دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

استاد مرتضی امینی آسمانی شد

_آنا لله و انا الیه راجعون_ 


 * استاد مرتضی امینی آسمانی شد* 

*استاد حاج مرتضی امینی* بعد از مقاومت و صبوری در مقابل امراض جسمانی که طی چند سال اخیر با آن ها دست به گریبان بود، دعوت حق را لبیک گفت و آشنایان و دوستان را در ماتمی سنگین فروبرد.


 این چهره فرهیخته که بهترین ایام زندگی خود را در عرصه فرهنگ و آموزش و پرورش  سپری کرد، هم به عنوان مدیر آموزشی و هم به عنوان معلم، میراث گرانبهایی از سجایای اخلاقی و انسانی را به یادگار گذاشت که در ذهن همکاران و دانش آموزان ایشان همواره باقی است.


 مردمی بودن، منش اعتدالی، انصاف، تشویق همگان به فعالیت علمی، گذشت و منطقی بودن در گفت و گو با دوستان، از ویژگی های برجسته این چهره فرهنگی بود. 

او که فارغ التحصیل رشته تاریخ از دانشگاه تهران بود و تجربه بازدید از مراکز آموزشی کشور فرانسه در دهه ۱۳۵۰ را به همراه داشت، با الهام از دستاوردهای علمی خود  سعی داشت تا کیفیت زندگی را همواره افزایش دهد؛ از این رو مطالعه کتاب و مطبوعات در برنامه ریزی اوقات فراغت ایشان؛ به ویژه در دوران بازنشستگی جایگاه ویژه ای داشت.


 اکنون که با پشتوانه ای از اعمال صالح و خدمات صادقانه به سوی معبودش شتافته، به روح بلندش درود می فرستیم و از خداوند متعال برای خانواده محترم و سایر بازماندگان ایشان سلامتی و صبر جمیل مسئلت می نماییم.


 *خانواده های حاج عباس جعفری و حاج عباسعلی زاهدی*

پرواز اندیشه از اتریش به گلپایگان به مناسبت درگذشت شاعر برجسته زادگاه مان #استاد_محمد_علی_سعیدی

 پرواز اندیشه از اتریش به گلپایگان


 به مناسبت درگذشت شاعر برجسته زادگاه مان #استاد_محمد_علی_سعیدی


علی اکبر جعفری و ابراهیم جعفری

 دهکده جهانی

@dehkade_jahan

 ایرانیان با شعر و شاعری به صورتی تاریخی گره خورده‌اند. شعر در زیست عمومی‌ و در خلوت فردی هر ایرانی حضور روشنی دارد. شاید در هیچ فرهنگی پدیده مشابهی پیدا نکنید که مردم یک کشور، سرنوشت آینده خود را با تفأل از دیوان یک شاعر پیش‌بینی کنند.

 

 خاستگاه شعر فارسی را از زمان رودکی و توسط او دانسته اند؛ در عین حال این واقعیت را خوب می دانیم که در کشور بزرگ و پهناور ایران و در میان رنگین کمان فرهنگ ها، از دیرباز شعر در میان ملل و اقوام گوناگون با باورها و دانستگی های مختلف و متنوع وجود داشته است. در میان ملتِ ما همیشه و در هر نقطه از کشور، شعر به مثابه یک پدیده دانا، زیبا، شفاف، جوان و جذاب هویت خود را بروز داده است. 


 در کنار زبان و شعر رسمیِ فارسی، نوع دیگری از ادبیات  هم در حال نفس کشیدن است و آن فرهنگ و زبان‌ محلّی است. بسیاری از شاعران بزرگ فارسی در طول تاریخ تا امروز، گریزی هم به ادبیات محلی زده‌اند و اشعاری به زبان بومی منطقه خودشان سروده‌اند. ادبیات محلی نشانه تعلق و دلبستگی اهالی شعر و ادب به زادگاه شان است و علاوه بر این، گویش و لهجه آن منطقه را هم زنده نگه می دارد. 


شاید بتوان باباطاهر عریان، شاعر قرن پنجم هجری را، تنها نماینده پا برجای ادبیات محلی نامید. دوبیتی های محلی بابا طاهر به روانی آب است و به دل می نشیند:

« غم عشقت بیابون پرورُم کِرد/ هوای بخت بی بال و پرُم کِرد/ به مو گفتی صبوری کن صبوری/ صبوری طرفه خاکی بر سرُم کِرد».


 ملک الشعرا بهار، عماد خراسانی و محمّد قهرمان، سه شاعر معاصر فارسی هستند که در کنار ادبیات رسمی، از ادبیات محلی هم غافل نبوده‌اند.   

نیما یوشیج پدر شعر نو نیز، تعلقش را به زادگاهش مازندران، از یاد نبرده است و شعرهایی هم به زبان مازنی دارد که در کتابی به نام «روجا» منتشر شد. «روجا» شامل ۴۵۴ قطعه از اشعار مازندرانی(طبری) نیما با ترجمه فارسی است. 

شهریارٍ شعرٍ فارسی هم، دیگر شاعر محلی سراست که اهالی آذربایجان او را با «حیدربابا یه سلام» شناخته‌اند. این منظومه یکی از آثار ادبی شاخص به گویش ترکی آذربایجانی است که در ۱۲۱ بند سروده شده است: 

«حیدربابا گؤیلر بوْتوْن دوماندی/ گونلریمیز بیر-بیریندن یاماندی».


 به اعتراف صاحب نظران متاسفانه روند کم رونق ژانرهای فولکلور محلی، به ویژه شعر و داستان در دهه های اخیر شتاب بیشتری گرفته که جای تامل است.

طبق اعلام سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی ملل متحد(یونسکو)، شش هزار گویش محلی در جهان رو به فراموشی است که در عصر دانایی بشر، نابودی این هویت های فرهنگی در هر سرزمین جای تاسف دارد.


 به اعتقاد صاحبنظران گسترش ارتباطات مجازی و توسعه شبکه های اجتماعی، نبود پیشینه کتابت زبان محلی، نبود شاعران برجسته و ... موجب شده تا ادبیات فولکلور بومی، پویایی چندانی در مناطق مختلف کشور نداشته باشد.

این عده شناسایی پیشینه فرهنگی هر منطقه، تدریس آموزش زبان های محلی، انتشار اخبار و کتاب به زبان بومی و اهمیت دادن به ترانه و اشعار ماندگار محلی را برای احیای این آفرینه های فولکلور ضروری می دانند.


 استاد محمد علی سعیدی از جمله فرهیختگان و شاعران سوخته دلی بود که اگرچه بخش قابل توجهی از عمر ارزشمند خود را در کشور اتریش سپری کرد؛ اما زنده نگاه داشتن فرهنگ محلی و‌ گویش اصیل گلپایگانی از دغدغه های او‌ به شمار می رفت.

  این شاعر توانا در فایلی که به صورت خلاصه کارنامه ادبی اش را معرفی می کند، خاطرنشان می سازد که با تشویق و توصیه همسرش در ایام بازنشستگی نسبت به جمع آوری و تدوین آثارش اقدام نموده است.

او در فایلی دیگر می گوید: «قبل از سرایش شعر با گویش گلپایگانی توسط بنده، تنها با یک دوبیتی شعر محلی مواجه شده بودم»؛ بنابراین استاد سعیدی را می توان پیشگام سرایش اشعار بومی و محلی گلپایگان قلمداد کرد که پس از آن شاعران دیگری مانند شادروانان استاد جواد غیاثی گلپایگانی، استاد احمد جهان بخشی و ... به این عرصه قدم نهادند.  

خوشبختانه تعداد قابل توجهی از اشعار استاد سعیدی در کتابی به نام « از زبان دل» در دسترس علاقه مندان قرار دارد و از سوی دیگر فایل های صوتی اشعار محلی او نیز در سایت آخاله ( Akhale.ir ) قابل دسترسی می باشد.


 استاد طالب گلپایگانی شاعر چیره دست زادگاه مان پیشنهاد کرده آند که اگرچه استاد سعیدی در دیار غرب به میهمانی خاک رفت؛ اما به منظور پاسداشت هنر او یادمانی از ایشان در قطعه هنرمندان گلپایگان ایجاد گردد و در کنار تمثال او رباعی زیر نگاشته شود:


صورت قبرش در اینجا، پیکرش جای دگر

روح او پرواز کرده سوی دنیای دگر

رهگذر حمدی بخوان از بهر قبر اطهرش

تا دعاگوی شما باشد به جنت مادرش


روانش شاد و نامش جاودان باد

مدیران محترم سایت مردمی آخاله آقایان محمود و توحید نیکنامی*

* تبریک روز خبرنگار* 


 _ علی اکبر جعفری، حسین جعفری و ابراهیم جعفری_ 


 _ دهکده جهانی_ 

 _@dehkade_jahan_ 


 * مدیران محترم سایت مردمی آخاله آقایان محمود و توحید نیکنامی* 


با عرض سلام و احترام


 ۱۷ مرداد ماه هر سال که مصادف با *سالگرد شهادت محمود صارمی* به دست طالبان جاهل و خشونت طلب در سال ۱۳۷۷ می باشد، فرصتی برای تکریم مقام *خبرنگاران* و در عین حال بازاندیشی در عملکرد رسانه ها را فراهم می سازد.

 تاسیس *سایت مردمی آخاله* در اوایل دهه ۱۳۸۰ قبل از راه اندازی و گسترش شبکه های اجتماعی، خلاقیت و ابتکاری بود که با گذشت زمان منشاء خدمات ارزشمند فرهنگی به همشهریان داخل و خارج از کشور گردید. به عبارت دیگر این سامانه اینترنتی *تریبونی برای انعکاس صدای مردم و سرآغازی در جهت ارتباط دو سویه و تعاملی شهروندان گلپایگانی گردید.* 


 اگر آشکار شدن  *تنوع فرهنگی*  کشورها و مطرح گردیدن  *خرده فرهنگ ها*  را از ویژگی های بارز *عصر اطلاعات و ارتباطات* بدانیم، *بدون تردید سایت آخاله در اشکال مختلفی مانند بازتاب دادن اشعار محلی، ضرب المثل ها، آداب و رسوم، مشاهیر و سمبل های دانش بومی نظیر قنات ها و کبوترخانه ها، دیدگاه فرهیختگان مناطق شهری و روستایی و ... اولین و مهم ترین گام را برداشته است.* 


 هر چند *گردش اطلاعات* در شبکه های اجتماعی به مراتب بیشتر از سامانه های اینترنتی است؛ *اما ظرفیت سایت آخاله و ... در جهت اعتمادزایی، صحت اخبار و گزارش ها، ماندگاری آثار، تالیفات کاربران و ... تضمینی برای حفاظت از ذخایر معنایی و فرهنگی مردم گلپایگان به شمار می رود. در حقیقت مندرجات سایت آخاله به منزله آرشیوی مطمئن از تراوشات فکری و اندیشه نسل حاضر برای آیندگان محسوب می گردد.* 


 *  علاوه بر موارد بالا، سایت آخاله پاتوقی برای فرهیختگانی است که می خواهند برای نسل های فعلی و بعدی باقیات و صالحات فرهنگی و اندیشورزانه داشته باشند. پس قدر این نعمت و خدمت فرهنگی را بدانیم و خدای بزرگ را شاکر و سپاسگزار باشیم.* 


 با عرض تبریک فرا رسیدن روز خبرنگار، از خداوند متعال توفیق روزافزون شما پدر و پسر فرهیخته را که با راه اندازی به هنگام سایت آخاله، میراث گرانقدری از خود بر جای گذاشتید، مسئلت می نماییم.

انعکاس صدای مشروطه خواهان در تئاتر و مطبوعات

* انعکاس صدای مشروطه خواهان در تئاتر و مطبوعات* 


 _* به مناسبت ۱۴ مرداد؛ سالگرد انقلاب مشروطیت*_ 


 _ ابراهیم جعفری_ 

 _ دهکده جهانی_ 

 _@dehkade_jahan_ 

  


 با آغاز نخستین زمزمه های *مشروطه خواهی* و ضرورت جانشینی *حکومت پارلمانی* به جای حکومت استبدادی و پایان گرفتن دوره استبداد صغیر و حاکمیت مشروطه خواهان در ایران، *هنر تئاتر* آن چنان مورد توجه تجدد طلبان قرار گرفت که بعد از *روزنامه نویسی* ، می توان آن را مشغلۀ دوم روشنفکران مشروطه خواه دانست؛ تا آنجا که روزنامه ای مستقل به نام *تئاتر* انتشار یافت و در مجلس شورای ملی طرح تأسیس *تماشاخانه* مورد بحث قرار گرفت.


 *تئاتر* و *مطبوعات* در ایران تقریباً هم دوره اند و هر دو در پیوند با آرمان *تجدد خواهی* پا گرفتند و فراگیر شدند.

در دوره مشروطیت هیچ قالب و فضایی جز این دو رسانه برای عرضه و معرفی ایده های تجدد وجود نداشت. در عین حال از مصداق های آن نیز به شمار می رفتند.


 * به دلیل بی سوادی اکثریت جامعه و لزوم عینیت بخشی به مطالب چاپ شده، این دو رسانه در داد و ستد بودند. در روزنامه برای تئاتر و در تئاتر برای روزنامه تبلیغ می شد و جالب این که اغلب آدم های تأثیرگذار آن دوره در هر دو زمینه فعال بودند.* 

طباطبایی نایینی روزنامه ای به نام « *طیاطر* » انتشار می داد و در آن نمایشنامه چاپ می کرد و *مویدالممالک‌ فکریٍ ارشادٍ روزنامه نگار* نیز در بالا خانه مطبعه اش تئاتر اجرا می کرد.

 *اولین نمایشنامه اش «سرگذشت یک روزنامه نگار» ، سند مهمی از تعامل هنر تئاتر و روزنامه نگاری در تاریخ ایران است. وسط این نمایشنامه که مویدالممالک‌، هم اجرا می کرد و هم در روزنامه اش به چاپ می رساند، شخصیت نمایش می ایستد و کل یک مقاله سیاسی و انگیزشی روزنامه را روی صحنه برای تماشاگران می خواند.* 


 به گواهی اسناد آن دوره، تئاتر و مطبوعات نسبت به وقایع سیاسی و اجتماعی روز، نقد صریح و واکنش زنده داشتند و به *صدای انقلاب مشروطه* تبدیل شدند.

مشروطه خواهان ندای تجدد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی را با موسیقی و شعر و ... در می آمیختند و از همه ظرفیت ها برای پیشبرد مقاصدشان بهره می گرفتند.


 اکنون جا دارد با کارنامه یکی از  مهم ترین کنشگران این عرصه یعنی *مویدالممالک‌ فکری ارشاد* آشنا شویم.

مرتضی قلی فکری (مویدالممالک) *یگانه نمایشنامه نویس سیاسی ادبیات نمایشی ایران* است که تمامی اثارش در ارتباط با وقایع اجتماعی و سیاسی دوران مشروطیت نوشته شده است. 

 *نمایشنامه نویسی که بی باکانه فساد دستگاه حاکم را ترسیم می کرد.* 


 * او در دارالفنون حقوق و زبان فرانسه آموخت و سپس والی مازندارن، عراق عجم ( اراک) و گلپایگان شد. با وجود جایگاه خوبی که در کشور داشت، وقتی فرمان مشروطیت صادر شد، کار دولتی را رها کرد و به سمت روزنامه نگاری رفت.* 


 ابتدا روزنامه *صبح صادق* را منتشر کرد. روزنامه ای که مندرجات آن پس از سرمقاله، یک یا دو نوشته و اخبار داخلی، مذاکرات مجلس شورای ملی و اخبار خارجی را پوشش می داد و *به دو دلیل از اهمیت ویژه ای برخوردار بود: یکی آن‌ که همه روزه صبح‌ها منتشر می‌شد و دیگر آن‌ که گزارش اخبار مجلس طی سال‌های جنجالی مشروطیت را انعکاس می داد.* 

این روزنامه تا روزی که قوای استبداد مجلس را به توپ بستند، فعال بود. پس از آن، مؤیدالممالک به خارج از کشور گریخت و یک سال در قفقاز، شام و عثمانی ماند.

با پایان استبداد صغیر، به تهران بازگشت و روزنامه ای به نام *پلیس ایران* را انتشار داد که پس از چند ماه فعالیت بسته شد. 

 او در سال ۱۲۹۱ روزنامه دیگری به نام *ارشاد* را راه اندازی کرد. روزنامه ای که مورد اعتماد عمومی قرار گرفت؛ به حدی که نام روزنامه به انتهای نام خانوادگی اش اضافه شد و از آن پس او را مؤیدالممالک فکری ارشاد نامیدند.


 موئدالممالک در کنار روزنامه که آن را از مظاهر اساسی تمدن جدید می شمرد، به تئاتر نیز علاقه داشت؛ به حدی که در کنار روزنامه نگاری، *گروه نمایش عالی ارشاد* را راه انداخت و *سال های واپسین ِعمر خود را میان تئاتر و روزنامه تقسیم کرد.* 


  *لنین* زمانی درباره *انقلاب اکتبر* گفته بود ما به سه چیز احتیاج داریم: *روزنامه* ، *خط آهن* و *سینما* . این حرفی است که مشروطه‌خواهان قبل از لنین نیز گفته بودند. آن‌ها می‌گفتند ما به *روزنامه* ، *ارتباطات* و *تئاتر* احتیاج داریم و معتقد بودند *آنچه کتاب‌ها از نشان دادنش عاجزند، صحنه‌ها توان به تصویر کشیدنش را دارند.* طبیعی است که تئاتر در این رابطه سهم مهمی داشت. پیش قراولان تغییر فهمیده بودند که اگر این هنر در ایران رشد کند بسیاری از مسائل تحت‌الشعاع آن تغییر می‌کند؛ زیرا به قول *ارسطو تئاتر داستانی است که دیده و شنیده می‌شود.»* 

 *با این وصف در عصر مشروطیت با سست شدن ساختار استبداد سیاسی و فرهنگی، زبان نیز رو به دموکراتیک شدن نهاد و تئاتر و مطبوعات به عنوان ابزارهایی کارآمد برای ایجاد دیالوگ و گسترش دموکراسی در جامعۀ ایرانی مطرح گردیدند.*پایان

کار ستودنی رشیده طلیب نماینده فلسطینی الاصل کنگره آمریکا*

* کار ستودنی رشیده طلیب نماینده فلسطینی الاصل کنگره آمریکا* 


 _* شعار «جنایتکار جنگی» جلوی چشمان نتانیاهو در کنگره آمریکا*_ 

 _ علی ورامینی دبیر گروه فرهنگی روزنامه هم میهن_ 


 *رشیده طلیب نماینده فلسطینی الاصل و قانونگذار دموکرات* هنگام سخنرانی نتانیاهو در کنگره آمریکا، تابلویی که روی آن « *جنایتکار جنگی* » نوشته شده بود را، بالا گرفت.

 در حالی که بیش از ۸۰ نماینده دموکرات سخنرانی نتانیاهو را تحریم کردند، رشیده طلیب با حضور در  کنگره به سخنان «جنایتکار جنگی» اعتراض کرد.

 *این نماینده مسلمان که با یک چفیه به دور گردن و همچنین سنجاق پرچم فلسطین نشسته بود، با یک مهمان دعوت شده به نام هانی المدحون فلسطینی همراه بود که بیش از ۱۵۰ نفر از اعضای خانواده بزرگ خود را از زمان آغاز جنگ غزه از دست داده است.* 


 هنگامی که نتانیاهو در کنگره حضور داشت و نمایندگان به پاس این حضور کف می‌زدند و هورا می‌کشیدند، رفح و خان یونس زیر بمباران بود.

  نمایندگان کنگره برای نزدیک به ۴۰ هزار نفری که نتانیاهو در غزه کشته است و عمده این کشته‌شدگان زن و کودک بودند، دست می‌زدند!!! آنان مردی را تشویق می‌کردند که *دادگاه لاهه* یعنی دادگاه مورد وثوق خودشان، او را به جنایت جنگی متهم کرده است. آیا از همه این ها بی‌خبر بودند؟ حتماً که نه. دست و هورای آنها اتفاقاً برای همین است که بگویند ما با علم به همه این ها، در این جنایت همراه تو هستیم و تا انتها هم از تو حمایت خواهیم کرد.

 *نچه در کنگره آمریکا اتفاق افتاد، یک بی‌اعتنایی بزرگ به اخلاق و حقوق بشر در دنیای جدید بود؛ انگار مجلس بزمی که برای ذبح کردن تمام ارزش‌های بشری برپا شده بود.* 


 در این میان یکی در بین صدها تن، یک تنه، مصم و استوار، با خشم و غضب با پلاکاردی در دست و شعارهایی خلاف همه آن چند صد نفر دیگر، همچون خاری در چشم میهمان نامحترم بود. 

 *«رشیده طلیب» نماینده فلسطینی‌تبار کنگره آمریکا قلندری بود که یک‌تنه در آن بزم نامبارک به دل سیاهی زده بود. نه حتی مثل «برنی سندرز» که اعتراضش را با نبودنش نشان داده بود، بلکه با بودنش می‌خواست که پرتاب نوری شود در دل آن سیاهی مطلق. که شد. طلیب ترجیح داده بود باشد و نماینده همه آنهایی شود که در این چند ماه توسط میهمان آدم‌کش از زندگی ساقط شده بودند.* 


 * از بُعد سیاسی و اجتماعی کار رشیده طلیب، کارستان بود.* 

گر او هم چون سندرز و دیگرانی که نیامدند، اعتراض خود را با فقدانش نشان داده بود، هرگز چنین تاثیری نمی‌گذاشت.


  سوای این ها کار طلیب در حوزه فردی هم کاری سترگ بود.

 *این سنت همه آزادگان تاریخ است که نه به تعداد مخالفان‌شان فکر می‌کنند، نه به قدرت‌شان و نه به آینده‌ای که از پس حقیقت‌جویی برایشان رقم خواهد خورد. آنان به حکم وظیفه در لحظه، آن کاری را می‌کنند که باید. فقط یک خودِ پخته‌شده می‌تواند در آن هیاهو و میان صدها تن دیگر که مشغول مصلحت‌اندیشی صرف هستند، چنین کند.* 


 انگار رشیده طلیب رند عالم‌سوز آن محفل بود. رندی که فکر نمی‌کند ممکن است زندگی سیاسی‌اش بعد از این به کلی ساقط شود؛ رندی که حتی می‌توانست آن روز نیاید و اصلاً خود را درگیر چنین وضعیتی نکند؛ اما آمد و نشان داد که زهره شیر دارد. 


 بودن یک زن رنگین‌پوست خاورمیانه‌‌ای در کنگره خودش به تنهایی به معنی مواجهه با یک هیمنه سهمگین از مخالفت و مقاومت است. 

دفاع طلیب از مظلوم برایش بی‌هزینه هم نبوده است، همین چند وقت پیش مجلس نمایندگان قطعنامه‌ای برای وادار به سکوت کردن او تصویب کرد.

 *مصلحت را فدای حقیقت کردن کار کوچکی نیست. متاسفانه آن همه سازوکار، نهاد و تلاش‌های چند صدساله برای کرامت حقوق انسانی در کنگره آمریکا به پای نتانیاهو ذبح شد.* 

 *اگرچه آن سازوکار هم حریف این همه پلیدی نشد، اما دل خوش کنیم به همین لحظات انسانی‌ای که نام‌هایی چون طلیب رقم می‌زنند و آدمی را به آدمیت دلخوش می‌کنند.* 


                                                     _ابراهیم جعفری_

همبستگی و صلح جهانی در پرتو بازی های المپیک* _* به مناسبت برگزاری سی و سومین دوره بازی های المپیک در پاریس*_

* همبستگی و صلح جهانی در پرتو بازی های المپیک* 


 _* به مناسبت برگزاری سی و سومین دوره بازی های المپیک در پاریس*_ 


 _ ابراهیم جعفری_ 

 _ دهکده جهانی_ 

 _@dehkade_jahan_ 

 سی‌وسومین دوره رقابت‌های المپیک تابستانی از ۵ تا ۲۱ مرداد ۱۴۰۳ با شعار *«بازی هایی برای همه»* در شهر پاریس در حال برگزاری است. در این رقابت‌ها ۲۰۶ کشور جهان شرکت کرده اند و ۱۰۷۱۴ ورزشکار حضور دارند. این ورزشکاران در ۳۲ رشته‌ با هم رقابت می‌کنند که در مجموع ۳۲۹ مدال طلا به برندگان رشته‌های مختلف اهداء می‌شود. کاروان ایران نیز متشکل از ۴۰ ورزشکار از ۱۳ رشته راهی این دوره از بازی‌ ها شده است.

نکته‌ جالب در میان شرکت‌کنندگان، حضور کشور *نائورو* در این رقابت‌هاست. نائورو جزیره‌ای کوچک در اقیانوس آرام و شمال‌شرقی استرالیاست که با ۱۲ هزار نفر جمعیت *لقب کوچک‌ترین کشور حاضر در المپیک را به خود اختصاص داده است.* 

 صرف نظر از ریشه‌های تاریخی-باستانی بازی‌های المپیک، احیای این بازی‌ها که با تلاش‌های دانشمند انسان‌دوست فرانسوی، *پیر_دو_کوبرتن* در سال ۱۸۹۶ به ثمر نشست و منشوری که برای آن تدوین شد، این جشنواره جهانی ورزشی را در زمره یکی از *میراث های معنوی ارزشمند جهان* قرار داده است.

آرمان بنیان‌گذاران المپیک نوین، بسط و گسترش صلح، دوستی، احترام و تفاهم بین ملت‌ها است. در واقع المپیک جشنواره ورزشی ملت‌هاست نه دولت‌ها؛ از این رو طبق قوانین المپیک، مردم کشورهایی که استقلال آن ها در سازمان ملل به رسمیت شناخته نشده و یک کشور مستقل به شمار نمی روند نیز، می‌توانند به صورت مستقل در این رقابت‌ها شرکت کنند. 


 به اعتقاد *کوبرتن* المپیک باید از اختلافات سیاسی، مذهبی و نژادی مبرا باشد تا به تمام انسان‌ها تعلق گیرد و بتواند جایگاه ظهور روح جوانمردی و تجلی‌گاه اتحاد و دوستی بین ملل  باشد.

 در راستای همین نگاه  کمیته‌های ملی المپیک کشورها  لازم است شرایط را برای حضور همه ورزشکاران مستعد در این بازی‌ها فراهم کنند. *هدف این است که این جشنواره بزرگ، ورزشی، مردمی و انسانی بماند.* 


 * مهم‌ترین مسئله در بازی‌های المپیک طبق منشور آن، قبل از برنده شدن، حضور در این میدان است.* آن طور که در تاریخچه المپیک آمده است، در آغاز فقط ورزشکاران غیرحرفه‌ای می‌توانستند در این بازی‌ها شرکت کنند؛ اما بعدها با اصلاح آیین‌نامه، اجازه داده شد که ورزشکاران حرفه‌ای نیز در این مسابقات شرکت کنند. 

 *در فلسفه بازی‌های المپیک، حاضر شدن، تلاش کردن، خوب جنگیدن و رعایت اخلاق و اصول جوانمردی، مهم‌تر از قهرمانی است.* شعار المپیک عبارت است از *«سریع‌تر، بالاتر و قوی‌تر».* 

کمیته بین‌المللی المپیک، با توجه به اهمیت *«همبستگی»* بین ملت­ ها، شعار *«باهم»* را نیز به شعارهای بازی‌های المپیک اضافه کرد؛ یعنی شعار بازی­های المپیک به *«سریع‌تر، بالاتر، قوی‌تر و باهم»* تبدیل شد.

 *لازم به یادآوری است که نماد المپیک بیانگر اهمیت و ضرورت همبستگی میان ملت‌هاست؛ پرچمی شامل پنج حلقۀ به هم پیوسته به معنای همبستگی و درهم تنیدگی پنج قاره که باید در این بازی‌ها جلوه‌گر شود.* 


 نماد المپیک حلقه‌های پنج‌گانه ای است که در اتحادی ناگسستنی با هم قرار دارند و نشانه ای از پنج قاره‌ی بزرگ جهان به شمار می‌آیند که هر چهار سال ورزشکاران‌شان فارغ از جنگ و درگیری و مشکلات دیگر با هم رقابت می‌کنند.

این حلقه‌ها به این صورت کنار هم قرار گرفته‌اند که سه حلقه در بالا و دو حلقه در پایین با هم ترکیبی پنج تایی را ساخته‌اند. همچنین تا جایی که ممکن است تلاش شده رنگ‌های به کار رفته در حلقه‌ها هم با مفاهیم قاره‌ها در ارتباط باشد. *برای نمونه حلقه‌ی زرد نماد آسیا است و سبز نمادی از قاره‌ی سبز که همان اروپاست.* 

به صورت کلی نخستین حلقه از سمت راست که *حلقه‌ قرمز* است یادآور *سرخ‌پوستان آمریکا* و نمادی از این قاره است. دومین حلقه از سمت راست *حلقه‌ سیاه و نماد قاره‌ بزرگ آفریقاست.* سومین حلقه از سمت راست هم که به *رنگ آبی است نمادی از قاره‌ اقیانوسیه است که در آب محصور شده است.* دو حلقه‌ پایینی *یکی سبز به سرسبزی قاره‌ اروپا و دیگری به زردی بخش بزرگی از زرد پوستان جهان و نماد قاره‌ی آسیا است.* 

 *این پنج حلقه به هم پیوسته هستند و نمادی از روح همبستگی جهانی را در خلال بازی‌های المپیک به نمایش می‌گذارند.* گاهی ممکن است در جریان برگزاری یک المپیک دو یا چند کشور با هم در جنگ باشند؛ اما ورزشکاران آن‌ها در میدان جهانی المپیک دوش به دوش هم مشغول رقابتی عادلانه و دوستانه باشند و به این ترتیب پیام صلح و دوستی را به سراسر دنیا مخابره کنند.

 * المپیک میراثی ارزشمند و نتیجه اندیشه هایی ارجمند است. جامعه امروز جهانی به چنین مراسمی بسیار نیازمند است. باشد که چنین میراث‌های ارزشمندی که پیام‌آور صلح و سلامتی و نشاط و همبستگی هستند، بیش‌ازپیش توسط همه جهانیان پاس داشته و ارج گذاشته شود.* 

 * از خداوند متعال توفیق ورزشکاران میهن مان را در آوردگاه انسانی المپیک پاریس خواستاریم.*