* گرامی داشت حماسه حسینی بیش از مناسک، نیازمند توجه به محتوی و حقیقت عاشوراست*
ابراهیم جعفری
دهکده جهانی
@dehkade_jahan
_رمز قرآن از حسین آموختیم_
_زآتش او شعله ها افروختیم_
_خون او تفسیر این اسرار کرد_
_ملت خوابیده را بیدار کرد_
_نقش الا الله بر صحرا نوشت_
_سطر عنوان نجات ما نوشت_
_ای صبا ای پیک دورافتادگان_
_اشک ما بر خاک پاک او رسان_
_« اقبال لاهوری »_
در طی ۱۴ قرن گذشته هیچ شخصیتی همچون امام حسین(ع) وهیچ مراسمی به اندازه عاشورا در دل فرهنگ ایرانی جای نگرفته است و به طور قطع هیچ سوگی با عزاداری برای سالار شهیدان و برادر بزرگوارش علمدار کربلا حضرت ابوالفضل (ع) و سایر اصحاب و خاندان ایشان برابری نمی کند.
گستره این ارادت به حدی است که هموطنان ما از ادیان دیگر یعنی مسیحیان، کلیمیان و زردشتیان هم از آثار آن تاثیر می پذیرند.
*لوریس چکنواریان* آهنگ ساز و رهبر ارکسترایرانی ارمنی تبار و یکی از مشهورترین چهره های فرهنگی در ایران و ارمنستان وقتی نخستین سمفونی آیینی به نام «خسوف» با روایت حرکت سیدالشهداء (ع) از مکه تا شب یازدهم، نوشته دکتر شریفیان را در تالار وحدت اجرا می کند، می گوید: « برای اجرای این سمفونی بسیاری از موسیقی های تعزیه در نواحی مختلف را شنیده ام و ثبت کرده ام تا با بهترین اجرا نشان دهم که مسیحیان کمتر از شیعیان به حسین ابن علی (ع) ارادت ندارند.»
قیام اباعبدالله الحسین (ع) الهام بخش و سرمشق برای همه جوامع است. جامعه ای که با مکتب حسینی زیست کند ، از ویژگی هایی برخوردار می شود که در آن اخلاق و فضیلت به اوج می رسد. اساساً رمز ماندگاری عاشورا در چیرگی اخلاق بر بی اخلاقی، آزادگی بر اسارت و عدالت بر تبعیض است. از این رو فرهنگ عاشورا به عنوان بخشی از هویت جامعه ایرانی حامل بار معنایی عمیقی است که موجب همبستگی و همنوایی مردم از پیر و جوان و زن و مرد در این آیین می شود و یک حرکت مدنی خودجوش را در بالاترین سطح رقم می زند.
*اوج مشارکت های مردمی در ایام عزاداری اهل بیت عصمت و طهارت (س) ، در مناسبت هایی نظیر تاسوعا، عاشورا، اربعین حسینی و البته در عید سعید غدیر و نیمه شعبان، شکل می گیرد که باید قدر و قیمت آن را دانست؛ زیرا بزرگترین سرمایه اجتماعی ملت ما به شمار می رود*
با این وصف باید در خلوت خود به این سوال پاسخ دهیم که آیا عملکردمان نیز با سیره و منش امام حسین (ع) نسبتی دارد؟ یا عشق ما به آن امام هُمام تنها در ظواهر خلاصه می شود؟
مشارکت در مناسک آیینی باید چشم را به افقی متعالی باز کند و ضمیر را از زنگارها و غبارهای زندگیِ خاکی، که منشأ هر نزاع و دشمنی و ستمکاری است، بزداید و اگر اینگونه نیست، باید بر حال نزار خود گریست.
*بر دل و دین خرابت نوحه کن*
*که نمیبیند جز این خاک کَهُن*
* مناسکْ زمانی کارآمد است که در خدمت ورزیدگیِ ایمان و اعتلای معنویت آدمی باشد. برونداد مناسک آیینی، باید تقویت اعتماد به سیر هستی (توکل) و دلیری و فداکاری در مسیر حقجویی و حقخواهی، و مناعت و سیرچشمی در برابر وسوسههایی باشد که چونان گل و لای بر پای سالک راه حق میچسبند و او را از پای میاندازند. چشمی که به افقی بلندتر از وسوسههای خاکی دوخته شده است دلیر، متوکل، فداکار و مستغنی است.*
*ور همی بیند چرا نبود دلیر*
*پشتْدار و جانسپار و چشمسیر؟*
با نگاهی ژرف به ابیات بالا میتوان فهمید که مولانا قصد تلنگر زدن به عزاداران حسینی دارد که مبادا در سطح قالب و صورت و پوستۀ مناسک بمانند. گویی میخواهد یادآوری کند که مناسک حسینی اگر با دردهای فردی و یا رنجهای اجتماعی پیوندی برقرار نکند، بیمعنا، تهی و متورم میشود. آنگاه است که باید چنین مناسکی را عزای خفتگان بر خوابِ گرانِ خویش دانست.
*پس عزا بر خود کنید ای خفتگان*
*زان که بد مرگی است این خواب گران*
متاسفانه هر چه زمان را پشت سر می گذاریم، به جای توجه به محتوی و حقیقت عاشورا، شاهد غلبه شکل ظاهری بر محتوی هستیم؛ به گونه ای که مناسک وآیین های رسمی به خودی خود هدف می شوند. البته برجسته شدن این نوع مناسک گرایی که بر هیجانات و احساسات دینی متکی است، در جای خود مثبت است؛ اما وقتی احساسات جدا از محتوی مورد توجه قرار می گیرد، سخنان غیر واقعی، خرافی و حتی کاربرد موسیقی های مبتذل نیز رایج می گردد.
در چنین وضعیتی محتوی و فلسفه قیام امام حسین (ع) و اندیشه رهایی بخش سرور آزادگان در مراسم عزاداری کم رنگ شده و اشکال ظاهری اصل قلمداد می شود. اما:
*نظر را نغز کن تا نغز بینی*
*گذر از پوست کن تا مغز بینی*
*کجا گردی زٍ ارباب سرائر*
*نظر گر بر نداری از ظواهر*
یاد *استاد شهید مرتضی مطهری* بخیر که بیش از نیم قرن پیش، در فضایی بسیار سنتی تر و ظاهراً «عقب مانده تر» از امروز، متهورانه و یک تنه به مبارزه با خرافات پرداخت و حماسه ای در حماسه حسینی آفرید و کتاب *تحریفات عاشورا* را نوشت.
تحریفات عاشورا را از اینجا دنبال کنید