در آیینهِ تاریخ (قسمت یازدهم)
انقلاب آمریکا American Revolution
بنام خداوند جان و خرد - کزین برتر اندیشه بر نگذرد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در قسمت گذشته به انقلاب صنعتی انگلستان اشاره شد و این بار به انقلاب آمریکا و جنگهای استقلال میپردازیم که با درگیری بین پادشاهی بریتانیا و مستعمرات سیزدهگانه آن در آمریکای شمالی آغاز شد و سرانجام به یک جنگ سراسری بین چندین قدرت بزرگ اروپایی بَدل گشت و در نهایت، آمریکا استقلال خود را بازیافت.
ضرورت طرح اینگونه مباحث، آشنایی با سرفصلها و نقاط عطف تاریخ جهان است. فراموش نکنیم که بر شانه گذشته است که آینده را بهتر میتوان دید. ابتدا رئوس مطالبی را که در ده قسمت گذشته شرح داده شد، مرور کنیم.
• دوران کلاسیک باستان، و حاکمیت تمدن رومی بر اروپای غربی،
• نقش یونانیها در ساخت شهرهای جدید
• پرسشهای پایهای سقراط و افلاطون و ارسطو
• سدههای میانه(قرون وسطی) در اروپا و ایران
• دوران گذار بین سدههای میانه و دوران جدید (رنسانس)
• عصر روشنگری، پیروزی دانش و مدارا، و
• انقلاب صنعتی Industrial Revolution که از انگلستان شروع شد.
اکنون به انقلاب آمریکا و جنگهای استقلال میرسیم، تحولاتی که حدود ۲۴۰ سال پیش به سیطره بریتانیا در مستعمرات سیزدهگانهاش در آمریکای شمالی پایان داد.
زمانی که از آن صحبت میکنیم در ایران کریم خان زند آخرین سالهای عمرش را میگذراند. وی پیش از به قدرت رسیدن، رئیس طایفه زند و از فرماندهان سپاه نادرشاه بود.
پس از مرگ وی، سران زند در برابر هم صفآرایی کردند و پیش از خاکسپاریاش به روی هم شمشیر کشیدند. جسد کریمخان سه روز تمام بر زمین مانده بود.
...
جنگ قدرت که فروکش کرد، جنازهٔ وی را در عمارت کلاهفرنگی باغ ارگ در قبری که کریم خان برای خود ساخته بود دفن کردند. پس از چیرگی آقامحمد خان بر زندیه، به دلیل کینهاش نسبت به کریم خان، دستور به نبش قبر داد و استخوانهای وی را از شیراز به تهران منتقل کرد و دستور داد زیر پلههای جنب عمارت نگارخانه خاک کنند تا هر روز که از آنجا میگذرد با نوک شمشیرش به آنجا بکوبد تا به اصطلاح، خان زند در گور بلرزد!
آنچه آنروزها در ایران میگذشت واقعاً «یکی داستان است پُر آب چشم».
...
برگردیم به انقلاب آمریکا، رویدادها و اندیشهها و تغییراتی که منجر به جدائی سیزده ایالت آمریکای شمالی از بریتانیا و تأسیس ایالات متحدهٔ آمریکا گردید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مهاجرین اروپایی در آمریکا
قارهی آمریکا از اواخر قرن پانزدهم میلادی، به تدریج توسط مهاجرین اروپایی که اغلب آنها انگلیسی و فرانسوی و ایرلندی و اسپانیایی بودند پُر شد. البته پیش تر مردمان شمال اروپا مانند «وایکینگها» که به زبان نروژی باستان حرف میزدند، بارها به سواحل شرقی آمریکا آمده بودند ولی موج مهاجرت اروپاییها، پس از سفر کریستف کلمب از کشور پرتغال به این قاره آغاز شد. مهاجرین در سرزمین بزرگ و دستنخوردهی آمریکا برای خود شهرها و تأسیسات زیادی به وجود آوردند.
از حدود نیمهی قرن هیجدهم، بریتانیا عملاً آقا بالاسر و صاحب اختیار ساکنین این سرزمین شد. تجار بریتانیایی با استفاده از نیروی کار بردگان آفریقایی از طریق بندرهای غربی این کشور مثل منچستر و گلاسگو و لیورپول سیستم تجاری بسیار پرسودی ایجاد کردند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واقعه چای بوستن
انگلیس در مستعمرات سیزدهگانهاش در آمریکا، با دخالت و کنترل تجارت و بالابردن مالیاتها، حتی مالیات برای تمبر پستی، عموم مردم را ناراضی و عاصی کرد. تا جایی که فشارها به شورش علیه حکومت بریتانیا انجامید.
مردم از خرید چای انگلیسی هرچند برایشان ارزانتر از چای قاچاق بود، خودداری کردند و با نیروهای انگلیسی سر ستیز گذاشتند. در جریان زد و خورد که اهالی ماساچوست در آن نقش زیادی داشتند تعدادی کشته شدند و کار بیخ پیدا کرد. این واقعه در تاریخ آمریکا به «قتل عام بوستن» مشهور است.
در ادامه کشاکشها مردم در بندر بوستن، شبانه به کشتی انگلیس حامل چای، حمله کردند و هر چه در آن بود به دریا ریختند.
همچنین در رود آیلند، مردم کشتی انگلیسی را به آتش کشیدند. در واکنش به این اعتراضات، پارلمان انگلیس با وضع قوانین سختتر، بر فشارها افزود. معترضان هم از پا ننشستند.
سال ۱۷۶۵در نیویورک کنگرهای متشکل از ۹ کوچ نشین تشکیل شد و سران این کوچ نشینها برای اقدام علیه پادشاهی بریتانیا همپیمان شدند و مردم را برای مبارزه با اشغالگران(انگلیسیها) بسیج کردند.
بریتانیا از برتری نیروی دریایی خود سود برد تا شهرهای ساحلی آمریکا را تسخیر و اشغال کند، با این وجود شورشیان بر عمده مناطق بیرون از شهر که ۹۰ درصد جمعیت مستعمرهنشینان ساکن آن مناطق بودند تسلط داشتند.
...
از اوایل سال ۱۷۷۶ فرانسه بکمک اسپانیا و جمهوری هلند که هر دو متحدش بودند، برای انقلابیون آمریکایی مهمات و سلاح فراهم میکردند. عاقبت انگلیسیها از بوستون بیرون رانده شدند با این حال به حملات خود ادامه داده و بر استحکامات خود افزودند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آمریکا بعنوان ملتی مستقل شناخته شد
اوایل ۱۷۷۸ فرانسه آشکارا علیه بریتانیا وارد جنگ شد و این امر به توازن قوای نظامی دو طرف درگیر کمک شایانی کرد. اسپانیا و جمهوری هلند نیز به رویارویی با بریتانیا پرداختند. دخالت اسپانیا در جنگ به خروج انگلیسیها از فلوریدای غربی انجامید و جبههٔ جنوبی را برای آمریکاییان شورشی، امن کرد.
در ۱۷۸۱ فرانسه در یک نبرد دریایی علیه انگلیس پیروز شد و ارتش بریتانیا را به تسلیم واداشت. با اوجگیری اعتراضات مردم در مستعمرات سیزده گانه، سرانجام آمریکا بعنوان ملتی مستقل شناخته شد.
انقلاب آمریکا گرچه عمیقاً در انقلاب فرانسه و ایدههای آن تاثیر گذاشت، اما به دلیل اینکه در آن زمان آمریکا کشور کوچکی بود و سه چهار میلیون بیشتر جمعیت نداشت و از نظر جغرافیائی از بقیه دنیا جدا بود، بر خلاف انقلاب فرانسه که کل اروپا را به غلیان انداخت، بازتاب خیلی زیادی نداشت. البته آنان سنگ بنای یک دولت پیشرفته را گذاشتند و سالیانی پس از آن (۱۷۸۷) قانون اساسی نوشتند که در زمان خودش بسیار پیشرفته بود. آن زمان بیشتر کشورها قانون اساسی نداشتند و با فرمان پادشاه و حاکم اداره میشدند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اعلامیه استقلال آمریکا
یکی از دستاوردهای مهم انقلاب آمریکا، اعلامیهٔ استقلال بود که ۴ ژوئیهٔ ۱۷۷۶ تدوین و ارائه شد و «پدران بنیانگذار» Founding fathers جرج واشینگتن، توماس جفرسون، جان آدامز، جیمز مدیسون، جیمز مانرو، ساموئل آدامز، بنیامین فرانکلین، جرج میسون، توماس پین، و جان هنکاک آنرا امضاء کرده، به کرسی نشاندند. هدف این اعلامیه شرح این واقعیت بود که چرا تقریباً یک سال پس از آغاز جنگهای انقلاب آمریکا، کنگرهٔ این کشور رأی به استقلال از بریتانیا داد.
...
نویسندگان اعلامیه استقلال، نظرشان را بر بنیاد این اصول نهادند که مردم حقوق مسلم و معینی دارند و هنگامی که حکومتی به این حقوق تعدی و تجاوز کند، مردم حق دارند که آن حکومت را تغییر دهند و یا براندازند.
در بند دوم اعلامیه استقلال آمدهاست:
ما این حقایق را بدیهی میدانیم که همهٔ انسانها برابر آفریده شدهاند و آفریدگارشان حقوق سلبناشدنی معینی به آنان اعطا کردهاست، که حق زندگی، آزادی، و جستوجوی خوشبختی از جملهٔ آنهاست. اگر نظامهای حکومتی به استبداد رو آورند حق مردم و بلکه وظیفه مردم است که چنین حکومتهایی را واژگون کنند و برای امنیت آیندهشان تدابیر تازه فراهم آورند.
آنگاه که در گذار رخدادهای انسانی مردمی ناگزیر میشوند رشتههای سیاسیای که آنها را با مردمی دیگر پیوند دادهاست بگسلند و برای خود در میان قدرتهای روی زمین جایگاهی جداگانه و برابر بیابند که قوانین طبیعت و خدای طبیعت آنها را سزاوار آن دانستهاست، احترام شایسته به افکار عمومی بشریت ایجاب میکند دلائلی را که آنها را به جدایی وا میدارد اعلام کنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بردهداری، تبعیض نژادی، قتل سرخپوستان
انقلاب آمریکا بیشتر نبردی برای دستیابی به استقلال و خارج شدن از سلطهٔ امپراتوری انگلستان بود و چندان به دلایل اجتماعی صورت نگرفت. به عبارت دیگر مستعمرهنشینان امریکایی، در قیام خود علیه پادشاهی انگلیس، نمیخواستند روابط اقتصادی و اجتماعی خود را دگرگون سازند، بلکه خواستار آن بودند که از آن پس دیگر منافع خود را با طبقهٔ حاکمهٔ کشور مادر تقسیم نکنند. به این ترتیب، هدف از کسب قدرت ایجاد جامعهای متفاوت با رژیم مستعمراتی پیشین نبود، بلکه نوعی جداسازی منافع بود.
از همین رو بعد از انقلاب نیز، بردهداری، برخورد تحقیر آمیز با سیاهان، و آزار و حذف سرخپوستان ادامه داشت.
درواقع با انقلاب آمریکا حفظ نهاد اجتماعی بردگی زیر سوال نرفت. تقریباً همهٔ رهبران مهم انقلاب امریکا خودشان بردهدار بودند و در این زمینه پیشداوریهای ارتجاعی و عقب مانده داشتند.
پس از استقلال، تقریباً یک قرن گذشت تا بردهداری ملغی شود و در آن زمان هم بردهداری نه به دلایل اخلاقی از آن گونه که اساس و انگیزهٔ انقلاب فرانسه را تشکیل میداد، بلکه تنها به این دلیل ملغی شد که دیگر برای تعقیب سیاست توسعهطلبی سرمایهداری در این کشور کاربرد و سودی نداشت.
یک قرن دیگر هم گذشت پیش از آنکه سیاهان آمریکا بتوانند بدون آنکه کوچکترین خللی به نژادپرستی کامل فرهنگ مسلط وارد سازند، و حداقل شناسایی و پذیرش را برای برخی حقوق مدنی خود بدست آورند.
در آمریکا تحقیر سیاهان تا سالهای دههٔ ۱۹۶۰ معمول بود. تنظیم رابطه غیرقابل دفاع با بومیان سرخپوست، را هم نباید فراموش کرد. کشتار سرخپوستان متاسفانه واقعیت دارد و تا سالهای دههٔ ۱۹۶۰ مسئولیت این قتلعام با افتخار پذیرفته میشد!
هنگامی که اعلامیه برای نخستین بار منتشر شد، تناقض موجود بین ادعای «همهٔ انسانها برابر آفریده شدهاند» و وجود بردهداری در آمریکا انتقاد منتقدین را برانگیخت.
جفرسون خودش صدها برده داشت و بردهدار بزرگ ویرجینیا به شمار میآمد. توماس دی، نویسندهٔ انگلیسی و حامی الغای بردهداری، در سال ۱۷۷۶ با اشاره به این تناقض در نامهای نوشت، «مضحکترین چیزی که در جهان وجود دارد، بیشک آمریکاییان میهنپرستاند که با یک دست قطعنامههای استقلال را امضا میکنند و با دستی دیگر بر روی بردگان وحشتزده تازیانه میکشند».
...
آبراهام لینکلن اعلامیهٔ استقلال را شالوده و اساس عقاید فلسفی و سیاسیاش میدانست و عقیده داشت که اعلامیهٔ استقلال باید مرجع تفسیر قانون اساسی ایالات متحده قرار گیرد. اما وی در رابطه با برده داری مسألهدار شده بود. لینکلن عقیده داشت که اعلامیهٔ استقلال، اگرچه والاترین اصول و ارزشهای انقلاب آمریکا را تبیین کردهاست اما با مشروعیت بخشیدن به گسترش بردهداری در راه محقق ساختن آرمانهای انقلابیاش، سیر قهقرایی را پیمودهاست. ما با اعلام اینکه همهٔ انسانها برابر آفریده شدهاند این کشور را بنیان گذاشتیم، اما اکنون از آن آغاز باشکوه به چنین وضعیتی تنزل پیدا کردهایم که اعلام کنیم که این «حق مقدس» برخی از انسانهاست که دیگران را به بردگی بگیرند!
بردهداری در ایالات جنوبی آمریکا رواج داشت و آخر عاقبت به جنگ داخلی کشیده شد. این جنگ که سال ۱۸۶۱ راه افتاد سال ۱۸۶۵ با پیروزی شمالیها به رهبری لینکلن، پایان گرفت و وی در اوج جنگ داخلی اعلامیهٔ آزادی بردگان را صادر کرد و در قانون اساسی ایالات متحده آمریکا مُدوّن ساخت.
...
اعلامیه استقلال آمریکا انقلابیون فرانسوی و استقلالطلبان آمریکای جنوبی را تحت تاثیر قرار داد و در سایه آن بعدها جنبش حق رأی برای زنان و اینکه «همهٔ مردان و زنان برابر آفریده شدهاند» هم بر سر زبانها افتاد. مهمترین قسمت اعلامیه تأکید آن بر حق انقلاب بود .
این بحث ادامه خواهد داشت
ـــــــــــــــــــــــــــ
علی اکبر جعفری
شهریور 1397