#پژوهش در عرصه های گوناگون یک کشور نماد بالندگی، رشد و همگام شدن با تحولات دنیای معاصر می باشد و هفته پژوهش هر سال بیدار باشی تازه در جهت لزوم توجه بیشتر به این موضوع بنیادی بوده و فرصت مغتنمی است تا با تاکید بر لزوم روی آوری جامعه به کند و کاو در مسائل، دستگاه های تبلیغاتی نظیر صدا و سیما، روزنامه ها و شبکه های اجتماعی موضوع خطیر تحقیق را در میان مردم و بخصوص فرهیختگان نهادینه ساخته، در زمره معارف عمومی قرار دهند.
اگر تحقیق را پنجره ای به سوی آینده و گشودن معبری در قلمرو وسیع مجهولات برای دستیابی به عرصه پُرفروغ دانایی قلمداد نماییم، بدون تردید پژوهشگران، مجاهدانی هستند که بشریت را از دریای متلاطم جهل به ساحل نجات رهنمون می سازند، از این رو جا دارد ارج گذاری به پژوهشگران را در صدر برنامه های این هفته قرار دهیم.
نکوداشت مقام علمی پژوهشگران برخاسته از ضرورت توجه به مقام و منزلت دانش و دانشمندان در اندیشه،نظام و جامعه اسلامی است. خداوند پایگاه مومنان و دانشمندان را رفعت بخشیده است و پیامبر بزرگ او، عالمان را در زمین مثل ستارگان در آسمان موجب یافتن راه درست می داند و برتری عالم را بر عابد به برتری ماه بر ستارگان دیگر در شب چهاردهم تشبیه کرده است.
به گفته امیر مومنان حضرت علی ( ع ) " شناخت مقام علم، خود مرتبه ای از طاعت است " و " هرکس به عالمی احترام گذارد، همچون احترامی است که به پروردگار خود گزارده است ". از این رو حرمت گذاری به دانشمندان یک وظیفه دینی است که باید به عزمی ملی و رویه ای عمومی برای شکوفایی و بالندگی علمی کشور منجر شود.
اگر چه" دانش " امروزه از ضروریات حیات و عزت و اقتدار هر جامعه است؛ اما برای کسب آن نمی توان به فضیلت دانستن علم اکتفا کرد.
دانش محصول اندیشه و زندگی " دانشمندان " است. به این سبب باید به فرآیند تولید آن اندیشید و مقتضیات و موجبات پیدایش و رشد آن را شناخت و فراهم کرد. حرمت گذاری به علم، توجه به علم و عالمان در جامعه و نظام اسلامی مسئولیتی بزرگ در همه سطوح تصمیم سازی و تصمیم گیری است. پس باید زمینه های این مهم را فراهم کرد؛ چرا که فراهم آوردن زمینه های فرهنگی و اجتماعی رشد و شکوفایی علوم است که توسعه علمی را به دنبال می آورد و این ایده زمانی اجرایی می شود که در همه جای جامعه، دانشمندان و محققان و متفکران قدر ببینند و بر صدر نشینند. نمی توان مصرف کننده محصول علم بود و مسیر دشوار و طولانی تولید آن را ندید و پاس نداشت. دانش حاصل عمر و ایثار دانشمند و دست و پنجه نرم کردن او با مشکلات و دشواری های گوناگون زندگی است. پس
" عالم " را باید شناخت و حرمت نهاد تا جریان علم زنده بماند و همه گیر شود. هفته پژوهش در هر سال نشانگر آن است که حکایت توسعه علمی همچنان باقی است.
اگر تحقیق را پنجره ای به سوی آینده و گشودن معبری در قلمرو وسیع مجهولات برای دستیابی به عرصه پرفروغ دانایی قلمداد نماییم، بدون تردید پژوهشگران مجاهدانی هستند که بشریت را از دریای متلاطم جهل به ساحل نجات رهنمون می سازند.
قرآن مجید در آیات متعدد بارها ما را به سوی تفکر و تدبر فرا می خواند. اگر اندیشمندان و صاحبنظران با نگاهی عالمانه و از سر تدبیر گره از مشکلات و معضلات می گشایند، در حقیقت شکری است که در برابر نعمت های بی شمار خداوند متعال به جا آورده و ادای دینی در برابر مسئولیت و تعهد آنان نسبت به استقلال علمی کشور به شمار می رود.
فرآیند پژوهش همواره زنده، پویا و جاویدان است. این حرکت باید همچون خونی حیات بخش در رگ های پیکره این مرز و بوم جریان یابد تا توسعه پایدار ارمغان آن باشد. فراموش نکنیم که با پژوهش، بهشت حقیقت دست یافتنی است و به قول اندیشمندی بزرگ، پای معیشت مان را تنها می توانیم به اندازه گلیم معرفت مان دراز کنیم.
بدیهی است که پژوهشگران باید در این مسیر دشوار اکسیر عشق را چاشنی حرکت خود قرار داده، از مشکلات و سنگلاخ ها نهراسیده و با ایمان، آن ها را پشت سر گذارده و آگاه باشند که به قول گاندی رنجی را که شجاعانه و از سرِ خرد و اختیار تحمل می کنند، ستودنی است.
علم دریایی است بی حد و کنار
طالب علم است غواص بحار
گر هزاران سال باشد عمر او
او نگردد سیر خود از جست و جو
این یادداشت با کمی اختصار در صفحه ۱۲ روزنامه شرق سه شنبه ۲۵ آذر ماه ۱۳۹۹ با عنوان " چند نکته در باره پژوهش و تصمیم سازی " به چاپ رسیده است.
.
.
.
.
\
...
چنین گفت #اقبال؛ اندیشه ها و آموزه ها
دکترقاسم صافی یکی از مفاخر علمی گلپایگان، طی ۵۰ سال حدود ۱۶ هزار ساعت تدریس و استادی دانشگاه تهران و ارائه بیش از ۳۰ اثر تالیفی و ۱۵۰ مقاله علمی و داوری پایان نامه ها و مقاله هایی را در کارنامه خود دارد و دارای گرایش های تحصیلی و پژوهشی در ادبیات و علم اطلاعات و دانش شناسی و علوم تربیتی بوده و سالیانی است که در پاسداشت و یادکرد اندیشه وران و خادمان فرهنگ و ادب کوشیده و در شناساندن آنان به نسل جوان و مردمان ایران، دست به قلم برده و اثرگذار بوده است.
دکتر صافی سال ها مسئولیت اداره نشریات در دانشگاه تهران را بر عهده داشته و مسئولیت اداره مراجع و منابع و نسخ خطی، مشاور در روابط بین الملل و معاونت موسسه لغت نامه دهخدا و مرکز بین المللی آموزش زبان فارسی از خدمات اجرایی وی به شمار می رود و در سال ۱۳۹۷ به عنوان پژوهشگر پیشکسوت نمونه دانشگاه تهران انتخاب شدند.
آنچه در زیر ملاحظه می کنید، برگرفته ای از نوشته آقای حامد داراب در مورد کتاب " چنین گفت اقبال؛ اندیشه ها و آموزه ها " اثر دکتر صافی است که ویرایش جدید آن توسط انتشارات دانشگاه تهران در سال ۱۳۹۷ به زیور طبع آراسته شده است.
#علامه محمداقبال_لاهوری شاعر، فیلسوف، سیاستمدار و متفکر و ادیب غیرایرانی بود که در فضای سیاسی و اندیشه ورزی و فرهنگی ایران مانند ماهاتما گاندی در حوزه سیاست و بیدل دهلوی در گستره شعر و ادبیات، تاثیرگذار بود. آوازه اندیشگی او در جنبش روشنفکری اسلامی، نهتنها در ایران؛ بلکه در اغلب کشورهای مسلمان نیز اثرگذار و تاریخساز بوده است.
نظریههای او با تأکید بر پیشگامی مسلمانان در روشهای تجربی و تمرکز بر آثار خوارزمی و ابوریحان بیرونی هنوز در روشهای تحلیلی متفکران اسلامی؛ بهخصوص نواندیشان دینی جایگاهی ویژه دارد.
اقبال به عنوان یک فیلسوف، به دغدغه اجتماعی و فکری مردم توجه خاص دارد و با همین رویکرد، بازسازی اندیشه دینی را مطابق با شرایط زمانی و مکانی تبلیغ میکند و به عنوان اندیشمندی یاد می شود که ضمن آشنایی با مکاتب و فیلسوفان غرب، به هویت شرقی و هویت انسانی پرداخته است. علاوه بر آن جهانشمولی دیدگاهش، او را از اندیشمندان ایرانی هم عصرش تمیز میدهد.
اقبال همزمان با مکاشفه در کاستیهای
جهان غرب به جهان شرق نیز میپرداخت و در کتاب
" احیای فکر دینی در اسلام "، بر
گرفتار آمدن غربیان بر عقل محض و شرقیان بر اشراق و شهود تاکید نموده، ترکیب
#عقلوعشق را معرفی می کند.
گرایش و اشتیاق اقبال به #ادبیات_فارسی را میتوان از ۱۱۰۰۰ بیت اشعارش که بیش از ۹۰۰۰ بیت آن به زبان پارسی است، تشخیص داد. در اغلب اشعار او تأثیر شدید از مولانا جلالالدین رومی، دیده می شود. مولانا در بیشتر شعرهای اقبال بهعنوان شخصیتی راهنما و یک دانای کل، حضور دارد. به عبارتی مولانا برای اقبال در آثار منظومش، جایگاهی همچون شمس تبریزی را دارد؛ جایگاهی که اگرچه مولفههای شهودی اندیشه اقبال را نمایان می سازد؛ اما هرگز اجازه نمیدهد که این شهود اشراقی، بدون وام گرفتن از اندیشه و خردی که در غرب آموخته و تجربه کرده، نمایان شود.
یکی از نکتههایی که درخصوص رویکرد اقبال به زبان فارسی وجود داشت از یک سو، ظرفیت زبان فارسی و از سوی دیگر، حساسیت به سلطه و اشغال بریتانیا بر شبه جزیره هند بود که به حذف زبان فارسی و جایگزین شدن زبان انگلیسی می انجامید.
کتاب "چنین گفت اقبال" خلاصه ای
توصیفی- تحقیقی از " سیما و زندگی معنوی "،
" علم و سیاست "، " آرمان و آرا "،
" فلسفه اجتماعی "، و نظریه های تربیتی اقبال است؛ کتابی کم حجم و پُربار که
خواننده را به دریافت بیشتر از آرای او ترغیب می کند. همچنین برای ارجاع به نظریه
فلسفی اندیشگی او در زمینه های مختلف، سروده هایی به عنوان شاهد و قلمرو دقیقی از
تالیفاتش را ارائه می دهد که مطالعه آن، مایه روشنی دل و آرامش روان است و نگاه
آدمی را به عالم وسیع می کند و زمینه ای پوینده، جاندار و متحرک برای خواننده پدید
می آورد.
نظریه خودی و فلسفه بیخودی اقبال را می توان برجسته ترین بخش کتاب دانست که دکتر صافی توصیف دقیقی از دریافت های آن اندیشمند را در باره مفاهیمی چون انسان، حقیقت، نفس، درک وجود و ... به دست می دهد و درک اندیشه انسان آرمانی او را راحت یاب تر می کند، و می نمایاند که چگونه مسلمانان که پیوسته در نزاع و اختلاف با یکدیگرند و اقبال از عقب افتادگی و عفونت فساد آنان رنج می بُرد، می توانند خود را از این مهلکه نجات دهند و با پیروی از مرامنامه ای که در آثارش آورده، قادر می شوند در بازسازی اندیشه دینی مطابق با شرایط زمان و مکانی متجدد، جامعه ای پویا با درک و فهم بالا نایل شوند و به یک مدینه فاضله و امنیت و عدالت و خودآگاهی و خودیابی برسند.
در سایه کوه، باید از دشت گذشت
به مناسبت #روزجهانیکوهستان
أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا
آیا زمین را گهواره اى نگردانیدیم؟
وَالْجِبَالَ أَوْتَادًا
و کوهها
را چون میخ هایى [نگذاشتیم؟]
#کوه_ها در طول تاریخ به عنوان
نمادی استوار و محکم در اذهان ساکنان زمین ثبت شده اند. این دژ های سترگ از دل خود
آب های شیرین اکثر مناطق جهان را تامین می کنند. همچنین زیستگاهی برای انواع گونه
های گیاهی و جانوری به شمار می روند؛ از این رو می توان گفت:
کوه ها
استوارترین نماد در جهان می باشند.
صفای کوهستان یادآور یکرنگی وجود انسان ها نیز هست؛ زیرا فرصتی را برای بازگشت به خود و صیقل دادن روح و روان به وجود آورده؛ اراده انسان در مواجهه با سختی در فتح قله را به نمایش می گذارد.
سازمان ملل متحد روز ۱۱ دسامبر ( ۲۰
آذر ماه ) هر سال را به عنوان
#روزجهانیکوهستان نامگذاری کرده است.
دفتر خواربار و کشاورزی سازمان ملل (فائو) به عنوان متولی این روز، موضوع روز جهانی کوهستان امسال را با هدف ارج گذاری بر تنوع فرهنگی و زیستی، « نکوداشت گوناگونی و تکریم هویت» اعلام کرده؛ با این نگاه که مردمان کوهنشین حامل آن می باشند. کوهها میزبان جامعههایی با فرهنگ و سنتهای دیرین و خاستگاه چشمهها و رودها هستند و از اینرو در طول تاریخ مورد احترام بودهاند. مردمانی با فرهنگهای بسیار متفاوت در جهان که نیایشگاههای خود را بر فراز کوههای بلند ساخته و در کوهها برای دشتهای خود طلب ابر و باران کردهاند. کوه ها مکان بسیاری از رویدادهای مذهبی و رخدادهای تاریخی و الهامبخش شمار زیادی از شاعران و نویسندگان نیز بوده اند. کوهها، مهد پرورش زبانها، محل شکلگیری معماری های شگفتآور، نمادهایی برای ادبیات، سینما، موسیقی، سنتهای شفاهی و... هستند.
شوربختانه مهاجرت، جنگ، شهری شدن و ...، پایداری جامعههای کوهنشین را که هر کدام ارزشها و سامانه اعتقادی متفاوت دارند، تهدید می کند. طبق اطلاعات یونسکو از ۶۶۹ زیستگاه بشر، ۳۷۶ مورد یا ۵۶ درصد، دربرگیرنده زیستبومهای کوهستانی می باشند. در ایران نیز بیشتر مناطق حفاظتشده کموبیش کوهستانی هستند.
زیست انسانی در سرزمین ایران چنان پیوستگی با کوهستانها داشته که در بیشتر اسطورههای ایرانی، سرآغاز آبادانی و تمدن بوده است. کوهستانها امروزه نیز همچنان زندگی بخش سرزمین ما و در عین حال بستر فرهنگی در خور توجه کشور هستند. قومهایی با آداب و پوشاک و شیوههای معیشت متنوع، زبانها و گویش های بسیار، موسیقی های دلانگیز، دستبافتهها و دیگر صنایعدستی کممانند توام با تجربههای ارزشمند در بهرهبرداری و حفظ منابع طبیعی، در کوهها و کوهپایههای ایران زندگی می کنند.
از منظر دیپلماسی فرهنگی کوه ها می توانند بستر مناسبی برای گفت و گوی فرهنگ ها نیز باشند؛ کما این که تعداد کوه پیمایانی که از سراسر جهان طی سال های گذشته ارتفاع های دماوند را طی نموده اند، فرصت تبادل دیدگاه ها و اندیشه ها را در حین انجام این ورزش دوست داشتنی به دست آورده اند. بنابراین کوهستان را می توان عامل همبستگی ملت ها نیز قلمداد کرد.
بدون تردید خداوند متعال نعمت و موهبت کوه را بر همشهریان تمام نموده و خرسندیم که با همت هیئت کوهنوردی گلپایگان، اکیپ های کوهنوردی نه تنها ارتفاعات کوهستانی زادگاه مان را درنوردیده اند؛ بلکه به قله های سبلان، دماوند و سایر نقاط مرتفع ایران نیز صعود کرده و با ابتکاراتی نظیر درخت کاری و هدایت آب ها به سوی مراتع و درختان در جهت #تنوع_زیستی در کوهستان ها گام برداشته اند.
برخوردار بودن گلپایگان از ۴۰۰ کوهنورد حرفه ای که در مواردی همراه با اعضای خانواده هایشان حدود ۱۰۰۰ نفر کوهنورد همگانی را تشکیل می دهند، قادر است اهرم نیرومندی برای ایجاد انگیزه در میان مردم؛ به ویژه جوانان برای مقابله با بیماری های های جسمی و روحی ایجاد نماید.
در این راستا احداث پناهگاه " چشمه
خضر " توسط علاقه مندان به این رشته ورزشی در ارتفاع ۱۸۰۰ متری دامنه کوه الوند
گلپایگان
( با ارتفاع قله ۳۱۳۸ متر ) که فعلاً مساحتی ۳ هکتاری را تشکیل داده و
امید می رود تا ۸ هکتار توسعه یابد، بارقه امیدی است که بر ظرفیت های ورزشی، فرهنگی
و گردشگری زادگاه مان بیفزاید و توسعه پایدار مناطق روستایی و شهری ارمغان آن
باشد.
در پایان یاد #
شهیدسیدمحمد_حسینی را که در شب ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۱ به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب با نور پردازی در کوه های مشرف به شهر، شور و شعف به یادماندنی را به ارمغان آورد و در این مسیر پس از سقوط از کوه به شهادت رسید، گرامی می داریم.
قسمتی از مقاله "حال زمین خوب نیست" برادر ارجمند جناب آقای دکتر ابراهیم جعفری به مناسبت 5 دسامبر(17 آذرماه) روز جهانی خاک
....... متاسفانه کشور ما از پیامد های خطرناک بحران زیست محیطی در امان نمانده است.اگر بخواهیم مهم ترین بحران زیست محیطی حال حاضر در ایران را بشناسیم ، باید به مسئله از بین رفتن پوشش گیاهی و بیابانی شدن کشور اشاره کنیم. در کنار آن بحران آب همان طور که ابعاد اجتماعی و اقتصادی دارد، ابعاد محیط زیستی گسترده ای نیز دارد که می توان به اختصار این گونه شرح داد: بر اثر بروز بحران آب در ایران ، کشور ما در حال بیابانی شدن است. بحران آب فقط پدیده ای جوی نیست که به دنبال خشک سالی و کاهش بارش ها ، رخ بدهد. مهم تر از بارش های اندکی که در سال های اخیر افتاده ، استفاده نادرست از منابع آبی ، ما را با بحران مواجه کرده است. خشک سالی در ایران پدیده غیرعادی نیست. میانگین بارش ها در ایران ، یک سوم میانگین جهانی است. با وجود این ، مصرف آب در ایران بسیار بیشتر از میانگین جهانی است . کنار هم قرار دادن این دو گزاره ، روشن کننده این واقعیت تلخ است که عملا خود را دچار بحران آب کرده ایم.شیوه های نادرست تامین آب در دوره خشک سالی باعث استفاده بیش از حد منابع زیرزمینی آبی شده است.
به دنبال این اتفاق ، با پدیده فرونشست زمین و در کنار آن ،از بین رفتن پوشش گیاهی در کشور روبه رو بوده ایم. زنجیره ی این عوامل باعث شده است بحران آب ، به بحران های زیست محیطی دیگری دامن بزند که در تعبیر "بیابانی شدن ایران" خلاصه می گردد.
با عملکرد غیر اصولی خود خاک یعنی بستر حیات را با شدت زیاد از بین می بریم؛ خاک حاصلخیزی را که به وجود آمدنش میلیون ها سال طول کشیده است و حداقل برای هر لایه یک سانتیمتری ۲۵۰الی ۳۰۰ سال باید زمان صرف شود. بدیهی است اگر در این زمینه ها روش های بهره برداری خود را تغییر ندهیم ، باید در انتظار شتاب بحران های زیست محیطی باشیم.
اکنون جا دارد از یک اقدام غیر قانونی در زادگاه مان یاد کنیم که پیامد دردناک آن در ایجاد ترک های ۴۵درجه ای و در عین حال رو به افزایش دیوار برخی خانه ها به ویژه در روستای ورزنه قابل مشاهده است. بنا بر اظهار مدیر منابع آب گلپایگان آقای بهمن نکویی ، با وجود مجوز برداشت ۱۴۱ میلیون متر مکعب آب از ۶۴۸حلقه چاه در گلپایگان ، برداشت از آب های زیرزمینی در سال گذشته ، بالغ بر ۲۰۲ میلیون متر مکعب بوده است. نتیجه این اقدام افت شدید آب های زیرزمینی به اندازه ۲ متر تا کنون بوده است. اثر ناگوار این عملکرد نشست ۱۲ سانتیمتری آبخوان ها و دشت گلپایگان و دردناک تر از آن نابود شدن قنات های منطقه است.
آیا وقت آن نرسیده است تا در عملکرد خود تجدید نظر کنیم؟ چه پاسخی در برابر نسل های آینده داریم؟ آیا آن ها حق ندارند ما را نفرین کنند؟ مگر نه این است که ما باید امانت دار نوه ها، نبیره ها ، نتیجه ها و.... ی خود باشیم. فراموش نکنیم آن چه در اختیار ماست ( آب، خاک، جنگل، مرتع، حیات وحش و ...) میراث گذشتگان نیست ، بلکه امانتی است که آیندگان در اختیار ما قرار داده اند و توسعه پایدار چیزی جز این نیست.
.
.
.
.
.
دکتر قادر باستانی، نویسنده و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی، ۲۹ سال پیش در پاییز ۱۳۷۰، زمانی که دانشجوی رشته ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی بود، مصاحبه ای را به عنوان کار عملی درس روزنامه نگاری تخصصی با دکتر کاظم معتمدنژاد انجام داد. از آنجا که این مصاحبه دربردارنده نکته های تازه ای است، بخش هایی از آن را به مناسبت هفتمین سالگرد درگذشت پدر علوم ارتباطات اجتماعی ( ۱۴ آذرماه ۱۳۹۹ ) بازنشر می دهم.
بچه ها دوستش دارند. صمیمی است. تاکنون سابقه نداشته سر کلاس خود حاضر نشود؛ زیرا صحبتش شیرین است. دانشجویان فرانسوی اش می گویند او حافظه ای عجیب دارد، چرا که اعداد و ارقام و تاریخ دقیق ایام گذشته را همیشه در ذهن خود حفظ می کند. قرارهایی را که با دانشجویان، استادان و دوستان خود می گذارد، تا هفته ها بعد در خاطر دارد. اساس زندگی اش را مطالعه تشکیل می دهد. تنها در اوقات کار و استراحت است که مطالعه او متوقف می شود.
بزرگترین آرزوی استاد این است که فرصت بهره گیری از مطالعات خود را داشته باشد و بتواند آگاهی های به دست آمده اش را از طریق کلاس های درسی و کتاب ها و مقاله ها، به جوانان، دانشجویان و جامعه علمی کشور منتقل نماید. علاقه خاصی به میهن خود دارد. دلسوز است و چون شمع خود را وقف روشنایی جامعه نموده و از این رو چهره ای استثنایی است.
دکتر معتمدنژاد هنگام سرپرستی سرویس خارجی روزنامه کیهان، در سال های ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۹ خدمات شایسته ای به جامعه روشنفکر آن زمان ارائه داد. وی می گوید: در دوره خفقان بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، در سرویس اخبار و مقالات خارجی روزنامه کیهان، گروهی بودیم که از طریق ترجمه بعضی از مقالات، توانستیم در جامعه ایران تاثیر بگذاریم. در آن زمان تهیه کردن مقاله درباره پاتریس لومومبا و فیدل کاسترو عملی انقلابی بود.
استاد در سال های مذکور درباره رویدادهای مهم بین المللی تفسیر سیاسی می نوشت و سلسله مقالاتی نیز در مورد مبارزات استقلال طلبانه کشورهای جهان سوم ارائه می داد که در میان آنها مجموعه مقالات «لومومبا...» تاثیر بهسزایی در قشر روشنفکر آن زمان گذاشت.
به دنبال انقلاب کوبا در سال ۱۹۵۶ مجموعه مقاله هایی از ژان پل سارتر، نویسنده معروف فرانسوی، درباره بازتاب این انقلاب در آمریکای لاتین انتخاب نمودم و از آقای جهانگیر افکاری خواهش کردم که مقاله را ترجمه کند و خودم عنوان «جنگ شکر» را روی مقالات گذاشتم که به صورت پاورقی در کیهان منتشر شد. آقای افکاری بعد آن را به صورت کتاب انتشار داد که چندین بار تاکنون چاپ شده است.
دکتر معتمدنژاد، از معدود استادانی بود که بعد از انقلاب در دانشکده علوم ارتباطات باقی ماند؛ زیرا اغلب استادان به خارج از کشور مهاجرت کردند. وطن دوستی استاد و علاقه بیش از حد به بالا بردن توان آموزشی جامعه، مانع از اقامت دائمی او در فرنگ شد.
وی می گوید: بر خلاف آنها که رفتند و ماندند، من رفتم؛ اما برگشتم. از اقامت های خود بهره برداری کردم و در طول تدریس و تحقیق در دانشگاه پاریس و دیگر دانشگاه های فرانسه، زمینه های مطالعاتم را فراهم نمودم؛ اما بیشتر برای میهن خودم بهره برداری کردم. بیش از یک نیم سال تحصیلی در آنجا نمی ماندم و در فاصله سال های ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۸، نیمسال اول را در تهران و نیمسال دوم را در پاریس تدریس کردم.
استاد در مورد کسانی که در فرنگ ماندند، می گوید: آنان تحت تاثیر شرایط مختلفی قرار گرفتند؛ من شخصاً با علاقه ای که به فرهنگ و کشور خودم داشتم، فکر کردم در اینجا موثرتر هستم و مفیدتر واقع می شوم.
استاد می گوید: در ایران هویت خود را دارم. به همین جهت نیز در فرنگ به من در مقایسه با کسانی که آنجا مانده اند، احترام بیشتری می گذارند؛ چون آنان به نحوی خارجی یا... تلقی می شوند؛ در حالی که مرا به عنوان کسی که در جامعه خودش مورد احترام است، نگاه می کنند. اکنون با آنکه مانند سال های پیش برای دورههای نیمسال تحصیلی با دانشگاه پاریس همکاری نمی کنم، در دوره های چندهفته ای، به صورت فشرده برنامه های قبلی را دنبال می نمایم.
استاد همیشه در زندگی امیدوار و پراشتیاق است. در زمان انقلاب وی در زمره امضاکنندگان اساسنامه «انجمن دفاع از آزادی مطبوعات» بود. در آن موقع ایشان تنها امضاکننده ای بود که مسئولیت اداری – ریاست دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی – را بر عهده داشت.
وی در این مورد می گوید: " من به پیشرفت انقلاب امیدوار بودم و پس از پیروزی انقلاب، آن خوشبینی را ادامه دادم و ماندم و خدمت کردم و خیلی هم با ذوق و شوق این خدمت را به انجام رساندم."
اکنون که ۷ سال از فقدان این انسان بزرگ را پشت سر گذارده ایم، به روان تابناکش سلام می فرستیم.
یاد و نامش گرامی باد
پس از گذشت یکسال، آثار و پیامدهای پاندمی کرونا، مناسبات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را به کلی تغییر داده است.
#یورگن_هابرماس، جامعهشناس و فیلسوف اجتماعی معاصر با اشاره به چنین تغییراتی، گفته است: «کرونا باعث شد ما بفهمیم چقدر نمیفهمیم» به تعبیر دیگر، دنیایی که ما خیال میکردیم آن را میشناسیم، فرو ریخته و جهان در شرف نوعی پارادایم شیفت قرار گرفته است. کرونا اکنون بیش از هر زمان دیگری این تصویر را که ما در جهانی به هم پیوسته و مخاطرهآمیز زندگی میکنیم، ملموس کرده است.
اگر قوه محرکه عصر صنعتی در این شعار خلاصه میشد که «گرسنهام»، شعار جامعه جدید این است: «میترسم یا نگرانم»
در جامعه طبقاتی سابق، داشتن سهمی از درآمدها و مزایای اجتماع و برابری یا نابرابری آن مسئله بود؛ اما ایده محوری و مرکزی کنونی ایمنی است و هر کسی میکوشد از مخاطرات و ریسکها در امان باشد.
کرونا سبک زندگی، کسبوکار، فراغت و آموزش را در جهان دگرگون کرده است. به جدایی خانه و محل کار پایان داده و تجارت الکترونیک را کاملا رونق بخشیده است. از سوی دیگر، تقریبا بهطور کامل پول نقد را از چرخه کسبوکارهای خرد و کلان همه کشورها حذف نموده و با ایجاد منع و محدویت، حضور فیزیکی در مراکز خرید، فروشگاهها، بانکها و ... را به حداقل رسانده است.
از نظر فرهنگی، کرونا مدارس، دانشگاهها، مراکز علمی و آموزشی و کتابخانهها را تعطیل و نیمهفعال کرده و نظامهای آموزشی که خود را به زیرساختهای آموزش مجازی و نوین تجهیز نکرده بودند، با چالش جدی روبهرو شدند. این ویروس، مراکز فرهنگی، سالنهای اجتماعات، اماکن مذهبی و زیارتگاهها، مراکز هنری شامل سینماها، نمایشگاهها، گالریها و مراکز گردشگری یعنی هتلها و رستورانها، تالارها و اماکن ورزشی و باشگاهها را به تعطیلی کشاند.
اما از سوی دیگر و در جهتی کاملا مثبت از نظر فرهنگی، کرونا به خرافات و توهم های غیرعلمی در جوامع پایان داد، باور مردم را به علم و اخذ رویکرد علمی و عقلانی در مواجهه با مسائل و مشکلات تقویت کرده و آنان را به کسب دانش و رعایت قواعد علمی و بهداشتی ترغیب نمود. سبک زندگی پساکرونایی، فرهنگ فراغت را تغییر داد. جوانانی که معمولا از چنگال شتاب و اضطراب رهایی نداشتند، قدمزدنهای طولانی را با صبوری آغاز کردند؛ کاری که پیشتر با آن بیگانه بودند. جوانان و میانسالانی که سقف حوصله و تمرکزشان پایین بود، اکنون با مطالعه و کتاب دوباره آشتی کردهاند و کتابخواندن به فرهنگ روز و یکی از گزینههای گذران اوقات فراغت تبدیل شده است.
جهان پساکرونا بیش از پیش رسانهای شده است. رسانه در این جهان دیگر نه یک تکنیک و فن، که یک زبان و فرهنگ است؛ بستری است که زندگی اجتماعی در آن جریان پیدا میکند. نظامهای آموزشی که با توسعه اینترنت در مراکز آموزشی و مدارس مخالفت میکردند، اکنون سخت به تکاپو افتادهاند که از قافله علم و تکنولوژی عقب نمانند.
از نظر اجتماعی، جهان پساکرونا سبک زندگی جدیدی را شکل داده است؛ از یکسو فاصلههای فیزیکی را افزایش داده؛ اما این مسئله نهتنها به فاصله اجتماعی و تنهایی دامن نزده، که برعکس نوع جدیدی از نزدیکیها و تعامل های عاطفی را افزایش داده است. یکی از مهمترین آثار چنین وضعیتی را در حوزه خانواده شاهدیم. پیش از این روابط گرم خانوادگی به میزان قابلتوجهی کاهش یافته بود؛ حضور اعضا در خانواده کمتر، گفتوگوهای صمیمی در حداقل ممکن و خانه به «خوابگاه» تبدیل شده بود؛ اما جهان پساکرونا، بازگشتی دوباره به خانه و احیای روابط گرم خانوادگی را موجب شده است. از سوی دیگر برای گروههای دیگری از مردم قرنطینه خانگی بیکاری و فقر و در نتیجه گسترش تنشها و تعارضات خانوادگی را ایجاد کرده است.
اکنون ملتها و دولتها به این درک و دریافت رسیدهاند که همه در یک کشتی بهسر میبرند و هرگونه اِهمال و سستی، کوتهنگری، سوءتفاهم و بیاعتمادی یا دشمنی و درگیری میتواند این کشتی را برای همه ناامن کند. این وضعیت ضرورتهای تلاش برای رفتن به طرف جهانی انسانیتر در پرتو نوعی «اخلاق جهانی» و بشردوستانه را گوشزد میکند؛ اخلاقی که در آن خودخواهی و نفعطلبی، فردگرایی و ناسیونالیسم افراطی، تبعیض و نابرابری، سوءظن و بیاعتمادی، قطبیسازی، تعارض، تضاد، دشمنی، خشونت و جنگ جای خود را به خیرخواهی و منافع جمعی، عدالت و برابری، گفتوگو، تفاهم، همدلی، همفکری، همگامی و همکاری و تعاون برای کاستن از مخاطرات فزاینده میدهند. اخلاقی که تفاوتهای فرهنگی و تنوع و تکثر فرهنگهای بومی و ملی را به رسمیت میشناسد، از هرگونه تلاشی برای یکدستی میپرهیزد و آرمانش
« یک جهان، چندین صداست».
.
.
.
.
.
.
از شمار دو چشم یک تن کم
وز شمار خرد هزاران بیش
اپیدمی کووید ۱۹ در کشور هر روز بی رحمانه جان عده ای از هم میهنان را می گیرد و خانوارهایی را در سوگ و ماتم می نشاند.
اطلاع یافتیم که این ویروس مهلک و منحوس گریبان یکی از پیش کسوتان جامعه پزشکی زادگاه مان زنده یاد
دکتر #منوچهر_مشرفی را هم گرفت تا این چهره محبوب دعوت معبودش را لبیک گوید.
مردم شریف گلپایگان به یاد می آورند که این پزشک دلسوز و فداکار در جهت کاهش درد و رنج مردم سر از پا نمی شناخت و از این رو هر بیماری به خود اجازه می داد حتی در ساعت های استراحت شبانه، درب منزلش را به صدا درآورده و مشکل جسمی خود را با او در میان گذارده و نااُمید بازنگردد.
فراموش نکنیم زمانی که دکتر مشرفی در گلپایگان فعالیت پزشکی خود را آغاز کرد تا سال های متمادی پس از آن، شهرستان ما از امکانات شبانه روزی در زمینه درمان نظیر اورژانس و ... بی بهره بود؛ بنابراین خصلت های انسانی و سجایای اخلاقی این پزشک خدوم و مردم دوست بود که در صورت لزوم با حضور در منزل بیماران از دشواری های خانواده های گرفتارِ درد، می کاست و آنان را به ساحل آرامش می رساند.
از سوی دیگر اعتماد مردم به تشخیص های دقیق و درمان های موثر دکتر مشرفی، بر میزان توفیق آن مرحوم افزوده بود؛ به گونه ای که از سرمایه های بی بدیل گلپایگان به شمار می رفت.
جا دارد خدمات ارزشمند و ماندگار این پزشک حاذق را در هلال احمر و مطب شخصی و سایر مراکز درمانی زادگاه مان از یاد نبریم. اگرچه از زمانی که در تهران سکونت داشت تا آخرین روزهای حیاتش هم، پذیرای مراجعان زادگاه مان بود.
با عرض تسلیت به همشهریان عزیز از خداوند متعال برای شادروان دکتر مشرفی علو درجات و برای بازماندگان و خانواده محترم ایشان سلامتی و صبر جمیل مسئلت می نماییم.
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست
هر کسی نغمه خود خواند و از صحنه رود
صحنه پیوسته به جاست
خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
علی اکبر جعفری حسین جعفری
ابراهیم جعفری
.
.
.
.
.
.
.
همزمان شدن هفته #ترویج علم با هفته #کتاب وکتابداری اتفاق مبارکی است که می توان از آن به عنوان فرصتی در جهت ایجاد انگیزه مطالعه بهره برد و مردم را تشویق نمود. شعار هفته کتاب سال جاری هم که در دو واژه معنی دار #داناییمانایی خلاصه گردیده، گویای آن است که رمز پایدار ماندن یک جامعه در گرو آگاه شدن شهروندان است.
۲۰ آبان ماه هر سال به عنوان روز جهانی "علم در خدمت توسعه و صلح " از سوی یونسکو نامگذاری شده که به همت انجمن ترویج علم ایران، در تقویم جمهوری اسلامی ایران وارد گشت و به منظور استفاده بهتر از این موقعیت "هفته ترویج" علم پیشنهاد گردید.
شعار امسال روز جهانی علم در خدمت توسعه و صلح،
#علمبرایجامعهوبا_جامعه انتخاب شد که تمرکز آن ایجاد ارتباط جامعه با علم است. از همین منظر اگر تولید علم و مجاری ورود آن به جامعه را شناسایی کنیم، بدون تردید کتاب جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص می دهد؛ زیرا دانش بشری بر مرکب آن حرکت کرده است. حتی در شرایط کنونی که شبکه های اجتماعی در میان اقشار گوناگون فراگیر شده و یکی از عوامل جدایی ناپذیر و تعیین کننده زندگی امروز به شمار می رود، هنوز هم کتاب اصیل ترین رسانه است؛ زیرا در تولید آن عنصر آگاهی که نقش اول را به خود اختصاص داده، بدون دقت نظرهای متعدد وارد شبکه علم و فرهنگ نمی شود.
به همین دلیل کتاب معتبرترین، دقیق ترین و قابل اعتمادترین رسانه موجود در جهان است که دو بال مهم وجودی انسان یعنی ساحت های تفکر و عواطف را باهم به پیش می برد. بنابراین حد اقناعی و عیار علمی کتاب در هیچ یک از شبکه های اجتماعی قابل بازیابی نیست.
می توان گفت کتاب پدیده ای خارقالعاده شبیه خود انسان می باشد؛ زیرا به عنوان مخلوق او دارای کارکردهای متنوع بوده و در واقع آئینه خود انسان است.
پالایش زبان نیز از جمله کارکردهای کتاب به شمار می رود؛ زیرا زبان ملل نیز بر اساس کتاب پرورش یافته است. اگر تاریخ بیهقی، گلستان، بوستان، مثنوی و ... نبود، زبان فارسی به این نقطه نمیرسید؛ از این رو کتاب مسیری است که پرورش زبان را هم امکان پذیر می سازد.
در عین حال کتاب و نشر سهم قابل توجهی
در دیپلماسی فرهنگی دارد. تصویری که از ما در جهان وجود دارد این است که ایران را با شاهنامه، مثنوی، دیوان حافظ، شفای بوعلی و ... میشناسند؛ همانطور که ما ملل دیگر را به کتابهایشان میشناسیم. بنابراین خط ارتباطی وجودی و ذهنی ما با سایر ملت ها از طریق کتاب به عنوان یک سفیر، سیار و فعال است.
هر چند جریان هایی می خواهند دیوار ما را با جهان بلند و بلندتر کنند؛ اما دیپلماسی کتاب آجرها را برداشته و دیوارها را فرو میپاشد. کسانی که قصد دارند ملت با تمدنی چون ایران را منزوی کنند، کتاب و ارتباط با کتاب است که چنین توهمی را از بین میبرد.
از این رو دیپلماسی فعال فرهنگی با کتاب راه گشاست. ما که با کاغذ جادهها را ساخته و ابریشمی کردهایم، امیدواریم این مسیر شکوهمند را با کتاب همچنان تداوم بخشیم.
کتاب به مثابه خورشید چارچوب زندگی بشر را روشن و به خواهان آن نور، شور و گرما هدیه می دهد. کتاب، همچو باران بر سرزمین دل های تکیده می بارد و اندیشه ها، باورها، نگرش ها، کردار و رفتارها را منطق، زیبایی و طراوت می بخشد. کتاب، به سان پرنده ای است که به انسان قدرت اوج و پرواز می دهد. در پرتو کتاب شکوفایی، سرسبزی و بالندگی فرهنگ جامعه به اوج می رسد و پیوسته بر زندگی نورافشانی می کند.
در پایان به همه کتابداران و کتاب فروشان که حلقه وصل اهل مطالعه با این منبع درخشان دانایی و معرفت هستند، دستمریزاد گفته و ضمن عرض تبریک، توفیق روزافزون شان را از خداوند متعال مسئلت می نماییم.
به عنوان حُسن ختام، این یادداشت را با شعر زیبای شادروان فریدون مشیری در رابطه با کتاب مزین می سازم.
ای باغ پرسخاوت اندیشه های ناب
پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب
جان من و تو هرگز از هم جدا مباد
ای خوب جاودانه، ای دوست، ای کتاب
.
.
.
.
.
./
..
.