* فضیلتی به نام دکتر محمد مصدق*
ابراهیم جعفری
دهکده جهانی
@dehkade_jahan
بدون تردید *دکتر محمد مصدق* به عنوان یک چهره ضد استعماری و استقلال طلب در حافظه مردم ایران جایگاه ویژه ای دارد. در عین حال هر انسانی دارای نقاط قوت و ضعفی است که بر اساس آن نباید در قضاوت، مطلق اندیشی کرد. به مناسبت سالگرد کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به برخی از ویژگی های آن مرد بزرگ اشاره می کنم.
* دکتر محمد مصدق بخش مهمی از آرشیو ملی ایران و یک سرمایه بزرگ انسانی و نمادین است که از متن جنبش اجتماعی برخاست.* مصدق سه سال بعد از مشروطه برای ادامه تحصیلات عالی به فرانسه و سوئیس رفت، مالیه و حقوق خواند و به ایران بازگشت. با بزرگانی چون سهامالدین غفاری مجله حقوقی، اقتصادی و علمی را منتشر کرد و وارد عمل سیاسی شد. هشت دوره به نمایندگی مجلس انتخاب گردید، استاندار شد و به دلیل آن که به خیر عمومی حساس بود، فعالیت خود را در همین راستا سامان داد و به این خاطر در دوره رضاشاه زندانی و تبعید شد.
هنگامی که پهلوی دوم آمد، دوباره پس از کودتا در سال ۱۳۳۲، سه سال در لشگر دوم زرهی قصر زندانی شد. سپس ۱۰ سال تبعید و حصر گردید تا این که در سال ۱۳۴۵ مرگ غریبانهاش فرارسید.
در دوره حصر، لحظههای زندگی اش را از هستی پُر کرد. از کشاورزی تا مطالعه و تا حدی خوددرمانی و مکاتبات و تعاملاتی که با یارانش داشت و ...
* مصدق نماد واقعی فضیلت است.* فضیلتهای مدنی، سیاسی، ملی و ...؛ فضیلتهای باشکوهی که آن ها را زیسته و به تجربه نشانده است. مصدق دولتمردی مردمدار بود؛ اما عوام گرا نبود. ملی بود؛ اما نژادپرست نبود. استقلالطلب بود؛ اما غربستیز نبود. ناسیونالیسم مصدق اقتدارگرا و بوروکراتیک نبود؛ بلکه دموکراتیک و مدنی بود؛ به گونه ای که مردم ایران بیشترین آزادیهای احزاب سیاسی را در دوران او تجربه کردند.
* مصدق به سنت مشروطیت تعهد جدی داشت.* مهم ترین فضیلت اجرایی و حکمرانی او کوشش صمیمانهای بود که برای رهایی این کشور از گردونه *اقتصاد تکپایه نفتی* انجام داد. قرضه ملی در دوره مصدق از بهیادماندنیترین عملکردهای اقتصاد ملی ماست. هرچند که فرصت نشد تا این اقتصاد را بر شانه بخش غیردولتی مستقل توسعه دهد.
*او از یک تبار طبقاتی اشرافی گسست و به مردم پیوست. این هجرت خیلی بزرگ و سلوکی درونی بود.* مصدق در آخر پیری نیاز به درمان داشت. اگرچه شاه به وساطت برخی بزرگان با عزیمتش به خارج برای معالجه موافقت کرد؛ ولی خودش مخالفت کرد و گفت: *«مگر همه مردم ایران میتوانند به خارج بروند و معالجه شوند؟»* به درمان پزشکان ایرانی چشم دوخت. بیش از اندازه به خاطر پای بندی به پاک دستی بر خود سختگیری کرد.
دولت او بیاعتنا به دین نبود؛ کما این که دکتر مصدق وصیت دقیق شرعی *«در مورد بعد از خودش»* و *نماز و روزه اش* دارد.
در مصدق یک ویژگی بود و آن هم این که به متن و آرای مردم مراجعه میکرد. به عبارتی از مهمترین ظرفیتهای مصدق *مردمسالاری* بود و *دموکراسی اجتماعی* را دنبال می کرد. این نگاه مصدق ظرفیت بزرگی در تاریخ معاصر ماست. او بر این باور بود که ریشه دموکراسی در خود مردم است و دموکراسی یعنی توزیع *«حسپذیری»* ؛ به گونه ای که همه در رایزنی اجتماعی شرکت کنند.
در ۲۸ ماه حکومتش حتی یک مورد اختلاس و ارتشا رخ نداد. او حتی جیره غذایی محافظانش را از جیب خود می داد و از بودجه دولتی استفاده نمی کرد. گفته بود حتی یک چوب کبریت از مال دولت نباید وارد خانه اش شود. با این که جهت استیفای حق ملت از انگلیسی ها، سفرش به لاهه ماموریتی دولتی بود، با این حال بودجه رفت و آمد و خرج هتل را از جیبش داد. قالیچه های نفیس برای سوغات را هم از جیب خودش پرداخت کرد! مصدق از غذایی که سربازها می خوردند، تناول می کرد و ...و در یک کلام دولتی با کمترین خطا را به یادگار گذاشت.
* در عین حال مصدق شخصیتی نقدپذیر بود.* هیچکس نمیترسید که نقد خودش را به او بگوید. اتفاقاً یارانش مانند دکتر غلامحسین صدیقی، دکتر عبدالله معظمی و ... که تا آخر همراهش بودند؛ به او نقد هم داشتند.
نقد جدی این بود که مصدق در *ایجاد فضاهای گفتوگویی* موفق نبود. متاسفانه یارانی بودند که اگرچه بسیار دلسوز بودند؛ اما به جای موافقساز، مخالف ساز بودند. به جای این که تألیفگرا باشند، تفرقه گرا بودند. از این رو مصدق در گفتوگوگری در مواردی بیتاب میشد و نمیتوانست تا آخر گفتوگوها را در جهت همدلی و توافق پیش ببرد. البته راهی که مصدق میرفت هموار نبود؛ تنها عاملی که میتوانست در مقابل این سختیها، کار او را پیش ببرد، ابتکارات خلاقی نظیر *گفت و گو* بود که میتوانست برای توافق و اجماع طرفهای میدان قدرت در ایران کارساز باشد.
با این وصف می توان گفت دکتر محمد مصدق یکی از قهرمانان ملی ایران است که استعمارگران تاب تحملش را نداشتند و ملت ما را از وجودش محروم ساختند.
*یادش گرامی باد*