* جایگاه مدرسه طبیعت در نظام آموزشی ایران کجاست؟*
* عبدالحسین وهاب زاده بنیانگذار مدرسه طبیعت در ایران: دیوارها را بردارید تا کودکان به طبیعت بازگردند*
_ ابراهیم جعفری_
_ دهکده جهانی_
_@dehkade_jahan_
بیش از پنج دهه است که گروه کثیری از دانش آموختگان رشته های مرتبط با علوم زیستی در سراسر کشور با کتاب های *استاد عبدالحسین وهاب زاده* ، پیوندی جدانشدنی دارند؛ مردی که حاصل همه عمرش در گردآوری و ترجمه نزدیک به ۳۰ عنوان کتاب مرتبط با بوم شناسی و رفتارشناسی برای دانش پژوهان خلاصه شده است.
بعد از این که کتاب *«کودک و طبیعت»* او عنوان نخست کتاب سال محیط زیست ایران را از آن خود کرد، در شانزدهمین دوره اعطای جایزه ترویج علم ایران، به پاس ۴۰ سال تدریس و پژوهش و ترجمه در حوزه علوم زیستی جایزه انجمن ترویج علم ایران را نیز دریافت نمود. دریافت جایزه ملی محیط زیست در سال ۱۳۸۴، جایزه مهرگان علم در سال ۱۳۸۵ و جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در سال های ۷۵ و ۸۹ تنها بخش کوچکی از کارنامه علمی و زیست محیطی اوست؛ اما آنچه باعث شده این بوم شناس به عنوان یکی از موثرترین فرهیختگان محیط زیست کشور در سال های اخیر بدرخشد، تلاش او برای *تاسیس مدرسه طبیعت* در ایران بود که در سال ۱۳۹۳ با افتتاح نخستین مدرسه طبیعت در مشهد با عنوان *«کاوی کنج»* سرانجام به بار نشست و با گذشت زمان مدارس طبیعت دیگری نیز با تلاش و آموزه های این بوم شناس در شهرهای دیگر آغاز به کار کرد.
* تجربه کار با کودکان چنان برای این بوم شناس خوشنام کشورمان جذاب و موثر بوده که می گوید: «شاید بهتر بود از ابتدا به جای تمرکز بر بزرگسالان، همه تلاشم را بر کودکان معطوف می کردم، چرا که در کودکان می توان عشق به طبیعت را پرورش داد؛ اما به بزرگسالان تنها می توان آموزش محیط زیست داد نه عشق به طبیعت را».*
*مهندس محمد درویش* کنشگر فعال محیط زیست در یادداشتی با عنوان *«وهاب زاده ؛ منادی اخلاق در زمین ایرانی»* آورده است: « *نود سال پیش، آلدولئوپلد، اکولوژیست نامدار امریکایی در رساله مشهورش ( اخلاق زمین) پرده از واقعیتی برداشت که تا آن زمان به ندرت دانشمند یا فیلسوفی به آن پرداخته بود.*
موجی که لئوپلد در زمین به راه انداخت، تا همین لحظه گرم و جوشان، همچنان به حیات خود ادامه داد؛ آن گونه که اینک از مکتبی سخن می رود که نامش را *اخلاق زیست محیطی* می نامند و هزاران اندیشمند در سراسر جهان با گرایش های فکری و عقیدتی گوناگون از محتوای آن تمام قد حمایت کرده و در بسط آموزه هایش می کوشند.
*از این منظر، استاد عبدالحسین وهاب زاده را شاید بتوان لئوپلد ایران نامید؛ مردی که تقریبا تمامی زندگی اش را صرف ریزش بارشی فکری در سپهر محیط زیستی فلات ایران کرده تا ساکنانش را زنهار دهد: آن گونه که اینک با زمین و زیست مندان گیاهی و جانوری اش رفتار می کنید، نه تطابقی با آموزه های مدرن بوم شناسی امروز دارد و نه حتی زیبنده مردمانی است که از بستر فرهنگی شان، فرزانگانی چون فردوسی، ابوالحسن خرقانی و وحشی بافقی را به دنیا معرفی کرده است؛ هم آنانی که به زیباترین و اثرگذارترین شکل ممکن خوانندگان خویش را خواندند که ما درخت افکن نه ایم! آنها گروه دیگرند...*
*وهاب زاده امروز به صراحت می گوید: *«اگر آن همه وقتی را که صرف آموزش مستقیم مفاهیم محیط زیستی به جوانان دانشجوی ایرانی کردم، صرف بالندگی و آفرینش عشق، شعور و فهم بوم شناختی در کودکان ایرانی می کردم، حاصل کار اینک خیلی بیشتر از امروز هم به نفع من، هم به نفع آنها و هم به نفع ایران عزیز بود.»*
را
نمونه عملی این اقدام را می توان در پروژه آموزشی *دفترچه خاطرات مسیر سبز در ژاپن* دنبال نمود.
این پروژه را سازمان *«گربن کراس ژاپن»* اجرا می کند و *هدف آن آموزش زیست محیطی به دانش آموزان ابتدایی است.* در این برنامه دانش آموزان تجربه های حفاظت از محیط زیست در دفترچه هایی ثبت می کنند. با این رویکرد، جوامع محلی، دانش آموزان، معلمان و خانواده ها بیش از گذشته درگیر مسئله حفاظت از محیط زیست می شوند.
*این برنامه موفق شده تا حس مسئولیت زیست محیطی را در میان کودکان شرکت کننده به میزان قابل توجهی تقویت نموده، موجب رشد تفکر انتقادی در قبال مسائل طبیعت گردد و به شکل گیری رفتارهای پایدار در زندگی کمک کند تا کودکان یاد بگیرند چگونه تصمیم گیری های خود را با حفاظت از محیط زیست هماهنگ کنند.*
*بر اساس نظریه های ژان پیاژه روانشناس مشهور سوئیسی، کودکان در دوران ابتدایی زندگی، توانایی یادگیری و درونی سازی مفاهیم بنیادی را دارند و آموزش محیط زیست در این دوران می تواند به شکل گیری رفتارهای مسئولانه و پایدارشان در طول زندگی کمک کند.*
* استاد اینک به مدرسه طبیعت روی آورده است؛ زیرا معتقد است که آینده در گرو برگرداندن کودکان به طبیعت است.*
*پایداری و تماشای تحقق آرزوی سبزش برای کودکان امروز ایران را از پروردگار مهربان خواستاریم.*
*_آنا لله و آنا الیه راجعون_*
* دکتر حسن فضائلی پایه گذار ارزشیابی منابع خوراک دام در ایران آسمانی شد*
_ ابراهیم جعفری_
_ دهکده جهانی_
_@dehkade_jahan_
* با افسوس و دریغ اطلاع یافتیم یکی از مفاخر علمی گلپایگان که عمر بابرکت خود را در عرصه سازندگی و مجاهدت علمی در زمینه علوم دامی سپری کرد، دعوت حق را لبیک گفت و به سوی معبودش شتافت.*
*دکتر حسن فضائلی* لیسانس علوم دامی را در دانشگاه گیلان و کارشناسی ارشد را در دانشگاه تربیت مدرس به پایان رساند. سال ۱۳۸۰ موفق به اخذ مدرک دکتری تخصصی علوم دامی از دانشگاه کشاورزی پوترا (UPM) مالزی شد.
این چهره درخشان علمی فعالیت خود را طی دوره دانشجویی از جهاد سازندگی استان گیلان آغاز کرد. سال ۱۳۷۲ به عضویت هیئت علمی دانشگاه تهران در آمد و مدتی بعد به موسسه تحقیقات علوم دامی کشور منتقل و به کار پژوهشی مشغول شد که تا پایان عمر تداوم داشت.
*بخشی از فعالیت های عمده شادروان دکتر فضائلی به شرح زیر می باشد:*
* پایه گذاری پروژه ملی شناسایی و عمل آوری پسماندهای کشاورزی و معرفی دانش فنیِ استفاده بهینه از آن ها در تغذیه دام؛ به طوری که وارد چرخه تولید شده اند.*
ارتباط وهمکاری مشترک با دانشگاه های کشور و جذب ۱۱۰ پایان نامه تحصیلات تکمیلی در پروژه های دامپروری
نویسنده ۵۰ مقاله و همکاری در انتشار ۱۲۰ مقاله در نشریات علمی و ترویجی داخلی و بین المللی
ارائه ۷۰ سخنرانی در همایش های علمی و کارگاه های آموزشی ملی و بین المللی
انتخاب پژوهشگر پیشکسوت عرصه دامپروری در هشتمین کنگره علوم دامی کشور در سال ۱۳۹۷
انتخاب پژوهشگر برتر وزارت جهاد کشاورزی در شش دوره طی سال های ۱۳۸۲ تا ۱۳۹۳
تدریس در دانشگاه های تهران، تربیت مدرس، گیلان و زابل
* یکی از مشکلات عمده صنعت دامپروری کشور محدودیت منابع قابل دسترس خوراک دام می باشد که می توان با استفاده از انواع باقیمانده های محصولات کشاورزی و فرآورده های فرعی کارخانجات مواد غذایی، علاوه بر کاهش هزینه های پرورش دام ها در سطح کشور، آلودگی محیط زیست را نیز به حداقل رساند. استفاده حیوانات از این باقیمانده ها سبب خوداتکایی بیشتر در تامین نهاده های خوراک دام شده است.*
به عنوان مثال پسته به عنوان یک محصول استراتژیک جایگاه خاصی را بین تولیدات کشاورزی داشته و استفاده از محصولات فرعی آن در تغذیه دام کارگشاست. محصولات فرعی پسته شامل پوسته نرم روئی، خوشه، برگ و به میزان کمتر مغز و پوسته چوبی می باشد. تولید پسته در ایران سالانه حدود ۳۱۰ هزار تن بوده و حدود ۴۰۰ هزار تن انواع فرآورده های فرعی را به همراه دارد. تحقیقات نشان می دهد که استفاده از این محصول به مقدار مناسب در تغذیه دام، باعث بهبود ضریب تبدیل غذایی، کاهش آلودگی محیط زیست و هزینه های تغذیه دام نیز خواهد شد.
*زنده یاد دکتر فضائلی با همتی بلند و تحسین برانگیز با همکاری دانش آموختگان علوم دامی استان کرمان در این راستا گام برداشت؛ به گونه ای که آثار عملی آن در نمایشگاه هایی که طی سال های متوالی به مناسبت هفته پژوهش برگزار می گردید، در معرض نگاه بازدیدکنندگان قرار می گرفت.*
*تولید پروتئین از کود مرغی از دیگر دستاوردهای بزرگ تحقیقاتی دکتر فضائلی است که با فرآوری فضولات مرغ های تخم گذار ( عاری از عوامل بیماری زا برای دام های پرواری ) سهم قابل توجهی را در تغذیه گوساله و گوسفند پرواری به خود اختصاص می دهد.*
خوشبختانه پس از طی شدن مراحل پژوهش، با همکاری بخش خصوصی تولید پروتئین از کود مرغی به تولید انبوه رسید و در دسترس دامداران قرار گرفت.
* دکتر فضائلی در دهه ۱۳۷۰ خورشیدی پایه گذار پژوهش مشارکتی در ایستگاه تحقیقات دامپروری گلپایگان بود. یک نمونه آن بهبود مدیریت پرورش دام در واحدهای پرورشی بود که اثرات ان هنوز هم مشهود است.*
اینجانب در این زمینه مقاله ای را با عنوان
*"تحقیقات مشارکتی؛ حلقه گم شده توسعه علمی در ایران"* نگاشتم که در سایت *آخاله* ( *Akhale.ir* ) در دسترس علاقه مندان است.
* بدون تردید دکتر حسن فضائلی یک چهره عاشق و جریان ساز بود که حاصل مجاهدت های علمی او گام نهادن در مسیر خوداتکایی کشور به شمار می رفت. این دانشمند بی ادعا که دارای منش اخلاقی علمی مانند مطالعه مستمر، فروتنی، نقد پذیری و ... بود، علاوه بر کسب افتخاراتی که به آن ها اشاره گردید، سال ۱۴۰۰ از سوی"#فرهنگستان_علوم" که بالاترین مرجع علمی کشور به شمار می رود، به عنوان "مهندس برجسته کشاورزی" انتخاب گردید.*
* این پژوهشگر برجسته با بیش از ۴۰ سال تلاش، در صحنه های علمی کشور درخشید و میراث علمی ارزشمندی در وزارت جهاد کشاورزی و موسسه تحقیقات علوم دامی کشور از خود به یادگار گذاشت.*
* با عرض تسلیت به خانواده محترم ایشان و جامعه علمی کشور، از خداوند متعال برای این عزیز سفرکرده رحمت و غفران بی انتها و برای بازماندگان سلامتی و صبر جمیل مسئلت می نماییم.*
*هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق*
*ثبت است بر جریده عالم دوام ما*
* نوروز نام دیگر ایران است*
_ ابراهیم جعفری_
_ دهکده جهانی_
_@dehkade_jahan_
خدای بزرگ را سپاسگزاریم که ملت ایران تعطیلات نوروزی را با دید و بازدیدها و گفت و گو با اقوام و آشنایان و یا سفر به نقاط مختلف کشور پشت سر نهاد و انگیزه ای برای تلاش بیشتر در سال جدید به دست آورد.
خوشبختانه به همت چهره های علمی، *خوانش ما از نوروز در حال تغییر است؛* زیرا برخی از محفل های فرهنگی در ماه های گذشته، *رابطه تنگاتنگ بهار با ارتباطات و توسعه فردی و اجتماعی را گوشزد و بر این نکته که نوروز به عنوان یک متغیر مستقل و تعیین کننده قادر به ایجاد تغییرات بنیادی است، تاکید نمودند.*
از جمله اندیشمندانی که به صورت جدی به این موضوع پرداخت، *دکتر نعمت الله فاضلی* بود که علاوه بر انتشار کتاب *«نوروز نو»* ، با روایتی از این که نوروز چگونه در درازنای تاریخ با شرایط زمانه متناسب شده است، با نگارش مقاله در مطبوعات و ایراد سخنرانی در نشست های علمی، سنگ تمام گذاشت و همگان را به *بازنگری جایگاه نوروز در فرهنگ ایرانی* دعوت کرد.
دکتر فاضلی در مقاله هایی با عنوان *«نوروز نام دیگر ایران است»* و نیز *«وفاق نوروزی»* که در روزنامه هم میهن ۲۷ اسفندماه ۱۴۰۳ و _دوماهنامه چشم انداز ایران _( اسفند ۱۴۰۳ و فروردین ۱۴۰۴ )_ به چاپ رسیده است، موارد بدیع و قابل توجهی را مطرح ساخته و انگیزه ای را ایجاد کرد تا این یادداشت را به بازنشر بخش هایی از آن ها اختصاص دهم.
* مردم ایران نوروز را همچون جان خویش دوست میدارند؛ زیرا نوروز برای ما نام دیگر زندگی است.*
*به قول استاد ژاله آموزگار اجدادمان هزاران سال ایران را با همه زیباییهایش به ما سپردهاند و نسل جدید نیز باید ایران را به همان زیبایی و حتی زیباتر از آن به نسل آینده تحویل دهد.*
مسئله نوروز را باید از نو صورتبندی کنیم و از دل آن پاسخ هایی برای *بحرانهای زیستمحیطی، ناپایداری سیاسی، فرسایش سرمایه اجتماعی، فقر، تعارض ها، تبعیضها و سایر چالشها بیابیم.*
دکتر فاضلی که به قدر توان خود در کتاب «نوروزِ نو» کوشیده است به آن ها پاسخ دهد، اعتقاد دارد که این کار شدنی است.
* نوروز تنها یک جشن نیست، بلکه مفهومی عمیق است که هشت هزار سال پابرجا مانده و شاید هیچ واژهای پس از «ایران» به عظمت نوروز برای ما نباشد. نوروز، نامی دیگر برای ایران است. این واژه چندهزارساله را نباید تغییر دهیم. سیزدهبهدر روز طبیعت نیست، بلکه «سیزدهبهدر» است؛ نوروز، سال نو نیست، بلکه «نوروز» است؛ و چهارشنبهسوری، چهارشنبه آخر سال نیست، بلکه «چهارشنبهسوری» است.*
*این نامها طی قرنها و هزارهها از غربال ذهن، ضمیر، زبان و الگوهای شناختی ما عبور کردهاند. نباید این نامها را دستکاری نموده یا با آنها بازی کنیم.*
نوروز، آیینی فرادینی، فرازبانی و فراقومی است که همه ادین، گویشها و زبانها و همه اقوام و گروه ها را در خود جای داده و به یک نسبت امکان اندیشیدن و زیستن را برای همه مردم فراهم می سازد.
*ما باید مفهوم بزرگ نوروز را، که هشت هزار سال چون قله دماوند، دریاچه ارومیه، دریای خزر و تمام زیباییهای عالم به ما به ارث رسیده است، متناسب با مسائل امروزمان، بازتعریف کنیم.*
اگر از نوروز ابزاری برای هیجانخواهیهای گذرا بسازیم، اگر درک ما از شادی، *«شادی پایدار»* نباشد و اگر تصور ما از نوروز صرفاً بازار و خرید باشد، این تقلیلگراییها نوروز را به آتشی بدل خواهد کرد که سرزمین ما را به نابودی میکشاند. باید نوروز را با دقت بنگریم و از تقلیل آن به بازار یا فولکلور پرهیز کنیم.
استاد فقید *داریوش شایگان،* سالها پیش در کتاب *«آسیا در برابر غرب»* چنین شرحی داد و خطر را گوشزد کرد. او هشدار داد که آیینهای ایرانی در معرض تقلیل به امری فولکلوریکاند. فولکلور نه بهمعنای علم فولکلور، بلکه بهصورت ابژههایی مرده که گویی زمانی بودهاند و اکنون نیستند و تنها باید مانند ابژههای باستانشناختی تماشایشان کرد و گفت: قدیم ها چه زیبا بودهاند. این نگاه، نگاهی خطرناک است که ما را از فرهنگ، زبان و منابع تاریخیمان گسیخته میکند.
* از سوی دیگر اگر جمهوری اسلامی فرهنگ نوروزی را منبع بزرگ جامعه برای حیات اقتصادی می پذیرفت، امروز ما در حوزه های گوناگون گردشگری و بازارهایی با سیزده کشور منطقه نوروز، مبادلات منطقه ای و بین المللی عظیمی داشتیم که می توانست به اندازه نفت یا حتی بیشتر از نفت، اقتصاد مردم ایران را تغذیه کند و و مولد انرژیهایی برای حیات اقتصادی بود.*
فراموش نکنیم که *جامعه ما ترکیبی از سه فرهنگ ملی، مدرن و مذهبی است* و هر گونه تلاش برای تحقیر یکی از آن ها، در نهایت تنشها و تعارضات سیاسی-اجتماعی و فرهنگی در جامعه را گسترش میدهد و امکان انسجام جامعه را از بین میبرد.
*با این امید که دستگاههای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی برای هرچه باشکوهتر شدن فرهنگ نوروزی در جهت انسجام اجتماعی بسیج گردند.*
* استاد محمد ابراهیم باستانی پاریزی صیاد بزرگ لحظه های تاریخ*
* به مناسبت یازدهمین سالگرد درگذشت این چهره فرزانه و نامدار ایران* _( ۵ فروردین ۱۳۹۳ )_
_ ابراهیم جعفری_
_ دهکده جهانی_
_@dehkade_jahan_
سال ۱۳۶۹ که توفیق خدمت در سازمان جهاد سازندگی استان کردستان را داشتم، بنا شد به مناسبت دهه فجر، *"جشنواره فرهنگی روستا"* با شرکت هنرمندان، شاعران و چهره های فرهیخته روستایی از سراسر کشور در سنندج برپا گردد. به همین مناسبت اینجانب مامور شدم به تهران عزیمت و با جمعی از صاحب نظران حوزه *" فرهنگ روستا "* مذاکره و از آنان جهت حضور در جشنواره دعوت به عمل آورم. در جریان این اقدام به صورت تصادفی در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران با *زنده یاد استاد باستانی پاریزی* مواجه گردیده و موضوع را با ایشان مطرح نمودم. این چهره دوست داشتنی *۵۰ الی ۶۰ دقیقه* از وقت گرانبهای خود را به من اختصاص داد و در کمال آرامش، صفا و صمیمیت تجربه های ارزنده اش را در رابطه با *فرهنگ روستا* مطرح ساخت. *این دیدار فراموش ناشدنی آن قدر دلپذیر و زیبا بود که هر وقت به یاد می آورم، احساس می کنم از طلایی ترین لحظه های عمر اینجانب به شمار می رود ؛ زیرا فرزانه ای مانند او تا این حد بزرگی کرد و دانش پژوهی علاقمند را مرهون لطف و بزرگواری خود قرار داد.*
متاسفانه بنده تا آن روز از مرتبه علمی این دانشمند بزرگ بی اطلاع بوده و برای اولین بار با نام و آثار او آشنا شدم. افسوس که ما و به ویژه نسل امروز با شخصیت های هویت ساز کشور خود بیگانه شده ایم.
*دکتر محمد بقایی ماکان* در مقاله ای آورده است: *" آدم های بزرگ مانند منشوری هستند که از هر زاویه ای که نور بر آنان بتابد، طیف های متفاوت را نشان می دهند. باستانی پاریزی نیز این گونه است؛ به گونه ای که می توان او را انسانی چند وجهی نامید. تاریخ نگار، طنز نویس، روزنامه نگار، پژوهشگر، شاعر، استاد دانشگاه و روشنفکر دلسوز"*
*دکتر شفیعی کدکنی نیز او را صیاد بزرگ لحظه های تاریخ نامیده که به هیچ مکتب تاریخ نگاری تعلق نداشت؛ بلکه خود مکتبی خاص داشت که متکی بر افکارش بود.*
سبک تاریخ نگاری ایشان علاوه بر ارائه اطلاعات تاریخی، شامل *"حکایت در حکایت"* بود تا نکته ای را ثابت کند یا عبرتی برای خواننده ایجاد نماید. این چهره درخشان علمی در جایی می نویسد: *«اصلاً من بسیاری از متن ها را به خاطر حاشیه هایش می نویسم و گاه برای رفع خستگی هم شوخی می کنم.»*
*دکتر عباس زریاب خویی* از استادان برجسته تاریخ در وصف همکار و دوست دیرینش گفته است: *«اگر تاریخ برای عدهایی از افراد مملکت ما امری ملالانگیز و بیفایده باشد، باستانی پاریزی توانسته است این زنگ ملال را از چهره تاریخ بزداید.»*
دکتر باستانی پاریزی در پژوهش های خود به شاخه های گوناگون تاریخ ؛ به خصوص *تاریخ اجتماعی* توجه ویژه دارد. ایشان در جایی خاطرنشان می سازد: *" تاریخ اجتماعی ممکن نیست؛ مگر این که تاریخ از برج عاج کاخ پادشاهان به خانه های گلی، چپرها و سیاه چادرهای عشایر این مملکت نقل مکان دهد."*
به نظر می رسد این مورخ برجسته در عرصه ای از تاریخ قدم می زند که خاص اوست. مثلاً در باره ریگ بیابان و نحوه ای که بشر آن را مهار می کرد، این گونه توضیح می دهد: *" همان ریگ بود که خشایارشاه ، ناپلئون و روملد فرمانده آلمانی را شکست داد و در عصر ما در طبس ریگ عاملی بود که در چشم گروه عظیم هلی کوپتر های آمریکایی سرمه مرگ کشید."*
این استاد فرزانه در مقالاتش یادآور می شود که: *«مردم ایران در جهات مختلفی از تمدن، کوشش های بی امانداشته اند... اگر آتش افروخته اند و دود برانگیخته اند، برای راهنمایی کاروان ها بوده و ... و در ادامه اختراع کاریز ( قنات ) را یک شاهکار تمدنی می داند.»*
دکتر باستانی یک ایرانی وطن پرست و با ایمان بود که تاریخ بسیار تلخ، غمبار و سرشار از تنش ایران را شیرین کرد و از دبیرستان و دانشگاه به خانه ها برد. علاوه بر آن بخش گسترده ای از ادبیات اقلیمی ایران مرهون تلاش های اوست که صورتی خوشخوان از آن را به همه اقشار جامعه هدیه داده و راوی فضیلت های بزرگ پنهان تاریخ است. به شهادت چاپ های مکرر کتاب هایش، آثار او میان مردم نفوذ بسیاری داشت؛ زیرا در شیوه خود، فضایل و شخصیت های کاملا معمولی را برجسته می سازد؛ چهره هایی که در لابلای خطوط روایت تاریخ مغفول مانده یا در فراموشی غوطه ورند.
*کتاب" از پاریز تا پاریس" او یکی از ماندگارترین آثار تاریخ ادبیات فارسی در قالب سفرنامه نویسی است که از نثر روان و نکته های نغز و پر مغز برخوردار است و با چاشنی طنز و ادب، درس های تلخ هم به خورد مخاطب می دهد.*
این مطلب را با شعری که سروده ایشان است، به پایان می برم.
پاریزی اگر قصه بسیار شنفت
یک قصه بگفت زانکه صد قصه نهفت
مرگ آمد و قصه گو به آرامی خفت
هرکس که شنید گفت دیدی که چه گفت
*یادش گرامی باد*
*۱۴ مارس روز جهانی پرسیدن یا پرسش است*
“پرسیدن سبب میشود تا با گزینههای متفاوتی روبهرو شویم، به دنبال پاسخ باشیم و چیزهای جدیدی بیاموزیم.
پرسیدن، دنیاهای تازهای را به ما نشان میدهد.
ایدهٔ روز جهانی سوال/پرسش برای اینست که هرچه افراد بیشتر سوال بپرسند، احتمال اینکه به ذهنهای بزرگی تبدیل شوند، بیشتر است.
پرسشها یکی از ضروریترین راههایی هستند که انسانها قادر به یادگیری و برقراری ارتباط با یکدیگر هستند”.
* شما که غریبه نیستین، اغلب ما ایرانیها ادّعا خیلی داریم که ما فرزندان فلانی هستیم و از قوم بیساری ولی در عمل، حتا از ابتداییترین روابط انسانی برخوردار نیستیم از جمله سؤال کردن و گفت و شنید.
قرنهاست یاد نگرفتهایم باهم حرف بزنیم، چون همواره یکی در بالا دستورات را صادر میکرده و ما در پایین، برای زنده ماندن، مجبور به اطاعت بودهایم.
حالا خوشبختانه داریم یواشیواش میآموزیم که باید یاد بگیریم باهم گفتگو کنیم (در شرایط برابر، باهم حرف بزنیم)، چون برای درسگرفتن و درسدادن به دنیا آمدهایم، نه برای تکرار اشتباهات گذشتگان.
ضمناً داریم یاد میگیریم که حقِ سؤال و انتخاب داریم.
تقی عطایی
*یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ*
*یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ*
*یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ*
*حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ*
_ای دگرگون کننده ی قلب ها و چشم ها_
_ای گرداننده و تنظیم کننده ی روزها و شب ها_
_ای تغییر دهنده ی حال انسان و طبیعت_
_حال ما را به بهترین حال دگرگون فرما_
*بهار طبیعت* و *بهار قرآن* همزمان به روی ما آغوش گشوده اند؛ *دو بهاری که سرشار از اُنس با قادر متعال، عبرت و معنویت است.*
در *بهار طبیعت* با شکسته شدن انجماد زمستانی، شور و اشتیاقی وصف ناپذیر برانگیخته می شود تا مردم در گذشته نمانند و برای آینده ای بهتر و زیبا تر تلاش کنند و در *بهار قرآن* فرصتی برای بازنگری، تامل و نیایش فراهم می گردد تا مسلمانان وجود خود را در *زمزم باصفای ماه مبارک رمضان* پاک و مطهر سازند.
* ارمغان تلاقی این دو بهار، امید و حرکت، خودسازی و بندگی خالصانه است که باید قدر و منزلت آن را دانست و خداوند را شاکر و سپاسگزار بود؛ زیرا آمیخته شدن ارتباطات انسانی در نوروز با مناسک و مناسبت های ماه مبارک رمضان؛ به ویژه شب های مبارک قدر که قرائت قرآن مجید، تدٌبر در آیات الهی و شب زنده داری در رأس آن هاست، معنویت مضاعفی را ایجاد می کند، به گونه ای که می توان به نشست و برخاست ها و همدلی ها میان اقوام و آشنایان رنگی الهی بخشید.*
* با عرض تسلیت ایام شهادت مولای متقیان حضرت علی ابن ابیطالب (ع) و تبریک فرارسیدن نوروز فرخنده، توفیق روزافزون شما را در سال جدید از خداوند متعال مسئلت می نمایم.*
*ابراهیم جعفری*