دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

پاسداشت یاد و نام پیر پرنیان اندیش غزل معاصر، هوشنگ ابتهاج(سایه)

 *مژده بده ، مژده بده ، یار پسندید مرا* 


 رضا اسماعیلی

 روزنامه اطلاعات، پنجشنبه ۳ شهریور ۱۴۰۱


 نشود فاش کسی آنچه میان من و توست 

تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم

پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست


سرانجام بعد از رای دادگاه برای انتقال پیکر *هوشنگ ابتهاج* به ایران، پیکر این شاعر فقید به ایران منتقل شد تا در زادگاهش ( رشت ) به خاک سپرده شود. به همین مناسبت شاعر معاصر آقای *رضا اسماعیلی* مطلب زیر را به رشته تحریر درآورده که تقدیم حضورتان می نمایم.


 *«هوشنگ ابتهاج»* (سایه)  بی هیچ اغراقی خلاصه غزل پارسی از رودکی تا حافظ، و از حافظ تا اکنون بود. با خوانش غزل های سایه، *به راحتی می توان این دقیقه را دریافت که غزل های او ترکیبی متوازن و متعادل از رندی و قلندری حافظ، صراحت و فصاحت سعدی و شور و شیدایی مولانا با لحن و لهجه ای امروزین است*؛ لهجه ای که با فراز و نشیب های سیاسی و دغدغه های اجتماعی و انسانی پیوند خورده است.

 *عشق و ارادت سایه به سعدی و حافظ و مولانا همچون آتشی شعله ور است که از بیت بیت اشعارش زبانه می کشد. این دقیقه را از عشق و ارادتی که به دو قله سر به فلک کشیده غزل پارسی – حافظ و شهریار – داشت، به خوبی می توان دریافت. چنان که خود در غزلی با فروتنی تمام، داستان ارادت خالصانه اش به شهریار ملک سخن را چنین روایت کرده است:* 


 *عروس طبع من ای «سایه» هرچه دل ببرد* 

 *هنوز دلیری شعر شهریارش نیست* 


 * ابتهاج، غزل مردی حافظ سیرت و شاعری نیمایی صولت بود. به عبارت ساده تر، او حلقه پیوند شعر دیروز و امروز، و فصل وصل «سنت» و «تجدد» بود. شاعری که در چشم روزگار خوش درخشید و به غزل معاصر آبرو بخشید.* نکته قابل تأمل دیگر این که شعر«سایه» پیش و بیش از آنکه عارفانه باشد، *شعری معنوی و سرشار از آموزه های انسانی است.* 


 *سایه همچون حافظ، عاشقی جان آگاه و همچون نیما، منتظری چشم در راه و عدالتخواه بود.* شاعری که سرنوشت شعرش را با اجتماع و سیاست گره زده بود. ازهمین رو، سخنش در گوش مردم زمانه، دلنشین و پیامش در گوش روزگار خوش طنین بود.

مردم روزگار ما، سیمای زخم خورده خود را در سایه – روشن غزل های نجیب و معنوی او به تماشا می نشستند و در سایه سار حافظانه های او نفس تازه می کردند.

 * او غزل را«غزل» می خواست و به بهانه نوآوری، قصد عبور از این قالب ادبی را نداشت؛ چرا که او به راستی و درستی دریافته بود علت این که غزل به قالب محوری شعر پارسی تبدیل شده است، به خاطر وجود شاعری رند و قلندر به نام «حافظ» است که به خاطر طراوت و حلاوت غزل هایش، همچنان شاعری بی بدیل و معاصر است. شاعری که بیش از هر شاعر دیگری – عوام و خواص – شعرهایش را زمزمه می کنند و هنوز بعد از گذشت چند قرن، غبار فراموشی و کهنگی بر جان غزل هایش ننشسته است.* 


 «سایه» این حقیقت را دریافته بود که بدون حافظ، غزل این اقبال عمومی را پیدا نمی کرد که به عنوان محوری ترین قالب ادبی تا به امروز به حیات خود ادامه بدهد. *به زعم او، این حافظ بود که با نبوغ ادبی شگفت خویش به غزل رنگ جاودانگی زده بود. امروز نیز ما برای تشخیص سره از ناسره، شعر همه شاعران را با شعر حافظ محک می زنیم و اغراق نیست اگر بگوییم که طلای ناب شعر حافظ، ما ایرانی ها را در شعر مشکل پسند و سختگیر کرده است.* 

با همین حجت بود که «سایه» غزل را« *حافظانه* »می پسندید. *دکتر شفیعی کدکنی نیز با تایید و تاکید بر این نکته می گوید: «ابتهاج تکه ای از حافظ بود که به دوران ما پرتاب شده بود و شعرش استمرار بخشی از جمال شناسی شعر حافظ است.*

سایه در عین بهره وری خلاق از بوطیقای حافظ، همواره در آن کوشیده است که آرزوها و غم های انسان عصر ما را در شعر خویش توصیف کند. برخلاف تمام کسانی که با جمال شناسی شعر حافظ، به تکرار سخنان او و دیگران پرداخته اند.»


 آری – بی هیچ اغراقی – قرابت ذهنی و زبانی «سایه» با حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی آنچنان است که اگر غزل هایش را ضمیمه دیوان حافظ کنیم و در بیت تخلص، به جای«سایه»، حافظ بگذاریم، تشخیص و تفکیک غزل های او از غزل های حافظ، کاری به راستی دشوار و در مواردی غیرممکن است.

به خاطر ارادت و تعلق خاطر زاید الوصفی که سایه به حضرت حافظ داشت، پیروی کوتاه مدت او از نیما نیز بیشتر در فرم خلاصه می شود تا مضمون و معنا. به این معنا که قلبی حافظانه در سینه نیمایی هایش می تپد. اقبال و استقبال مردم زمانه از غزل هایش نیز مؤید درستی تعریفی بود که او از غزل داشت.


 * خویشتن داری مؤمنانه ابتهاج در فراروی از سنت غزل اصیل پارسی و پایداری مؤمنانه در منزل «اعتدال»، تذکری صریح به ما و همه شاعران نسل آینده برای حرمت نهادن به ذات حافظانه غزل و مجاهدت برای پاسداشت این میراث معنوی بود.* 

  یاد و نام بلند پیر پرنیان پوش غزل معاصر گرامی باد*

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.