دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

خوانسار؛ اولین خاستگاه چاپ کتاب در ایران*

* خوانسار؛ اولین خاستگاه چاپ کتاب در ایران* 


 _ ابراهیم جعفری_ 

 _ دهکده جهانی_ 

 _@dehkade_jahan_ 


 *خوانساری ها در نشر کتاب و ترویج فرهنگ کتابخوانی در پایتخت نقش بی بدیلی داشته اند؛ به گونه ای که فرزندان و نوه های طایفه های مختلف خوانسار هنوز در حوزه نشر فعالیت می کنند.* 

در تهران قدیم بیشتر کتابفروشان ثابت و دوره‌گرد، اهل خوانسار بودند. سعید نفیسی نویسنده و محقق معاصر در یکی از گزارش های خود آورده است: *«بازار حلبی‌سازها مرکز کتابفروشی‌های تهران بود. یکی دیگر از کتابفروشی های تهران هم در تیمچه حاجب‌الدوله و بازار کفاش‌ها بود. حاج ملا محمدصادق و حاج ملا محمدباقر دو برادر اهل خوانسار و فاضل بودند که به خانه‌های مردم می‌رفتند و کتاب‌هایشان را عرضه می‌کردند و گاهی فوراً هم پول کتاب‌ها را نمی‌گرفتند. معتبرترین کتابفروشی آن زمان متعلق به میرزا محمد خوانساری در بازار حلبی‌سازها قرار داشت».* 

 

   زمانی هم که *حاج میرزا علی‌اکبر کتابفروش خوانساری* به تهران آمد تا در تیمچه حاجب‌الدوله، کتابفروشی باز کند، شاید فکر نمی‌کرد نام و خاندانش چند دهه بعد تبدیل به یکی از مهم‌ترین مراکز نشر در ایران شود.

در دوره قاجار، تیمچه حاجب‌الدوله و بازار حلبی‌سازها، مرکز کتابفروشی و نشر کشور به شمار می‌رفت؛ مرکزی که با روی کار آمدن پهلوی اول و احداث خیابان‌های جدید، به خیابان ناصرخسرو منتقل شد. به همین دلیل وقتی *حاج محمداسماعیل علمی،* پسر میرزا علی‌اکبر تصمیم گرفت کار پدرش را ادامه دهد و به همراه پسرانش شرکت تضامنی علمی را تاسیس کند، به خیابان ناصر خسرو رفت تا جنب ساختمان وزارت دارایی، کتابفروشی‌اش را دایر نماید. او به همراه *محمدعلی ترقی، موسس انتشارات خیام،* بارها به هند سفر کرد تا از آنجا کتاب‌های فارسی چاپ هند را به تهران بیاورند.


 وقتی قرار شد ساختمان وزارت دارایی گسترش پیدا کند، کتابفروشی حاج محمداسماعیل هم خراب شد و او قدری پایین‌تر از مغازه قبلی‌اش «کتابفروشی علمی» را دوباره دایر کرد. در همین زمان بود که به او خبر دادند روس‌ها در مشهد قصد فروش چاپخانه‌ای را دارند. او هم به مشهد رفت و یک دستگاه ماشین چاپ سنگی با لوازم آن خریداری کرد و با مشکلات بسیار آن را به تهران و کتابفروشی‌اش آورد. کتابفروشی که در نهایت امور آن به دست پنج پسرش افتاد.

پس از حاج محمداسماعیل، پسر بزرگش *محمدعلی علمی* هم مغازه کتابفروشی را اداره می‌کرد و هم به کار نشر می‌پرداخت. چهار پسر دیگر نیز در چاپخانه علمی کار می‌کردند.

محمدعلی کتاب‌های بسیاری چون *«تاریخ بیست ساله» نوشته حسین مکی* و « *زندگانی امیرکبیر* »‌ و *«تاریخ هرودوت»* را منتشر کرد؛ اما مهم‌ترین اثری که توسط او به چاپ رسید، *«شرح زندگانی من» نوشته عبدالله مستوفی و کتاب «نبرد استالینگراد»* بود. او همچنین *قرآن نفیسی به خط سیدحسین میرخانی*  انتشار داد که در ردیف قرآن‌های نفیس بود.

 یکی از نکاتی که درباره خاندان علمی می‌توان به آن اشاره کرد، *چاپ کتاب‌های درسی* بود. آنان از بزرگ‌ترین ناشران کتاب‌های درسی در کشور بودند. محمد علی علمی مدتی هم به همراه برادر خود علی‌اکبر علمی با روزنامه کیهان کتاب‌های درسی را باهم منتشر کردند که مهم‌ترین منبع درآمد خانواده و فامیل علمی بود. 

 *لازم به یادآوری است که در دوره قاجار و اولین دوره مجلس شورای ملی در سال۱۲۸۵شمسی، میرزامحمود کتابفروش‌ خوانساری،به عنوان نماینده مردم تهران از صنف کتابفروشان، وارد مجلس شد و نقش بسزایی ایفا کرد.* 


 بعد از موفقیت حاج میرزا علی اکبر کتابفروش، موج مهاجرت خوانساری ها به تهران سرعت گرفت و بیشتر آن ها دستی در صنعت نشر و چاپ پیدا کردند که *اشرف الکتابی ها، علمی ها، میرباقری ها و ... را باید نسل نخست کتابفروش های خوانساری در تهران دانست که در تیمچه حاجب الدوله صاحب اعتبار شدند* و به خاطر سهولت در رفت و آمد به محل کسب و کارشان در حوالی بازار تهران سکونت پیدا کردند. 

 *مرحوم محسن بخشی* مدیر سابق انتشارات آگاه در مراسم نکوداشت خود در سال ۱۳۹۴ اظهار داشت: *«در مکتب که درس می‌خواندم عاشق کتاب شدم؛ به همین دلیل از خوانسار فرار کردم و به تهران آمدم تا کتابفروش شوم».* 

وی در ادامه افزود: *«به تهران که آمدم در یک کتابفروشی مشغول به کار شدم و پس از مدتی صاحب آن به من اعتماد کرد و بخشی از کتابفروشی را به من سپرد. این گونه بود که  به دنیای نشر راه پیدا کردم».* 


 * خوشبختانه آثار فرهنگی گسترش صنعت نشر توسط خوانساری ها به صنف لوازم التحریر بازار تهران نیز کشیده شده و هم اکنون از سررشته داران آن هستند.* 

 *اگر باور داشته باشیم که نشر از بنیادهای اصلی فرهنگ، آموزش، پژوهش، تفکر، احساس، ادراک، نگرش، بینش و آینده ماست، جای این سوال باقی است که چرا پروژه ایجاد بزرگ ترین چاپخانه کشور در قلمرو شهرستان خوانسار در دولت های نهم و دهم که می توانست در توسعه فرهنگی منطقه نقش تعیین کننده داشته باشد، منتفی گردید؟*

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.