است که معلوم می شود چه کسی اهل حرف و چه کسی اهل عمل است و ...
 آقای راشد در زمان تعیین شده آمد و با سلام و احوال پرسی نشست.* 

 همه ساکت شده بودند تا علت اعتراض را از زبان ایشان بشنوند و چه بسا خودشان را آماده کرده بودند تا این منادی معنویت و روحانیت را به سختی توبیخ و تحقیر کنند؛ اما سخنان راشد کاملاً خلاف پیش بینی بود!
 وی گفت : "من این خانه را به فلان مبلغ خریده ام ؛ اکنون سال ها گذشته و کهنه شده است. مبلغی که کارشناس شما برای خریدش پیشنهاد کرده و مورد پذیرش قرار گرفته و آماده پرداخت است، زیادتر از ارزش خانه من است؛ چون این مبلغ را از اموال عمومی پرداخت می کنید، نمی توانم اضافه بهای آن را قبول کنم؛ لذا تقاضا دارم که متن نامه ابلاغ شده را اصلاح فرمایید.* 

 پس از توضیحات آقای راشد حالت انفعال و شرمندگی خاصی به همه دست داد. مهندس همکارمان که یهودی بود، در حالی که بهت زده نگاه می کرد و اشک در چشمانش حلقه زده بود، از جا برخاست و آقای راشد را در آغوش گرفت و عذرخواهی کرد. راشد با تعجب پرسید : " مگر چه شده است؟ " همکار ما در پاسخ به اطلاع رساند که اعضای کمیسیون قبل از ورود ایشان به جلسه در باره او چگونه قضاوت کرده اند و چه نسبت های ناروایی را بر زبان آورده اند *و آن گاه گفت: " راشد عزیز ! اگر تو مبلغ اسلام هستی ، من تحت تأثیر عمل شما قرار گرفتم "و از آن تاریخ مسلمان شد.* 

قبل از انتشار مقاله با دفتر آقای دعایی تماس گرفتم. انتظار داشتم مسئول دفتر یا منشی ایشان گوشی را بردارند؛ اما خودشان گوشی را برداشتند!
 به آقای دعایی گفتم چون می خواهم در مقاله ای به گفته شما در مورد مسلمان شدن آن فرد یهودی در مواجهه با آقای راشد استناد کنم، برای حصول اطمینان با جنابعالی تماس گرفتم که آقای دعایی با قاطعیت گفتند: بله، بله آن مرد یهودی مسلمان شد، مسلمان شد.* 

               *روانش شاد و یادش به خیر*

.....ادامه قسمت اول مرد آن گاه آگاه شود که نبشتن گیردده

               چرا می نویسم؟ به دو دلیل؛ اول آن که دوست ندارم بر سر خوانی تنها بنشینم. دلم می خواهد اگر طعامی مطبوع و لذیذ نصیبم شد، با دیگران هم زانو و هم کاسه باشم. دوم آن که تا مطلبی را ننویسم‌، درست آن را نمی فهمم و با فراز و فرودهای آن آشنا نمی شوم. من بیشتر با *بیهقی* احساس همدلی می کنم که گفت: مرد آن گاه آگاه شود که نبشتن گیرد و بداند که پهنای کار چیست؟ "


 فراموش نکنیم که نگارش و مستند سازی به عنوان یک راهبرد فرهنگی برای ثبت، ذخیره سازی و انتقال تجربه های انسانی زمانی تحقق خواهد یافت که به *امری عمومی* تبدیل شود. به زبان دیگر آنچه یک ملت را از خطر زودگذر و موقتی بودن نجات می دهد، عمومیت یافتن این نگاه است که بسیاری از تجربه های اجتماعی ارزش *ثبت شدن* دارند. از یاد نبریم کشورهای پیشرو امروز کشورهایی هستند که در آن هر فرد؛ از معلم و کارگر گرفته تا وکیل و مدیر اندوخته های تجربی خود را *مستند* می کند.


   متاسفانه با آن که بیش از ۱۱۰ سال از مشروطه ایرانی می گذرد؛ اما جامعه ما هنوز در مرحله شفاهی باقی مانده است و *سعی نکرده ایم دانش مردم را به سرمایه تبدیل کنیم.* با توجه به آسیب فراگیر از این بازماندگی تاریخی، بنیادی ترین راه حل برای گذار از فرهنگ شفاهی به فرهنگ  نوشتاری شروع از درون مدرسه است. آموزش و پرورش باید به این باور برسد که فرهنگ کتابت برای جامعه مانند اکسیژن برای بدن است. از این رو درس *انشاء* و *نویسندگی* در دوره های ابتدایی و متوسطه باید مورد اهتمام جدی قرار گیرد. امیدواریم به بهانه روزهایی مانند روز قلم سیاستگذاران فرهنگی بر اهمیت ترویج فرهنگ نوشتاری در فضای عمومی بیش از گذشته همت گذارده و با سعه صدر و پذیرش تضارب دیدگاه ها و اندیشه ها امکان های تحقق انباشت تجربی و فکری جامعه را گسترش دهند.


 ۱۴ تیرماه *روز پاسداشت قلم* را به فرهیختگانی که با سلاح قلم به مقابله با جهل و خرافات شتافته و با آثار خود به تنویر افکار می پردازند، صمیمانه تبریک و تهنیت عرض نموده و با سعدی شیرین سخن هم صدا می شویم که:

 

      *قلم خاصیتی دارد که سر تا سینه بشکافی* 

       *دگر بارش بفرمایی به فرق سر دوان آید*

مرد آن گاه آگاه شود که نبشتن گیرد ( بیهقی )

ابراهیم جعفری

دهکده جهانی

@dehkade_jahan

     کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب

         تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند


 در تاریخ کهن سرزمین ما *تیرگان* یکی از جشن هایی است که در ۱۳ تیرماه هر سال در گاه شمار ایرانی برگزار می شود. تیرگان روز کمان کشیدن آرش کمانگیر و پرتاب تیر از فراز البرز است. در عین حال جشن تیرگان به روایت *ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه* ، روز بزرگداشت مقام نویسندگان در ایران باستان بوده و مردم به آنان هدیه می دادند.


  بر خلاف سده های آغازین تاریخ که نگارش کارویژه ای در زیر چتر نهاد قدرت بود و سراسر شرح فتوحات و منزلت و اُبهت را به همراه داشت، در سده های میانی بخصوص پس از اختراع *ماشین چاپ* توسط *گوتنبرگ* ، *نوشتن به منزله کنشی آزادی بخش و روشی برای دستیابی به آزادی و عدالت تبدل شد. به عبارت دیگر نویسنده با قلم کاری همچون آرش و کمانش انجام داد؛ کما این که آرش کمانگیر جان خود را بر سر حماسه تعیین مرز ایران با توران نهاد.* 


  در *تمدن اسلامی* نیز  در بلندای جایگاه قلم، همین بس که *دومین سوره نازل شده بر رسول گرامی اسلام (ص ) به قلم سوگند یاد کرده است و پیامبر ما بر برتری قلم عالِمان بر خون شهیدان تاکید می ورزد. ( مِدادُ العُلما اَفضل مِن دِماء الشُهدا )* 


 قلم لباس زرین الفاظ را بر قامت بلند معانی می پوشاند و نویسندگان با دستان توانای خود علوم و معارف را بر صحیفه تاریخ می نگارند. از این طریق قلم، علم و معرفت را از اسارت نسیان و فراموشی رها می گرداند و نهر زلال دانش را حیاتی جاودانه می بخشد. اگرچه انسان به گونه های مختلفی همچون زبان و اشاره مقصد های قلبی و درونی خویش را آشکار می سازد؛ *اما تفاوت زبان و قلم در آن است که اظهار قلبی و آگاهی های فردی از طریق قلم، بسی ماندگار تر و حیطه اثرش  گسترده تر می باشد.* 


 در آبان ماه سال ۱۳۹۸ مراسمی در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی به مناسبت چاپ و ترجمه کتاب " گیتا: سرود خدایان " برگزار شد. در این مراسم *استاد محمد علی موحد* سخنانی را با این بیت زیبا از مولانا جلال الدین بلخی آغاز کرد: 


             *اندر این ره می تراش و می خراش* 

             *تا دم آخر دمی فارغ مباش* 

                                               ( دفتر اول)

و سپس با طرح پرسشی بحث خود را چنین ادامه داد: " چرا می نویسم؟ به دو دلیل؛ اول آن که دوست....ادامه در پست بعدی 

ابراهیم جعفری

دهکده جهانی

@dehkade_jahan


     کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب

         تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند


 در تاریخ کهن سرزمین ما *تیرگان* یکی از جشن هایی است که در ۱۳ تیرماه هر سال در گاه شمار ایرانی برگزار می شود. تیرگان روز کمان کشیدن آرش کمانگیر و پرتاب تیر از فراز البرز است. در عین حال جشن تیرگان به روایت *ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه* ، روز بزرگداشت مقام نویسندگان در ایران باستان بوده و مردم به آنان هدیه می دادند.


  بر خلاف سده های آغازین تاریخ که نگارش کارویژه ای در زیر چتر نهاد قدرت بود و سراسر شرح فتوحات و منزلت و اُبهت را به همراه داشت، در سده های میانی بخصوص پس از اختراع *ماشین چاپ* توسط *گوتنبرگ* ، *نوشتن به منزله کنشی آزادی بخش و روشی برای دستیابی به آزادی و عدالت تبدل شد. به عبارت دیگر نویسنده با قلم کاری همچون آرش و کمانش انجام داد؛ کما این که آرش کمانگیر جان خود را بر سر حماسه تعیین مرز ایران با توران نهاد.* 


  در *تمدن اسلامی* نیز  در بلندای جایگاه قلم، همین بس که *دومین سوره نازل شده بر رسول گرامی اسلام (ص ) به قلم سوگند یاد کرده است و پیامبر ما بر برتری قلم عالِمان بر خون شهیدان تاکید می ورزد. ( مِدادُ العُلما اَفضل مِن دِماء الشُهدا )* 


 قلم لباس زرین الفاظ را بر قامت بلند معانی می پوشاند و نویسندگان با دستان توانای خود علوم و معارف را بر صحیفه تاریخ می نگارند. از این طریق قلم، علم و معرفت را از اسارت نسیان و فراموشی رها می گرداند و نهر زلال دانش را حیاتی جاودانه می بخشد. اگرچه انسان به گونه های مختلفی همچون زبان و اشاره مقصد های قلبی و درونی خویش را آشکار می سازد؛ *اما تفاوت زبان و قلم در آن است که اظهار قلبی و آگاهی های فردی از طریق قلم، بسی ماندگار تر و حیطه اثرش  گسترده تر می باشد.* 


 در آبان ماه سال ۱۳۹۸ مراسمی در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی به مناسبت چاپ و ترجمه کتاب " گیتا: سرود خدایان " برگزار شد. در این مراسم *استاد محمد علی موحد* سخنانی را با این بیت زیبا از مولانا جلال الدین بلخی آغاز کرد: 


             *اندر این ره می تراش و می خراش* 

             *تا دم آخر دمی فارغ مباش* 

                                               ( دفتر اول)

و سپس با طرح پرسشی بحث خود را چنین ادامه داد: " چرا می نویسم؟ به دو دلیل؛ اول آن که دوست .....بقیه در پست بعدی

ابراهیم جعفری

دهکده جهانی

@dehkade_jahan


     کس چو حافظ نگشاد از رخ اندیشه نقاب

         تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند


 در تاریخ کهن سرزمین ما *تیرگان* یکی از جشن هایی است که در ۱۳ تیرماه هر سال در گاه شمار ایرانی برگزار می شود. تیرگان روز کمان کشیدن آرش کمانگیر و پرتاب تیر از فراز البرز است. در عین حال جشن تیرگان به روایت *ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه* ، روز بزرگداشت مقام نویسندگان در ایران باستان بوده و مردم به آنان هدیه می دادند.


  بر خلاف سده های آغازین تاریخ که نگارش کارویژه ای در زیر چتر نهاد قدرت بود و سراسر شرح فتوحات و منزلت و اُبهت را به همراه داشت، در سده های میانی بخصوص پس از اختراع *ماشین چاپ* توسط *گوتنبرگ* ، *نوشتن به منزله کنشی آزادی بخش و روشی برای دستیابی به آزادی و عدالت تبدل شد. به عبارت دیگر نویسنده با قلم کاری همچون آرش و کمانش انجام داد؛ کما این که آرش کمانگیر جان خود را بر سر حماسه تعیین مرز ایران با توران نهاد.* 


  در *تمدن اسلامی* نیز  در بلندای جایگاه قلم، همین بس که *دومین سوره نازل شده بر رسول گرامی اسلام (ص ) به قلم سوگند یاد کرده است و پیامبر ما بر برتری قلم عالِمان بر خون شهیدان تاکید می ورزد. ( مِدادُ العُلما اَفضل مِن دِماء الشُهدا )* 


 قلم لباس زرین الفاظ را بر قامت بلند معانی می پوشاند و نویسندگان با دستان توانای خود علوم و معارف را بر صحیفه تاریخ می نگارند. از این طریق قلم، علم و معرفت را از اسارت نسیان و فراموشی رها می گرداند و نهر زلال دانش را حیاتی جاودانه می بخشد. اگرچه انسان به گونه های مختلفی همچون زبان و اشاره مقصد های قلبی و درونی خویش را آشکار می سازد؛ *اما تفاوت زبان و قلم در آن است که اظهار قلبی و آگاهی های فردی از طریق قلم، بسی ماندگار تر و حیطه اثرش  گسترده تر می باشد.* 


 در آبان ماه سال ۱۳۹۸ مراسمی در مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی به مناسبت چاپ و ترجمه کتاب " گیتا: سرود خدایان " برگزار شد. در این مراسم *استاد محمد علی موحد* سخنانی را با این بیت زیبا از مولانا جلال الدین بلخی آغاز کرد: 


             *اندر این ره می تراش و می خراش* 

             *تا دم آخر دمی فارغ مباش* 

                                               ( دفتر اول)

و سپس با طرح پرسشی بحث خود را چنین ادامه داد: " چرا می نویسم؟ به دو دلیل؛ اول آن که دوست

نقاشی؛ هنر بیان ایده ها و عواطف

 

 *نقاشی؛ هنر بیان ایده ها و عواطف* 


 * به مناسبت برگزاری نمایشگاه آثار هنری سرکار خانم سودابه علایی ( ۲۸ خرداد تا دوم تیر ماه ۱۴۰۱)* 


 ابراهیم جعفری

 دهکده جهانی

@dehkade_jahan

 برگزاری نمایشگاه آثار هنری سرکار خانم *سودابه علایی* در سالن اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی گلپایگان انگیزه ای را ایجاد کرد تا در حد توان، نقاشی را به عنوان یکی از هنرهای هفت گانه معرفی کنم.


 *نقاشی یا نگارگری* عبارت است از طرحی با کمک رنگ و قلم بر پهنه کاغذ، بوم و دیوار که در گذشته بر دیواره‌های غارها کشیده می‌شد.

 نقاش هنرمندی است که احساس خود را در قالب آن‌چه می‌بیند یا فکر می کند، به تصویر تبدیل می سازد و به مخاطب تقدیم می‌ نماید. *در واقع نقاشی، هنر به تصویر کشیدن مفاهیم است و هر کسی می‌تواند با نقاشی کردن، حس خود را به دیگران انتقال دهد.* 

 *لئوناردو داوینچی نقاشی را مقامی بالاتر از شعر می داند؛ زیرا با بیانی واقع‌بین تر از روی اشیاء و ... شبیه سازی می کند.* 

 *پیکاسو نیز می گوید: " من هر چیزی را به زبان نمی آورم؛ ولی همه چیز را نقاشی می کنم. "* 

محتوای نقاشی می تواند چهره نگاری، طبیعت نگاری، مردم نگاری، شمایل نگاری، تاریخ نگاری، و یا تصویری کاملا ذهنی باشد.

حوزه کار نقاش به وسعت خلقت است؛ به گونه ای که می تواند در زمینه های مختلف طراحی، نقاشی متحرک ( انیمیشن )، پوسترسازی، نقاشی صحنه تئاتر و … فعالیت کند؛ کما این که بسیاری از آثار شناخته شده و مشهور هنری مانند *مونالیزا* و ... نقاشی هستند.


 *هنر نقاشی در بین انسان‌ها عمری به اندازه شش برابر زبان نوشتاری دارد.* جالب است بدانیم که زمانی تنها راه ارتباطی بین انسان‌ها، اَشکال کشیده شده روی دیواره غارها بوده است؛ *از این رو نقاشی را می توان یک هنر ارتباطی قلمداد کرد.* 

قدیمی‌ترین نقاشی مربوط به ۳۲ هزار سال پیش و متعلق به کشور *فرانسه* است. در عین حال قدمت نقاشی در ایران کمتر از سایر کشورهای مطرح در این حوزه نیست.

کهن‌ترین آن ها مربوط به منظره‌های موجود در غارهای *استان لرستان* است. البته نقاشی‌هایی نیز از دوره اشکانیان به چشم می‌خورد که می‌تواند گواه خوبی بر سابقه این هنر در ایران باشد. از کتاب *مانی* ، یعنی « *ارژنگ* » نیز نمی‌توان گذشت که مربوط به قرن سوم است و *قدیمی‌ترین اثر ثبتی به صورت کتاب بوده است.* 


شایان توجه است که نقاشی ایرانی مثل بسیاری از هنرهای دیگر، فراز و فرودهای زیاد داشته است؛ گاه به واسطه حمله مغولان، تحت تأثیر این قوم قرار گرفت و مانند نقاشی‌های چینی، خالی از روح ایرانی شد و گاه مانند دوره صفویه به اوج خود رسید.

در دوره صفویه، هنر نقاشی ابتدا روح *شهر تبریز* را رنگ‌نوازی کرد و پس از *پایتخت‌شدن اصفهان* ، به جلوه‌گری در این شهر پرداخت که *بازار قیصریه* ، *عمارت هشت‌بهشت* و *عالی‌قاپو* از نمونه‌های بارز آن به شمار می روند.

 *بنابراین اصفهان را می‌توان تابلوی نقاشی ایران دانست.* در دوره صفویه با ظهور هنرمندی چون *رضاعباسی* که هنوز آثارش در کاخ هشت‌بهشت خودنمایی می‌کند، هنر نقاشی؛ به‌ویژه مینیاتور و نگارگری رونق فراوان یافت.

 *نقاشی یعنی مستندسازی؛ روایت‌گری و بیان احساس و ذوق هنرمندانه و نقاشی ایرانی یعنی خلق حماسه از جنس رنگ و بوم.* 

این همان چیزی است که این هنر ما را در آسیا، از سایر کشورها متمایز می‌سازد و حرفی برای گفتن دارد.


 *زنده یاد احمد رضا دالوند* هنرمندِ نقاش و گرافیست ایرانی در مقاله ای با عنوان *" هنر و فرهنگ ایران از چند پنجره "* در روزنامه ایران مورخ ۱۳ شهریور ۱۳۸۶ آورده است: *" گاهی که مینیاتورمان را با رُنسانس مقایسه می کنیم، کمی دچار عقده می شویم؛ اما بلافاصله کمال الملک را به یاد می آوریم که رنسانس را درک کرده بود. کمال الملک برای ما یک نقاش ممتاز  و یک استاد تمام عیار است. "* 

 کمال الملک نخستین نقاش در طول تاریخ ایران است که به همه گفت: *" هنرمندِ نقاش فردی مهم و قابل احترام است. "* 

 او با به تصویر کشیدن پرده معروف  *فالگیر* ، بیش از هر خطابه و مقاله ای خرافات را به ریشخند گرفته است؛ *از این رو کمال الملک هم با هنرش و هم با مرام و منش انسانی اش، به پدر نقاشی ایران‌تبدیل شد.* 


 از سوی دیگر *هنر نقاشی* در ایران *زنانه ترین هنر* از میان هنرهای هفت گانه است؛ به این معنا که زنان حضور پررنگ تری در تولید آثار هنری نقاشی دارند. در سال های اخیر ورود زنان به حوزه های دیگری از *هنرهای تجسمی مانند خوشنویسی، مجسمه سازی، طراحی و گرافیک* باعث شده تا بتوان این رسته از هنرها را در ایران به *زنانه بودن* بشناسیم.


 *در این راستا برپایی این نمایشگاه را می توان نشانه روشنی از توانمندی و خلاقیت زنان زادگاه مان دانست که در همت و اراده خانم علایی تبلور یافته است.* 

 *با ستایش از تلاش به یادماندنی این هنرمند ارجمند، انتظار هنردوستان از مسئولان این است که با احداث یک فرهنگ سرا ، در جهت امید آفرینی و توسعه فرهنگی شهرستان گلپایگان گام بردارند.*