* روزی به نام علوم اجتماعی*
* به مناسبت سالگرد تولد دکتر غلامحسین صدیقی*
ابراهیم جعفری
دهکده جهانی
@dehkade_jahan
*۱۲ آذرماه* سالروز تولد زنده یاد *دکتر غلامحسین صدیقی* شخصیت پیشگام در معرفی و توسعه *رشته جامعه شناسی* در ایران، به عنوان *«روز علوم اجتماعی»* نامگذاری شده است.
بدیهی است در کشور ما که پژوهش های اجتماعی و تفکر انتقادی به طور جدی صورت نمی گیرد، تعیین روزی به نام *«روز علوم اجتماعی»* ، رویدادی خجسته و مبارک است.
خوشبختانه، با وجود برخی دیدگاههای نسبتاً قدرتمند ناسازگار با علوماجتماعی، موقعیت این رشته در کشور ما تا حد زیادی تثبیت شده و این باور شکل گرفته که در مواجهه با مشکلات و مسائل، بینش جامعهشناختی و رویکرد به آن میتواند نقش مهمی ایفا کند.
به نظر شادروان *دکتر غلامعباس توسلی* جامعه شناس برجسته ایرانی دکتر صدیقی به عنوان یک جامعه شناس ایرانی هم در ایران و هم در سطح بین المللی مطرح بود؛ به گونه ای که همه استادان و دانشجویان مرجعیت علمی ایشان را پذیرفته بودند. آن زمان که هنوز کلمه «جامعه شناسی» ابداع نشده بود و از کلمه علم الاجتماع استفاده می شد، دکتر صدیقی بود که کلمه *«جامعه شناسی»* را در زبان فارسی به عنوان معادل *"Sociology"* وضع کرد.
*صدیقی عمود خیمه علوم اجتماعی بود و وجودش باعث می شد که هیچ نوع کجروی در علوم اجتماعی وجود نداشته باشد.»*
دکتر صدیقی آنچه را از جامعهشناسی در مغرب زمین آموخته بود، با ویژگیهای جامعه ما تطبیق داد و متناسب ساخت و در این راستا کوشید نگاه اجتماعی و جامعهشناسانه به تاریخ و ادبیات را برای نخستین بار در ایران ارائه و ترویج نماید. او نقش پرورش را بیش از آموزش برای نسل جدید حائز اهمیت قلمداد می کرد و ادبیات ملی را عنصری هویتساز میدانست.
دکتر صدیقی تاریخ را نیز به دلیل اهمیت شناساندن هویت و انسجام ملی، مهم برشمرده و میکوشید جوانان را با گنجینههای ادب فارسی آشنا کند؛ از این رو برای نخستین بار درس *«اجتماعیات در ادبیات فارسی»* را ارائه کرد تا دانشجویان با ویژگیهای غنی فرهنگ خود و میراث بزرگانی مانند فردوسی، مولوی، سعدی و حافظ آشنا شوند.
* تعلیم و تربیت همواره مورد توجه خاص دکتر صدیقی بود. از آنجا که باور به نقش معلمان در توسعه داشت، افرادی که برای مشورت نزد وی می آمدند را، تشویق به ادامه تحصیل در دانش سرای عالی و شغل معلمی می کرد.*
در عین حال صدیقی با وجود زبان دانی و فرنگ دیدگی، غرب زده نبود و با وجود ملی گرایی و فارسی دوستی، عرب ستیز هم نبود و سنت ایرانی-اسلامی را اساس ملی گرایی می دانست. او همچون دیگر روشنفکران سنتی ایران در مقام یک حکیم، تعارضی میان حکمت و سیاست نمی دید، بلکه سیاست را از زیرمجموعه های حکمت می دانست.
این استاد فرزانه سیاستمدار بود؛ اما زیست سیاستمدارانه نداشت و هرگز اخلاق، آزادگی و وطن دوستی خود را فدای منافع سیاسی نکرد.
پایه گذار جامعه شناسی ایران از بنیانگذاران *کنگره هزاره ابوعلی سینا* بود و هنگامی که در اردیبهشت ۱۳۳۳ خورشیدی در همدان تشکیل شد، در زندان لشکر ۲ زرهی تهران به سر میبرد. *پروفسور لوئی ماسنیون* که میهمان آن کنگره بود، با اجازه محمدرضا پهلوی در زندان با وی دیدار کرد. صدیقی در پاسخ به دعوت لویی ماسینیون برای تدریس در دانشگاه پاریس می گوید: *«ایران وطن من است و من به ایرانی بودن خود افتخار می کنم، حتی اگر این امر به بهای جان من تمام شود، چون من هر چه دارم از این آب و خاک است.»*
مهمترین خدمت علمی و فرهنگی صدیقی به علوم اجتماعی تأسیس *موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی* در دانشگاه تهران در ۱۳۲۷ خورشیدی بود که در ۱۳۵۱ به *دانشکده علوم اجتماعی* تبدیل شد.
دکتر صدیقی در جایگاه یک واردکننده علم جامعهشناسی، علوم غربی را با علوم شرقی و زیرساختها و بسترهای آن درهم آمیخت.
*این ابتکار باعث شد که ما به جامعهشناسی به شکلی بومی و وطنی آن برسیم.*
دکتر صدیقی در طول زندگی علمی خود شاگردان خوبی را تربیت کرد؛ شاگردانی که بهعنوان حلقهای در اطرافش گرد آمدند، همگی از جامعه شناسان تراز اول و مطرح ایرانی شدند که بعدها نسل به نسل به جامعهشناسی و ارتقای آن کمک کردند.
او به عنوان روشنفکر ملی و یار نزدیک *دکتر محمد مصدق* مهم ترین کاستی ملت ایران را چنین ترسیم کرد:
*«بزرگترین عیب ما بیانصافی است. بیانصافی در داوری نسبت به دیگران»* و در جای دیگری نوشت: *«جامعهای شایسته بقاست که در آن انسان ارجمند و عزیز و گرامی باشد».*
نام نیک *دکترغلامحسین صدیقی* در صحیفه تاریخ ایران ماندگار خواهد بود. پیام او به نسل های حال و آینده این است که حتی در بدترین شرایط باید برای رسیدن به آزادی مبارزه کرد و ناامید نشد. *بنابر این لازم نیست انسان نتیجه تلاش هایش را در زمان حیات خود مشاهده کند؛ زیرا تاریخ بهترین داور است و هرگز اشتباه نمیکند.*
*نام و یادش گرامی باد*