روزنامه اطلاعات - دوشنبه ۲۰ آبان ماه ۱۳۹۸
پاراآکادمیها و توزیع مردمی دانش
عمومیسازی علم یا توزیع اجتماعی دانش به شکل نوین که از ابتدای قرن بیستم در مغرب زمین مطرح شد، در ۵۰ سال اخیر مورد توجه جدی سیاستگذاران قرار گرفته است؛ زیرا آنان که دریافتهاند بهبود وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مستلزم بهرهگیری از خرد همگانی است، ناچارند این راهکار را برگزینند. در روزگاری که مراکز آموزشی بخصوص دانشگاهها دچار کژکارکردی و رخوت شدهاند، کانونهای علمی مردمی مانند خانه ریاضیات میتوانند نقشی را ایفا کنند که در جهان امروز پاراآکادمی (موازی) نام گرفته است.
پیش از آن، دانش بیشتر به کانونهای مشخصی که همان مراکز آکادمی و دانشگاهها بود، محدود میشد؛ اما بعدها این امکان فراهم آمد تا در سطح جامعه به اشتراک گذاشته شود و نهادهای موازی با مراکز آکادمیک برای توزیع دانایی پدید آید؛ چرا که عملا دانشگاهها فضایی برای عمومی کردن دانش فراهم نمیکردند. یکی از قدیمیترین نمونهها در زمینه همگانی کردن علم، «فرانسیس بیکن» است که از او به عنوان پیامبر ترویج علوم جدید یاد میشود. در شکلگیری پاراآکادمیها، دانشگاهها نیز بیتأثیر نبودهاند؛ زیرا به مرور زمان با در اختیار گذاشتن سالنهای اجتماعات و دیگر امکانات، فضایی برای سخنرانی صاحبنظران و استادان ایجاد میکردند تا معلومات آنان مورد استفاده عامه مردم قرار گیرد.
![]() |
چنین سنتی ابتدا در دانشگاه سوربُن فرانسه و در دانشگاههای آلمان شکل گرفت و طی آن بسیاری از فیلسوفان بزرگ آن زمان کلاسهایی را برای همه شهروندان برگزار میکردند. خوشبختانه دانشگاههای ایران نیز در زمینه فراگیر ساختن دانش در میان مردم فعال بودهاند و هستند؛ کما اینکه که در حال حاضر نهادهای مدنی علمی نظیر انجمنهای جامعهشناسی، مطالعات ارتباطات و فرهنگ ایرانی ، آبخیزداری و ترویج کشاورزی و ... در دپارتمانهای دانشگاهی شکل گرفتهاند.
بدیهی است که برای دستیابی به توزیع عمومی دانش از طریق پاراآکادمیها باید گفت و گو میان اقشار نخبه و فرهیخته به وجود آید و به عبارت دیگر این مراکز به پاتوقهای فکری بدل شوند. مهمترین خصیصه و ویژگیهای پاتوقهای فکری، غیررسمی بودن و استقلال آنها از ساختارهای رسمی است.
اولین نمونه از پاتوقهای فکری در ایران را میتوان در نشستهای فکری و مطالعاتی کافه نادری ردیابی کرد؛ از نیما یوشیج گرفته تا ادیبان و شاعرانی مانند هدایت، شاملو و فروغ. در این کافه و در زیر درختان، روی صندلیهای چوبی لهستانی و پشت میزهایی مینشستند و باهم روزنامه میخواندند و بحثهای ادبی و هنری میکردند. کافه نادری که به بخش انکارناپذیر از تاریخ تهران بدل شده است، آمیختگی ناگسستنی با هویت فرهنگی ایران دارد و میتوان ادعا کرد که تاریخ ادبیات ایران معاصر در فضای آن رقم خورده است.
بیتردید خانههای ریاضیات هم که با انگیزه سرایت این دانش به زندگی روزمره مردم و در راستای اهداف پاراآکادمیها تشکیل شدهاند، باید فضایی مانند کافه نادری داشته باشند تا علاقهمندان به دانش ریاضی اعم از استادان، دبیران، دانشجویان، دانشآموزان و حتی مردم عادی بتوانند فارغ از هرگونه نگرانی و دلواپسی و در کمال آرامش، بحث و گفت و گو کنند؛ زیرا همانگونه که از نامش پیداست، کلمه خانه به تنهایی این موضوع را به مخاطب القا میکند که این جا محل اضطراب و استرس نیست.
سازمان ملل متحد سال ۲۰۰۰ میلادی را « سال جهانی ریاضیات» نامگذاری کرد، تا نشان دهد که گذر از قرن بیستم به قرن بیست و یکم باید از مسیر ریاضیات صورت پذیرد. از این رو شعار «ریاضیات برای همه» در مجامع ریاضی دنیا سر داده شد. در گذشته این تصور به وجود آمده بود که ریاضیات فقط مخصوص نخبگان است و عامه مردم استعداد یادگیری آن را ندارند. این تصور غلط باعث شد تا فرصت یادگیری ریاضیات برای همه ایجاد نشود.
علاوه بر آن آموزشگران ریاضی به این نتیجه رسیده بودند که ریاضی نباید از زندگی واقعی دانشآموز فاصله داشته باشد و او باید بتواند بین زندگی روزمره و کلاس درس ریاضی ارتباط برقرار کند. معلم کلاس باید به عنوان یک راهنما نگرشهای دانشآموزان را تنظیم و کمک کند تا خودشان رویهها، روشها (الگوریتمها) و فرمولها را بسازند. این دیدگاههای جدید در آموزش ریاضی سبب شد ایده ساخت خانههای ریاضیات توسط ریاضی دانان کشورمان مانند دکتر رجبعلیپور از دانشگاه کرمان و دکتر رجایی از دانشگاه صنعتی اصفهان مطرح شود. در واقع آنان میخواستند مکانهایی تأسیس شود تا عامه مردم ریاضی را تمرین کنند و به همین دلیل نام این مکان را «خانه ریاضیات» گذاشتند. با تأسیس خانه ریاضیات در گلپایگان توسط گروهی از استادان ریاضی در اسال ۱۳۹۶ نیز مهمترین گام در راه عمومیسازی این دانش بنیادی در میان جوانان برداشته شده است.
دکتر ابراهیم جعفری
مدرس علوم ارتباطات دانشگاه