دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

حکایت همچنان باقی است

حکایت همچنان باقی است* 

  دکتر هادی خانیکی

 روزنامه اعتماد شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۰


 هفته نامه « *ترقی* » از نشریات دهه ۲۰ خورشیدی در صفحه نخست، شماره ۲۰۲ خود به تاریخ ۴ آذرماه ۱۳۲۵، سرمقاله و خبری دارد که در شمار گزارش ها و خبرهای بی زمان تاریخ اجتماعی و سیاسی ماست. خواندنی تر از سرمقاله این هفته نامه با عنوان " بلای اجاره خانه/ دولت ابداً در فکر نیست، خبر کوتاهی است که سیاست مصوب دولت وقت را برای کنترل نحوه استفاده عموم از رسانه مسلط زمان، یعنی رادیو اعلام می کند. در خبری با عنوان « *برای نصب آنتن و استفاده از رادیو باید جواز گرفت* » چنین آمده است: «چون طبق مقررات ماده ۴تصویب نامه شماره ۳۸۱۷هیات وزیران برای نصب آنتن و استفاده از هر قسم دستگاه های گیرنده رادیو، باید قبلاً اجازه شهربانی کل را تحصیل کرده و پس از آن اجازه ای نیز از وزارت پست و تلگراف و تلفن، برای شرایط فنی در دست داشت. علی هذا، اشخاصی که قصد دارند از رادیوی گیرنده (در موسسات، منزل، اماکن عمومی، باشگاه ها، اتومبیل) استفاده کنند، باید بدواً به شهربانی مراجعه و پس از انجام تشریفات مقرره، پروانه نصب اخذ کنند. برای انجام این منظور از این تاریخ لغایت، مدت یک ماه در تهران به شهربانی کل کشور (اداره کارآگاهی) و در شهرستان ها باید اشخاص به شهربانی محل مراجعه کنند.» 


در جدال مستمر سیاستگذاری های تمرکزگرایانه و سیاست گریزی های فناورانه ارتباطی، اثری از توفیق این قبیل قوانین و مقررات سرسختانه که برای محکم کاری، کسب مجوز را منوط به مراجعه به ۲ مرکز می کنند در سال ها و دهه های بعد باقی نمی ماند. آنچه بر سر رسانه های دیگر از ویدیو و ماهواره و شبکه های مجازی هم گذشته، کمتر از سرنوشت رادیو نبود، تاریخ اجتماعی و سیاسی ویدیو، آنتن ماهواره، آنتن رادیو و محدودیت ها و فیلترگذاری های پلتفرم های شبکه ای، تفاوت معناداری ندارد. اینکه چرا چنین است و چرا چنین می شود؟ مساله مهمی است. شاید پاسخ ساده به آن هم به درک ساده و هراس آمیز فناوری ها و رسانه های جدید برگردد. اما فراتر از آن نیز می توان و باید به مسائلی از این دست اندیشید. 


 وقتی جهان و جامعه پا در پارادایمی دیگر می گذارند، اجزا و مولفه های مختلف آن جهان و جامعه در قالب ها و اندازه های پیشین قبل رویت و فهم نیستند؛ *«عالمی از نو بباید ساخت و از نو آدمی* »

پارادایم یعنی انگاره، چارچوب و مدل ذهنی برای شناخت واقعیت های جدید پیش رو است* .


 تحولات فزاینده اجتماعی و سیاسی و جهان دستخوش تغییر را نمی توان در چارچوب انگاره ها و پیش فرض هایی شناخت که متعلق به آن تغییرات نیستند. عصر اطلاعات و ارتباطات، ظهور جامعه شبکه ای و اکنون، شکل گیری « *جامعه پلتفرمی* » هندسه معرفتی جدیدی می طلبد که مفاهیم متعارف در حوزه فرهنگ، سیاست، جامعه و اقتصاد را دگرگون کرده و می کند و این چرخش پارادایمی، تحولی نو و متفاوت است که می تواند فرصت آفرین نیز باشد. *اگر دیروز گمان می شد که حکومت ها می توانند با تسلط بر رسانه های بزرگ، کنترل افکار عمومی را به دست گیرند، تحول فناورانه ارتباطی به تدریج میدان را به شبکه ها و رسانه هایی که می توانستند به رغم کوچکی، دست به رقابت های وسیع جدی با نهادهای کلاسیک قدرت و ثروت و منزلت بزنند، واگذار کرد* . 


 پلتفرم ها، همه زندگی ما را در بر گرفته اند. این زندگی را محدود به سیاست نکنیم. سیاست زندگی، دراز دامن تر از زندگی سیاسی است. اکنون پلتفرم ها به عنوان ابزارها و عاملان موثر برای تنظیم مجدد مناسبات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بازیگران سنتی این عرصه ها را به چالش کشیده اند. حکومت ها، دستگاه های قانونگذار و سیاستگذار، نهادهای امنیتی، کنشگران مدنی و حتی شهروندان و کاربران متعارف پلتفرم ها در شمار همین نقش آفرینان قدیمی هستند که باید با فهم دقیقی از این دنیای جدید، فرصت ها را نسوزانند و همچنان در حکایت و روایت قدیم رسانه ها و سیاست باقی نمانند. در خبرها آمده بود که طرح موسوم به «صیانت از کاربران در فضای مجازی» پس از واکنش های مختلف مدنی، حرفه ای و علمی در همان پارادایم پیشین سیاستگذاری با تغییر نام همین هفته برای تصویب به کمیسیون اصل ۸۵ مجلس شورای اسلامی می رود. آیا نام جدید «حمایت از کاربران و ارایه دهندگان خدمات پایه کاربردی در فضای مجازی» داروی دردهای فراوان جامعه ای است که می خواهد و می تواند دامنه ها و دایره های اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و سیاست خویش را در پرتو فرصت های برآمده در جامعه پلتفرمی، نوسازی و بهسازی کند؟ *نتایج و آثار تهدیدانگاری های پیشین را در باب تحولات ارتباطی بازخوانی کنیم* . 


                                                 ابراهیم جعفری

یادکردی از مجاهد شهید حسینجان زینلی


 *وَالسّابِقوُنَ السّابِقوُن، اُولئکَ المُقَرَّبوُن* 

                  " آیات ۱۰ و ۱۱ سوره واقعه

دکتر ابراهیم جعفری

 *۸ تن* از *۳۷۳ شهید والامقام*  گلپایگان، قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران به سوی معبودشان شتافته اند که در میان آنان نام *مجاهد شهید حسینجان زینلی* خودنمایی می کند.


همشهریانی که در راه پیمایی های روزهای منتهی به ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ حضور داشتند، به یاد می آورند که اعلام خبر شهادت این مجاهد خستگی ناپدیر در جریان تظاهرات، موج تازه ای از  مبارزات مردمی را به همراه داشت؛ به گونه ای که فردای آن روز جمعیت بزرگی از مردم در مسجد مرحوم حاجی اجتماع کردند و با سر دادن شعارهای انقلابی به سوی *رباط پیرعلی* زادگاه شهید زینلی حرکت کردند. در عصر آن روز آفتابی انبوه مردم مقابل مسجد رباط پیرعلی تجمع نموده، یاد و نام این چهره تابناک انقلاب را گرامی داشتند. 


 حسینجان زینلی در بیستم خرداد ۱۳۲۶، چشم به جهان گشود. بعد از پایان تحصیلات متوسطه و شرکت در کنکور سراسری، با نمره عالی در رشته متالوژی دانشگاه صنعتی شریف ( آریامهر  سابق ) پذیرفته شد. در همان سال های اولیه ورود به دانشگاه، حسینیه ارشاد با سخنرانی های زنده یاد دکتر علی شریعتی میعادگاهی برای یافتن یاران هم فکرش بود؛ همان گونه که پای اغلب دوستانش را نیز به آن جا بازکرد. 

او یکی از کادرهای اصلی سازمان مهدویون بود که پیش ازعضویت در این گروه به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق، ۴ ماه در کمیته ضد خرابکاری ( موزه عبرت کنونی ) زیر شکنجه های ضد انسانی قرار گرفت و پس از آن به یک سال زندان محکوم شد. او حضور در زندان را به فرصت تبدیل کرد؛ زیرا علاوه بر آشنایی با چهره های انقلابی به مطالعه عمیق قرآن و نهج البلاغه پرداخت.

  حسینجان که تحت تاثیر  *شهید مجید شریف واقفی* قرار داشت، پس از آزادی از زندان، به دانشگاه بازگشت و با توجه به تجاربی که اندوخته بود، به *سازمان مهدویون* پیوست.


 مهدویون تشکیلاتی بود که در دهه ۵۰ شمسی با رویکرد اسلامی و انقلابی و مشی مسلحانه در تقابل با التقاط فکری سازمان مجاهدین خلق پا گرفت. در شکل گیری این گروه، شهیدان مهدی شاهکرمی و محمد شاهکرمی دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف  نقش محوری داشتند و به همراه *شهید حسینجان زینلی، شهید ابراهیم جعفریان، شهید محمد علی اکبریان انتفاقی و* ... طرح سازمانی نو را در افکندند.

 فعالیت و عملکرد این سازمان در کتابی با نام " تاریخ شفاهی گروه مهدویون " از انتشارات سازمان اسناد انقلاب اسلامی به تفصیل آمده است.


  حسینجان در جریان جنبش چریکی و مبارزه مسلحانه با رژیم شاهنشاهی تحت تعقیب قرار گرفت. یکی از اقدام های متهورانه این شهید در نهم خرداد ماه ۱۳۵۱ صورت گرفت؛ در دومین سفر نیکسون رئیس جمهور وقت آمریکا به تهران (ماه می ۱۹۷۲)، در جریان جنبش اعتراضی دانشجویان، از جمله افرادی بود که در مسیر حرکت نیکسون به طرف میدان شهیاد ( سابق ) به سوی وی گوچه فرنگی و ... پرتاب کرد و شعار *یانکی برو گم شو* را سرداد.

سرانجام در تاریخ ۱۸ بهمن سال ۱۳۵۴ که وارد دانشگاه صنعتی ( شریف ) شد، با این که برای شناخته نشدن گریم کرده بود، در تور ساواک قرار گرفت. پس از خروج از دانشگاه، نیروهای امنیتی در صدد دستگیریش برآمدند. طبق گزارش ساواک وی ضمن حمله و درگیر شدن و مضروب نمودن افسر اطلاعاتی، متواری شد؛ اما فرد مذکور به نام همایون کاویانی دهکردی (کاوه) از افسران چترباز ارتش که با درجه سرگردی به ساواک منتقل شده بود و شکنجه‌گر قهاری بود، به سوی او تیراندازی کرد که در اثر آن مصدوم و دستگیر گردید.

 حسینجان در حالی که به شدت مجروح شده بود، با تمام توان علیه رژیم پهلوی شعار می داد تا این که در حین انتقال به بیمارستان به شهادت رسید.

برادر این شهید بزرگوار جناب آقای حاج علی اکبر زینلی برای اینجانب نقل کردند: " در سال ۱۳۵۲ در تهران خدمت سربازی را می گذراندم و معمولاً هفته ای یک بار به خوابگاه دانشگاه  نزد ایشان می رفتم. در آخرین دیدار حسینجان به من گفت شاید این دیدار آخر ما باشد و ... "

 برادرم وقتی چهره منقلب و گریان مرا دید، گفت: " شوخی کردم؛ سرباز مملکت که نباید زود خودش را ببازد و ... "

اما همان گونه که پیش بینی کرده بود، آخرین دیدارمان بود؛ زیرا از آن سال زندگی مخفی خود را آغاز کرد و در مقطع های زمانی بعد که به خوابگاه مراجعه و با هم اتاقی هایش ملاقات کردم، دیگر اثری از او نیافتم.

البته در سال ۱۳۵۶ دوستانش سعی  کردند به شکلی آرام به من تفهیم کنند که او شهید شده است و ...


هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق

     ثبت است بر جریده عالم دوام ما 


 در پایان توجه شما رابه متن وصیتنامه این ستاره درخشان انقلاب که در سال های آغازین دهه ۵۰ قبل از زندگی مخفی و ... تنظیم شده است، جلب می نمایم:


 بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم

فلک را سخت بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد

من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم


 اینجانب حسینجان زینلی فرزند محمدرضا دانشجوی رشته متالوژی با اعتقاد کامل به خدای یگانه و روزهای واپسین و عقیده به همه پیامبران الهی ( که اولین آن ها حضرت آدم (ع) و آخرین ایشان حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) می باشد ) و جانشینان به حق او، در انتظار ظهور منجی عالم بشریت می باشم.

 پدر و مادر و برادران و خواهرانم  به همه شما سلام‌ عرض می کنم و برای همه شما آرزوی موفقیت دارم. اکنون که این وصیتنامه را می نویسم، دیو استبداد بر این مملکت سایه افکنده و بسیاری از آزاد مردان و آزاد زنانی را در سیاه چال های مخوف زندانی نموده، با معروف می ستیزد و منکر را رواج داده و بی بند و باری را رونق می بخشد؛ اما امید این را دارم که روزی بساط استعمار و استبداد از این کشور کوتاه و شر آمریکای جنایتکار و نوکران جیره خوارش از این مملکت برچیده شود.

 من با آگاهی کامل با تمامی مظاهر ظلم و ستم به جنگ پرداختم و اگر در این راه کشته شوم، نگران نباشید که همیشه خورشید پشت ابر نمی ماند و روزهای سرد این کشور بهاری خواهد شد. 

به شما توصیه می کنم تابع مرجعیت بزرگ شیعه حضرت آیت الله خمینی و آیت الله طالقانی باشید و به شما برادران و تمام اقوام سفارش می کنم در کارهایی که به نوعی استحکام رژیم منحوس پهلوی کمک می کند، وارد نشوید. به امید روزی که آزادی را در آغوش بگیریم.


  شب است و چهره میهن سیاهه

  نشستن در سیاهی ها گناهه

  تفنگم را بده تا ره گشایم

  که هرجا عاشقه، چشمش به راهه


                                            والسلام- حسینجان


   *روحش شاد و یادش گرامی باد*

به بهانه زادروز استاد مرتضی فرهادی* « *پدر سنگ نگاره های ایران*


  *دکتر مرتضی فرهادی* سال های سال عمر پر برکت خود را در راه خدمت به دانش و فرهنگ اصیل این مرز و بوم صرف نمودند.

شاید زمانیکه هیچ کدام از ما در تصور حقیقتی سترگ از تاریخ ایران، یعنی *سنگ نگاره ها* نبودیم، با مجاهدت و تلاشی مثال زدنی برای نخستین بار بر روی سنگ نگاره های تیمره پژوهش کردند و اثری فاخر در این حوزه از خود به یادگار نهادند. « *موزه های در باد* » نام این اثر ارزشمند است که در دهه هفتاد با پژوهش های ارزشمند ایشان به چاپ رسید و تابوی کم اهمیت و بی‌ارزش دانستن هنر صخره ای و سنگ نگاره ها در ایران را شکست و راه را برای پژوهندگان این حوزه گشود و چه وصف زیبا و برازنده ایست که ایشان را *پدر سنگ نگاره های ایران* بنامیم.

 *استاد اخلاق و معرفت و پژوهشگری حاضر در صحنه پژوهش* ، که تا مسئله علمی را از تمام جنبه ها و زوایا و با تمام ویژگی ها بررسی نکنند ، دست به انتشار آن نمی‌زنند و به این دلیل تمام آثار ایشان پر مغز و باارزش علمی بالا و منبعی ارزنده برای سایر پژوهشگران است. *عمرشان دراز باد*


با عرض سلام و احترام خدمت دوستانخاطرنشان می سازم که نویسنده متن بالا همشهری فرهیخته و گرانقدرمان جناب آقای مهندس محسن جمالی نگارنده کتاب گرانسنگ " سنگ نگاره های گلپایگان " می باشند. از خداوند متعال توفیق روزافزون این پژوهشگر ارجمند را مسئلت می نماییم.

*ستایش از حرکت ارزنده سنگربان تیم ملی فوتبال ایران امیر عابدزاده


 *پسر کو ندارد نشان از پدر .*

به عقیده اغلب کارشناسان و فوتبال دوستان، امیر عابدزاده باید خیلی زودتر نفر اول دروازه تیم ملی می‌شد؛ اما آمادگی بیرانوند و حضور ثابتش کار را برای او سخت کرده بود. حالا با تلاش و انگیزه‌ای که این پسر از پدرش یاد گرفته و تمرینات طاقت‌فرسایی که می‌گویند انجام می‌دهد، توانسته خودش را به همه اثبات کند و به عنوان بهترین دروازه بان اول ایران قلمداد شود .


 اگر در اواخر دهه ۶۰ و کل دهه ۷۰، استادیوم رفته باشید، حتماً لحظات جذاب گرم کردن‌های احمدرضا عابدزاده را در خاطر دارید. دروازه‌بان محبوب فوتبال ایران با هیبت و هیمنه منحصر به‌ فرد خود، از‌ راهروی استادیوم آزادی بالا می‌آمد و به‌ یک‌ باره استادیوم منفجر می‌شد؛ ابتدا فریادهای ممتد « *احمد عابدزاده* » و در ادامه شعار « *عقاب آسیا با ماست* » 


 عابدزاده همیشه عادت داشت امیر را نیز همراه خود به استادیوم می‌آورد. تنها فرزند پسر عابدزاده روی نیمکت، هنگام گرم کردن در کنار پدر محبوب خود بود و هواداران فوتبال از همان کودکی امیر را به‌خوبی می‌شناختند. حالا اگرچه دو دهه گذشته؛ *اما امیر به‌قدری درخشان ظاهرشده که دیگر کمتر کسی او را پسر عابدزاده خطاب می‌کند* .


 *در مسابقه فوتبال تیم ملی ایران با عراق صحنه قابل توجه زمانی شکل گرفت که دوربین ها پدر و پسر را هنگام جشن صعود، شکار کردند. این صحنه زیبا از جایی آغاز شد که بعد از سوت پایان بازی، امیر به سمت یکی از مسئولان فدراسیون می رود و از او می خواهد به پدرش بگوید که در جشن حاضر شود. احمدرضا پله های ورزشگاه را پایین آمد و در حالی که امیر پرچم ایران را روی دوشش انداخته بود، به سمت پدرش رفت و مقابل احمدرضا زانو زد و دست پدرش را بوسید. حرکت امیر عابدزاده و قدردانی او از پدر قهرمانش قابل ستایش بود.* 


 احمد رضا عابدزاده آذر ۱۳۷۶ در حماسه ملبورن یکی از ارکان اصلی صعود ایران به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه نام گرفت و حالا بعد از ۲۴ سال پسرش در روز قطعی شدن صعود تیم ملی به جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، در بازی مقابل عراق درون دروازه ایستاد و با درخشش خود همپای سایر بازیکنان در شادی مردم ایران سهیم شد. امیر عابدزاده در مورد صعود تیم ملی به جام جهانی گفت: « *فقط می توانم بگویم شُکر؛ از حضور پدرم در استادیوم خوشحال شدم و از او تشکر می کنم* .» همچنین احمدرضا عابدزاده در این خصوص بیان داشت: " *افتخار می کنم که من و پسرم مردم را شاد کردیم* ." پس از پایان بازی، احمدرضا عابدزاده در رختکن تیم ملی هم حاضر شد و با ملی پوشان عکس یادگاری گرفت.


  *زانو زدن امیر در مقابل قامت بلند دروازه‌بان محبوب فوتبال ایران چه تصویر باشکوه و زیبایی بود! مردی که با وجود بیماری، تمام‌قد عمرش را وقف پیشرفت فرزند خود کرد و چه صحنه‌ای  افتخارآمیزتر از این، برای یک پدر است؟ دروازه‌بان دوست‌داشتننی و آماده فوتبال ایران که متواضعانه در مقابل پدر خود زانو زد، دست او را بوسید تا این‌گونه پاداش یک‌عمر تلاش و حمایت او را بدهد.* 


 *جالب این است که حرکت نمادین و احساسی امیر و بوسه او به دست دروازه‌بان محبوب فوتبال ایران، به‌اندازه گل صعود به جام جهانی و ضربه تماشایی مهدی طارمی وایرال شده و در شبکه‌های اجتماعی موردتوجه قرارگرفته است. نام عابدزاده در تاریخ فوتبال ایران نماد تلاش بی‌وقفه، تمرینات شبانه‌روزی، اراده و البته محبوبیت است. او تلاش و روحیه‌اش را به‌خوبی به پسرش انتقال داده است.*

*موسیقی فاخر با شنونده فاخر*

*موسیقی فاخر با شنونده فاخر* 

 ابراهیم جعفری

 دهکده جهانی

dehkade_jahan

 

*دهم بهمن ماه* سالروز تولد استاد *اکبر گلپایگانی* هنرمند تاثیر گذار در عرصه موسیقی ایران زمین است که با پشت سر گذاشتن ۸۸ سال از عمر خود، همچنان سرشار از انگیزه و نشاط است. این چهره  محبوب که آواز را در منظومه موسیقی ایران نهادینه ساخت، چند مصاحبه خواندنی با مطبوعات داشت که گلچینی از گفته های ایشان با روزنامه ایران در ۱۹ شهریور ۱۳۹۷ تقدیم حضورتان می گردد. برای این هنرمند عزیز و دوست داشتنی آرزوی سلامتی و موفقیت داریم. 


   مردی که « *حنجره طلایی* » نام گرفته، بی شک این عنوان برازنده او و هنرش می باشد. اکبر گلپایگانی متخلص به *گلپا* می گوید: " من گلپا هستم و در هنرم‌ هیچ ادعایی ندارم و این اسم عنوانی است که دوستدارانم به من لقب داده اند. " *من با نام گلپا در قلب مردم جای گرفتم و با همین نام روی دوش مردم خداحافظی می کنم. امیدوارم تا زنده هستم، بتوانم کارهایی انجام بدهم که مردم کشورم علاقه مند هستند و از من انتظار دارند* . " 

 *از دیدگاه اکبر گلپایگانی موسیقی سلیقه است؛ ولی ما باید گوش مردم را با موسیقی های خوب آشنا سازیم* ."


استاد گلپا در پاسخ به این سوال که در تربیت گوش مردم چه کسانی مسئول هستند؟ می گوید: " یک زمان برنامه ای به نام گل ها بود و این برنامه را افراد بسیار مهمی اداره می کردند. درست است که آقای *داوود پیرنیا خالق برنامه گل ها* بودند؛ اما ایشان مشاورانی چون *روح الله خالقی، موسی معروفی، رهی معیری، علی دشتی و* ... داشت که گرداننده این برنامه بودند و علاوه برآن نوازنده های مطرحی چون *حسن کسایی، جلیل شهناز، فرهنگ شریف، رضا ورزنده، پرویز یاحقی، حبیب الله بدیعی و* ...  حضور داشتند. این امرخود به خود سبب شد این برنامه *۱۰ دقیقه ای* مورد توجه مردم قرار گیرد و به مرور زمان به *۴۵ دقیقه* رسید. در برنامه *گل های جاویدان* خوانندگانی مانند *بنان، قوامی، فاخته ای، عبدالوهاب شهیدی، عبدالعلی وزیری، عزت روحبخش و* ... حضور داشتند و من نیز با آن برنامه همکاری می کردم. همه این دوستان در جایگاه خودشان انتخاب شده بودند و گوش های مردم و مخاطبان آن دوران را برای شنیدن یک موسیقی فاخر آماده می کردند. زمانی که وارد موسیقی شدم، بدون هیچ ادعایی عاشق هنرم بودم و به مدت ۱۰ سال شاگردی *نورعلی خان برومند* را کرده بودم. 


در *گل_های_جاویدان* که اجرای برنامه داشتم، یک روز آقای مشیر همایون را در راهروی رادیو دیدم، ایشان می دانستند من شاگرد نورعلی خان برومند هستم و به من گفتند: " گلپا جان کجا میری؟ گفتم به اتاق آقای پیرنیا ؛ از من دعوت کرده اند که آواز بخوانم. " ایشان گفتند:  " یعنی می خواهی آواز بخوانی؟! " گفتم بله. گفت: «برو پشت سر مُرده آواز بخوان». اما من به جای آن که از این سخن ناراحت شوم وعکس العملی نشان بدهم، از حرف های او درس گرفتم؛ چرا که استادم به من آموخته بود: « *اگر به دنبال آواز هستی نباید شبیه دیگران بخوانی، آن ها خیلی بهتر از تو این روش را انجام می دهند؛ تو باید بروی گلپا شوی* » این صحبت ها تلنگری بود تا مسیر خودم را انتخاب کنم و به دنبال ساخت مثنوی شور « *مست مستم ساقیا دستم بگیر* » با غزلی از بیژن ترقی و آهنگسازی مرتضی خان محجوبی رفتم. بعد از این کار مثنوی دشتی را خواندم و در ادامه قطعه « *پیش ما سوختگان، مسجد و میخانه یکی است* » را اجرا کردم که حواشی بسیاری داشت و بعدها در دستگاه های مختلف همچنان آواز خوانی را ادامه دادم. 


 *استاد اکبر گلپا بر این باور است که:  " موسیقی سلیقه است؛ ولی ما باید گوش مردم را با موسیقی های خوب آشنا سازیم . هنرمندانی که آواز می خوانند یا ساز می نوازند باید برای قلب مردم بخوانند و بنوازند* و زمانی که به شهرت می رسند و پول هم به دنبال آن می آید، باید آن مبلغ را در راه همان مردم هزینه کنند. او می گوید: " *من تا به این سن نه حقوق پیشکسوتان را گرفته ام و نه حقوقی از آن زمان که در برنامه گل ها بودم* . " 


  *پهلوان تختی* وصیت کرده بود در مستند ایشان آواز بخوانم و من هم چندی پیش برای ساخت این مستند به پاریس رفتم. با آقای تختی دوستی دیرینه ای داشتم و ۶۰ سال با این مرد بزرگ آشنا بودم. او علاوه برکُشتی گیر بودن، شخصیت بزرگی داشت. زمانی که پاریس بودم، در مصاحبه ای گفتم من تنها یک آرزو داشتم که به آن رسیدم و برآورده شد و آن نشان دادن مسیر تعالی به جوانان بود. *موسیقی با آنکه سلیقه های مختلفی را در بر می گیرد، پاک است و شجاعت را در انسان تقویت می کند و با سیاست همخوانی ندارد. ما باید برای #موسیقی_فاخر ، #شنونده #فاخر تربیت کنیم* . آن زمان که تشییع پیکر *مرحوم ناصر ملک مطیعی* را در تلویزیون تماشا می کردم که مردم به خیابان ها آمده بودند و می خواندند:

 *« می دونستی که خاک، فرش منه، رفتی نموندی چرا بخت سپیدو، به سیاهی نشوندی» با خودم گفتم این صدای همان مردم است* .


 *جانش سالم و عمرش دراز باد*

چشم انداز صنعت در عصر جدید به بهانه برگزاری نوزدهمین دوره مسابقات ملی مهارت در گلپایگان



 توجه بشر به نقش و جایگاه علم و فناوری در توسعه و تاکید بر گسترش اقتصاد دانش بنیان  (Knowledge-based  Economy ) در قرن بیست و یکم ، سبب شده است تا جوامع اهتمام ویژه ای به توانمند سازی نیرو های انسانی خود داشته باشند؛ از این رو در عصر دانایی و انفجار اطلاعات، منابع انسانی بیش از منابع طبیعی و دانش نیروهای متخصص بیش از ابزارهای پیچیده در تحقق توسعه پایدار نقش و اهمیت دارند.

 در این راستا پس از بازنگری در فرآیند توسعه صنعتی، موج تازه‌ای از تحولات در جهان آغاز گردیده که زمینه سازی برای بروز خلاقیت ها و توانمند سازی انسان ها، مهم‌ترین ویژگی آن خواهد بود؛ به گونه ای که سیستم های آموزشی اکثر کشورهای جهان دریافته اند که ارزش قابلیت ها و مهارت های دانش پژوهان از اهمیت برنامه های درسی کمتر نیست .
 یکی از انتقادهای رایج به سیستم آموزشی مدارس قرن بیستم این بود که دانش آموزان را به جای ورود به بازار کار، برای ورود به دانشگاه آماده می کند؛ در حالی که بدون برخوردار شدن از مهارت، امکان مشارکت در اقتصاد جهانی وجود ندارد .

  از سوی دیگر اگر پایداری و ثبات یکی از مهم ترین خصوصیات مشاغل گذشته بود و افراد شاغل به نوعی ضمانت شغلی داشتند؛ اما به گواه کارشناسان، بسیاری از مشاغل امروز و حتی آینده به دلیل وابستگی به کامپیوترها و روبات ها  ناپایدار هستند.
جهان بعد از دهه ۱۹۸۰ وارد الگوی تکنو اقتصادی متکی بر جامعه اطلاعاتی شد. در وضعیت جدید کسب و کارهای تازه که عمدتاً بر دانش و اطلاعات متکی بودند، با کمترین سرمایه گذاری و پایین ترین هزینه، بالاترین درآمد و بیشترین فایده را عاید خود کردند و جایگاه والایی را در میان دو بخش اصلی اقتصاد یعنی کشاورزی و صنعت به خود اختصاص دادند.
علاوه بر آن به طور روزافزون بر مشاغل حرفه ای تخصصی افزوده شد.

 در شرایطی که جهان با کمبود شدید مهارت های مورد نیاز برای عصر اقتصاد دانش بنیان مواجه می باشد، پژوهشی در سال ۲۰۱۶ میلادی نشان داد که ۳۰ درصد از فارغ التحصیلان دانشگاه ها مهارت های لازم را برای شغل های جدید نخواهند داشت.
 در نظر سنجی سالانه یک موسسه  از مدیران عامل شرکت های بزرگ جهان نیز ۷۹ درصد از پاسخ دهندگان بیان کرده اند که کمبود افراد ماهر، یکی از سه دغدغه بزرگ آنان بوده و ۴۶ درصد هم ارتقای مهارت را راه حل خود دانسته اند.

 این موضوع  پس از بررسی تبعات بحران کووید-۱۹، ضرورت تجدیدنظر در روش‌ها و رویکردهای کاری مرسوم صنعت در افق ۲۰۵۰ را یادآوری می‌کند. از نظر پژوهشگران اروپایی این موجِ جدیدِ انقلاب صنعتی، دارای سه ویژگی شامل تاکید بر اقتصاد چرخشی ( استفاده مجدد و متعدد از منابع و مواد بازیافتی) ، وابستگی به منابع پایدار انرژی و توجه به پتانسیل بالای فضای دیجیتال برای نوآوری‌‌‌های صنعتی می باشد . این چارچوب موجب شده است تا حل مسائل انسانی به جای سودآوری صرف در سطح صنایع اروپایی، محور کار قرار گیرد.
 گزارش این موج که با عنوان « انقلاب صنعتی پنجم در راستای ایجاد صنعتی پایدار، انسان محور و تاب آور در اروپا » منتشر شده، تاکید دارد صنعت در چنین شرایطی پایدارتر و با بهره‌‌‌وری بیشتر در استفاده از منابع و استعدادها کار خواهد کرد.

خوشبختانه در ایران نیز از دو دهه پیش تاکنون چنین رویکردهایی را در قلمرو آموزش های فنی، حرفه ای در مراکز علمی و صنعتی شاهد هستیم که در زادگاه ما دانشکده فنی حرفه ای پیشگام این حرکت بوده است.
 در همین راستا از سوی سازمان ملی فنی، حرفه ای سال های متوالی است که در یک رقابت علمی و سازنده، مسابقه مهارت در رشته های گوناگون ابتدا در شهرستان ها و پس از آن درسطح استان میان نخبگان شهرستانی برگزار گردیده و در نهایت برندگان استان ها در سطح ملی با یکدیگر مسابقه می دهند تا افراد برگزیده در تورنمنت جهانی و کارزار نهایی شرکت نمایند.

با این وصف نوزدهمین دوره مسابقات ملی مهارت که از ۹ تا ۱۴ بهمن ماه سال جاری در گلپایگان برگزار می گردد ، فضایی تازه در زادگاه ما به وجود می آورد تا جوانان علاقه مند، دورنمای صنعت در آینده را بیشتر و بهتر مشاهده نموده، به سوی مهارت آفرینی گام برداشته و برای آینده خود تصمیم بگیرند.

از سوی دیگر در پرتو این مسابقات، ظرفیت های شهرستان ما در صنعت به لحاظ سخت افزاری و نرم افزاری آشکار گردیده و چه بسا بسترهایی در زمینه اشتغال و حرکت در مسیر ایجاد " قطب دیجیتال " در گلپایگان به وجود آید.

  ضمن تشکر از دست اندرکاران‌ این رویداد خجسته؛ به ویژه جناب آقای مهندس  سیف اله نیک نام  که بستر لازم را برای برگزاری نوزدهمین دوره مسابقات ملی در گلپایگان فراهم نمودند، توفیق شان را از خداوند متعال خواستاریم. امیدواریم برترین چهره های ایران عزیز در مسابقات جهانی سال ۲۰۲۲ میلادی که در شهر شانکهای چین برگزار می گردد، بدرخشند و موجب افتخار هم میهنان باشند.


.









.

سایت آخاله روی موج سوم آلوین تافلر

سایت #آخاله  روی موج سوم آلوین تافلر

 به مناسبت بیستمین سالگرد راه اندازی سایت آخاله در گلپایگان


                

 

 آلوین تافلر در مشهورترین اثر خود به نام  موج سوم  از سه حرکت عمده در طول تاریخ تحول بشر نام می بَرد که هر کدام به مثابه یک موج نیرومند، مرحله قبلی را از سر راه برداشته و مرحله ای جدید را ایجاد نموده است.
نخستین موج، انقلاب کشاورزی بود که شکارچیان‌ را به افراد ساکن در مزارع تـبدیل‌ کـرد. با این تحول بشر دریافت که زمین قدرت زادآوری دارد و باید برای بقای خود از زمین بهره گیری کند .
موج دوم، انقلاب‌ صـنعتی اسـت که دربرگیرنده حرکت به سوی روش‌های تـولیدی و سـازماندهی نیروی کـار اسـت و جهان صنعتی مخلوق آن می باشد. این انقلاب بـهره‌برداری از مواد اولیه، تولید انبوه و کاربرد فزاینده‌تر فناوری را برای جهان توسعه یافته به‌ دنبال‌ داشت.
 موج سوم تافلر ، تحولِ پس از دوران صنعتی و مـبتنی بـر اطـلاعات است کـه بـه گفته او از دهه ۱۹۵۰ میلادی آغـاز شـده‌است.

 بعد از اختراع رایانه و توسعه مخابرات و ارتباطات، بشر نیاز به تغییر جدیدی را درک نمود و آن دسترسی به اطلاعات و دانش بود که با استفاده از فناوری های نوین و اینترنت به همراه توسعه نرم‌افزارها و سخت‌افزارهای مورد نیاز، امکان پذیر گردید.
 موج سوم برای آن به وجود آمد که با توسعه صنعت در موج دوم، نیاز بود اطلاعات بیشتری از نقطه‌ای به نقطه‌ دیگر منتقل شود؛ بنابراین تولید، توزیع و استفاده از اطلاعات ، محور این تغییر قرار گرفت و اینترنت و رایانه برای این منظور به کار گرفته شدند.

  نظریه موج سوم به دلیل سادگی و روانی که از سوی تافلر مطرح شد، خیلی زود مورد توجه و نیز بحث و تبادل نظر علاقه مندان به مباحث سیاسی، اندیشه ای و فرهنگی قرار گرفت.
خوشبختانه ترجمه فارسی کتاب های موج سوم و پس از آن جابجایی در قدرت توسط دکتر شهیندخت خوارزمی در دهه های ۶۰ و ۷۰  با استقبال گسترده مواجه گردید.

 به دلیل شتاب تغییرات، موج سوم به مراتب سریع تر از موج دوم، ایران را درنوردید و فاصله پیشرفت های الکترونیکِ کشورهای توسعه یافته با کشور ما کاهش قابل ملاحظه ای یافت. به عنوان مثال اگر رادیو پس از ۲۱ سال و تلویزیون پس از ۲۹ سال وارد ایران شد؛ اینترنت در فاصله کمتر از یک سال در ایران‌ مورد استفاده قرار گرفت.

 در گلپایگان اولین گام عملی در راستای موج سوم یا عصر اطلاعات، با راه اندازی سایت آخاله ( Akhale.ir ) به همت آقایان محمود نیکنامی و توحید نیکنامی، ۱۲ بهمن ماه سال ۱۳۸۰ راه اندازی شد.
 تاسیس سایت مردمی آخاله قبل از  ایجاد و گسترش شبکه های اجتماعی، خلاقیت و ابتکاری بود که با گذشت زمان منشاء خدمات ارزشمند فرهنگی به همشهریان داخل و خارج از کشور گردید. به عبارت دیگر این پایگاه اینترنتی تریبونی برای انعکاس صدای مردم و سرآغازی در جهت ارتباط دو سویه و تعاملی شهروندان گلپایگانی گردید.

                  

آقای مهندس توحید نیکنامی در رابطه با فرآیند راه اندازی این رسانه ( مجازی ) بومی بر این نکته تاکید می نماید که: " پیش از ایجاد سایت آخاله، لوح فشرده ای با نام  وردپاتکان  که نام قدیم گلپایگان است، تولید شد که با استقبال شگفت انگیز همشهریان در داخل کشور و به مراتب بیشتر از آن، گلپایگانی های دور از وطن مواجه گردید.


زحمتی که بابت تولید حدود ۶ ماهه گردآوری مطالب این لوح فشرده کشیده شد و بعد از آن استقبال گسترده از این محصول فرهنگی، ما را بر آن داشت که سایت آخاله را برای دسترسی آسان ترِ مشتاقان فرهنگ گلپایگان تاسیس کنیم تا علاوه بر ارائه محتوا، با همشهریان تعامل نیز داشته باشیم و از محتواهایی که در ارتباط با زادگاه مان تولید کرده بودیم، استفاده نموده و در اختیار علاقه مندان‌ قرار دهیم. در واقع سایت با انتشار لوح فشرده وردپاتکان آغاز به کار کرد و با کمک و همیاری سایر همشهریان تداوم یافت. در این راستا جا دارد از زنده یاد حجه الاسلام والمسلمین جناب آقای حاج محمود عقیقی رئیس وقت اداره ارشاد اسلامی گلپایگان که مشوق ما در ایجاد این پایگاه مردمی بودند، به شایستگی یاد کنم.

 

 علاوه بر آن زمانی که سایت آخاله شروع به کار کرد، در فضای مجازی نام گلپایگان ( چه به زبان فارسی و چه به زبان انگلیسی ) کمتر از انگشتان دو دست آورده شده بود و تنها به معرفی چند قالیچه که برای فروش آنلاین در خارج از کشور گذاشته شده بود، محدود می شد.
در آن زمان سایت با دامین akhale.com شروع به کار کرد و تا مدت ۷ سال هم ادامه داد که متاسفانه به دلیل مشکلی که با شرکت ثبت دامنه پیدا شد، از سال ۱۳۸۷ تا کنون با نشانی akhale.ir به فعالیت خود ادامه می دهد.
 
 اگر آشکار شدن  تنوع فرهنگی کشورها و مطرح گردیدن خرده فرهنگ ها  را از ویژگی های بارز عصر اطلاعات و ارتباطات بدانیم، بدون تردید سایت آخاله در اشکال مختلفی مانند بازتاب دادن اشعار محلی، ضرب المثل ها، آداب و رسوم، مشاهیر و سمبل های دانش بومی نظیر قنات ها و کبوترخانه ها و دیدگاه فرهیختگانِ مناطق شهری و روستایی در زمینه های گوناگون فرهنگی، اجتماعی، پزشکی و ... اولین و مهم ترین گام را برداشته است.

 

 هر چند گردش اطلاعات در شبکه های اجتماعی به مراتب بیشتر از سامانه های اینترنتی است؛ اما ظرفیت سایت آخاله در جهت اعتمادزایی، صحت اخبار و گزارش ها، ماندگاری آثار و تالیفات کاربران، انعکاس نظرهای مخاطبان و ... تضمینی برای حفاظت از ذخایر معنایی و فرهنگی مردم گلپایگان به شمار می رود. در حقیقت مندرجات سایت آخاله به منزله آرشیوی مطمئن از تراوشات فکری و اندیشه نسل حاضر برای آیندگان به شمار می رود؛ به گونه ای که می توان آن را در کنار هفته نامه " صدای گلپایگان " حافظه تاریخی " همشهریان نام نهاد .

 درج آثاری نظیر متن ، عکس ، شعر ، فایل های صوتی و تصویری از گذشته های دور تا کنون، مقاله های فرهیختگان روستاها و شهر که با استقبال شایان توجه مخاطبان همراه بوده و نیز انعکاس ظرفیت ها و استعدادهای طبیعی و انسانی گلپایگان در سایت آخاله گواهی بر این ادعاست. *

  علاوه بر موارد بالا، این سایت  پاتوقی برای فرهیختگانی است که می خواهند برای نسل های فعلی و بعدی باقیات و صالحات فرهنگی و اندیشورزانه داشته باشند. پس قدر این نعمت و خدمت فرهنگی را بدانیم و خدای بزرگ را شاکر و سپاسگزار باشیم .
 اکنون که دو دهه از فعالیت پرثمر این سامانه مردمی در فضای مجازی می گذرد، ضمن عرض تبریک و سپاس از آقایان نیکنامی که با خدمت شایسته خود زمینه های جلب مشارکت مردم را فراهم ساختند، امیدواریم چراغ سایت آخاله با نوآوری های بیشتر پُر فروغ تر گردد و همچنان تسهیلگر توسعه پایدار گلپایگان باشد