دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

سفر نامه نویسی ایرج افشار بستری برای شناخت ایران* _* به مناسبت هفته پژوهش

* سفر نامه نویسی ایرج افشار بستری برای شناخت ایران* 


 _* به مناسبت هفته پژوهش*_ 


 _ برگرفته از مقاله « توسعه ایده ایران»، صالح زمانی، روزنامه اعتماد، ۱۸ مهر ۱۴۰۳_ 


 _ابراهیم جعفری_ 

 _ دهکده جهانی_ 

 _@dehkade_jahan_ 

 فرا رسیدن *هفته پژوهش* ، فرصتی را فراهم ساخت تا به معرفی اقدام چهره نام آوری در  کشورمان بپردازم که به قول خودش با *گل گشت در وطن* ، بستری مناسب برای شناخت عمیق ایران به وجود آورد. 


 اگرچه تا کنون مطالعات ایران شناسی فاقد انسجام پژوهشی بوده؛ اما پای مردی مرحوم ایرج افشار توانست تا حد قابل ملاحظه ای این کمبود را جبران کند. *به عبارت دیگر اگر تلاش های ایشان نبود، برای فهم ایران چاره ای جز مراجعه به آثار مستشرقین نداشتیم و به ناچار آن را از نگاه غربی ها می شناختیم.* 

 *به همین دلیل می توانیم مرحوم افشار را « یکی از مهم ترین چهره های ایرانی در سده اخیر» به شمار آوریم که مطالعات و نوشته های متعددی در زمینه تاریخ و فرهنگ این سرزمین از خود به یادگار گذارده است.* 

 *افشار طی شش دهه مجاهدت فکری و عملی در پروژه اش سعی کرد مفهوم ایران را از انقیاد تفسیرهای مستشرقین خارج کرده و معنای نوینی از آن را بازسازی نماید.* 

 در پروژه او ایران از موقعیت *«مطالعه از بیرون»* خارج شد و به بستری برای زیستن و *«مطالعه از درون»* مبدل گشت. *بخش دیگر نوآوری او در سامان بخشی به مطالعات ایران شناسی بود که توانست به صورتی نسبی، منطق و نگاه مسلط مستشرقین را تعدیل نموده و ایران را از چارچوب مرزهای جغرافیایی و فرهنگی به یک «ایده فراگیر» نزدیک سازد.* 

 *بر این اساس او را می توان اولین ایران شناس فارسی زبانی دانست که توانست برای نحله های این رشته سرمشق فکری تولید کند.* 

به همین دلیل *استاد شفیعی کدکنی* او را این گونه وصف می کند که *« در مراکز علمی جهان و حوزه های ایران شناسی و دانشگاه های کره زمین، هیچ کس از معاصران ما اعتبار و حرمت ایرج افشار را ندارد».* 


 ابزار اصلی پروژه کاری ایرج افشار *سفرنامه نویسی* بود که آن را به عنوان بستری برای شناخت ایران در نظرگرفته بود.

روایت وضعیت زندگی و فرهنگ در مجموعه آداب و رسوم مردم بومی و ارائه همزمان تحلیل اجتماعی از دیگر بخش های جذاب نوشته های ایرج افشار به شمار می آید. به عنوان مثال او در سفر به بلوچستان وضعیت زندگی و نگرش های اجتماعی مردم را این گونه روایت می کند: _«در دامنه کوه خواجه مردمی زندگی می کردند که به آنها صیاد می گفتند. آنان کارشان ماهیگیری بود. پیرمردی آنجا بود که با او صحبت کردیم. من از او پرسیدم *دکتر مصدق* را می شناسی؟_ _گفت دکتر مصدق کی هست؟ گفتم رییس مملکت است. گفت نه رییس مملکت رضاشاه هست. هنوز نمی دانست که محمدرضا شاه ده، دوازده سال است که سلطنت می کند.»_ 

ایرج افشار که از هر فرصتی برای معرفی تاریخ محلی و ملی دریغ نمی کرد، می نویسد: «همیشه بدنامی یا زمین خوردگی سیاسی تا اندازه ای موجب فراموشی می شود. قاجارها، به ویژه فتحعلیشاه، به علت این که قسمت هایی از خاک ایران را ازدست دادند، کارهایی را که در زمینه آبادانی و عمران کردند به علت همان بدنامی و شکست، مورد توجه قرار نگرفت. بعدها هم دیگر کسی به آن توجه نکرد. بسیاری از بناها ازجمله مسجد شاه قزوین، بازار زنجان، مسجد شاه تهران، مسجد شاه سمنان و خیلی جاهای دیگر در دوره فتحعلیشاه و به دلیل علاقه مندی او به وجود آمده؛ اما به علت همان جهات اجتماعی و سیاسی قضیه، کسی به آن ها توجه نکرد.

 به نظر او با سیر و سیاحت و گردش، امید این که مردم ایران، دوره قاجاریه و دوره های دیگر را به درستی درک کنند، وجود دارد»؛ کما این که خودش همراه با *شادروان منوچهر ستوده* در یکی از همین گلگشت ها *۱۸ هزار کیلومتر راه* را برای دستیابی به اهدافش پیمود.


 * ایرج افشار تلاش می کرد تا سفرنامه نویسی را به فرصتی برای توسعه ایده ایران به عنوان چارچوبی فرهنگی و تاریخی تبدیل کند و چهره ای اصیل و واقعی از ایران ارایه نماید. او تلاش می کرد تا مخاطب را از طریق تشویق به گل گشت در وطن، به گفت وگوی با ایران دعوت نماید و از این روست که پروژه او فراتر از «تماشا» و « ایرانگردی» است؛ به گونه ای که همواره در تلاش بود تا سفر را به سازه معرفت تاریخی هر ایرانی و غیرایرانی پیوند بزند و جالب این که برای این منظور دشوارترین و بی راهه ترین مسیرها را طی می کرد تا شناخت جامع تری پیدا نماید. خوشبختانه از ایشان ۴۲ سفرنامه  مفصّل و ده ها یادداشت سفر و صدها عکس برجای مانده است.* 


 * زنده یاد ایرج افشار روش شناس حقیقیٍ مطالعات ایران در عصر ما بود که در طول شش دهه حیات فرهنگی در حال جست وجوی این مرز و بوم بود و امروز ما میراث دار یافته های او هستیم؛ میراثی که می تواند از طریق هنر، ادبیات، مطالعاتٍ اجتماعی، تاریخ، جغرافیا و حتی علوم و ریاضی وارد کلاس های درس شود و به تقویت هویت ملی و دینی دانش پژوهان بیفزاید.* 


 * راهش پر رهرو و نامش جاودان باد*

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد