نگاهی به روند مردمیشدن رادیو در ایران
به بهانه سالگرد تاسیس رادیو
"اینجا تهران است ؛ رادیو صدای ایران " این #نخستین جمله ای بود که توسط قدسی رهبری #اولین گوینده زن رادیو بیان شد و ...
#رادیو حدود یک قرن قدمت دارد و طی چند دهه همواره در کنار مردم ما بوده است. در قهوهخانهها که بهانهای برای شلوغ شدن آنها میشد و #پاتوق_های_نوین شکل میگرفت، تا قرارگرفتن روی طاقچه بهترین اتاق خانه که معمولا این اتاق جای بچهها نبود و به میهمانان یا بزرگان خانواده تعلق داشت. بعدها پای رادیو به محیطهای کاری هم باز شد؛ از کشاورزان گرفته که کارکردن روی زمین را با گوشدادن به رادیو همراه میکردند تا فروشندهها و کاسبانی مانند خیاطها که در مغازههای خود رادیویی داشتند که یکسره روشن بود. حمامهای عمومی هم اغلب اوقات یک رادیو داشتند که روی میز صاحب گرمابه بود و کسی نمی توانست حتی صدایش را کم یا زیاد کند. این رسانه هر چند توانسته بود با عبور از فراز و نشیبهایی در ایران #عمومی شود؛ اما آنچه استفاده از آن را در این میزان گسترده و محبوب کرد، #برنامه_هایی بود که ساخته و پخش میشد.
به این ترتیب #صدا_های_آشنا به تدریج در خانهها جای خود را باز کردند و به عضوی از خانوادهها تبدیل شدند. حتی حافظه نسلهای قبلی هم به خاطر دارد که بازی گویندگی میان کودکان راه پیدا کرد و بچهها سعی میکردند مانند گویندگان این جعبه جادویی صحبت کنند ، موسیقی بنوازند و...
رادیو طی حضورش در ایران و رسیدنش به محبوبیت بالا، با تکیه بر #موسیقی، #نمایش و #ادبیات توانست راه به دل های افرادی باز کند که دیدن یک خواننده با صدای محبوب ، برایشان آرزو بود یا هیچگاه نمیتوانستند به دیدن #تئاتر بروند؛ از این رو پای ثابت نمایشنامههای رادیویی شدند.
در این میان علاوه بر برنامههای فرهنگی باید از #اخبار هم نام ببریم. خبرهای منتشرشده از طریق رادیو در چنین جامعهای که وسعت زیادی داشت، میتوانست به سرعت مرزهای جغرافیایی را درنوردد و مردم را با اخبار روز آشنا کند. مثلا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، رادیو اهمیت ویژهای پیدا میکند بهطوری که اغلب صاحب نظران معتقدند این رویداد باعث شد دولت از یک طرف و عامه مردم از سوی دیگر به اهمیت رادیو بیشتر پی ببرند و راه عمومی شدن استفاده از آن باز شود.
یکی از برنامه های مهم و پرمخاطبی که سهم بسزایی در مردمی شدن فرهنگ در ایران داشت، برنامه پخش موسیقی ایرانی با نام #گل_ها بود که از رادیو ملی ایران با مدیریت و نظارت
#داود_پیرنیا پخش میشد و شامل ۸۵۰ ساعت مقدمه و شعرخوانی به همراه آواز و تکنوازی بود. موسیقیهای سنتی ایرانی با اشعاری از شاعران معاصر و کهن ادبیات فارسی همراه با دکلمه و اجرای آهنگ بود. در طول مدت ۱۱ سال ریاست پیرنیا برنامههای دیگری به نامهای #گل_های_جاویدان ، #گل_های_رنگارنگ،
#برگ_سبز، #یک_شاخه_گل و
#گلهای_صحرایی به این مجموعه افزوده شد.
در این برنامه ادیبان سرشناسی مانند جلالالدین همایی، سعید نفیسی، بدیعالزمان فروزانفر، علی دشتی و همچنین شاعران و ترانهسرایان مشهوری چون معینی کرمانشاهی، رهی معیری، شهریار، سیمین بهبهانی، هوشنگ ابتهاج ، بیژن ترقی و ... و موسیقیدانان و آهنگسازان به نامی مانند ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، روحالله خالقی، حبیبالله بدیعی، همایون خرم، حسن کسایی، جلیل شهناز، فرهنگ شریف ، پرویز یاحقی و ... و از خوانندگان هم افرادی مانند بنان ، محمودی خوانساری، شجریان، قوامی، گلپایگانی، ایرج، ناصر مسعودی، سیما بینا ، پوران و ... حضور داشتند.
پس از کنارهگیری پیرنیا از فعالیت در رادیو در سال ۱۳۴۶، سال ۱۳۵۱ برنامه دیگری با نام #گلهای_تازه بامدیریت هوشنگ ابتهاج ( سایه ) با روشی شبیه به پیرنیا و شاید کمی متفاوت از آن پخش شد. میتوان فهمید اجرای یک برنامه موسیقی با افراد نامداری که برشمرده شد، در عین حال که میتوانست محلی برای تضارب آرا و افکار باشد، سطح برنامه را از یک برنامه صرفاً موسیقی بالاتر برده و به محلی برای ارتقای #فرهنگ_موسیقی و #ادبیات از راه #شنیدن تبدیل میکرد. برنامهٔ گلها چنان اشتیاق و تغییری در جامعهٔ آن روز ایران ایجاد کرد که علاقمندان زیادی برنامه خود را به گونه ای تنظیم میکردند که با برنامهٔ مورد نظر آن ها در رادیو همخوانی داشته، آهنگهای مورد علاقهٔ خود را از دست نداده، بتوانند آنها را ضبط کرده و با دوستان و آشنایان گوش دهند و مبادله کنند.
خوشبختانه گروه های مختلفی در داخل و خارج از کشور ، آرشیو برنامه گل ها را جمع آوری و عرضه کرده اند که در جای خودش به ماندگاری این حرکت جاودانه مرحوم پیرنیا کمک شایانی کرده است. این مطلب را با جمله معروف روشنک به پایان می برم.
پیوسته دلت شاد و لبت خندان باد
جالب بود