#شازده_کوچولو، آموزگار درس های بزرگ برای زندگی
ابراهیم جعفری
دهکده جهانی
@dehkade_jahan
آنتوان دو سنت اگزوپری نویسنده، روزنامهنگار، خلبان و یکی از معروفترین چهرههای ادبیات رومانتیک مدرن اهل فرانسه است که معروفترین کتاب او " شازده کوچولو" در دهه های گذشته سومین کتاب پُرخواننده جهان بوده است.
«شازده کوچولو» با زبانی ساده داستان یک کودک را روایت می کند؛ داستانی طولانی و با مفهوم که با بیانی متفاوت از دوست داشتن، عشق و هستی مخاطب را جذب مفاهیم فلسفی خود میکند.
«شازده کوچولو» در ایران برای نخستینبار در سال ۱۳۳۳ توسط محمد قاضی به زبان فارسی منتشر شد. این کتاب تاکنون بیش از ۳۰ بار در ایران ترجمه شده است و از سایر مترجمان آن می توان به احمد شاملو، ابوالحسن نجفی، عباس پژمان، کاوه میرعباسی، لیلی گلستان و ... اشاره کرد.
«شازده کوچولو» پس از طی دهه ها انتشار، همچنان برای خوانندگان جذاب است. و شاید برای آنان این سؤال مطرح شود که چگونه یک کتاب به مدت ۸ دهه بر قله ادبیات جهان می نشیند و همچنان خوانده می شود؟ «شازده کوچولو» تا کنون به بیش از ۲۸۰ زبان و گویش ترجمه شده که رقمی شگفتانگیز است.
کتاب اگزوپری در نگاه اول، اثری درباره کودکان و نوجوانان به شمار می رود؛ ولی با خوانشِ عمیقتر آن، خواننده به لایههایی مهم از معنای زندگی میرسد.
به نوعی کتاب گستره وسیعی از مخاطبان را در بر میگیرد؛ یعنی از کودک و نوجوان تا بزرگسال، هر کدام به اندازه درک و فهم خود با کتاب ارتباط برقرار میکنند و به شناختی از اثر میرسند.
در «شازده کوچولو» با نثری سهل و ممتنع مواجه می باشیم؛ یعنی همان گونه که کتاب زبانی ساده و حتی کودکانه دارد؛ اما در حال مطرح کردن مسائلی بسیار مهم، عمیق و جدی است.
شازده کوچولو اثری خیال انگیز و زیباست که در قالب داستان سفر کودکی از یک سیاره دیگر به زمین، فلسفه دوست داشتن را به خواننده نشان می دهد. در طول داستان، شازده کوچولو دنیای آدم بزرگ ها را به باد مسخره می گیرد و به نکوهش اعمال زشت انسان ها می پردازد.
«شازده کوچولو» در کتاب نماد سادگی و معصومیت کودکانه است که هنوز دنیایش با زشتی و پلشتیهای آدم بزرگها آمیخته نشده و همه چیز را در نهایت زیبایی میبیند.
در تصویر «شازده کوچولو» از دنیای بزرگ سالان، همه چیز حول محورِ اعداد و ارقام یعنی کمیت ها میگردد و کسی به ذاتِ و کیفیت آن چیز توجه ندارد. دنیای او با دنیای آدم بزرگهایی که میشناسد، فرسنگها فاصله دارد. در جهان بینی شازده کوچولو، مظاهر زیبایی و انسانی با مسائل مادی، پول و ویژگیهای سرد و سیاه آلوده نشده است.
دیالوگ « شازده کوچولو» به خوبی نشان دهنده این موضوع است که اغلب «آدم بزرگها ارقام را دوست دارند.»
«شازده کوچولو» حقایق ساده و مهم زندگی را به شیواترین و زیباترین حالت ممکن بیان میکند. اگزوپری از مسائل مهمی صحبت میکند که آدمها در خلال زندگی روزمره فراموش کردهاند و بد نیست با مرورش به آنان یادآوری شود دنیا فقط به مادیات و پول خلاصه نمی شود.
سقوط خلبان در بیابان و همسفری اش با شازده کوچولو تمثیلی بر سفر از دنیای بزرگ سالی به دنیای کودکی و یادآوری ارزشهای زیبای انسانی است. در پایان کتاب، خلبان به دست شازده کوچولو اهلی میشود و بازگشت شازده کوچولو به سیارهاش غم عجیبی بر دل خلبان مینشاند.
شازده کوچولو به واسطه روح پاکش، تداعیگر زیباییهای فراموش شده دوران کودکی است. زمانی که آدمها با چشمِ دل نظارهگر دنیا بودند و جهان را بدون پیش فرض و فیلترهای ذهنی نگاه میکردند.
خواندن «شازده کوچولو» در حکم سفر معناگرایانه آدمی به ذاتِ فراموش شده خویش است. آدم بزرگهایی که خود را در چنبره کار، پول، خودپسندی، طمع، غرور و دهها چیز دیگر گرفتار کردهاند و چشمهایشان را روی زیباییهای دنیا بستهاند.
داستان کتاب شازده کوچولو مقایسهای است بین کودکان که از طریق نگرش باز همیشه تمایل دارند دنیای اطراف و درون خود را کشف کنند و بزرگ سالانی که بسیار تنگ نظر و محافظه کار هستند.
موضوع اصلی این داستان در قالب رازی بیان میشود که روباه به شازده کوچولو میگوید:« تنها با قلب میتوان دید. آنچه به چشم دیده میشود، پوچ و ناچیز است»
شازده کوچولو با کودک درون خواننده گفتوگو میکند؛ برای همین حرفهایش به دل مینشیند.
«شازده کوچولو» پر از درس هایی است که کودکان را برای ورود به دنیای بزرگترها آماده می سازد و در عین حال دعوتی برای بازگشت بزرگ سالان به اصالت های انسانی است که در کودکان موج می زند.
در پایان جا دارد از استاد ارجمند مان آقای فرج الله صبا یاد کنم که در ترم اول سال تحصیلی ۵۷ -۱۳۵۶ رشته روزنامه نگاری دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی (سابق) در درس شیوه نگارش زبان فارسی این کتاب را به عنوان منبع درسی به ما معرفی کردند.