* سفر سیمرغ از ندوشن تا نیشابور*
* به مناسبت بدرقه پیکر استاد محمد علی اسلامی ندوشن*
ابراهیم جعفری
دهکده جهانی
@dehkade_jahan
۱۸ ماه پس از درگذشت *دکتر محمد علی اسلامی ندوشن* ، سرانجام پیکر او که به صورت امانی در آرامگاهی در کانادا قرار داشت، به ایران رسید و پس از مراسم تشییع و آیین بدرقه در تهران و زادگاهش یزد، در ۳۰ آبان ۱۴۰۲ در *نیشابور* و در جوار آرامگاه *عطار* به خاک سپرده شد.
*«هرکسی کو دور ماند از اصل خویش*
*بازجوید روزگار وصل خویش»*
او نیز در حال پیوستن به اصل خود است تا در مام وطن، خاک ایران عزیز، در خراسان بزرگ و شهر پرتاریخ نیشابور، در نزدیکی *حکیم عمر خیام* و جوار *فریدالدین عطار نیشابوری* برای همیشه آرام گیرد. عطار، این عارف والامقام در کتاب ارجمند *منطقالطیر* ، *سیمرغ اساطیری* را وصف نموده که گاه بال میگشاید و با خبری خوش بر فراز آسمان ایران ظاهر میشود. شاید سفرکرده ما نیز که از طریق آسمان میرسد، مژدهای به همراه داشته باشد.ب
اید سرافراز باشیم که خواست همسرم با همه مشکلات به سرانجام رسید و این نبود مگر با کوشش خستگیناپذیر یاران وی که همه امکانات را فراهم ساختند تا این سفر به انجام رسد؛ زیرا او *خیام* و *نیشابور* را بسیار میستود.»
دو واژه *«ایران»* و *«انسان»* ، پربسامدترین واژگان گفتاری و نوشتاری دکتر اسلامی ندوشن بودند. این چهره برجسته علمی به راستی فرزند ایران و دلسوز انسان بود. او ایران را به عنوان یک پدیده تاریخی و عینی مورد مطالعه مداوم قرار داد و مکتبی از ایران شناسی را قوام و کمال بخشید.
عشق به ایران در تمامی کلمات او مشهود بود؛ به گونه ای که همه افکارش را میتوان در این ابیات نظامی خلاصه کرد:
*«همه عالم تن است و ایران دل*
*نیست گوینده زین قیاس خجل*
*چونکه ایران دل زمین باشد*
*دل ز تن به بود یقین باشد»*
دلبستگی او به فرهنگ ایران چنان بود که وصیت میکند در *نیشابور* کنار *عطار* و *خیام* دفن شود؛ *نیشابوری که نگین انگشتری تمدن ایران است.*
استاد اسلامی ندوشن، ایران هزاران ساله را یک واحد متصل تاریخی میدانست و آن را قطعه قطعه نمی کرد. او ایران قبل از اسلام و ایران بعد از اسلام را پیوسته به هم میدانست.
گرچه ایران در دورهای امپراتوری سیاسی و نظامی داشت؛ اما به تعبیر خود استاد، پس از اسلام، ایران یک *امپراتوری فرهنگی* پیدا کرد که اگر گستردهتر از دوره هخامنشی نبود، کموسعتتر هم نبود. او فراز و نشیب در تاریخ کشور ما را قبول داشت؛ *اما ایران را یک رود جاری و در جریان میدید.*
اسلامی ندوشن به *فردوسی* ، *مولوی* ، *سعدی* و *حافظ* ، حرمتی بالاتر از تصور گذاشت و مزایای آنان را چنان با استدلال قلم زد و در *«چهار سخنگوی ایران»* به اثبات رساند که کل فرهنگ ایران را می توان در چهار کتاب این بزرگان یافت. البته از دیگر فرزندان برجسته نیز غافل نشده بود و با کتاب *«از رودکی تا به حال»* و دیگر مقالاتش، مقام آنان را نیز ارج نهاد. اسلامی ندوشن تاریخ ادبیات سرزمین ایران را ننوشت؛ ولی بهتر از هر تاریخ ادبیات نویسی به تحلیل آثار شاعران پرداخت. او با دلیل و برهان، فردوسی، *شاهنامه* ، *زندگی و مرگ پهلوانان در شاهنامه* ، *ایران و جهان در شاهنامه* و ... ، ثابت کرد که چرا *فردوسی* ، شاعر و حکیم و *حماسهسرایی بزرگ و جهانی* است. او به ما گفت که *سعدی ضمیر خودآگاه ایرانی و حافظ ضمیر ناخودآگاه ایرانی است.*
این فرزند کویر با آثارش آگاه مان کرد که چگونه *مولانا، ما را از زمین فراتر برده و پرواز داده است.*
دکتر اسلامی ثابت کرد که *زبان فارسی راز ماندگاری هویت ایرانی و عامل گسترش فرهنگ ایرانزمین در دیگر مناطق جهان است.* او با نثر شیوا و رسای خود این زبان را به اوج رساند و زیبانویسی و درستنویسی را باهم آمیخت. او بود که گفت ایران در عرصه جهانی به عنوان یک کشور کهنسال با چندهزار سال تاریخ و به دلیل موقعیت حساس جغرافیاییاش تجربه فراوان اندوخته است و حرف بسیار برای گفتن دارد. او فرهنگ و تمدن ایران را ارج مینهاد؛ ولی خردمندتر از آن بود که فراموش کند دیگر تمدنها نیز شایسته توجهاند.
استاد سالها پیش در خطابهای جهانی از همه دولتها خواست که تریبون آزاد بگذارند و به دور از مداخله دولتها، کشورها با فرهنگهای مختلف از طریق نمایندگانشان باهم روبرو شوند و برای سرگردانی این جهان چارهای بیندیشند. ولی کسی به این پیشنهاد سازنده توجهی نکرد.
* اکنون سرزمین عزیز ما ایران؛ این فرزند را که با عشق به سویت باز آمده، در آغوش مهربانت جای ده که تو با چنین فرزندانی هرگز تنها نخواهی ماند.*
*تا جهان باقی است باقی باد ایران بزرگ*
*دوستانش کامیاب و دشمنانش نامراد*