️ تاملی بر #جعبه_جادو و خاطره ای از ورود تلویزیون به #گلپایگان
۶۳ سال پیش زنده یاد منوچهر نوذری به عنوان # نخستینمجریتلویزیون در ایران بر صفحه این جعبه جادویی ظاهر شد و خطاب به بینندگان شگفت زده ایرانی اعلام کرد: تصویر من را در جعبه ای می بینید که اسمش تلویزیون است! و بدین سان این رسانه در ایران به مخاطبان معرفی شد.
# یونسکو ( شاخه علمی، آموزشی و فرهنگی ملل متحد ) با هدف ترغیب کشورها به تبادل برنامه های تلویزیونی که صلح و توسعه همه جانبه را در سراسر جهان گسترش می دهند ، ۲۱ نوامبر هر سال ( ۳۰ آبان ) را # روز جهانی تلویزیون تعیین کرده است.
فکر راهاندازی تلویزیون در ایران به سال ۱۳۳۵ برمیگردد. جوانی به نام آقای کازرونی ، اهل اصفهان که از یک خانواده ثروتمند بود و در خارج کشور کارگردانی سینما خوانده بود، به این فکر افتاد که در ایران تلویزیون تاسیس کند. برای این منظور با شرکتهای خارجی که فرستندههای تلویزیونی تولید میکردند، وارد مذاکره شد؛ اما تلاش او به نتیجه نرسید تا این که حبیب الله ثابت پاسال بازرگان مشهور، زودتر از بقیه همت کرد و تاسیس تلویزیون در ایران را به نام خود ثبت نمود. سرانجام در ساعت ۵ بعدازظهر روز جمعه ۱۱ مهر سال ۱۳۳۷ اولین برنامه تلویزیونی در ایران پخش شد.
تلویزیون در آغاز کالایی لوکس به شمار میآمد و بسیاری از خانوادهها امکان بهرهگیری از آن را نداشتند؛ اما آرام آرام جایگاهی ثابت را در خانههای ایرانیان به خود اختصاص داد.
« امیرارسلان نامدار » از نخستین سریالهای ایرانی بود که از تلویزیون پخش شد و هواداران زیادی داشت. تلویزیون توانست در برخی مکانها به ابزاری مهم برای سرگرمی بَدل شود و به طور مشخص در اغلب قهوه خانه ها جایگزین سرگرمیهای دیگر مانند نقالی، پردهخوانی و حتی رادیو گردید.
یکی از مهمترین برنامههای تلویزیون پخش مستقیم سفر سرنشینان آپولو ١١ به کره ماه در سال ١٣٤٨ خورشیدی بود. پخش این برنامه رویدادی شگفتانگیز و روُیایی به شمار میآمد. بیشتر مردم در تهران و دیگر شهرها در منزل بستگان و دوستانشان که تلویزیون داشتند، گرد هم آمده بودند تا سفر نخستینِ انسان را به کره ماه ببینند. اوج هیجان برنامه زمانی بود که نیل آرمسترانگ در سطح ماه راه پیمود .
مسابقههای مشتزنی محمد علی کلی از دیگر برنامههایی بود که جذابیتی فراوان برای ایرانیان داشت.
این مسابقهها هوادارانی بسیار در ایران داشت و شکست « کلی » ناراحتی زیادی در بینندگان ایرانی پدید میآورد. عکسهایی از ازدحام مردم در قهوهخانهها برای تماشای مبارزههای محمدعلی، در بایگانیها بر جای مانده که نمونه ای از آن را بالای متن در کنار تصویر مرحوم نوذری با مضمون: فردا صبح مسابقه مشت زنی محمد علی کلی با فریزر در تلویزیون این قهوه خانه
در صورت برنده شدن محمد علی چای و قلیان مجانی است، مشاهده می نمایید
پخش بازی های جام جهانی فوتبال ( ۱۹۷۰ آلمان ) در سال ۱۳۴۹ برای اولین بار از تلویزیون ایران نیز خاطره انگیز است.
قبل از ظهور شبکه های اجتماعی ، تلویزیون در سپهر ارتباطی جهان بازیگر اصلی بود؛ به گونه ای که ژان کازنو اندیشمند فرانسوی کتابی با عنوان قدرت تلویزیون تالیف نمود و زنده یاد دکتر علی اسدی آن را به فارسی ترجمه کرد؛ اما امروز مخاطبان منفعل جای خود را به مخاطبان فعال دادهاند و ارتباطات یک سویه در برابر ارتباطات تعاملی و چندسویه رنگ باخته است.
بدیهی است در این عرصه رقابت اگر تلویزیون بخواهد در منطومه ارتباطات اجتماعی همچنان دارای درخشندگی باشد، باید در قاب تصویرهایش همه افرادی که دل در گرو ایران دارند و نیز تمام مسائلی که متعلق به جامعه ایرانی است، جای داشته باشند؛ در غیر این صورت آیینهای محدب یا مقعر میشود که در آن تصاویر و واقعیتها با اندازه طبیعی آنها فاصلههای بسیار میگیرند.
در گلپایگان نیز اواخر دهه ۱۳۴۰ ابتدا پای تلویزیون به قهوه خانه ها و سپس خانه ها باز شد. در آن زمان یکی از قهوه خانه داران در خیابان اصلی شهر، با استقرار تلویزیون سیاه و سفید خود در کنار درب ورودی قهوه خانه، مردم را تا پاسی از شب محو تماشای برنامه های این جعبه جادویی؛ به ویژه سریال " مراد برقی " می کرد؛ به گونه ای که تماشاگران علاوه بر پیاده رو، بخشی از خیابان را نیز اشغال می کردند!
نوروز ۱۳۵۴ سومین خانواده ای بودیم که در محله خود تلویزیون دار شدیم. در آن سال سریال " تلخ و شیرین " شب های چهارشنبه از تلویزیون پخش می شد. به دلیل کشش و جاذبه ای که این سریال داشت، اغلب آشنایان و همسایگان در منزل ما برای تماشای آن جمع می شدند و خاطره انگیز ترین حضورها را در کنار یکدیگر پشت سر می گذاشتیم؛ اما اکنون بعد از ۴۶ سال که از آن شب های به یادماندنی می گذرد، متاسفانه اغلب آن تماشاگران به دیار حق شتافته اند و برای ما تنها یک نوستالوژی باقی مانده است.
یاد باد آن روزگاران یاد باد
.
.
به مناسبت هفته کتاب و کتاب داری
در پایان با آرزوی نهادینه شدن فرهنگ مطالعه در جای جای کشورمان، سروده زیبای # فریدونمشیری* در مورد * در مورد *_کتاب_* را تقدیم حضورتان می نمایم:
ای باغ پرسخاوت اندیشه های ناب
سوگند به برگ برگ تو اعجاز آفتاب
جان من و تو هرگز از هم جدا مباد
ای خوب جاودانه، ای دوست، ای کتاب
.
زنده یاد #حاج_سیف_الله_نوروزی نماد گذار از دنیای قدیم به جدید در #گلپایگان*
ابراهیم جعفری دهکده جهانی
ورود # *آهن* به عرصه های مختلف زندگی بشر مقدمه صنعتی شدن و فاصله گرفتن از عصر کشاورزی است؛ کما این که دوره صنعتی شدن ایران نیز از شروع فعالیت کارخانه ذوب آهن در اصفهان آغاز گردید.
با مرور تحولات زادگاه مان در بستر زمان، درمی یابیم که آثار ورود همشهریان به زندگی صنعتی از دوره ای آغاز گردید که درب ها و پنجره ها در ساختمان ها اعم از ادارات، مساجد، منازل و ... آهنی شد؛ به گونه ای که در همان مقطع درب های حیاط آهنی در میان مردم به " *درب های مهندسی* " مشهور شده بود.
یکی از پیشگامان این حرکت در گلپایگان، زنده یاد # حاج_سیف_الله_نوروزی* بود که از کودکی با عشق و علاقه در آهنگری مرحوم پدرش پهلوان محمد تقی نوروزی این حرفه را فرا گرفت و ابتکارات ویژه ای نظیر ساخت تفنگ دست ساز و تکمیل ساخت قُپان ( وسیله ای برای وزن کردن اجسام ) و ... را از خود به نمایش گذارد.
مرحوم نوروزی با این که از سوادی در حد خواندن و نوشتن برخوردار بود؛ اما با ریسک پذیری و نوآوری، سهم بسزایی را در به کارگیری # *فناوری* در عرصه های کشاورزی و صنعتی گلپایگان به خود اختصاص داد که سرآغاز آن تبدیل درب و پنجره های چوبی به آهنی بود. خوشبختانه آثار این رویکرد در مسجد جامع گلپایگان، حسینیه سید السادات، ، حسینیه قاضی زاهد، دبیرستان ها و ... به یادگار مانده است.علاوه بر آن تیرهای آهنی والیبال، چارچوب های گل فوتبال و نیز درب های آهنی آب انبارها، دامداری ها و معادن نشانه هایی دیگر از این روند توسط آن چهره خدوم می باشند.
کهن سالان به یاد می آورند که در زادگاه ما تا دهه ۴۰ خورشیدی و حتی چند سال بعد از آن، هنگام کوبیدن خرمن های گندم و ... با استفاده از وسیله دست سازی به نام " *چُوُن* " و به مدد نیروی چهارپایان با محنت زیاد بعد از حدود دوهفته دانه های گندم را از کاه جدا می ساختند؛ اما برای اولین بار در گلپایگان خرمن کوب های اشتاد و بعداً تیلر با همت و درایت امثال مرحوم نوروزی به کار افتادند و در مدت زمان کوتاهی منشا تحول در کشاورزی گلپایگان شدند.علاوه بر موارد بالا، زمانی که هنوز از لوله کشی آب در زادگاه مان خبری نبود و همه مردم با چرخ و چاه آب مورد نیاز خود را از قعر زمین بالا می کشیدند، مرحوم نوروزی با استقرار موتور پمپ ها در برخی از منزل ها یا ... امکان دستیابی سریع مردم به آب را با سختی هایی که بر خود هموار می کرد، فراهم ساخت.
_از میانه دهه ۴۰ خورشیدی به بعد، چشم انداز تازه ای را در نمای ظاهری ساختمان های گلپایگان مشاهده می کنیم. دلیل مشخص آن تولید سنگ های زیبای مرمر یا ... به وسیله کارخانه سنگبری در جاده خوانسار است که با سرمایه گذاری و همت بلند شادروان نوروزی و شرکا احداث و چرخه تولید آن را امکان پذیر ساخت_* . اقداماتی مانند اخذ امتیاز اتومبیل میتسوبیشی ژاپنی و ... در کنار پیکان و نیز پایه گذاری کارخانه های صنعتی در شهر را می توان از نشانه های دوراندیشی امثال زنده یاد نوروزی قلمداد کرد.
فراموش نکنیم که تولید محصولاتی نظیر #ماشین_لباسشوئی_گلپاش، بخاری های گازی و ... که دستاورد آن شهرت صنعت گلپایگان بود، میراث ماندگار مرحوم نوروزی و شرکای ایشان به شمار می رود.
با مرور این آثار که در خاطره ها باقی است، ناخودآگاه یاد و نام چهره ای مانند *خلیل ارجمند* که پایه گذار قدیمی ترین محصولات صنعتی # *ارج* در سال ۱۳۱۶ بود و نیز *محسن آزمایش اشتهاردیان* کارآفرین و بنیانگذار کارخانه # *آزمایش* با تولیدات متنوع لوازم خانگی، در اذهان تداعی می گردد. در سال ۱۳۱۶ محصولات ارج مانند یخچال، کولر، ماشین های لباس شویی، صندلی های دسته داری که در مدارس استفاده می گردد و ... علاوه بر ایران، در خاورمیانه نیز مورد استقبال بود و در تداوم آن از سال۱۳۳۰ محصولات آزمایش به عنوان # *_تولیدات_ملی_* فراگیر شد. شایان ذکر است است که " *_اَرج_* " متشکل از حرف های آغازین کلمات *_آهنگری، ریخته گری و جوشکاری_* می باشد که اتفاقاً مرحوم نوروزی هم از ابتدای فعالیت خود با این سه حرفه سر و کار داشته است.
در کنار این ابتکارات، حضور فعال ایشان در *امور خیریه* ؛ به ویژه در *_درمانگاه خاتم الانبیا_* ، نگین درخشان مردم دوستی و علاقه به همشهریان بود که به عنوان باقیات و صالحات در کارنامه پُربارش می درخشد.
_با این وصف می توان افراد خلاق و مبتکری مانند زنده یاد حاج سیف الله نوروزی را پُلی برای عبور از دنیای قدیم به دنیای جدید در گلپایگان و نماد تحرک اجتماعی همشهریان و گذار از عصر کشاورزی به صنعت قلمداد کرد_* .
اکنون که یک سال از درگذشت این چهره خوشفکر، روشن بین و آینده نگر سپری شده است، به روح بلندش درود می فرستیم.
*_باشد که نسل امروز این چهره ارزشمند را در کارآفرینی الگوی خود قرار داده و به خودباوری برسد_* .
بعد از حدود ۲ سال که از اپیدمی کووید ۱۹ گذشته، زمزمه بازگشایی مدارس و حضور در کلاس های درس شنیده می شود. تجربه گذشته نشان داده که اغلب دانشآموزان بعد از فارغالتحصیلی و با وجود کسب نمره های ممتاز از نظام آموزشی نمیتوانند خوشحال، مقاوم و با اراده قوی زندگی کنند. آنان وقتی با اولین مشکل مواجه می گردند، دچار استرس، عدم اعتماد به نفس و ضعف در تصمیمگیری میشوند. این موضوع نشاندهنده آن است که ما در نظام آموزشی نتوانستهایم بچهها را برای زندگی تربیت کنیم و «#هوش_هیجانی» را که دستاوردش انگیزه و امید در آنان است، بالا ببریم.
توجه و اولویت بخشی به مسأله «پرورش» نسبت به «آموزش» یکی از اهداف مهم در هزاره سوم است؛ بنابراین هدف از مدرسه رفتن برخلاف گذشته که صرفاً با دغدغههای علمی و آموزشی تعریف میشد، با اهدافی مثل «لذت بردن از زندگی»، «ارتباط برقرار کردن با دوستان»، «مهرورزی»، «رشد خلاقیت» و در یک کلام " افزایش کیفیت زندگی " مطرح می گردد.
دکتر مهرداد ناظری جامعه شناس و استاد دانشگاه در یادداشتی با عنوان " جای خالی سواد عاطفی " در روزنامه ایران اول مهرماه ۱۳۹۸ موضوع را این گونه واکاوی می کند:
پرسش اساسی این است که «من کیستم؟» و «چگونه با دنیای خود باید ارتباط برقرار کنم؟»
زندگی دارای رازها و رمزهایی است که به ندرت در کتاب های درسی به آن ها اشاره شده است؛ اگرچه در فرهنگ غنی ایرانی این نکات وجود دارد و در اندیشههای نابِ فردوسی، مولانا، سعدی، حافظ و ... میتوان مصداقهای عمیقی از مفهوم زندگی را دریافت کرد.
نکته دیگری که باید به عنوان مهارت زندگی به بچهها آموزش داد، «توجه به ثروت درون» است. مقصود از ثروت درون، ظرفیت رشد در وجود انسان ها می باشد که در نهاد هر فرد به ودیعه گذاشته شده و او تنها موجودی است که میتواند استعداد خود را بیاندازه شکوفا سازد.
بر این مبنا وظیفه مدارس در وضعیتی که فرزندان این مرز و بوم با هجمههای فرهنگی از طریق رسانه ها؛ به ویژه فضای مجازی مواجه می باشند، تقویت #خودآگاهی و برخوردار نمودن آنان از #سوادرسانهای است که متاسفانه در نظام آموزش و پرورش ایران از جایگاه مناسبی برخوردار نمی باشد.
از دیگر موارد مهم که باید در مدارس به آن توجه شود، تأکید و اولویت بخشی به « #تفکر_انتقادی» است. اگر تفکر انتقادی را آموزش دهیم، دانشآموز میتواند به این ادراک برسد که چگونه نقاط ضعف و قوت خود را تشخیص داده و با ناکامیهای درونی و هویتی خود برخورد مناسب داشته باشد.
با این وصف، زندگی زمانی هیجانانگیز و زیبا میشود که حس زندگی، روحیه مهرورزی و نگاه خلاق را در دانشآموزان تقویت کنیم.
هم اکنون بزرگترین شکاف در جهان امروز جدایی انسان از #طبیعت است. دانشآموزِ مهرورز میداند که بخشی از طبیعت بوده و بنابراین باید به آن احترام بگذارد. اگر طبیعت را نادیده بگیریم، آینده بشر با خطرهای جدی مواجه خواهد شد.
دانش آموز در عصر کنونی به جای خودمحور بودن، باید طبیعتمدار باشد. به طور کلی انسان نمیتواند خارج از منطق طبیعت حرکت کند؛ در غیر این صورت نتایج ناگواری مثل جنگ، خشونت، از بین رفتن اقلیمهای حیاتی، گرم شدن زمین، سوراخ شدن لایه اوزون و... را به همراه دارد.
باید به بچهها آموزش دهیم که زندگی « #هنرمسئولیتپذیری» است. اگر نسبت به سرنوشت خود و جامعه احساس مسئولیت نکنیم، نتیجه آن برآمدن افرادی نظیر هیتلر و استالین در تاریخ است. باید یاد بگیریم رشد واقعی، رشد آگاهی و مسئولیتپذیری نسبت به هم نوعان است.
از سوی دیگر در مدارس باید به دانش آموزان هماهنگی با تحولات جامعه آموخته شود. اساس زندگی بر تغییر و تحول بنا شده؛ به ویژه آن که در جهان کنونی با سرعت شتاب دار تغییرات روبرو می باشیم.
این روزها در تبلیغات شبکه های اجتماعی با مسأله «جستوجوی خوشبختی» نیز مواجه هستیم. دانشآموز در کلاس باید بیاموزد که «خوشبختی» به صورت مطلق، معنایی ندارد. خوشبختی یعنی اینکه فرد بتواند در هر موقعیت بهترین تصمیم را اتخاذ کند.
نکته دیگر این که بچهها باید در مدرسه یاد بگیرند چگونه با ترسهای خود مواجه شوند. ترس نقطه توقف در زندگی است و برای همگان وجود دارد؛ اما یک «انسان مهرورز، خلاق و ارزشمند» باید یاد بگیرد که چگونه بر آن ها غلبه کند.
صحنه زندگی، صحنه نبرد و مواجهه با چالش هایی است که بر انسان میتازند؛ اما اگر به «ثروت درون خود» مراجعه کنیم و درکی عمیق از آن داشته باشیم، تسلیم شرایط نخواهیم شد. شاید وقت آن رسیده که وارد اقلیم جدیدی شویم که هاتف اصفهانی آن را وعده داده است.
چشم دل باز کن که جان بینی
آنچه نادیدنی است آن بینی
گر به اقلیم عشق رو آری
همه آفاق گلستان بینی
.
.