دکتر ابراهیم جعفری
دکتر ابراهیم جعفری

دکتر ابراهیم جعفری

فرهنگی

به بقای روزنامه‌ها امیدوارم

اشاره

 طی چند روزی از بهمن ماه  ۱۳۹۷ ،  که در گلپایگان بودم ، جناب آقای آقانصیری مسئول توزیع اغلب مطبوعات ، از عدم استقبال مردم ؛ بخصوص فرهیختگان از مطبوعات گله داشت. البته این وضعیت فقط در زادگاه ما حاکم نیست ؛ بلکه در تهران و سایر شهرستان ها نیز وجود دارد ؛ که قطعا فراگیر شدن شبکه های اجتماعی یکی از مهم ترین دلایل آن است. با آقای آقانصیری از  دوران انقلاب و سال های اولیه پس از آن  و دهه هفتاد خورشیدی یاد کردیم که علاقه مندان و مشتاقان روزنامه ها و مجلات در مقابل نمایندگی های روزنامه ها و  دکه مطبوعاتی ایشان صف می کشیدند و ...
   از این رو بر آن شدم تا یادداشتی در مورد روزنامه های ( کاغذی ) و جایگاه آن در منظومه ارتباطات اجتماعی بنویسم.  جالب توجه این که قبل از رسانه های محلی ، روزنامه های آفتاب یزد ( ۱۳بهمن ماه )  و اطلاعات ( ۲۳ بهمن ماه ) ، در انتشار آن پیشگام شدند. امیدوارم به مرور زمان فروغ مطبوعات نسبت به گذشته بیشتر گردد تا مجله ها و روزنامه ها بار دیگر در سبد فرهنگی خانوارها قرار گیرند
.

 

به بقای روزنامه‌ها امیدوارم!‏

چرا هنوز هم مردمانی در تاریک‎روشنای هوای پگاهی، همچو گنج‌یابان در پی روزنامه‎ موردپسند خود در پیشخوان دکه‌هایی می‌گردند که هنوز همه چراغ‌هایش را نتوانسته روشن کند؟ یا دیرهنگام شب، برخی در مسیر رفتن به خانه،  دکه ‌به دکه شهر سرکشی می‌کنند تا روزنامه‎ای را بیابند که به سبب گرفتاری نتوانسته‌اند در بامدادان تهیه کنند. در هزارتوی روزنامه مورد اعتماد سالیان آنان، چیست که در شبکه های اجتماعی یافت نمی‌شود؟ خبر راستین!
امیدوارم روزنامه‌های کاغذی ـ بر جای بمانند و دوام بیاورند، زیرا مطالعه مخاطب از روی کاغذ، علاوه بر این که به سیستم بدن انسان آسیب نمی‌رساند، در صورتی که با نشانه‌گذاری بر روی مطالب مهم همراه باشد، بر درک مفاهیم به مراتب تاثیرگذارتر است. البته حمل مطبوعات به هر مکان نیز، مزیت دیگر آن است.‏

‌‎زنده یاد دکتر کاظم معتمدنژاد در کتاب وسایل ارتباط جمعی خاطرنشان می‌سازد هیچ رسانه‌ای جایگزین رسانه دیگر نمی‌شود؛ بلکه در منظومه ارتباطات اجتماعی و در عرصه رقابت برای جلب مخاطب، متناسب با استعداد و قابلیت‌های خود کارکردی جدید پیدا می‌کند. به عنوان مثال وقتی شبکه‌های اجتماعی اخبار را در سریع‌ترین زمان ممکن انتشار می‌دهند، کارکرد مطبوعات باید بیشتر بر ژانرهایی نظیر مصاحبه، گزارش و تحلیل متمرکز باشد. این تبدیل وضعیت در سایر رسانه‌ها نیز خودنمایی می‌کند؛ کما این که با توجه به تغییر سبک زندگی که با فراگیر شدن استفاده از خودرو همراه شده است، جایگاه رادیو به جای منزل و اماکن عمومی بیشتر در این وسیله نقلیه است؛ و از آنجا که بخش قابل توجهی از وقت مردم بخصوص در شهرهای بزرگ در خودرو و راه بندان سپری می‌شود، برنامه‌های آموزشی و سرگرم کننده در رادیو باید سهم بیشتری را به خود اختصاص دهد. به همین دلیل هیچ رسانه‌ای از میان نرفته و جای رسانه دیگر را نگرفته است. فقط تلگراف از میان رفت و به جایش فاکس و تلگرام و ... با سرعت عمل بالا
آمد.

                                  Image result for رادیو خودرو
بدیهی است جهان امروز که به قول «مانوئل کاستلز» به جامعه شبکه‌ای تبدیل شده است، کاربران در پلت‌فرم‎ها و شبکه‌های اجتماعی هرروز با انبوه اخبار و اطلاعاتی مواجه می‌شوند که آنان را در خود غرق می‌کند. همین‌جاست که ضرورت فراگیر شدن دانش و سواد رسانه‌ای به شدت احساس می‌شود ؛ زیرا مخاطب در صورت آموزش سواد رسانه‌ای خودش با بینش درونی، اخبار واقعی را از شایعات باز می‌شناسد و در دورانی که ما گرفتار فوران اطلاعات و به تعبیر دیگر اضافه بار اطلاعاتی هستیم، قدرت تمیز و تشخیص سره از ناسره را پیدا می‎کند. خوشبختانه این معضل در مطبوعات به کم‌ترین حد خود می‌رسد؛ زیرا مخاطب با مطالعه خبر در روزنامه‌ها از همان ابتدا اعتمادش جلب می‌شود؛ به دلیل این که مطالب مطبوعات از دروازه‌بانی‌های متعدد در هیات تحریریه عبور می‌کند و در غیر این صورت باید پاسخگوی افکار عمومی باشد.
از سوی دیگر در شرایط کنونی خوانندگان مطبوعات بیشتر از کسب اطلاع ، به دنبال ریشه‌یابی مسائل جامعه هستند؛ بنابراین گردانندگان آن باید به عناصر خبری " چرا و چگونه " که در ذهن مخاطبان شکل می‌گیرد، پاسخ دهند.

اگر چه برخی روزنامه‌های مکتوب، نسخه الکترونیک هم دارند؛ اما با وجود گسترش رایانه ها و تجهیزات ارتباطات الکترونیکی،  هنوز ما در کشور شکاف دیجیتالی داریم؛ به این مفهوم که همه مردم به چنین ابزاری دسترسی ندارند. از سوی دیگر بررسی‌ها نشان می‌دهد اغلب مردان و زنان میانسال با رسانه‌های الکترونیک مانوس نیستند و توان استفاده از نسخه‌های دیجیتالی روزنامه‌ها را ندارند. ضمن این که حلاوت مطالعه روزنامه کاغذی برای آنان بسیار دلپذیرتر است.‏
‎بنابراین با قاطعیت می‌توان گفت که روزنامه‌های کاغذی همچنان قادرند به حیات خود ادامه دهند. فراموش نکنیم که در ابتدای ورود رادیو و بخصوص تلویزیون به دلیل جاذبه‌های آن‌ها، تا سال‌ها بعد مطبوعات در آستانه ورشکستگی قرار داشت؛ اما به دلیل کاستی‌های رادیو و تلویزیون در پاسخگویی به عناصر خبری «چرا و چگونه»، مطبوعات باردیگر جایگاه خود را به دست آورده و مخاطبان بیشتر و در عین حال فرهیخته را به سوی خود کشانده اند.‏
از این رو در عصر کنونی که افکار عمومی بالاترین قدرت حاکم در جهان است، هیچ رسانه‌ای به اندازه مطبوعات قادر به اقناع مخاطبان فعال و جستجوگر نیست و به همین دلیل به بقای روزنامه ها امیدوارم
.

پیام " ایثار گر بی ادعا " در اثر هنری استاد مرتضی منتظری

     رسالت هنرمند در حفاظت از محیط زیست                

پیام " ایثار گر بی ادعا " در اثر هنری استاد مرتضی منتظری

                                                       

ادبیات اقتصادی جهان در قرن بیست و یکم تحت تاثیر جریانی قرار گرفته که از پیوند هنر و فن آوری پیشرفته سرچشمه می گیرد ؛ به گونه ای که در سال های اخیر منابع طبیعی و تحولات صنعتی نقش تعیین کننده خود را در صحنه رقابت های اقتصادی ، به خلاقیت ها و ابتکار های هنری و فرهنگی واگذار کرده است. در این راستا صنایع خلاق پیوندگاه هنر ، فرهنگ ، تجارت و تکنولوژی قرار گرفته است.

صنایع خلاق که اساس آن ایجاد و انتشار دانش و اطلاعات به شیوه های سمعی و بخصوص بصری است ، دارای دو ویژگی برجسته می باشد. نخست این که ارزش افزوده تولیدات و محصولات آن نسبت به مواد اولیه آن ها بالا بوده و این ارزش بالا ناشی از خلاقیت ذهنی و ابداعات فکری تولیدکنندگان ( هنرمندان ) است.

ویژگی دوم آن حمایت از محیط زیست است ؛ به این مفهوم که در بسیاری از موارد کمترین برداشت را از طبیعت داشته و منشاء آلودگی های مخرب نیستند. به عبارتی چون مواد اولیه آن بیش از هر چیزی حاصل خلاقیت و پردازش انسان هاست ، در نتیجه بیش از آن که به طبیعت و محیط زیست آسیب برسانند ، از آن حمایت و حفاظت می کنند.

از این منظر صنایع خلاق از جمله هنرهای دستی را ، صنایع سبز و حامی محیط زیست می دانند. به همین دلیل در بسیاری از پروژه ها و برنامه های توسعه پایدار دنیا ، تاکید و توجه ویژه ای به این صنایع و محصولات و خدمات ناشی از آن ها می شود.

تهیه کننده محترم مستند میراث کهن ( معرفی جاذبه های تاریخی و گردشگری شهرستان گلپایگان ) در دومین برنامه خود جایگاه صنایع خلاق را با معرفی اثر ارزشمند و ظریف استاد مرتضی منتظری، بسیار زیبا به تصویر کشیده و در معرض نمایش قرار داده است. در این مستند از یک درخت به نام " ایثارگر بی ادعا " که بر روی شاخه هایش حیوانات و پرندگان سکنی گزیده و آرامش می گیرند و ... ، رونمایی می شود. این درخت که حاصل تفکر انتزاعی استاد بوده و بنا به گفته گوینده برنامه اثری واقع گرایانه نیست، با هزار زبان‌ ساکنان زمین را به مدارا با طبیعت و حفاظت از محیط زیست دعوت می کند و ...

جای بسی خوشبختی است که هنرمندان شهرستان ما از درک بالای زیست محیطی برخوردار بوده و بر این امر واقف اند که هنرشان زمانی واجد ارزش است که در قبال معضلاتی نظیر استفاده نابجا از سفره های آب های زیرزمینی ، از بین رفتن تنوع زیستی ، بیابان زایی ، استفاده بی رویه از کودهای شیمیایی و ...که امروز گریبانگیر جامعه ما شده ، روشنگری کرده و مردم را به تامل وادارد. به همین دلیل شهید مرتضی آوینی بر این باور است که هنرمند را می توان متفکر هر دوره از جامعه دانست که آنچه را بیان می کند ، همراه با تفکر است ؛ تفکری که قلبی و حضوری است. هنرمند از حقیقت سخن می گوید ؛ حقیقتی که اصیل ترین و عمیق ترین وجه آن به صورت عادی، منطقی و استدلالی قابل بیان نیست و تنها با زیبایی جلوه گر می شود و در زبان هنر جاری می گردد.

آن گونه که در این مستند بازگو می شود ، این پروژه نیمه تمام است و جناب استاد منتظری همچنان باید وقت شریف خود را صرف تکمیل آن نمایند. با این امید که همه هنرمندان در جهت دستیابی به توسعه پایدار و غلبه بر مشکلات زیست محیطی احساس مسئولیت نمایند ، توفیق روزافزون این هنرمند متعهد را از خداوند متعال مسئلت می نمایم.



ابراهیم جعفری

دکتر مرتضی فرهادی در قاب خاطره ها، نیم قرن پژوهش در حوزه دانش بومی

دکتر مرتضی فرهادی در قاب خاطره ها

نیم قرن پژوهش در حوزه دانش بومی

   

در سال تحصیلی 49 – 1348 که اینجانب وارد دبیرستان شده و تحصیلات دوره متوسطه را آغاز نمودم، دانش آموزان از ویژگی های یک معلم  نوآور و خلاق غیر بومی به نام آقای فرهادی سخن می گفتند. البته آقای فرهادی معلم کلاس ما نبود؛ اما در طی سال با اخلاق و منش ایشان آشنا شدم. این چهره دوست داشتنی که نقاش چیره دستی هم بود، در محل آزمایشگاه دبیرستان پهلوی ( سابق )، یک گالری نقاشی از آثار هنری خود را به نمایش گذاشت که جاذبه آن هر روز ما را به سوی خود می کشاند.

                     

 آقای فرهادی متولد شهرستان ملایر است که سال های نوجوانی خود را در شهرستان خمین سپری کرده و دست تقدیر او رادر آن مقطع به گلپایگان سوق داد. پس از آن سال که ایشان از شهرستان ما عزیمت و به مکانی دیگر انتقال یافت، فقط در قاب خاطرات بنده سکنی گزیده بود؛ تا این که پس از 17سال در یکی از روزهای سال 1365 به شورای هماهنگی معاونت ترویج وزارت جهاد سازندگی ( سابق ) که بنده هم عضو آن بودم، اعلام کردند یکی از استادان دانشگاه که در زمینه دانش بومی تحقیقات جامعی انجام داده، میهمان ما خواهد بود. پس از حضور اعضا در جلسه و معرفی حاضران و ... استاد بحث خود را که بسیار شیرین و دلپذیر بود، آغاز کرد. در حین ایراد سخنانش دریافتم که همان آقای فرهادی معلم دبیرستان ما هستند. پس از پایان سخنرانی برای حصول اطمینان، موضوع را با ایشان در میان گذاشتم که تایید نموده و مراودات ما از آن پس شکل تازه ای گرفت.

                     

در سال 1369به مناسبت بزرگداشت دهه مبارکه فجر که " جشنواره فرهنگی روستا " از سوی سازمان جهاد سازندگی استان کردستان با حضور هنرمندان روستایی در دانشگاه کردستان برگزار شد، از آقای دکتر فرهادی جهت ایراد سخنرانی دعوت به عمل آوردیم. ایشان در طی 2 روزی که میهمان ما بود، آرام و قرار نداشت و به صورت مداوم با روستائیانی که از سراسر کشور به سنندج آمده بودند، گفت و شنود داشت و در یک سخنرانی مهیج و اثرگذار حاضران را به وجد آورد. دامنه ارتباط ما از آن زمان به بعد در دانشگاه علامه طباطبایی و نیز معاونت ترویج وزارت جهاد سازندگی و وزارت جهاد کشاورزی ( پس از ادغام وزارتخانه های جهاد و کشاورزی ) وسیع تر شد.

دکتر فرهادی که فارغ التحصیل کارشناسی در رشته روانشناسی، کارشناسی ارشد در رشته علوم ارتباطات اجتماعی و دکتری در رشته جامعه شناسی است، از حدود 50 سال پیش به این سو پژوهش های متعددی را انجام داده که در نشریات و کتاب های گوناگون منتشر شده است. نخستین پژوهش میدانی و مردم شناسی ایشان در سال 1347 انجام گرفته که در سال 1348 در مجموعه ای به نام " کتاب روستا " به چاپ رسیده است. از کتاب های وی می توان به این موارد اشاره کرد: نامه کمره  (دوجلد)، انتشارات امیرکبیر،1369 ، نگاهی به پیشینه و اهمیت کبوترخانه های ایران، جشنواره هنری – ادبی روستا، 1374 ، فرهنگ یاریگری در ایران، نشر دانشگاهی، 1373( کتاب برجسته هفتمین دوره معرفی کتاب های برگزیده دانشگاه تهران، برنده جایزه نخست نهمین جشنواره روستا، کتاب برگزیده سیزدهمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در زمینه علوم اجتماعی ) ، موزه هایی در باد ( رساله ای در باب مردم شناسی هنر)، دانشگاه علامه طباطبایی، 1377 ( پژوهش برگزیده فرهنگی سال درزمینه مردم شناسی و تاریخ هنر، کتاب برجسته هشتمین دوره معرفی کتاب های برگزیده دانشگاه تهران ) ، موزه های بازیافته ( گمانه زنی هایی در فرهنگ عشایر روستائیان سیرجان، بافت،بردسیر و شهر بابک استان کرمان )، انتشارات کرمان شناسی ، 1380 ، واره ( نوعی تعاونی سنتی زنانه در ایران )، دفتر مطالعات و برنامه ریزی وزارت جهاد کشاورزی، 1380 ( کتاب برجسته بیستمین دوره معرفی کتاب های برگزیده دانشگاه تهران، کتاب سال جمهوری اسلامی ایران در زمینه علوم اجتماعی )، انسان شناسی یاریگری نشر ثالث ، 1388 ، ویراست دوم ، نشرحبله رود، 1397 و...

 



                                

    واقعیت این است که دامنه فعالیت های پژوهشی دکتر فرهادی در حوزه های مردم شناسی و دانش بومی به قدری وسیع و گسترده است که بنده با دشواری فراوان توانستم سرنخی برای معرفی و تشریح دیدگاه ایشان پیدا کنم. با اعتراف به این که آنچه شما خواننده محترم مطالعه می نمایید، هرگز نمی تواند گویای مجاهدت نیم قرن تلاش علمی این چهره فرزانه باشد، پس از گشت و گذار در مقالات و کتاب هایش، تصمیم گرفتم از موضوع  " پتانسیل فرهنگی "، برگرفته از کتاب " انسان شناسی یاریگری " با تأکید بر موضوع قنات آغاز نمایم.

                                            

     درطی نیم قرن گذشته دکتر فرهادی در نوشته ها و مصاحبه های خود از مفهومی به نام " پتانسیل فرهنگی " استفاده کرده است. منظور از پتانسیل فرهنگی همه ذخیره دانش تجربی، فنی، بینشی و کنشگرانه یک ملت است که در شرایط عادی همچون ثروتی با ارزش از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و حرکت به جلو را همچون انرژی ذخیره شده آسان و میسر می سازد. در واقع پتانسیل فرهنگی ابر بارنده و خیر زاینده وافزاینده است که ثروت مشاع صاحبان یک فرهنگ بوده و مانند رودخانه ای است که هرکس می تواند از آن آب برداشته و به سرمایه فردی و خصوصی یا جمعی و گروهی خود بیفزاید. نکته مهم آن است که در جوامع یکدست تر سنتی،  پتانسیل فرهنگی همچون باران عالمگیر به شکل یکنواخت تری جوامع را سیراب می کرد و در نتیجه آثار آن به شکل عام تری توزیع می شد؛ اما جوامع امروزی که از فرهنگ ملی و بومی خود فاصله گرفته اند، کمتر از جوامع صنعتی قادر به بهره مندی از آن می باشند. در حالی که کشورهای توسعه یافته صنعتی، هم از پتانسیل فرهنگی خود و هم از پتانسیل فرهنگی کشورهای عتیق و کهن استفاده بهینه به عمل می آورند، متأسفانه جهان توسعه نیافته ( حتی کشورهایی نفت خیز که از نظر سرمایه فیزیکی و اقتصادی کم تر از کشورهای صنعتی نیستند)  تا امروز به دلیل موانع گوناگون قادر به استفاده بایسته از فرهنگ بومی و جهانی نبوده است.

 See the source image

دکتر فرهادی به آینده پژوهان سفارش می کند که از گذشته نهراسند و از آن روی برنتابند؛ زیرا عاشق آینده نمی تواند فارغ از گذشته باشد و برای نزدیک شدن خردمندانه به مرز آینده، نخبگان فرهنگ ساز به نمایندگی از ملت ها و فرهنگ ها چاره ای ندارند که پاندول وار و مستمر، از گذشته به حال و از حال به گذشته، رفت وآمد خلاقانه داشته باشند. به نظر ایشان منظور از بازگشت به گذشته، بازخوانی تجربه های پیشینیان برای درس آموزی وبهره گیری از همان پتانسیل فرهنگی است. به قول    کنفسیوس : " گذشته چون که به یاد آید و فهم شود، دیگر گذشته نیست. " انگلیسی ها نیز اعتقاد دارند: " آینده از آن ملتی است که به گذشته خود ارج می نهد " وبه تعبیر اقبال لاهوری :

" سر زند از ماضی تو حال تو            خیزد از حال تو استقبال تو "

    دکتر فرهادی در جای دیگر با انتقاد از برخی دانشوران  می نویسد : "  به هر دلیل ما به جای شروع کار از دانش ها و فن آوری های بومی که گنجینه فرضیه های علمی و عصاره تجربه های تکنیکی و تولیدی چند هزار ساله اند و بخشی از پتانسیل فرهنگی را تشکیل می دهند، از گردآوری خرافات شروع کردیم و ندانستیم که از ویژگی های فرهنگ عامه پیوندی است که این فرهنگ با زندگی تولیدی جامعه دارد و کشور ما یکی از نخستین کشورهایی است که در جهان به تولید کشاورزی و دامداری دست زده است؛ غافل از آن که " آنچه دانشمندان و فلاسفه می اندیشند، عامه تجربه می کنند. "

 

   See the source image

     گرچه کار علم رفتن از ظاهر به باطن است، اما در این راه هیچ گاه از ظاهر امر یک خرافه به حکمت باطنی آن راه نجستیم و ندانستیم که یک خرافه همیشه تنها یک خرافه نیست و نتوانستیم به کالبد شکافی و گاه فهم حکمت های پنهان در پس ظاهرخرافی یک باور و یا یک رسم و آیین برخاسته از آن باور بپردازیم و به قول مولانا : " کف را دیدیم و دریا را نه "

جنبش کف ها ز دریا روز و شب       کف همی بینی و دریایی، عجب

      دید " خرافه بین " مردم نگاران ما در دهه های گذشته سبب شده بود که تنها در کتاب هفته که یک نشریه پیشرو در مطبوعات دهه 1340 خورشیدی به شمار می آید، تقریباً در هر پنج شماره به طور متوسط یک نوشته در باره معتقدات خرافی اینجا و آنجای ایران در بخش " کتاب کوچه " خود به چاپ می رساند و تنها در مجلات و ماهنامه های مردم شناسی، سخن، خوشه، پیام نوین، ماه نو، راه نو، فردوسی و گل های رنگارنگ حدود 100 مقاله خرافه نگاری شده است.

                             Image result for کتاب هفتهImage result for کتاب هفته

 

    متقابلاً در حالی که تمدن ایرانی را " تمدن کاریزی " نام نهاده اند و غالب نویسندگان کاریز ( قنات ) را بزرگ ترین اختراع ایرانی به شمار می آورند، در " کتاب شناسی فرهنگ عامه و مردم شناسی ایران " که بیش از 40 سال قبل به رشته تحریر درآمده است، حتی یک مقاله در باره قنات و فن آوری های مربوط به آن وجود ندارد. این اتفاق در کشوری می افتد که به قول " آ.دوپر" که در سال های 1809-1807 به ایران سفر کرده و با دقتی به مراتب بیشتر از جهانگردان اروپایی به توصیف قنات ها پرداخته، می نویسد : " این کارهای شگفت انگیز بدون هیچ تردیدی زیباترین آثار صناعت شرقی اند و در دنیا کشوری که بتواند از لحاظ هنر آبیاری با ایران برابری کند، وجود ندارد.

 

      See the source image

"  به قول " ژوبردوپاشا " قنات ها که سی قرن ( 3000 سال ) سرزمین ما را آباد کردند، هنوز هم ایران جدید را حمایت می کنند. بدون قنات ها نه پاسارگادی ونه تخت جمشیدی وجود داشت."  بگذریم از این که قنوات ایران غیر از ابعاد فنی و اقتصادی آن ، شیرازه فرهنگ مشارکتی ما، فانوس کویری، جاده ابریشم، حلقه های زنجیر ارتباطی فرهنگ های شرق و غرب، حافظ محیط زیست و تا نیم قرن گذشته برپا دارنده چهل تا پنجاه هزار اکوسیستم و خادم آدم و دام و گیاه و ... در این سرزمین بوده است؛ اما افسوس که موتور پمپ ها با بالا کشیدن آب از چاه های عمیق و نیمه عمیق مانند زالو به جان آب های زیرزمینی افتادند و قنات ها را که برخاسته از خرد مردم ما در طول تاریخ است به ورطه نابودی کشاندند.  

                               Image result for قنات تخت جمشید

به قول مقنی دانای آذربایجانی : " قنات شیر زمین را می دوشیده، اما چاه های عمیق و نیمه عمیق خون زمین را می مکد. " جا دارد در همین زمینه از شادروان " دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی " یاد کنیم که در مجموعه مقالات " کیفیت زندگی " می نویسد : " قنات و رشته باریک اش که در ده جاری بود و در خانه ها می گشت، مثل یک رشته باریک ابریشمی، دانه های این تسبیح هزار دانه فرهنگ و مدنیت ما را به هم اتصال می داد و ... این قنات ها به عنوان نماد فرهنگ جمعی مشرق زمین به ویژه ایرانیان، تنها نان به ما نمی دادند، بلکه به ملیت ما جان هم می داده اند و هویت تاریخی ما به آن وابسته است.

 

                    See the source image

            دکتر فرهادی در سخنرانی 24 آذر ماه 1397 در دانشگاه علامه طباطبایی اظهار داشت : "50  سال است که راجع به مشارکت و یاریگری دراین مملکت کار کرده ام؛ ولی اخیراً متوجه شده ام چه رابطه نزدیکی میان یاریگری با قنات و مشارکت وجود داشته است. چه روابطی بین قنات و احترام به زنان در فرهنگ هایی نظیرما وجود دارد و چه ارتباطی میان قنات و صلح و دوستی وجود دارد." ایشان در بخش دیگری از سخنان خود به این نکته اشاره نمود که " تکنوکرات ها در طی 150 سال گذشته جریانی را شکل داده اند که ما را روز به روز فردگراتر کرده است. قبلاً فکر می کردم پیشینه این تفکر به اصل 4 ترومن باز می گردد؛ اما اخیراً متوجه شدم قبل از رضا شاه و مشروطیت و حتی قبل از صدارت  امیرکبیر، میرزا آقاسی صدر اعظم محمد شاه قاجار علاقه مند بود با لوله توپ قنات ایجاد کند!!! در همان زمان یک انگلیسی مقاله ای در باره چاه آرتزین نوشته بود و عده ای هم عاشق تکنولوژی شده بودند و ... "  البته یادآوری این موضوع به این مفهوم نیست که دکتر فرهادی مخالفتی با فن آوری دارد، بلکه به تعبیر ایشان تکنولوژی خیر لازم و چه بسا خیر واجب است؛ اما به شرط این که در بستری قرار گیرد که شیوه استفاده از آن صحیح بوده؛ خیرساز وگره گشا باشد.

 

                     

    خوشبختانه اکثر فعالیت مردم روستاها و شهرستان گلپایگان در زمینه یاریگری و تعاونی های سنتی در جای جای کتاب ها و مقالات دکتر فرهادی بخصوص در کتاب های " فرهنگ یاریگری در ایران " واره  "موزه هایی در باد " و ... به دقیق ترین شکل ممکن مورد اشاره قرار گرفته و گواه روشنی از پیشینه فرهنگی و تمدن نیاکان ما دارد. 

  مناسب می دانم به یکی از این موارد که در مقاله ایشان با عنوان " مردم نگاری دانش ها و فن آوری های سنتی " در فصلنامه " نمایه پژوهش " ( پاییز و زمستان 1378) در رابطه با کبوترخانه های گلپایگان درج گردیده، اشاره  کنم : " 13 سال پیش ( که اکنون 32 سال شده است ) یکی از دانش آموزان سابقم که اکنون پژوهشگر جوان و موفقی است، به پیشنهاد من کار ارزنده ای بر روی کبوترخانه های گلپایگان انجام داد و این جانب آن را برای چاپ مجله ای علمی – تخصصی فرستادم. جالب این است که پس از چاپ مقاله، سردبیر مجله با خوشحالی به من زنگ زد که از کشور ژاپن و از سوی استادی در رشته اقتصاد کشاورزی نامه ای دریافت کرده که ضمن تشکر از چاپ این مقاله، خواهان مکاتبه با نویسنده آن شده و در زمینه کبوترخانه ها پرسش هایی را طرح و عکس هایی را خواسته است؛ در حالی که با اطمینان می توان گفت هیچ کدام از استادان دانشگاه های کشور ما در رشته های مربوط به این مسأله نه این مقاله و نظایر آن را می بینند و نه اگر به طور تصادفی دیدند، پشیزی برای آن ها ارزش قائل می شوند و نه هیچ مدیر و سازمانی در فکر استفاده کاربردی از آن می افتد. من شکی ندارم که اگر تا به امروز ژاپنی ها کبوترخانه نساخته باشند، به زودی خواهند ساخت و متخصص و کبوترخانه شناس تربیت خواهند کرد؛ همچنان که قنات شناس تربیت کرده اند!

           دکتر فرهادی همچنان به گلپایگان عشق می ورزد و جالب توجه این که ظرفیت های مناطق روستایی و شهری زادگاه ما را مانند کف دست می شناسد و به دلیل تعلق خاطری که به  مردم و آداب و رسوم  ما دارد، هرگاه از گلپایگان سخن می گوید، احساس می کنیم که یک همشهری با ما گفت و گو می کند. به همین دلیل هنوز تصاویری از گلپایگان از جمله امام زاده ابوالفتوح وانشان زینت بخش اتاق مطالعه ایشان است.

         See the source image

         در پایان ذکر این نکته را خالی از لطف نمی دانم که دکتر فرهادی 12 سال تمام است که اوقات فراغت خود را نیز صرف مطالعه و تحقیق نموده و به دلیل عهد و میثاقی که با خدای خود و وجدان خویش دارد تا چند پروژه علمی نیمه تمام را به پایان نرساند  به هیچ سفر و میهمانی و  ...نخواهد رفت؛ در حالی که ایشان قبل از آن برای شناخت هر چه بیشتر فرهنگ و دانش بومی و سنت های پیش برنده که بتواند موتور محرکه پیشرفت جامعه و دستیابی به توسعه پایدار باشد، به همه مناطق کشور سفر می کرد و در کنار آن  اوقات فراغت خود را نیز سپری می نمود.

          اشاره به این موضوع را از آن جهت ضروری دانستم تا دانش پژوهان آگاه باشند که چهره های گمنامی در این کشور هستند که بدون ادعا با مجاهدت های علمی خود برگ های زرین خرد و آگاهی را بر دفتر معرفت نسل حاضرو نسل های آینده می افزایند ودقیقاً مصداق این سروده حضرت مولانا جلال الدین بلخی هستند.

هین بگو که ناطقه جو می کند          تا به قرنی بعد ما آبی رسد

گرچه هر قرنی سخن آری بود         لیک گفت سالفان یاری بود

     دکتر فرهادی در پاسخ به این سوال که برای خودتان چه آرزویی دارید؟ می گوید : " شاکرم برای آن که یکی از زیباترین شیوه های زیستن را در پیش پای من نهاده است. " نیما " گفته است :

    " شاعر باید مقامی نظیر مقام شهادت را بپذیرد. یعنی همه چیزش را فدای کار خویش کند و از این رو کار پژوهش به شکل و ساختار معماری کهن ایران و نه به شکل و ساختار بساز بفروشی آن ! یک ایثار گری مداوم از سوی پژوهش گر و خانواده اوست ؛ بنابراین خشنودم از آن که مرا با لذت بخش ترین جنبه زندگی آدمی که لذت نامتناهی برخاسته از کنجکاوی می باشد ، آشنا کرده است و چون نظامی دعا می کنم :

 خداوندا در توفیق بگشای     نظامی را ره تحقیق بنمای

      توفیق روزافزون این پژوهشگرمتعهد و مسئول را که دغدغه ای جز کشف و معرفی دانش بومی، شیوه های یاریگری و بازنگری درمیراث فرهنگی اجداد و نیاکان ما ندارد، از خداوند متعال مسئلت می نماییم.

توسعه انسانی و توان بخشی در موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا ( س ) گلپایگان ( ۴ )

ابراهیم جعفری - محمد عباسی


توسعه انسانی و توان بخشی در موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا ( س ) گلپایگان ( ۴ )



یا مقلب القلوب و الابصار

یا مدبر اللیل و النهار

یا محول الحول والاحوال

حول حالنا الی احسن الحال



صدای پای بهار به گوش می رسد و طنین شادی در پی نزول رحمت شاداب کننده الهی ، در طبیعت جاری می شود. هر بهار موعدی برای تازه شدن و هر نوروز امیدآفرین است. جان طبیعت که زنده می شود ، گویی شور و اشتیاق را در انسان ها برمی انگیزد تا در گذشته نمانند و برای آینده بهتر تلاش کنند. از سوی دیگر هر نوروزی یک آیین ارتباطی است و از طریق ارتباطات ، همدلی و اعتماد که مضمون اصلی سرمایه اجتماعی می باشد ، ایجاد می گردد. تجربه کشورها نشانگر آن است که اگر سرمایه طبیعی ، انسانی و فیزیکی در اختیار یک جامعه باشد ، اما میزان سرمایه اجتماعی رو به فرسایش باشد ، پیشرفت و توسعه ، خیالی خام و سراب گونه خواهد بود.

خدای بزرگ را سپاسگزاریم که موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا ( س ) به عنوان یک کانون مردم نهاد توانسته است با فعالیت هایی که در نوشتارهای پیشین به آن ها اشاره شد و نیز زیر پوشش قرار دادن بیش از یکصد و پنجاه خانوار نیازمند در حد توان ، سرمایه اجتماعی را در شهرستان تقویت نماید. سومین محور فعالیت موسسه که رسیدگی به امور مستمندان و نیازمندان است ، از طریق جمع آوری اعانات ، نذورات و هدایای شهروندان عزیز تحقق می یابد.

از این رو در آستانه سال جدید از همشهریان ارجمند تقاضامندیم که همچون گذشته آغوش پرمهر خود را به سوی ایتام و نیازمندان گشوده و شادی های خود را با آنان تقسیم نمایند. از یاد نبریم زمانی یک جامعه احساس خوشبختی می کند که همه اعضای آن از دسترسی به امکانات اولیه زندگی و رفاه نسبی برخوردار باشند. بدیهی است روزهای منتهی به تحویل سال نو از مناسب ترین فرصت ها برای ایجاد نشاط و رضایت اجتماعی به شمار می رود که باید آن را مغتنم دانست.

برای این منظور لزوم بازنگری در برخی از اقدام های رایج ضروری به نظر می رسد تا بتوان از ظرفیت همدلی جامعه استفاده مطلوب به عمل آورد.

در این راستا به مردم شریف یادآور می شویم به منظور تسلی بخشیدن به خانواده هایی که عزیزان خود را از دست می دهند ، به جای اهدای بنر و تاج گل که در فاصله کوتاهی اثربخشی و طراوت خود را از دست می دهد ، از تفت های موجود در موسسه های خیریه استفاده نموده تا از این طریق ضمن جلوگیری از صرف هزینه بدون بازده ، عواید آن به مستمندان و ایتام اختصاص یابد.

در پایان‌فرا رسیدن نوروز خجسته را تبریک عرض نموده ، از خداوند متعال سالی سرشار از آرامش ، سلامتی و برکت برای همگان مسئلت می نماییم.



شماره حساب موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا ( س )



بانک توسعه و تعاون : ۱۴۰۸۳۱۸۱۸۰۳۱۴۴۰۱



بانک صادرات : ۰۱۰۳۰۳۷۰۲۷۰۰۱



آدرس دفتر موسسه : گلپایگان ، سه راهی آیت الله طالقانی ، تلفن : ۳ و ۵۷۴۵۰۹۹۲



آدرس سایت موسسه : Aytam.G.ir



آدرس سایت آخاله : Akhale.ir



ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی



" حافظ "





هیات مدیره موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا ( س )
**************************************************************************************************
توان بخشی و توسعه انسانی در موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا ( س ) گلپایگان ( ۳ )



چون فاطمه مظهر خدای یکتاست

انوار خدا ز روی زهرا پیداست

همتای علی در دو جهان بی همتاست

زهراست محمد و محمد زهراست



با عرض سلام و تبریک میلاد فرخنده بزرگ بانوی جهان اسلام ، در رابطه با اهداف و عملکرد موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا ( س ) در دو نوشتار پیشین خاطرنشان گردید که این موسسه در سال ۱۳۸۱ با شماره ۲۶ اعلام موجودیت و در جهت اهداف مورد نظر ، فعالیت خود را در سه محور متمرکز ساخته است. در مورد محور اول ( نگهداری شبانه روزی و تعلیم و تربیت فرزندان بی سرپرست و بد سرپرست ) و توفیق های حاصل شده ، به اجمال اطلاع رسانی گردید.

* در مورد محور دوم ، عملکرد موسسه را در نگهداری و توانبخشی معلولان به استحضار شهروندان گرامی می رسانیم. لازم به یادآوری است که با عنایت به آمار بالای معلولان شهرستان اعم از حسی ، حرکتی و ذهنی ( حدود ۱۶۰۰ نفر ) تا زمان تشکیل این موسسه هیچ مرکزی برای نگهداری و ساماندهی آنان در گلپایگان وجود نداشت و اکثر این خانواده ها به منظور نگه داشت و حمایت عملی از عزیزانشان ، به سایر شهرستان های استان مراجعه ‌و هزینه ها و زحمت های زیادی را متحمل می شدند. البته با همت خیر نیکوکار جناب حاج آقا رضا رئوفی ، در سال جاری ( ۱۳۹۷ ) با بهره گیری از طبقه دوم ساختمان سالمندان ، امکان نگهداری تعداد محدودی از معلولان ذهنی و ... فراهم گشت که جای قدردانی دارد .

* در این راستا از مهم ترین اقدام های ضروری در شهرستان ، لزوم راه اندازی مرکز نگهداری و درمان بیماران اعصاب و روان است که خانواده های زیادی را مجبور ساخته به مرکز استان یا شهرستان نجف آباد مراجعه نمایند.

در جهت تحقق اهداف ذکر شده ، زمینی به مساحت ۴۰ هزار متر مربع در جاده سعیدآباد قبل از دانشگاه پیام ، به موسسه واگذار گردیده که با رفع موانع قانونی از سوی سازمان جهاد کشاورزی استان اصفهان ، علاوه بر حصارکشی و درخت کاری با تامین شش ساعت آب اهدایی توسط آقای حمید رضا سلوکی ، مقدمات تاسیس مراکز یاد شده فراهم گردید. در گام دوم مهندسان خبره شهرستان با نظارت دفتر فنی سازمان بهزیستی استان نسبت به تهیه نقشه های اختصاصی ساختمان مراکز با مساحت ۱۰ هزار متر مربع اقدام نموده ‌که فاز اول اجرایی آن در مساحت ۳۵۰۰ متر مربع در دستور کار قرار دارد.

در پایان ضمن تشکر فراوان از مساعدت های ارزشمند مردم شریف و به ویژه حمایت های بی دریغ نماینده محترم گلپایگان و خوانسار در مجلس شورای اسلامی جناب آقای مهندس علی بختیار و جناب آقای دکتر سعید وکیلی که موجب انگیزه بخشی و سرعت عمل در روند این فعالیت ها بوده اند ، شماره حساب های موسسه را جهت مساعدت های همشهریان ؛ بخصوص خیران بزرگوار که تا کنون با مجاهدت مالی خود ما را در پیشبرد اهداف موسسه یاری داده اند ، به منظور احداث و تکمیل پروژه های در دستور کار اعلام نموده و علاقه مندان را جهت کسب اطلاعات بیشتر ، به سایت آخاله ( Akhale.ir ) و برای دستیابی به طرح ها و نقشه ها به سایت موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا ( Aytam.G.ir ) ارجاع می دهیم.



شماره حساب موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا ( س ) :



بانک توسعه و تعاون : ۱۴۰۸۳۱۸۱۸۰۳۱۴۴۰۱



بانک صادرات : ۰۱۰۳۰۳۷۰۲۷۰۰۱



ضمنا سایر شماره حساب ها در سایت موسسه اعلام گردیده است.

آدرس دفتر موسسه : گلپایگان ، روبروی سه راه طالقانی



خدایا چنان کن سرانجام کار

تو خشنود باشی و ما رستگار



محمد عباسی ابراهیم جعفری

***************************************************************************************
توان بخشی و توسعه انسانی در موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا ( س ) گلپایگان ( ۲ )



السلام علیک یا فاطمه الزهرا





فاطمه جان تو بازگو فلسفه حیات را

ساخته جد و جهد تو سفینه النجاه را

به اشک تو که بشکند قیمت در ناب را

عرض سلام کردم و منتظرم جواب را

دریغ از جواب ما به خاطر خدا مکن

دست توسل مرا ز دامنت جدا مکن



با عرض تسلیت شهادت حضرت صدیقه کبری ( س ) و تبریک چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ، در تداوم‌ نوشتار پیشین در رابطه با موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا ( س ) ، اولین گزارش فعالیت این مجموعه مردم نهاد به همشهریان عزیز تقدیم می گردد.

این موسسه که در سال ۱۳۸۱ با شماره ثبت ۲۶ اعلام موجودیت نموده ، در جهت دستیابی به اهداف مورد نظر ، فعالیت خود را در سه محور زیر متمرکز ساخته است.



الف : نگهداری شبانه روزی و تعلیم و تربیت فرزندان بی سرپرست و بد سرپرست ( دارالایتام )



ب : نگهداری شبانه روزی و توانبخشی معلولان



ج : رسیدگی به امور مستمندان و نیازمندان



در راستای اجرای بند الف ، خانه " گل های امید " در زمینی به مساحت ۵۳۰ متر مربع که توسط خیر محترم حاج عباس عبیری به یاد شهید بزرگوارشان مهدی عبیری ، در خیابان شهید رجایی ، کوچه ۱۱ ( روبروی اورژانس ) به موسسه اهدا گردید ؛ ساختمانی با مساحت ۱۲۰۰ متر مربع در چهار طبقه تو سط خیرین ارجمند ؛ از جمله : مرحوم حاج محمدرضا شریفی ، مرحوم حاج محمد باقر شریفی و آقایان محترم حاج مهدی صحت ، حاج حبیب الله میرزا بیگی ، مهندس ابراهیمی ، دکتر عبیری ، حاج حسن مرجانی ، حاج حسن امیدواری ، حاج عباس وکیلی ، حاج حسین شادمانی ، ورثه مرحوم حاج جواد معظمی ، ورثه حاج حسین نیازی و بانوان مکرمه دکتر سیما معظمی ، اقدس رفیعی ، مریم عزیزی ، مریم سمیعی نژاد و شرکت های فن آوری ذوب ( حاج عباس مهدوی ) ، تک ستاره ( برادران طالاری ) و پلیمر گلپایگان ( آقایان کاوه و ولیبگ ) در ۶ واحد مجزا احداث و مورد بهره برداری قرار گرفت.



خاطرنشان می گردد که ۳ واحد از مرکز ( طبقه اول ) در اختیار مرکز اوتیسم گلپایگان به عنوان تنها مرکز اوتیسم غرب استان قرار دارد و در حال حاضر با پذیرش مددجو از شهرستان های گلپایگان ، خوانسار ، فریدن ، دامنه و روستاهای اطراف با کادری ۱۵ نفره شامل روانشناس ، کاردرمانگر و گفتاردرمانگر مشغول خدمت به نیازمندان این بخش می باشند.

فرآیند نگهداری شبانه روزی و اجرای برنامه

های آموزشی این فرزندان که با حمایت بی دریغ و گسترده شهروندان عزیز همراه می باشد ، زیر نظر یکی از مدیران سابق موفق دبیرستان های گلپایگان و سه مربی مجرب روانشناس ، مشاوره و علوم تربیتی در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به صورت شیفت ۲۴ ساعته اداره می گردد.

خدای متعال را سپاسگزاریم که در طول ۱۶ سال خدمات صادقانه این موسسه ، ده ها نفر از فرزندان بی سرپرست و بد سرپرست که در صورت عدم توجه به ظرفیت های آنان ، جامعه دچار خسران می شد ، دوره تحصیلات متوسطه را به پایان رسانده ؛ جمعی جذب بازار کار و برخوردار از موقعیت اجتماعی مناسب گردیده و علاقه مندان به ادامه تحصیل نیز در مراکز آموزش عالی معتبر در سطح کشور در حال تحصیل می باشند. لازم به ذکر است به منظور افزایش سطح کیفی آموزش این فرزندان ، وضعیت تحصیلی آنان توسط مدیر ذیربط به صورت مداوم ارزیابی گردیده و در صورت نیاز به منظور تقویت دروس ، از بهترین دبیران شهرستان در رشته های مختلف بهره گیری و علاوه بر آن در طول دوره آموزشی ، برنامه های ورزشی و تفریحی در شهرستان و سفرهای گردشگری زیارتی و سیاحتی سالیانه برای آنان تدارک دیده می شود.

از این رو جا دارد از همه شهروندان نیکوکار و خیرین بزرگوار که با جهاد مالی مستمر خود خدمتگزاران موسسه را در این امر حیاتی یاری می دهند ، صمیمانه تشکر نماییم .

امید است این اقدامات در شکوفا سازی استعدادهای پنهان و کرامت بخشی به انسان هایی که در جریان زندگی دچار آسیب شده اند ،

نقشی تعیین کننده داشته باشد



محمد عباسی ابراهیم جعفری
********************************************************************************
...و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعا ....

...هر کس انسانی را حیات بخشد ( هدایت کند ) ، مانند کسی است که همه مردم را حیات بخشیده است...
سوره مائده ، آیه شریفه ۳۲
به خدای هیچ کس را ثمر آن قدر نباشد * که به روی ناامیدی در بسته باز کردن
" شیخ بهایی "



نگاه جامعه به افراد بی سرپرست ، معلول ، نیازمند و محروم از برخی نعمت های خداوند متعال چگونه باید باشد؟ آیا باید با دید ترحم آمیز مورد توجه قرار گیرند؟ و یا صرفا برای اجر و ثواب اخروی به یاری آنان شتافت؟ ایا این انسان ها قادر نیستند گرهی از مشکلات جامعه را بگشایند؟ یا بر عکس می توانند به سهم خود در پیشرفت کشور دارای نقش بوده و چه بسا بتوان از طریق بالنده ساختن ظرفیت های وجودی آنان ، جامعه را متحول ساخت؟

اندیشمندان بر این باورند که چنین افرادی نه تنها سربار جامعه نیستند ، بلکه می توانند در پرتو آموزش و هدایت منطقی و صحیح به عوامل تاثیرگذار در جامعه تبدیل شوند.

نمونه های آن در سطح ایران و جهان فراوان اند. همه ما از کودکی داستان زندگی هلن کلر نویسنده آمریکایی را شنیده ایم. او اولین فرد نابینا و ناشنوایی بود که از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در اوج اعتماد به نفس ، علاوه بر کتاب مشهور " زندگی من " یازده کتاب دیگر و مقاله های متعدد در زمینه نابینایی ، ناشنوایی ، مسائل اجتماعی و حقوق زنان به رشته تحریر درآورد. پروفسور ویلیام استیون هاوکینگ‌ که سال گذشته ( ۲۰۱۸ میلادی ) درگذشت ، از کلیه قوای فیزیکی بدن محروم بود؛ اما این دانشمند بزرگ در حالی که یک فلج تمام عیار به شمار می رفت ، انسانی به شدت امیدوار ، بانشاط و باانگیزه بود که هرگز تسلیم کاستی ها و محرومیت ها نگردید و مجاهدت علمی را در دستور کار زندگی خود قرار داد ؛ به گونه ای که تئوری های او در علم فیزیک در دانشگاه های جهان مورد استناد قرار می گیرد.

هاوکینگ در پاسخ به این سوال که آیا خود را خوشبخت می داند؟ ، پاسخ می دهد : آری ! پرسشگر متعجب می شود ؛ زیرا با بیش از ۲۰ سال محدود بودن در یک صندلی چرخ دار و ناتوان از نوشتن و سخن گفتن ادعای خوشبختی را چه کسی باور می کند؟ هیچ کس جز خود استیون هاوکینگ !!

در ایران خودمان یکی از مبارزان دوران

قبل از پیروزی انقلاب به نام آقای حسین نوری توسط ساواک در زندان با آسیب جدی از ناحیه نخاع مواجه گردیده و در حالی که ویلچر نشین می شود، با مساعدت همسر فداکارش حیات نوینی را آغاز می نماید. این هنرمند بزرگ در مقابله با عمل شنیع کاریکاتوریست های دانمارکی در اوایل دهه ۱۳۸۰ ، که تصاویر وهن آلودی را از پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمدابن عبدالله ( ص ) انتشار داده بودند ، در مقابل سفارت این کشور در تهران تصویر زیبایی از حضرت مریم ( ع ) با قلم مو و در حالی که آن را میان دندان های خود قرار داده بود ، نقاشی کرد و بر روی پرده ای بزرگ‌ به نمایش گذارد.

بدون تردید ظهور استعدادهای چنین افرادی صرفا با فعالیت های دولت کافی به نظر نمی رسد و سازمان های مردم نهاد ( سمن ها ) می توانند در این زمینه ها بیشتر و بهتر کارگشا باشند.

موسسه خیریه حضرت فاطمه زهرا ( س ) با ایمان به توانمندی چهره هایی که به هر دلیل از سلامتی جسمانی برخوردار نبوده و یا از نعمت پدر و مادر محروم بوده و یا در اثر ناملایمات زندگی دچار آسیب های روحی و روانی شده اند و ... ، بستری را برای شکوفایی جان و تن آنان فراهم ساخته تا این ظرفیت های قابل توجه انسانی را شکوفا سازد. در حقیقت این مرکز توان بخشی به جای دادن ماهی ، ماهی گیری یاد می دهد و این استعداد ها را به برگ و بار می نشاند.

با عنایات خداوند متعال این موسسه مردم نهاد در طی بیش از ۱۶ سال فعالیت ( از سال ۱۳۸۱ تا کنون ) ، به توفیق هایی دست یافته که از این پس موارد و مصداق های آن از طریق رسانه ها و شبکه های اجتماعی به اطلاع مردم شریف خواهد رسید.



ما زنده به آنیم که آرام نگیریم

موجیم که آسودگی ما عدم ماست



محمد عباسی ابراهیم جعفری
*************************************************************************************

جادوی کلام !

                                        

جادوی کلام !



اظهار خرسندی از استقبال عمومی به کلاس های فن بیان و سخنوری



در میان اخبار انتشار یافته در کانال های تلگرامی گلپایگان ، برگزاری دوره آموزشی " فن بیان و سخنوری " از سوی موسسه فرهنگی هندسه عرفان و مجتمع فرهنگی دیجیتال گلپایگان " از ارزش های خبری " شگفتی و فراوانی " برخوردار بود ؛ زیرا با وجود انواع نیازهای اولیه نظیر مسائل اقتصادی و ... ، حدود ۲۰۰ نفر در کلاس ها یی که در زمره نیازهای ثانویه ( مطابق با سلسله نیازهای هرم مازلو ) به شمار می رود ، شرکت نموده اند.

می توان ادعا کرد که گرایش عمومی به این کلاس ها نشانگر نیاز عامه مردم به ارتباطات انسانی و میان فردی است ؛ زیرا در میان اشکال گوناگون ارتباط که در حال حاضر شبکه های اجتماعی در صدر آن ها قرار گرفته ، کامل ترین و جامع ترین شان، ارتباط "چهره به چهره " یا مستقیم است ؛ زیرا در این نوع ارتباط فقط کلام و الفاظ رد و بدل نمی شود ، بلکه احساس ها و عواطف نیز مبادله گردیده و در سطح جامعه همدلی فراگیر می شود.

با کمال تاسف بر اساس تحقیقات صورت گرفته ، در عصر کنونی میزان " گفت و گو " میان اعضای خانواده ها ، در خوشبینانه ترین حالت بیست دقیقه در شبانه روز است ! به عبارت دیگر عوامل متعدد از جمله گوشی های هوشمند ضمن دستاوردهای گرانبهایی که برای شهروندان دارند ، در میان اعضای خانواده شکاف بین نسلی و حتی شکاف میان هم نسلان نیز ایجاد نموده و حلاوت ارتباط "چهره به چهره " را از جامعه سلب کرده است.

از سوی دیگر ادبیات فاخر و زبان گرانسنگ فارسی در اغلب پیام های تلگرامی و پست های اینستاگرامی و ... دستخوش شکسته نویسی و بلکه شلخته نویسی گردیده و آسیب بزرگی به این میراث گرانقدر که ادیبان و شاعران بزرگ نظیر فردوسی ، حافظ ، سعدی ، شهریار و ... برای اعتلای آن از جان خود مایه گذاشته اند ، وارد می نمایند. در محاوره های مردم نیز اگرچه در مواردی اصرار در به کارگیری کلمات سست و واژگان های سخیف از سوی برخی مشاهده می گردد ؛ اما فراموش نکنیم که در یونان قدیم سخنوری یکی از هنرهای هفت گانه در کنار نویسندگی ، نقاشی ، موسیقی ، تئاتر ، مجسمه سازی و سینما قرار داشته و از روزگار کهن تا کنون نشانه ی توانمندی انسان محسوب می گردد ؛ به گونه ای که با وجود فن آوری های نوین ارتباطی ، خطیبان در باورهای عمومی جایگاه خود را داشته و می توانند با جادوی کلام در پیشبرد اهداف جامعه تاثیرگذار باشند.

با عرض تشکر از حسن سلیقه و ابتکار عمل دست اندرکاران "موسسه فرهنگی هندسه عرفان و مجتمع فرهنگی دیجیتال گلپایگان " و مساعدت بی دریغ اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ؛ به ویژه جناب آقای ضابطی ریاست محترم و خوش فکر آن اداره ، امیدواریم گرایش همشهریان عزیز به این گونه دوره های آموزشی ، روز افزون گردد.



علی اکبر جعفری ابراهیم جعفری

کوچک زیباست!

ابراهیم جعفری

کوچک زیباست!



تقدیر و سپاس از ابتکار جایگزینی کیسه های پارچه ای به جای نایلون در نانوایی خیابان شهید ذنوبی



ارنست شوماخر اقتصاد دان آلمانی در دهه ۱۹۷۰ میلادی با انتشار کتاب تاثیرگذار خود تحت عنوان " کوچک زیباست " ، با زیرعنوان " اقتصاد با ابعاد انسانی " ، برای اولین بار ایده بنگاه های کوچک و متوسط را در ادبیات اقتصادی مطرح ساخته و بر این نکته تاکید می کند که در مسیر حرکت اقتصادی ، فعالیت های خرد موفق جایگاه ویژه ای داشته و زیبایی های خاص خود را دارند. دکتر محمد فاضلی استاد جامعه شناسی دانشگاه نیز در کانال تلگرامی خود با عنوان " موفقیت های کوچک ایرانیان " خاطرنشان می سازد که اگر تعداد کسانی که دست به کار انجام یک حرکت موفقیت آمیز کوچک می شوند ، زیاد شود ، امکان بروز موفقیت بزرگ و حتی تغییر در یک ساختار وجود دارد. مثلا اگر تعداد دوچرخه سواران زیاد شود، شهرداری مجبور است بودجه های بیشتری به نظام حمل و نقل دوچرخه ای تخصیص دهد ؛ از این رو یک کنشگر فعال برای حصول موفقیت کوچک حدی از ریسک پذیری و نوآوری را می پذیرد و اگر موفق شود در مقام نوآوری اقدامش را همگانی کند ، به تحقق "خیر عمومی " کمک می کند.

در این راستا طرح جایگزینی کیسه های پارچه ای به جای نایلون توسط برادران چمنی در نانوایی خیابان شهید ذنوبی را به منزله یک اقدام نمادین ارج نهاده و ابتکار عمل آنان را ستایش می کنیم.

بدیهی است در شرایط کنونی کنشگران زیست محیطی و دلسوزان جامعه در مناطق شهری و روستایی وظیفه دارند با جهاد فرهنگی مستمر آگاه سازی کنند تا مردم عدم استفاده از پلاستیک و نایلون را که علاوه بر آلودگی محیط ، تجزیه آن در طبیعت حداقل ۱۰۰ سال طول می کشد ، مبنای زیست خود قرار داده و با ایجاد سبک زندگی جدید فارغ از مواد پلاستیکی از جمله ظرف های یک بار مصرف به حفظ محیط زیست کمک کنند.

زنان و توسعه روستایی

زنان و توسعه روستایی



انگیزه نگارش این یادداشت ، مشاهده فایل صوتی ، تصویری از روستای فاویان به عنوان اولین روستای بدون پلاستیک در ایران است که به ابتکار آقای مهندس ابراهیمی تهیه و تنظیم گردیده و در کانال های تلگرامی گلپایگان انتشار یافته است.

این فایل دارای چند نکته قابل توجه است که به ترتیب توضیح می دهم.

۱- نقش آفرینی سرکار خانم زهرا جمالی به عنوان کنشگری مسئول و متعهد که با تلاش صادقانه خود زنان و مردان روستا را در راستای عدم استفاده از پلاستیک و نایلون متقاعد ساخته و در این زمینه فرهنگ سازی نموده اند ، اقدامی تحسین برانگیز و در خور ستایش است. خوشبختانه زنان روستایی در کشور ما پا به پای مردان اثرگذار بوده و سهم قابل توجهی در پیشرفت و توسعه آن مناطق دارند. اینجانب در سال های پایانی دهه ۸۰ به منظور اجرای یک پروژه علمی با عنوان " ارتباطات مشارکتی در جامعه روستایی " به مناطق روستایی هفت استان عزیمت نموده و با مشاهده و بررسی دقیق ، به این حقیقت پی بردم که جامعه روستایی ایران همپای شهرنشینان با درنوردیدن موانع ذهنی و ناکارامد سنتی به سوی توسعه حرکت کرده و زنان در این مسیر جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص می دهند. جالب این که یکی از موارد بالا فعالیت تسهیلگران زن روستایی در شهرستان خمین بود که به دلیل کمبود آب ، با هدایت مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی استان مرکزی نسبت به ایجاد تشکل و بسیج زنان روستایی در جهت کاشت زعفران که به آب اندک نیاز دارد ، اقدام نموده و پس از داشت و برداشت ، این محصول را در بازارهای استان و تهران به فروش رسانده و درآمد قابل توجهی به دست می آوردند.

۲- برداشت دوم از مشاهده این فایل ، اعتماد عمومی مردم روستای فاویان اعم از زنان و مردان به سرکار خانم جمالی است که نشان از رشد فرهنگی آنان دارد. به عبارت دیگر باور به توانمندی زنان و استفاده از این ظرفیت بالا ، نوید دهنده فردایی بهتر در جهت توسعه پایدار روستایی و شهری می باشد. از سوی دیگر چنانچه بپذیریم که توسعه اقتصادی بدون توسعه فرهنگی ناقص بوده و راه به جایی نمی برد ، این روند بسیار نویدبخش و امیدوار کننده است.

۳- در عین حال بنده با درخواست سرکار خانم جمالی از مسئولان نسبت به صدور مجوز برای حفر چاه عمیق و تامین آب از این طریق همدلی ندارم ؛ زیرا امروز برای افکار عمومی روشن شده است که فراگیر شدن چاه های عمیق و کشیدن آب از قعر زمین به وسیله موتور پمپ ها بالاترین عامل در فرونشست زمین ، کم آبی و از آن مهم تر تخریب گسترده قنات ها به عنوان شاهکار اختراع های ایران شده است. فراموش نکنیم که اغلب صاحبنظران تمدن ایران را " تمدن کاریزی " نام نهاده اند. از این رو ای کاش درخواست ایشان مرمت و احیای قنات های فاویان و ... بود. البته بنده در متن مشکلات اهالی آن روستا نیستم و شاید دستی از دور بر آتش دارم ؛ اما شایسته است که از احیای قنات ها که با اکوسیستم طبیعی ایران کاملا سازگار است ، غافل نشویم.

با عرض تبریک به سرکار خانم جمالی و مردم شریف فاویان و تشکر از همکاری دهیاری و شورای اسلامی آن روستا ، توفیق روزافزون ایشان را در پیشبرد اهداف بلندشان از خداوند متعال خواستارم.



ابراهیم جعفری

با پژوهش ، بهشت حقیقت دست یافتنی است

با پژوهش ، بهشت حقیقت دست یافتنی است
                                                       
         از محقق تا مقلد فرق هاست
        کاین چو داود است و آن دیگر صداست
        منبع گفتار این سوزی بود
        وآن مقلد کهنه آموزی بود
                                                 "مولوی"

    هفته پژوهش در هر سال بیدارباشی تازه در جهت لزوم توجه به موضوع بنیادی و اساسی تحقیق است. اگر پژوهش را پنجره ای به سوی آینده و گشودن معبری در قلمرو وسیع مجهولات در جهت دستیابی به عرصه پرفروع دانایی قلمداد نماییم ، بدون تردید پژوهشگران مجاهدانی هستند که بشریت را از دریای متلاطم جهل به ساحل نجات رهنمون می سازند.
    بدیهی است که باید در این مسیر دشوار ، اکسیر عشق را چاشنی حرکت خود قرار داده و با عبور شجاعانه از سنگلاخ ها و مشکلات به نسل های حال و آینده یادآور شویم که تنها با پژوهش ، بهشت حقیقت دست یافتنی است. این حرکت باید همچون خونی حیات بخش در رگ های پیکره این مرز و بوم در همه زمینه ها جریان یابد تا توسعه پایدار ارمغان آن باشد.
     خدای بزرگ را سپاسگزاریم که هم اکنون در دانشگاه های گلپایگان پژوهش در قالب پایان نامه های کارشناسی ارشد در رشته های گوناگون جریان یافته و امید است که نتایج آن ها بتواند گره گشای معضلات جامعه باشد. جا دارد این نکته مهم را به دانشجویان کارشناسی ارشد در مراکز آموزش عالی گلپایگان و ... خاطرنشان سازیم که سعی کنند موضوع پایان نامه های خود را در شهر و روستاهای زادگاه خودمان جستجو کنند تا گامی ارزشمند در راستای حرکت به سوی شهر دانشگاهی و دانش بنیان برداشته شود.
    با عرض تبریک به پژوهشگران و گرامی داشت هفته پژوهش که شعار " پژوهش تقاضا محور و تجاری سازی فناوری ؛ زیر بنای تولید و اشتغال " زینت بخش آن است ، توفیق روزافزون شان را از خداوند متعال مسئلت می نماییم.

     علم دریایی است بی حد و کنار
     طالب علم است غواص بحار
     گر هزاران سال باشد عمر او
     او نگردد سیر از جستجو              " مولوی "


                                          ابراهیم جعفری

دکتر معتمدنژاد سمبل تبدیل روشنفکر پیشگام به روشنفکر ارتباطی

                                  
 بازخوانی دیدگاه زنده یاد دکتر قانعی راد در رابطه با پدر علوم ارتباطات اجتماعی

    14 آذر ماه هرسال یادآور خاموشی شمع فروزانی است که در جامعه دانشگاهی و ساحت روشنفکری ایران نماد امیدواری به آینده از طریق ارتباطات و روزنامه نگاری بود. شادروان دکتر کاظم معتمدنژاد پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 براین باور بود که ارتباطات نه تنها همزاد جامعه ( جدید )، بلکه راه حل مسائل است؛ از این رو باید به سوی یک نگاه ارتباطی برویم تا قادر به حل مشکلات خود باشیم؛ کما این که بعدا هابرماس نیز محور مرکزی ساختار جامعه مدرن را ارتباطات و کنش متقابل دانست ؛ زیرا اعتقاد داشت که حقیقت باید اعتباری بین الاذهانی داشته باشد.
   زنده یاد دکتر محمد امین قانعی راد درمراسم بزرگداشت دکتر معتمد نژاد اظهار داشت: " ارتباطات را می توان به دو معنای ارتباطات معرفتی و ارتباطات اجتماعی طبقه بندی کرد. البته در جامعه ای که امکانات ارتباطات معرفتی وجود نداشته باشد ، امکان ارتباطات اجتماعی هم نیست. دکتر معتمدنژاد 50 سال پیش به طور هوشمندانه ای چرخش دو نظریه معرفتی و اجتماعی ارتباطات را متوجه شد. ایشان درسال هایی که تحولات 1968 رخ می داد ، در فرانسه بود و به خوبی نبض تاریخ را شناخت و بعد از آن بود که در تاسیس دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی پیشگام شد.  او در عصری که روزنامه نگاری فعالیتی روشنفکرانه به شمار نمی رفت ، به این وادی پا گذاشت. اگرچه حقوق را رها نکرد و تا آخر حقوق دان ماند، اما حقوق را به سطح اجتماعی کشاند و تبدیل به اخلاق حرفه ای و حقوق رسانه ای و حقوق ارتباطی نمود.
 یکی از ویژگی های شخصیتی دکتر معتمد نژاد که مدام از آن یاد می شود، اخلاقی بودن ایشان است. اخلاقی بودن برای دکتر معتمدنژاد زائده ای برای پروژه اش نبود ؛ بلکه عین پروژه اش بود. او می خواست اخلاق را در جامعه رواج دهد و تصورش این بود که با حقوق و سیاست نمی توان به عنوان یک روشنفکر کار چندانی صورت داد.
درباره وضعیت ارتباطات در ایران ، باید به سیر جهانی این رشته با سه موج حول نسبت جامعه شناسی و ارتباطات سخن گفت. موج اول به ژانر آمریکایی وژانر آلمانی ارتباطات باز می گردد که اولی بر جامعه شناسی ارتباطات تمرکز دارد و به فرهنگ همگانی وافکار عمومی به جای نخبگان توجه دارد و دومی به جامعه شناسی معرفت و تاکید بر نخبگان و تحلیل طبقاتی می پردازد. در موج دوم ، جامعه شناسی در یک طرف قرار می گیرد و ارتباطات در طرف  دیگر و مسائل را جداگانه تحلیل می کنند. در موج سوم ، ما در جامعه شناسی با یک چرخش ارتباطی و در ارتباطات با  چرخشی معرفتی مواجهیم. در ژانر ارتباطی ای که دکتر معتمدنژاد پی می گرفت، روشنفکر پیشتازی خود را از دست می دهد و به جایش ژورنالیست می نشیند. در حقیقت روزنامه نگاری پلی بین قدرت و مردم است. از سوی دیگر سوژه تغییر برای ایشان نوعی روزنامه نگاری است که باید آن  را ژورنالیسم اخلاقی قلمداد کرد. در این راستا ایشان اعتقاد داشت که وظیفه روزنامه نگار ایجاد امید در جامعه است.
    پدر علوم ارتباطات اجتماعی ایران با تمامیت تاریخ و فرهنگ ایرانی آشتی داشت  و می کوشید تا جنبه های مختلف فرهنگ را در ارتباط با یکدیگر قرار داده و یک گفت و گوی درون فرهنگی و درون تمدنی را فراهم سازد. از این رو مهاجرت های میان رشته ای دکتر معتمدنژاد از حقوق و علوم سیاسی به سمت ارتباطات و توسعه به معنی مهاجرت از علوم سخت به علوم نرم بود و به تدریج ازیک مفهوم ساده از ارتباطات که در روزنامه نگاری و روابط عمومی متجلی است، به سوی ارتباطات جمعی و عمومی حرکت می کند و در نهایت مقولاتی نظیر جامعه اطلاعاتی و جامعه معرفتی ( دانش بنیان ) را شکل می دهد. در یک کلام ارتباطات اجتماعی به دنبال آن است تا فضایی ساخته شود که آدم های مختلف در گستره جمعی و حوزه عمومی به هم نزدیک شوند. بر همین اساس تاسیس دانشکده علوم ارتباطات اجتماعی با اهتمام دکتر معتمدنژاد را باید حرکتی در این مسیر قلمداد کرد. بنابرین شایسته است که او را سمبل روشنفکرارتباطی بدانیم. "
     به روح بلند این دو عزیز سفرکرده که چشم و چراغ علوم ارتباطات و جامعه شناسی ایران بودند، درود می فرستیم و پیمان می بندیم که در ترویج اندیشه های شان استوار باشیم.

  ابراهیم جعفری


                                      

 

حال خوش خواندن در " جامعه معرفتی "

حال خوش خواندن در " جامعه معرفتی "



همزمان شدن هفته " ترویج علم " با هفته کتاب و کتابداری اتفاق مبارکی است که می توان از آن به عنوان فرصتی برای گسترش دانایی و طرح یک دغدغه جدی بهره برد و به فرهیختگان جامعه هشدار داد.

بدون تردید حتی در شرایط کنونی که سامانه های دیجیتالی در میان اقشار گوناگون فراگیر شده و یکی از عوامل جدایی ناپذیر و تعیین کننده زندگی امروز به شمار می رود ، هنوز هم کتاب اصیل ترین رسانه است ؛ زیرا در تولید آن، عنصر آگاهی نقش اول را به خود اختصاص داده و بدون دقت نظرهای متعدد ، وارد شبکه علم و فرهنگ نمی شود. به همین دلیل کتاب معتبرترین ، دقیق ترین و قابل اعتمادترین رسانه موجود در جهان است ؛ به عبارت دیگر می توان گفت حد اقناعی و عیار علمی کتاب در هیچ یک از شبکه های اجتماعی قابل بازیافت نیست. بنابراین جا دارد که به همه کتابداران و کتاب فروشان و برپاکنندگان نمایشگاه های کتاب که حلقه وصل اهل مطالعه با این منبع درخشان دانایی و معرفت هستند ، دستمریزاد گفته و توفیق آنان را از خداوند متعال مسئلت نماییم.

در عین حال اکنون که رسانه های مکتوب و مجازی و کانال های متعدد تلگرامی در جای جای ایران عزیز و از جمله در روستاها و شهرستان ما بار خطیر اطلاع رسانی در میان مردم و مسئولان را بر دوش کشیده و تریبونی برای هریک از شهروندان در جهت مطرح ساختن دیدگاه ها ، پیشنهادات و انتقادات فراهم ساخته اند ، چرا جای مطالب علمی و فرهنگی خالی است؟ مگر نه این است که همواره به خود می بالیم که گلپایگان مهد چهره های علمی و فرهیخته است؟ پس چرا از این ظرفیت که در اختیار ماست ، سود نمی بریم و در جهت ترویج دانش و خرد سهل انگاری می کنیم؟ اگر این غفلت را کفران نعمت قلمداد کنیم ، خطا نکرده ایم. فراموش نکنیم که مهم ترین کارکرد رسانه های اجتماعی ایجاد بستری برای مشارکت فکری و علمی همه مردم در راستای توسعه و حل مشکلات جامعه است. در حقیقت جامعه " دانش محور " تحقق عملی تمامی توانایی های بالقوه ای است که با کمک رسانه ها امکان پذیر می گردد. بدیهی است که معلمان و فرهنگیان عزیز و به ویژه بازنشستگانی که در عرصه آموزش و پرورش ، زیباترین مقطع از عمر شریف خود را وقف رشد و شکوفایی دانش آموزان نموده اند ، قادرند چراغ دانایی را در زادگاه ما از طریق نشر اندوخته های علمی خود در رسانه های محلی پرفروغ سازند. امیدواریم با عینیت بخشیدن به شعار هفته کتاب و کتابداری مبنی بر " حال خوش خواندن " به سوی جامعه دانشی و معرفتی گام برداریم.

در پایان ، این یادداشت را با شعر زیبای شادروان فریدون مشیری در رابطه با کتاب مزین می سازیم.

ای باغ پرسخاوت اندیشه های ناب

پنهان به برگ برگ تو اعجاز آفتاب

جان من و تو هرگز از هم جدا مباد

ای خوب جاودانه ، ای دوست ، ای کتاب




علی اکبر جعفری حسین جعفری

ابراهیم جعفری

پیوند سنت ومدرنیته دراقامتگاه های بوم گردی روستایی


   امروز اگر در فضای شهری کمی قدم بزنیم و چشم بگردانیم، چیزی جز ماشین و ساختمان و مبلمان های شهری خشن و زمخت نمی بینیم. انسانی که سرشتش از طبیعت است، در بین زندگی شلوغ و ماشینی شهری جایی برای احساس غریزی لمس طبیعت ندارد و این شاید آغاز فاجعه ای خاموش است که آرام و بی صدا در بطن جامعه شهری نفوذ کرده و مولد انواع بیماری های روحی و جسمی و خشم پنهان جامعه می باشد.

                           See the source image


درعصر کنونی، کشورهای توسعه یافته به دنبال آگاهی مردم و آموزش آنان برای زندگی ساده و طبیعی هستند؛ چرا که جامعه سالم با انسان هایی که از لحاظ روحی شاد و امیدوار می باشند، معنا پیدا کرده،  و به توسعه پایدار می رسد. خانه ها، هتل ها، فست فودها و رستوران های مجلل امروزی  راحتی و آسایش را به ارمغان آورده  و در روزمره این زندگی ماشینی همه چیز به  راحت ترین شکل ممکن در دسترس ماست ؛ اما با وجود برخورداری از این مواهب، مردم شهرها احساس سرخوشی و آرامش ندارند.  شاید دلیل آن گم شدن حس های خوب در میان این همه لوکس گرایی ها باشد. ماشینی بودن درهمه موارد موجب سلب آرامش از زندگی بشرشده است. انسان از طبیعت بوده و به طور غریزی وابسته به آن می باشد ؛ بنابرین یک شاخه گل یا درختی سرسبزو یا صدای آب جویباری، دلش را جلا می دهد و به همین دلیل است که مردم به طبیعت رو آورده و به گردشگری روستایی گرایش پیدا کرده اند.

 به عبارت دیگر در زمانه ای که شهرنشینان ؛ بخصوص در تهران و مراکز استان ها با پیامدهای دشوار دنیای مدرن نظیر آلودگی های زیست محیطی،  افسردگی،  تنهایی و ... دست به گریبان هستند،  گردشگری روستایی مرهمی نیرومند بر آلام  و دردهای روحی، روانی آنان به  شمار می رود؛ زیرا از طریق پیوند با طبیعت آرامشی وصف ناپذیر وجود انسان ها را تسخیر می کند. گردشگری روستایی به تمام فعالیت ها و خدماتی گفته می شود که توسط دولت و مردم  برای تفریح و استراحت گردشگران به نواحی روستایی ارائه می شود. در این نوع گردشگری می توان به فعالیت هایی نظیر دیدن مزارع روستایی، گشت و گذار در طبیعت، داد وستد با روستائیان و ... اشاره نمود. 

             See the source imageImage result for خانه های بوم گردی

  
 تاریخچه شکل گیری گردشگری روستایی به حدود 3 قرن پیش بازمی گردد؛ اما به طور مشخص در نیمه دوم قرن هیجدهم در انگلستان شکل گرفت و رواج یافت . در آن زمان شرکت در این فعالیت های تفریحی محدود به اقشار مرفه و برتر جامعه بود؛ اما همگام با توسعه حمل و نقل و سهولت جابجایی، تقاضای عمومی برای گردشگری روستایی افزایش یافت.
دراین راستا خانه های بوم گردی که در بافت های تاریخی مناطق روستایی کشور احداث شده اند، کانون هایی برای تعامل فرهنگی و فضایی برای گفتگوی گردشگران داخلی و خارجی با مردم روستا به وجود آورده اند که حاصل آن پیوند سنت و مدرنیته و ایجاد آرامش در میان شهروندان است.
  اقامتگاه های بوم گردی در ایران برای نخستین بار در مناطق کویری به راه افتادند و خانه پدری مازیار آل داوود ، یکی از فعالان گردشگری در خور و بیابانک یزد نخستین جایی بود که اوایل دهه 80 به عنوان اقامتگاهی روستایی شناخته شد.

                      See the source image

با وجود ظرفیت های تاریخی و طبیعی ایران، این نوع گردشگری و اقامت در خانه های روستایی که تفاوت زیادی با هتل های پر زرق و برق شهری دارند، هنوز در کشور ما تازه است؛ در حالی که دنیا از 25 سال پیش فعالیت هایی را برای راه اندازی کسب و کارهایی برآمده از هویت های بومی در جهت دستیابی به توسعه پایدار آغاز نموده و بوم گردی و اقامتگاه هایش سال هاست در کشورهای مختلف پا گرفته اند. البته در ایران نیز ازاوایل  دهه 90 برای توسعه  گردشگری، اقامتگاه های روستایی بیشتر شده ؛ به طوری که می توان شمارشان را بالغ  بر 700 خانه تخمین زد.
   خانه های بوم گردی اماکنی هستند که علاوه بر کارکرد اقامتی به معرفی فرهنگ منطقه ای که در آن واقع شده اند، می پردازند. در واقع گردشگرانی که اقامت در این مکان ها را آگاهانه انتخاب می کنند، به دنبال آن هستند تا زندگی روزمره ساکنان آن روستا یا منطقه را تجربه کنند ؛ از این رو درک تمایز بین این نوع امکان اقامتی با انواع دیگر مانند هتل های سنتی و میهمان پذیرها توسط گردشگران حائز اهمیت است. بدیهی است که صاحبان اقامتگاه های بوم گردی باید مأموریت خود را فراتر از ارائه خدمات اسکان بدانند؛ به عبارت دیگر با توجه به ماهیت خانه های بوم گردی ، ارتباط بین گردشگران و صاحبان اقامتگاه بیش ازآن که تجاری باشد ، رابطه میهمان و میزبان در فضایی صمیمی  شبیه به خانه است. به این ترتیب اشکال متنوع میهمان نوازی در مناطق مختلف کشورشامل آداب و رسوم، نوع پذیرایی، خوراک های محلی و ... از جاذبه های مهم این مکان ها می باشد. اگر بخواهیم نگاهی گذرا به ویژگی های اقامتگاه های بوم گردی داشته باشیم، می توان سه اصل زیر را مد نظر قرار داد:
1-  باید به لحاظ فیزیکی شکل و ساختار بومی و قدیمی آن منطقه را داشته باشد.
2-  خوراک ارائه شده در این گونه اقامتگاه ها باید کاملاً بومی و محلی باشد.
3-  در کنار اقامت باید برای گردش های کوتاه در محل برنامه ریزی کرد؛ زیرا هر منطقه ای با توجه به خصوصیات فرهنگی و اقلیمی جاذبه های منحصر به فرد خود را دارا می باشد.

 Image result for غذای بومگردیImage result for غذای بومگردیImage result for سرای کربلایی فریدون


یکی از مهم ترین کارکردهای اقامتگاه های بوم گردی کمک به گسترش بازار صنایع دستی است. در مناطقی که شاید صنایع دستی و آداب و رسوم شان رو به فراموشی است، ورود گردشگران به عنوان میهمانان اقامتگاه ها و اقبالی که به استفاده از صنایع روستایی دارند، زمینه را برای رونق اقتصاد محلی این جوامع فراهم می سازند. از سوی دیگر با استفاده از صنایع دستی ، بخشی از هویت فرهنگی و بومی هر منطقه در معرض دید میهمانان قرار می گیرد. بنابرین هر اقامتگاه به عنوان مکانی که گردشگران را از مناطق مختلف یک کشور وحتی سایر کشورها به سمت خود می کشاند، می تواند ویترینی برای نمایش وجه کاربردی صنایع دستی باشد؛ ویترینی که از آن تعبیر به خانواده ایرانی می شود؛ خانه ای که دست سازه های هنری و خلاقانه ایرانی آن را می سازند.

                                        See the source image


   خدای بزرگ را سپاسگزاریم که با همت مردم و مسئولان خوش فکر و آینده نگر اداره میراث فرهنگی گلپایگان طی سال های 1396 و 1397 اقامتگاه های بوم گردی سرای کربلایی فریدون در حسن حافظ با سرمایه گذاری جناب آقای دکتر کثیری ، اقامتگاه بوم گردی خانه پدری واقع در روستای سعید آباد با سرمایه گذاری جناب آقای دکتر حمید رضا سیفی ، اقامتگاه بوم گردی سیفی ها واقع در روستای سعیدآباد با سرمایه گذاری جناب آقای امیر سیفی ،

    See the source image

اقامتگاه بوم گردی عمو قدرت واقع در روستای غرقاب با سرمایه گذاری جناب آقای قدرت الله مجیدی

                        


                        

 و اقامتگاه بوم گردی عمارت شجاع نظام واقع در سررباطان که خانه ای تاریخی و مربوط به دوران قاجار بوده و در فهرست آثار ملی ثبت شده است،  با سرمایه گذاری جناب آقای مسعود مرادی افتتاح گردیده و به خواست خداوند متعال  در آینده نزدیک از اقامتگاه های جدید نظیر اقامتگاه بوم گردی ماه نشان در روستای وانشان با مدیریت جناب آقای ابراهیم حسینی و ... رونمایی خواهد شد. خوشبختانه اکثر روستاهای شهرستان ما از چنین استعدادی  برخوردار بوده و جا دارد که با سرمایه گذاری دولت و بخش خصوصی  در زمینه احداث این کلبه های آرامش،  صنعت بدون دود و دودکش یعنی گردشگری را در مناطق روستایی رونق و گسترش داد.
  وقتی تصویر گردشگران آلمانی، آفریقایی، بلژیکی، فرانسوی، هلندی،  و ... را در اقامتگاه های عموقدرت و ماه نشان و نیز بازدید آنان را از سنگ نگاره ها در کانال های تلگرامی و سایر رسانه های زادگاه مان مشاهده کردم،  بر خود بالیدم که جلوه ای از تمدن 7000 ساله گلپایگان در عصر " اطلاعات و ارتباطات " در حال آشکار شدن است. تاریخچه شهرستان ما گواه صادقی بر این مدعاست که ظرفیت های قابل توجهی برای اعلام هویت گلپایگان در سپهر " جهانی شدن " وجود دارد که فرهیختگان ما باید آستین همت بالا زنند و آن ها را شکوفا سازند.
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

مدرسه ؛ مستعمره کنکور ، همدلی با وزیر محترم آموزش و پرورش

                                   
وزیر محترم آموزش و پرورش جناب آقای سید محمد بطحائی طی سفر به گلپایگان که در روز پنجشنبه ۱۰ آبان ماه صورت گرفت ، با انتقاد از سیستم کنکور برای ورود دانش آموزان به دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به این نکته اشاره کردند که : " بچه ها باید در مدرسه زندگی کردن را تمرین کنند و امیدوارم روزی برسد که رئیس آموزش و پرورش به جای این که بگوید دانش آموزان در فلان سنجش رتبه برتر را کسب کردند ، بگوید دانش آموزان گلپایگان در مهربانی کردن ، دستگیری از افتادگان و ... رتبه برتر را کسب کرده اند. فرزندان ما باید صداقت را تمرین کنند و آن کسی که صادق تر است ، مدال تشویق بر گردن بیندازد. اگر امروز در آموزش و پرورش می گوییم کنکور تیشه بر ریشه تربیت صحیح می زند به دلیل فضایی است که ایجاد کرده و اجازه نمی دهد مدرسه و معلم به هدف های تربیتی هم ، توجه کنند. "

هر چند جامعه شناسان اعتقاد دارند که انسان ها از طریق خانواده ، گروه های دوستان ، مدرسه و رسانه ها جامعه پذیر می شوند ، اما شواهد موجود نشانگر آن است که در شرایط کنونی مدرسه دیگر جایی برای اجتماعی شدن فرزندان ما نیست ؛ زیرا نظام پیچیده آموزش های کنکور قدرت و فرصت جامعه پذیری را از آنان سلب کرده ؛ به گونه ای که دکتر عباس کاظمی جامعه شناس و عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در مقاله ای که در همین راستا نگاشته ، عنوان " مدرسه ، مستعمره کنکور " را به کار برده است.

نظام های کنکوری ابتدا مدارس و سپس دانشگاه ها و اینک تمامیت زندگی مردم را تحت سلطه خود درآورده اند. در چنین وضعیتی نسلی پرورش می یابد که از آموزش بسیاری از مسائل طبیعی و بدیهی زندگی بازمانده و همه مهارت هایی که مدرسه باید به فرزندان ما یاد دهد ، از راه های دیگر کسب می شوند. به همین دلیل مدرسه از رسالت اصلی خود در جامعه فاصله گرفته است. شادروان استاد پرویز شهریاری نیز که از مفاخر علمی و دانشمند صاحب نام ریاضیات در کشور ما به شمار می رود ، در کنفرانس های متعدد علمی با ذکر دلایل متقن و منطقی بر ضرورت حذف کنکور تاکید می نمود؛ به گونه ای که دغدغه و نگرانی ایشان را اکثر دبیران مورد تایید قرار می دادند.

بدیهی است تا زمانی که علم به رهایی بخشی بشر کمک می کند ، سودمند است ؛ اما زمانی که جباریتی برای خود فراهم ساخته و آدم ها را ذیل آن جباریت سرکوب می کند و زندگی آنان را از محتوا تهی می سازد ، باید با آن مبارزه کرد.

سیستم کنکوری به جای ایجاد خلاقیت ، به پرورش رقابت و حسادت از طریق رتبه بندی عددی می پردازد. برای کسانی که رتبه های پایین دارند ، نوعی حس حقارت و عقب ماندگی و برای افراد دارای رتبه بالا حس کاذب نخبگی و سپس نارضایتی و مهاجرت از کشور ایجاد کرده است ؛ در حالی که اگر نیک بنگریم ، متوجه می شویم که نه گروه اول عقب مانده اند و نه گروه دوم نخبه اند. البته بیان این مطلب بدین مفهوم نیست که پذیرفته شدگان در آزمون های کنکور سراسری از شایستگی لازم برخوردار نبوده اند ؛ اما با کمال تاسف می توان ادعا کرد در حال حاضر بازار موسسات و مراکز آموزش تست زنی در کنکور " صنعت فرهنگ " را که به تعبیر اندیشمندان مکتب فرانکفورت موجب رونق شعور کاذب در جامعه و ایجاد روحیه منفعل و غیر خودجوش در میان مردم گردیده و در نهایت تاثیرات بی حس کننده و فرهنگ سکوت بر جای می گذارد ، فراگیر می سازند. آدورنو ، هورکهایمر ، هربرت مارکوزه و ... که از پیشگامان مکتب انتقادی فرانکفورت می باشند ، بر این باورند که صنایع فرهنگی انسان های آزاد و مختار را به توده های بی اختیار تبدیل می کنند ؛ از این رو مدارس باید از نخبه سازی های موهوم و رقابت های بی معنای کنکوری دست کشیده و به تربیت اجتماعی دانش آموزان بپردازند تا زندگی و جامعه را تجربه کنند. در عین حال جا دارد که کنشگران عرصه آموزش در جهت ارائه راهکارهای جایگزین کنکور ، به گونه ای که تضمین کننده شایسته سالاری و دانایی محوری باشند ، چاره جویی نمایند.

فراموش نکنیم که بنا بر دیدگاه سازمان علمی ، آموزشی و فرهنگی ملل متحد ( یونسکو ) قرن ۲۱ ، عصر قدرت فرهنگ و اولویت آموزش است. جهان در حال تغییرات پر شتاب ما ، آموزش متحول می خواهد و آموزش متحول ، بخشی از الزام های عصر اطلاعات و ارتباطات است.



علی اکبر جعفری دبیر ریاضی دبیرستان ها

ابراهیم جعفری کارشناس علوم ارتباطات

مدرسه ؛ مستعمره کنکور ، همدلی با وزیر محترم آموزش و پرورش

                                     
وزیر محترم آموزش و پرورش جناب آقای سید محمد بطحائی طی سفر به گلپایگان که در روز پنجشنبه ۱۰ آبان ماه صورت گرفت ، با انتقاد از سیستم کنکور برای ورود دانش آموزان به دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی به این نکته اشاره کردند که : " بچه ها باید در مدرسه زندگی کردن را تمرین کنند و امیدوارم روزی برسد که رئیس آموزش و پرورش به جای این که بگوید دانش آموزان در فلان سنجش رتبه برتر را کسب کردند ، بگوید دانش آموزان گلپایگان در مهربانی کردن ، دستگیری از افتادگان و ... رتبه برتر را کسب کرده اند. فرزندان ما باید صداقت را تمرین کنند و آن کسی که صادق تر است ، مدال تشویق بر گردن بیندازد. اگر امروز در آموزش و پرورش می گوییم کنکور تیشه بر ریشه تربیت صحیح می زند به دلیل فضایی است که ایجاد کرده و اجازه نمی دهد مدرسه و معلم به هدف های تربیتی هم ، توجه کنند. "

هر چند جامعه شناسان اعتقاد دارند که انسان ها از طریق خانواده ، گروه های دوستان ، مدرسه و رسانه ها جامعه پذیر می شوند ، اما شواهد موجود نشانگر آن است که در شرایط کنونی مدرسه دیگر جایی برای اجتماعی شدن فرزندان ما نیست ؛ زیرا نظام پیچیده آموزش های کنکور قدرت و فرصت جامعه پذیری را از آنان سلب کرده ؛ به گونه ای که دکتر عباس کاظمی جامعه شناس و عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی در مقاله ای که در همین راستا نگاشته ، عنوان " مدرسه ، مستعمره کنکور " را به کار برده است.

نظام های کنکوری ابتدا مدارس و سپس دانشگاه ها و اینک تمامیت زندگی مردم را تحت سلطه خود درآورده اند. در چنین وضعیتی نسلی پرورش می یابد که از آموزش بسیاری از مسائل طبیعی و بدیهی زندگی بازمانده و همه مهارت هایی که مدرسه باید به فرزندان ما یاد دهد ، از راه های دیگر کسب می شوند. به همین دلیل مدرسه از رسالت اصلی خود در جامعه فاصله گرفته است. شادروان استاد پرویز شهریاری نیز که از مفاخر علمی و دانشمند صاحب نام ریاضیات در کشور ما به شمار می رود ، در کنفرانس های متعدد علمی با ذکر دلایل متقن و منطقی بر ضرورت حذف کنکور تاکید می نمود؛ به گونه ای که دغدغه و نگرانی ایشان را اکثر دبیران مورد تایید قرار می دادند.

بدیهی است تا زمانی که علم به رهایی بخشی بشر کمک می کند ، سودمند است ؛ اما زمانی که جباریتی برای خود فراهم ساخته و آدم ها را ذیل آن جباریت سرکوب می کند و زندگی آنان را از محتوا تهی می سازد ، باید با آن مبارزه کرد.

سیستم کنکوری به جای ایجاد خلاقیت ، به پرورش رقابت و حسادت از طریق رتبه بندی عددی می پردازد. برای کسانی که رتبه های پایین دارند ، نوعی حس حقارت و عقب ماندگی و برای افراد دارای رتبه بالا حس کاذب نخبگی و سپس نارضایتی و مهاجرت از کشور ایجاد کرده است ؛ در حالی که اگر نیک بنگریم ، متوجه می شویم که نه گروه اول عقب مانده اند و نه گروه دوم نخبه اند. البته بیان این مطلب بدین مفهوم نیست که پذیرفته شدگان در آزمون های کنکور سراسری از شایستگی لازم برخوردار نبوده اند ؛ اما با کمال تاسف می توان ادعا کرد در حال حاضر بازار موسسات و مراکز آموزش تست زنی در کنکور " صنعت فرهنگ " را که به تعبیر اندیشمندان مکتب فرانکفورت موجب رونق شعور کاذب در جامعه و ایجاد روحیه منفعل و غیر خودجوش در میان مردم گردیده و در نهایت تاثیرات بی حس کننده و فرهنگ سکوت بر جای می گذارد ، فراگیر می سازند. آدورنو ، هورکهایمر ، هربرت مارکوزه و ... که از پیشگامان مکتب انتقادی فرانکفورت می باشند ، بر این باورند که صنایع فرهنگی انسان های آزاد و مختار را به توده های بی اختیار تبدیل می کنند ؛ از این رو مدارس باید از نخبه سازی های موهوم و رقابت های بی معنای کنکوری دست کشیده و به تربیت اجتماعی دانش آموزان بپردازند تا زندگی و جامعه را تجربه کنند. در عین حال جا دارد که کنشگران عرصه آموزش در جهت ارائه راهکارهای جایگزین کنکور ، به گونه ای که تضمین کننده شایسته سالاری و دانایی محوری باشند ، چاره جویی نمایند.

فراموش نکنیم که بنا بر دیدگاه سازمان علمی ، آموزشی و فرهنگی ملل متحد ( یونسکو ) قرن ۲۱ ، عصر قدرت فرهنگ و اولویت آموزش است. جهان در حال تغییرات پر شتاب ما ، آموزش متحول می خواهد و آموزش متحول ، بخشی از الزام های عصر اطلاعات و ارتباطات است.



علی اکبر جعفری دبیر ریاضی دبیرستان ها

ابراهیم جعفری کارشناس علوم ارتباطات

افتتاح مرکز رشد دانشکده فنی و حرفه ای گلپایگان

                               

افتتاح  مرکز رشد دانشکده فنی و حرفه ای گلپایگان گامی موثر در توسعه پایدار منطقه غرب استان اصفهان

     در بیشتر مراکز آموزش عالی جهان ، کسب درآمد پس از آموزش و پژوهش به عنوان سومین نقش آن ها معرفی می شود. بر همین اساس در برنامه های توسعه کشورها فعالیت های تبدیل علم به فن آوری و فن آوری به ثروت در قالب برنامه های کارآفرینی در دانشگاه ها گنجانده شده و مسیری که برای آن ترسیم گردیده ، راه اندازی هسته ها و واحدهای فن آور در مراکز رشد و پارک های علم و فن آوری است.
   استفاده از مراکز رشد به عنوان یکی از ابزارهای پذیرفته شده برای تبدیل خلاقیت ها و دستاوردهای علمی به محصولات قابل ارائه به بازار محسوب می شود. وظیفه این مراکز حمایت از فارغ التحصیلان و دانشجویان است تا با تکنولوژی های نوین آشنا شده ، مراحل رشد را طی نموده و پس از ایجاد آمادگی های لازم فرصت فعالیت در بازار را به دست آورند. طی شدن این مسیر ، فرآیند تبدیل دانش به سرمایه است که به طور مشخص در دانشگاه های کارآفرین عملیاتی می شود.
    فراموش نکنیم که دانش در عصر جدید ، منبع اصلی ثروت بوده و نظام اقتصاد جهانی از منابع طبیعی و امکانات فیزیکی فاصله گرفته و به  " اقتصاد دانش بنیان " نزدیک شده است. در واقع اقتصاد دانش بنیان بر مبنای مزیت های سرزمینی و تفکر نیروی انسانی جوامع بنا گردیده است. در چنین شرایطی دانش آموختگان مهم ترین رکن تحقق اقتصاد دانش بنیان هستند. به این ترتیب در راستای حل مشکل اشتغال هیچ راهی جز حرکت در مسیر " دانایی " که در شرکت های دانش بنیان ، پارک های علم و فن آوری و مراکز رشد دانشگاهی تبلور یافته ، متصور نیست. شاید بتوان گفت بهترین مسیر دستیابی به " اقتصاد مقاومتی " نیز از همین طریق امکان پذیر است.
      
            جان نباشد در خبر جز آزمون
           هر که را افزون خبر ، جانش فزون 
          جان ما از جان حیوان بیشتر
          ازچه رو؟ زان رو که فزون دارد خبر
          چون جهان جان سراسر آگهی است
          هر که بی جان است از دانش تهی است
 
   خوشبختانه از مدت ها قبل ، دانشکده فنی ، حرفه ای گلپایگان به عنوان یک مرکز علمی کارآفرین بسترهای مناسب را برای فعالیت ، اشتغال و درآمدزایی دانشجویان فراهم آورده است که با سفر معاون علمی و فن آوری رئیس جمهور جناب آقای دکتر سورنا ستاری در روز ۲۸ مهرماه سال جاری به عنوان نخستین مرکز رشد دانشگاهی در غرب استان اصفهان افتتاح شد و رسمیت یافت.
    بدون تردید شکوفایی چنین ظرفیتی در زادگاه ما گامی موثر در جهت توسعه پایدار منطقه به شمار رفته و جا دارد وسایل ارتباط جمعی و شبکه های اجتماعی ؛ بخصوص رسانه های محلی با برجسته سازی دستاوردها و ترویج ایده های علمی این مرکز ، نگاهی نو را در رابطه با تحصیلات دانشگاهی به وجود آورند.
    بدیهی است از طریق چنین مراکز علمی که به دانشگاه های نسل سوم نیز نامگذاری شده اند ، علاوه بر اشتغال زایی ، می توان نقشه راه آینده پیشرفت منطقه را با عنایت به مزیت های نسبی شهر و روستاها ترسیم و راهبردهای مناسب را اتخاذ کرد.
    با عرض تبریک به مدیران و سایر دست اندرکاران این مجموعه علمی امیدواریم با توجه به استعدادهای ویژه منطقه نظیر کشاورزی ، گیاهان دارویی , صنایع دستی و ... گلپایگان الگوی صنعت پاک بدون دود و دودکش ( نظیر گردشگری و ...) باشد.

    علی اکبر جعفری             ابراهیم جعفری

چراغ دل روشندلان همواره فروزان است


چراغ دل روشندلان همواره فروزان است

      چشم سر داریم ما و چشم دل
      گاه دنیا را به چشم دل نگر
     چشم سر در شکل ظاهر بنگرد
     چشم دل از شکل ظاهر بگذرد
   بیست و سوم مهرماه هر سال( ۱۵ اکتبر ) که به نام " روز عصای سفید " نامگذاری شده ، تقویت کننده این باور دیرین است که محروم شدن از بینایی چشم ، ایجاد کننده محدودیت نیست و روشندلان جهان طراوت ، پویایی و نشاط را به جویبار زندگی فرا می خوانند. دنیا تماشاگر راز است و راز را با چشم نمی توان دریافت. اگر چراغ دل خاموش باشد ، چشم سر از همه زیبایی های جهان ، جز یک تابلوی تکراری و همیشگی چیز دیگری نخواهد دید.
           چشم دل باز کن که جان بینی
           آنچه نادیدنی است آن بینی
           گر به اقلیم عشق روی آری
            همه آفاق گلستان بینی
   روشندلان با برخورداری از چنین موهبتی از ابتدای تاریخ تا کنون بارها فلک را سخت شکافته و طرحی نو درانداخته اند.
 رودکی پدر شعر فارسی ، به عنوان روشندلی صاحب نام در سن ۸ سالگی حافظ کل قرآن بوده و هزاران بیت شعر سروده است. دکتر محمد خزائلی استاد ادبیات فارسی و حقوق که به زبان های انگلیسی ، فرانسوی و عربی تسلط داشته ، از نعمت بینایی محروم بوده است. دکتر مجید رضائیان استاد و عضو هیات علمی دانشگاه سوره که در دوران دفاع مقدس دو چشم خود را از دست داده و به افتخار جانبازی نائل آمده ، چهره ای ژرف اندیش ، دارای اراده و پشتکار و برخوردار از دقت در  نظر و عمل می باشد. او که با نمره ۲۰ از رساله دکترای خود در رشته جامعه شناسی دانشگاه تهران دفاع نموده ، برای دوستان و از جمله بنده دارای جاذبه اخلاقی و علمی بالایی است.
       دانش اندر دل چراغ روشن است
      وز همه بد ، بر تن تو جوشن است
   تعامل اینجانب با روشندلان گلپایگان نیز همواره خاطره انگیز و سرشار از لذت بوده است. هر گز فراموش نمی کنم که روشندل عزیز و هم محلی ما جناب آقای اسدالله شهیدی در آغاز تابستان سال ۱۳۴۸ اینجانب را که از امتحانات سال پنجم دبستان فارغ شده بودم ، به مطالعه کتاب های درسی کلاس ششم ابتدایی و ثبت نام برای آزمون شهریور ماه آن سال به شدت ترغیب نمود تا این که پس از دو ماه مطالعه مشترک ، هردو با معدل یکسان ( ۱۵/۲۵ ) ، دوران ابتدایی را پشت سر گذاشته و راهی دبیرستان شدیم. این عزیز دوست داشتنی در روز عصای سفید به اتفاق همسر بزرگوارش مصاحبه ای را با روزنامه جام جم ( ۱۳۹۷/۷/۲۳ )  با عنوان " خوشبختی به روایت مریم خانم و آقا اسدالله " انجام داده که بسیار جالب و خواندنی است و فایل آن ضمیمه این یادداشت است.
   در این خانواده شریف علاوه بر ایشان ، یکی از برادرانش،جناب آقای محمد شهیدی و سرکار محترم خانم معصومه شهیدی نیز روشندل هستند و با شکوفا ساختن استعداد های خود در عرصه زندگی و فعالیت اداری خوش درخشیده و موفق بوده اند.
   افسوس و دریغ که چند روز قبل از روز " عصای سفید " سال جاری مادر عزیز و گرانقدرشان شادروان فاطمه درویش هندی که از سلاله سادات و بانویی با محبت و مهربان بود ، دعوت حق را لبیک گفت و آنان را در سوگ نشاند.
   با عرض تسلیت به این خانواده محترم و آرزوی صبر و سلامتی برای بازماندگان ،  و گرامی داشت روز " عصای سفید " ، توفیق روزافزون همشهریان روشندل را از خداوند متعال مسئلت می نماییم.
                                         ابراهیم جعفری
************************************************************************************
شماره خبر: 3478977568014898014
یک غروب پاییزی در خانه زوج نابینایی که سال‌هاست زیر یک سقف زندگی می‌کنند

خوشبختی به روایت مریم خانم و آقا اسدا...

                            

44 سال است عشق، نرم نرمک زیر سقف این خانه روی سر اهالی‌اش می‌بارد 44‌سال است دنیا مال آنهاست، مال اسدا...

و مریم؛ زوج نابینایی که سفت و سخت ایستادهاند پای زندگیشان باوجود همه مشکلاتی که یکی یکی قد کشیدهاند و سنگ راهشان شدهاند در تمام این سالها، با وجود تمام نگاههای پر از سوال، پر از تعجب، ناباوری. نگاههایی که اول نابینایی آنها را دیده، قبل از هرچیزی و بعد رسیده به تواناییهایشان.

زندگی برای این زن و شوهر، یک آزمون سخت بود. در اولین قدم نور را از دنیای آنها گرفته، همه جا را تاریک تاریک کرده، آنها اما به جای لعنت به تاریکی، هر قدمی که برداشتهاند یک شمع روشن کردهاند و حالا در روزگار سالمندی، خانه آنها پر نورتر از خانه خیلی از آدمهای این شهر است؛ خانهای که زن و مردش، روشندلانه به تماشای بازیهای روزگار نشسته اند ونصیب شان از این همه سال زندگی، عشق و رضایت بوده و بس، عشق و رضایتی که زیر سقف خانه اسدا... شهیدی و مریم قدرتیار موج میزند.

مریم قدرتیار 62 ساله است. تقویم زندگیاش تا نزدیکیهای سه سالگی خیلی عادی ورق میخورده، درست مثل خیلی از بچههای دیگر، روزهایی که او غرق در دنیای کودکی بوده! روزهای سه سالگی اما به انتها نرسیده، زندگی او را هم برای همیشه عوض کردهاند؛ یک حادثه، یک اشتباه زندگی او را به دو قسمت تبدیل کرده، روزهای قبل و بعد از این اتفاق. این اتفاق البته عبارتی است که ما به کار میبریم و خود مریم براحتی دربارهاش صحبت میکند: «حدودا سه ساله بودم که نابینا شدم، یعنی اول سرخک گرفتم و از همین سرخک، چشم دردی سراغ من آمد که به خاطرش مرا به دکتر رساندند اما بعد بهخاطر اشتباه دکتر و داروی اشتباهی که در چشمهایم ریخته شد، بیناییام را از دست دادم، اول چشم راستم که کاملا از بین رفت و بعد هم چشم چپم.»

نابینایی برای اسدا... شهیدی 67 ساله اما، یک جور دیگر از راه رسیده، خیلی قبلتر از مریم: «ما سه تا خواهر و سه تا برادریم، من و دوتا بچه آخر نابینا هستیم و آن سه تای دیگر بینا.»

اسدا... بچه اول خانه بوده و تا یک سالگیاش کسی نفهمیده مشکل بینایی دارد: «هیچکس نفهمید علت نابینایی ما چه بود، حالا یا ژنتیک بود یا یک عامل دیگر اما من که بچه اول بودم و یک خواهر و برادرم که آخری بودند با همین مشکل نابینایی زندگی میکنیم.» او اما گوشه ذهنش یک تصویر مهم از روزهایی که هنوز میدیده به یادگار نگه داشته: «آن موقعها سقف خانه‌‌ها تیر چوبی بود و این تصویر تنها ذهنیت واضح من از دنیای بیرون است.»

اسدا... این را که میگوید و رو میکند به همسرش، حالا نوبت مریم است که از اولین تصویر توی ذهنش بگوید؛ تصویر استکانهای کمرباریکی که مرتب چیده شده بودند و مریم آنها را کشیده و انداخته . استکانهای شکسته کمرباریک بعد از این همه سال اما هنوز تصویر واضحی در ذهن مریم دارند.

این زوج که سالهای سال است در یکی از خیابانهای خلوت محله پیروزی تهران زندگی میکنند، با وجود همه مشکلات با عشق و علاقه درس خواندهاند، با همه سختیها پی درس را گرفتهاند و حتی به خاطرش از خانه و خانوادهشان دور شدهاند.

درس خواندن، مریم را از تهران راهی اصفهان کرده و اسدا... را از گلپایگان راهی تهران؛ روزهایی که آنها را مثل فولاد آبدیده کرده: «من پیشرفتم را در درس مدیون پدربزرگم هستم. او همیشه مشوق من بود و میگفت تو میتوانی. حتی خیلی زودتر از همسن و سالهایم به من مفاهیم ریاضی را یاد داد طوری که وقتی کلاس اول بودم میتوانستم مسالههای ششم را حل کنم.» اینها را اسدا... میگوید و خاطراتش را تا روزهای 14 سالگی ورق میزند، روزهایی که تازه بریل را یاد میگرفته: «آن موقع کتابهای بریل به وفور امروز در دسترس نابینایان نبود؛ یعنی اصلا به این اندازه وجود نداشت. ما خیلی وقتها کتابهایمان را خودمان مینوشتیم، یعنی معلم سر کلاس درس را میخواند و ما برای خودمان به بریل یادداشت برمیداشتیم. بعدها هم که به وسیله ضبط صوت کارمان راه میافتاد.»

قصه زندگی اسدا... و مریم اما دریک اردوگاه دانشآموزی در شمال کشور به هم گره میخورد، روزهایی که برای اولینبار باهم مواجه میشوند و این ملاقات درنهایت چند سال بعد به یک سفره عقد ساده و یک عروس و داماد عاشق ختم میشود، به سال 1353؛ به زندگیای که از یک اتاق کوچک شروع میشود: «آن موقعها رسم همین بود، همه زندگیها از یک اتاق شروع میشد، مثل امروز که هیچ کس آپارتمان مستقل یکخوابه و دوخوابه نداشت.»

این را اسدا... میگوید، مردی که مریم، آرام صدایش میزند، چرایش را که میپرسیم میگوید: «شوهرم واقعا شخصیت آرامی دارد به خاطر همین آرامشش من از همان اوایل ازدواج آرام صدایش زدم و حالا هم دختر و نوهمان هم او را به همین اسم صدا میزنند.»

اسدا... حالا 44 سال است که آرامِ جان مریم شده است؛ زنی که مادر تنها فرزندشان است، دختری به اسم لیلا.

دختری از یک پدر و مادر نابینا که مثل آنها شخصیت مستقلی دارد: «ما از همان اول زندگی سعی کردیم خودکفا باشیم و همه کارهایمان را خودمان انجام بدهیم، از اول، مریم همه مسؤولیتهای داخل خانه مثل آشپزی را بهعهده گرفت. آشپزیاش هم حرف ندارد، مخصوصا قرمه سبزی و عدس پلوهایش در فامیل زبانزد است. من هم بیشتر کارهای خرید و بیرون خانه را انجام میدهم. وقتی هم که بچهدار شدیم، هردو با مشارکت هم لیلا را بزرگ کردیم که البته کار راحتی نبود. اما ما از پساش برآمدیم.»

مکث

خواهناخواه، گفتوگو با این زوج نابینا به مشکلاتشان هم میرسد، مشکلاتی که جامعه برایشان ساخته، به زندگی در شهری که انگار اصلا آنها را به حساب نیاورده و آدمهایی که خیلی وقتها به جای همراهی، مانع ادامه راهشان شدهاند. تجربههای هردونفرشان را از زندگی در شهر تهران بخوانید: «ببینید عصای ما مثل ماشینماست. ما به کمک این عصا مسیرمان را پیدا میکنیم. اما خیلی وقتها این عصا هم کاری ساخته نیست چون خیابانهای ما صبح یک شکل است، بعدازظهر یک شکل. ما با عصا سطح روی زمین را میتوانیم کنترل کنیم اما از بالای سرمان یا مقابل مان خبر نداریم و شهرمان حالا پر است از داربست و چادر و ... حتی خیلی وقتها درِ مغازهها به جای اینکه به داخل باز شود به پیاده رو باز میشود و یک مانع بزرگ سر راه ماست. اینها مشکلات شهر است اما بجز اینها خیلی وقتها ما از شهروندان عادی هم آسیب میبینیم. مثلا خیلیها میخواهند به ما کمک کنند ما را تا وسط خیابان شلوغ و پر از ماشین میبرند و بعد همانجا رها میکنند و مسیر خودشان را میروند، در حالی که ما روی حضور آنها حساب کردهایم.»

مینا مولایی

خوش نویسی در قله هنرهای بصری ایران


                            


در عصر حاضر که جلوه های بصری جایگاه برجسته ای را در شناخت حقایق هستی به خود اختصاص می دهد ، شاید بتوان گفت خوشنویسی یکی از بهترین رسانه هایی است که ذوق و اندیشه بشر را بازتاب داده و از جمله هنرهایی به شمار می رود که به دلیل برخورداری از جمال و زیبایی ، تعامل انسان را با خرد و اندیشه دانشمندان در طول تاریخ تسهیل نموده و استحکام می بخشد.

از سوی دیگر این هنر اصیل را می توان به عنوان نمادی از هویت اسلامی و ایرانی ، یکی از رازهای جاودانه شدن ادبیات فارسی قلمداد کرد که با درخشش خود آرامش ، صلح جویی و تعادل را ارمغان نسل های گذشته و حال نموده است. در عین حال هنر خوشنویسی دریچه ای از دیپلماسی فرهنگی را در جهان اسلام می گشاید که از طریق آن می توان با کشورهای مسلمان ارتباط برقرار ‌کرد ؛ زیرا با وجود تمام اختلاف نظرها ، یکی از حوزه هایی که می تواند جوامع اسلامی و شرقی را با ایران مرتبط سازد ، هنر خوشنویسی است.

اگرچه خوشنویسی که با خلق زیبایی همراه است ، تقریبا در تمام فرهنگ ها به چشم می خورد ، اما این هنر در قله هنرهای بصری ایران قرار دارد.

خوشبختانه گلپایگان که میراث تمدن کهن و درخشان ایران را در سنگ نگاره هایش به همراه دارد ، مهد خوشنویسانی است که به سهم خود در پویایی فرهنگ این سرزمین تاثیرگذار بوده و هستند.

نمایشگاه آثار خوشنویسی سرکار محترم خانم مهین امینی با حضور دکتر علی فرزانه عضو محترم شورای انجمن خوشنویسان ایران ( شعبه اصفهان ) در شهریور ماه سال جاری که مورد بازدید فرماندار محترم ، مسئولان و مردم هنر دوست گلپایگان قرار گرفت ، و برگزاری نمایشگاه انجمن خوشنویسان گلپایگان از ۲۳ الی ۳۰ مهرماه در پارک هفده تن گویای این حقیقت است.

با عرض تبریک صمیمانه هفته خوشنویسی به هنرمندان زادگاه مان ، توفیق روز افزون شان را از خداوند متعال مسئلت می نماییم.

علی اکبر جعفری ابراهیم جعفری

مجله سروش پیام گلپایگان دریچه ای نو به سوی آگاهی و معرفت

مجله سروش پیام گلپایگان دریچه ای نو به سوی آگاهی و معرفت

با مشاهده نسخه دیجیتالی فصلنامه " سروش پیام گلپایگان " در یکی از کانال های تلگرامی زادگاه مان ، شعله ای از شادمانی و امید در وجودم برافروخته شد و از صمیم قلب خدای بزرگ را شکرگزاری نمودم ؛ زیرا رسانه های مکتوب در منظومه وسایل ارتباط جمعی و فن آوری های نوین ارتباطی جایگاه ویژه ای را در ماندگاری پیام ، پیوند نخبگان با اقشار مختلف جامعه و بسط تفکر و عقلانیت مخاطبان به خود اختصاص می دهد. بر اصحاب فرهنگ پوشیده نیست که انتشار مطبوعات بخصوص در شرایط کنونی که کمبود کاغذ و گرانی امکانات چاپ و ... حلقه محاصره مشکلات را تنگ تر از گذشته نموده ، بسیار دشوار بوده و تنها با سلاح عشق و تعهد امکان پذیر است.

از نظر اینجانب به عنوان دانش آموخته رشته علوم ارتباطات اجتماعی راه اندازی هر نشریه که با رسالت آگاه سازی مردم و تنویر افکار عمومی همراه باشد ، مانند تولد یک فرزند برای خانواده است که باید از جان و دل برای حفظ و سلامت آن کوشید. بدون تردید این حرکت فرهنگی را می توان نقطه قوت و اقدامی ماندگار در دانشگاه غیر انتفاعی پیام گلپایگان قلمداد کرد.

همت بلند انتشار این فصلنامه را به مدیر مسئول فرهیخته ، سردبیر ارجمند و دبیر و مدیر داخلی محترم آقایان بزرگ پیمان ، هاشمی و ابراهیمی صمیمانه تبریک گفته و با عرض دستمریزاد به سایر دست اندرکاران اعم از نویسندگان ، گزارشگران ، گرافیست ها و صفحه آرایان ، توزیع کنندگان و ... ، توفیق خدمت صادقانه هرچه افزون تر شان را از خداوند متعال مسئلت
می نمایم.

حال زمین خوب نیست! (3)

حال زمین خوب نیست! (3)

پروتئین گیاهی به جای پروتئین حیوانی

گامی اثربخش در حفظ محیط زیست


  

من طعامم در زمین و شُرب من در رودها     میوه و سبزی غذایم ، چون پر است از سودها


                                         می خورم هر نعمتی را با وجودم سازگار           چون طبیعت گشته در جان و تنم آموزگار

                                                                                                                       "محمد رضا خلیلیان "

                                                 

مطالعات علمی بسیاری نشان داده که تولید ومصرف گوشت متهم اصلی در ایجاد و تشدید گرمایش جهانی است. گرمایشی که پیامدهایش برای انسان ها ، جانوران ، گیاهان و کره زمین به یک اندازه مصیبت بار است. یخچال های سیاره ما به سرعت در حال ذوب شدن هستند. سطح دریاها در حال بالا آمدن است و گونه های جانوری و گیاهی هر دو با سرعتی وحشتناک درحال ناپدید شدن هستند.

                                             See the source image

 

 در میان فرضیات زیست محیطی فرضیه ای به نام " قضیه همبرگر " وجود دارد. این فرضیه بیان می کند که هرگاه ذائقه غذایی مردم آمریکا به سمت مصرف بیشتر گوشت قرمز میل کند، میزان تخریب جنگل های استوایی در آمریکای لاتین افزایش می یابد. حال باید دید چه ارتباطی بین همبرگر و جنگل برقرار است؟ وقتی تقاضا در آمریکای شمالی برای گوشت قرمز افزایش می یابد، تولید کنندگان ناگزیرعرضه خود را بالا می برند ودولت نیز مازاد تقاضای اضافی را از طریق واردات برطرف می کند. در نتیجه کشورهای آمریکای جنوبی که یکی از تأمین کنندگان اصلی گوشت آمریکای شمالی هستند، سعی در افزایش تولید وصادرات خود می کنند. ازاین رو برای تولید بیشتر ، نیاز به علوفه بیشتردارند. اما مشکل ازاین جا آغازمی شود که زمین کشاورزی درآمریکای لاتین به دلیل پوشش متراکم جنگلی محدود است و کشاورزان ناگزیر به زمین های حاشیه ای و سرانجام خود جنگل رو می آورند و سبب نابودی آن می شوند. کشاورزان جنگل را تبدیل به مرتع و علفزار می کنند تا بتوانند علوفه لازم را فراهم آورند. پس از چند سال هم که حاصلخیزی خاک کاهش یافت و از لحاظ اقتصادی دیگر قابل کشت نبود، آن را به حال خود رها کرده به سمت جنگلی دیگر می روند.

                                      See the source image


    جنگل های بارانی که " شش های زمین " خوانده می شوند، نقشی حیاتی در جذب دی اکسید کربن جّو ونیز تأمین اکسیژن ایفا می کنند؛ اما جنگل زدایی برای ایجاد مرتع مورد نیاز دام ها یا مزارعی که برای پرورش غذای حیوانات استفاده می شود، باعث نابودی  آن ها می گردد. انسان ها با جنگل زدایی، سالانه حدود یک میلیارد تن کربن در جّو زمین منتشرمی کنند.


   در حال حاضر تولید گوشت، بار سنگینی بر کره زمین تحمیل می کند؛ زیرا علاوه بر این که تولید کننده 18 درصد از گازهای گلخانه ای جهان می باشد، به طبیعت و منابع طبیعی ضررهای بسیار دیگری هم زده است. بنا برگزارش سازمان خوار و بار جهانی کشاورزی ( فائو ) به نام " سایه طولانی دامداری "، تولید گوشت علاوه بر داشتن نقش در تولید گازهای گلخانه ای، عامل پیشرو تداخل در نظم اکوسیستم ها، از بین رفتن تنوع زیستی و کاهش منابع در دسترس آب و آلودن آن هاست. بر اساس اعلام وزارت محیط زیست ژاپن علت اصلی گرم شدن زمین، وجود گاز متان است. متان یک گاز گلخانه ای است که به عنوان سوخت به کارمی رود و ماده اصلی گاز طبیعی است و از تجزیه مواد گیاهی در نواحی مردابی تشکیل می شود. بر اساس تحقیقات به عمل آمده، عمده گاز متان از فعالیت های دامداری ودفن زباله ایجاد می شود و 20 برابر بیشتر از دی اکسید کربن در گرم شدن زمین مؤثر است. بنابر یافته های جدید علمی، پرورش گاو به عنوان یکی از مهم ترین نشخوار کنندگان، از مهم ترین منابع گاز متان در دنیا به شمار می رود.

                                            See the source image


   زمین های زیر چرای گاو ها درحال حاضر26 درصد خشکی های غیر یخ زده جهان را پوشانده و مزارع تولید غذای دام یک سوم کل زمین های قابل کشت جهان را اشغال کرده اند. چرای بی رویه، کیفیت مراتع را از بین می برد و به بروزسیل می انجامد و روند بیابان زایی را سرعت می بخشد. همچنین تخمین زده شده است بیش از 30 درصد مصرف آب کشاورزی جهان صرف تولید گوشت می شود. با این وصف کاهش در مصرف گوشت می تواند به کاهش تغییر کاربری اراضی، کاهش هدر رفت منابع آب های زیرزمینی و جاری و کاهش نرخ انقراض موجودات منتهی شود. در غیر این صورت مصرف گوشت یکی از عوامل مهمی است که ما را به سمت فاجعه می راند.

                            See the source image


    افسانه نیاز حیاتی انسان به پروتئین حیوانی و دامن زدن به مصرف آن را کارتل های بزرگ تولید گوشت درایالات متحده آمریکا ساخته اند. از دهه شصت میلادی تبلیغات این شرکت ها برمصرف هرچه بیشتر گوشت متمرکز شد و آن ها گوشتخواری را سبب افزایش قدرت بدن و سلامتی معرفی کردند. از این رو این شرکت ها بزرگ ترین عاملان  تولید گازهای گلخانه ای و نابودی منابع آب شیرین هستند.

                                            See the source image

   مطالعات اخیر با عنوان " راهنمای گوشتخواری برای تغییرات اقلیمی و سلامتی " در ایالات متحده نشان می دهد که اگر فرض کنیم همه 300 میلیون نفردر آن کشور، یک روز در هفته به مدت یک سال خوردن گوشت یا پنیررا متوقف کنند، کاهش انتشارگازهای گلخانه ای معادل با رانندگی نکردن به اندازه 5/146 میلیارد کیلومتر یا حذف 6 تا 7 میلیون خودرو از جاده هاست. این بررسی نشان داده که مصرف هر کیلو از منابع پروتئین گیاهی مانند لوبیا، سویا و مغزها، تقریباً معادل 2 کیلوگرم دی اکسید کربن یا فقط 4/7 درصد مقدار معادل گوشت گاو، دی اکسید کربن منتشر می کند. سازمان ملل در روز جهانی محیط زیست سال 2015 راهکارهای ده گانه ای  را برای حفظ زمین به ساکنان این سیاره پیشنهاد داد. یکی ازاین راهکارها بدین شرح است : " یک روز در هفته رژیم غذایی خود را به غذاهای گیاهی اختصاص دهید و از مصرف گوشت پرهیز کنید؛ زیرا آبی که برای تولید یک کیلوگرم گوشت مصرف می شود، 15000 لیتر است؛ در حالی که آب مورد نیاز برای تولید پروتئین گیاهی همچون سویا برای هر کیلو گرم تنها 2000 لیتر است. به همین دلیل فائو سال 2016 را « سال بین المللی حبوبات » نامگذاری کرد."

                                                  See the source image

    در خلاصه مقاله 400 صفحه ای به نام " سایه بلند احشام " نیز که از سوی این سازمان منتشر شده است، پس از تشریح روند رو به رشد مصرف گوشت و تخریب محیط زیست وهدررفتن منابع نتیجه گیری شده است که برای حفظ زمین باید تغذیه گیاهی را درمیان مردم جهان ترویج کرد.

  تحقیقات گسترده نشان داده است که گیاهخواری نسبت به گوشتخواری می تواند مردم بیشتری را در دنیا از گرسنگی نجات دهد. به عنوان مثال در 4000 مترمربع زمین می توان حدود 1000 کیلوگرم سیب زمینی پرورش داد؛ درحالی که در همین مقدار زمین فقط می توان 75 کیلوگرم گوشت گاو تولید کرد. برای تولید نیم کیلو گندم چیزی حدود 95 لیتر آب لازم است؛ در حالی که برای تولید نیم کیلو گوشت 9500 لیتر آب مصرف می شود. بنابرین ضروری است رژیم غذایی جامعه جهانی را به گیاه خواری سوق دهیم، زیرا اشتهای سیری ناپذیر بشر برای گوشتخواری، زمین، خاک، آب، هوا، و به طور کلی محیط زیست را به نابودی خواهد کشاند.

                       See the source image

   خدای بزرگ را سپاسگزاریم که انجمن تغذیه طبیعی گلپایگان با درک موارد بالا از سال 1395 توسط جناب آقای دکترجعفرنکونام دانشیارمحترم دانشگاه قم  فعالیت خود را آغاز نموده و با تشکیل جلسات منظم هفتگی، روزهای یکشنبه هر هفته راس ساعت 5 بعدازظهر در طبقه دوم کانون بازنشستگان در این زمینه روشنگری می کند.

                                                           

علاوه برآن در رابطه با  سبک زندگی؛ به ویژه لزوم تغییر الگوی مصرف و تغذیه، همایش هایی با دعوت از استادان مجرب دانشگاه در مقطع هایی از سال برگزار می نماید. مدیریت و هماهنگی این نشست ها و جلسات برعهده سرکار محترم خانم  فاطمه زین الدینی است که با کنشگری فعال خود، علاوه بر جلب مشارکت فرهیختگان ، کانال تلگرامی انجمن را نیزدر جهت آگاهی بخشی و تنویر افکارعمومی دررابطه با تغذیه سالم راه اندازی نموده است. 

                                       

 الگوی همه علاقه مندان در این زمینه استاد ارجمند جناب آقای حاج حسین فرجی هستند که با عنایات خداوند متعال و روی آوری به تغذیه طبیعی از 40 سال پیش تا کنون درسن 90 سالگی در سلامتی کامل به سر برده و با نشاطی وصف ناپذیردرهمه عرصه ها و از جمله ورزش والیبال فعالیت دارند. این چهره دوست داشتنی برای دستیابی مردم به لذت های زندگی،  ترویج تغذیه طبیعی با بهره گیری از پروتئین گیاهی را رسالت خود دانسته و بر این اعتقاد است که اگر بدن خود را که نعمت پروردگار عالم است، دستخوش تغذیه ناسالم و مغایر با فلسفه وجودی انسان قراردهیم، بدون تردید کفران نعمت کرده ایم. امیدواریم مردم شریف ما ازفرصت ایجاد شده توسط انجمن تغذیه طبیعی گلپایگان درراستای سلامتی روح و جسم خود نهایت استفاده را به عمل آورده و قدرشناس تلاش خدمتگزاران خود باشند.

                                             

ما زنده به آنیم که آرام نگیریم       موجیم که آسودگی ما عدم ماست

     

  ابراهیم جعفری

دخترکهکشانی فلسطینی ها

یکی از اقدامات قابل توجه رژیم صهیونیستی طی چند سال گذشته در عرصه های گوناگون بین المللی این بوده که تریبونی در اختیار مبارزان فلسطینی قرار نگیرد تا مبادا افکار عمومی جهان را تحت تاثیر قرار دهند.r یک روز قبل از شهرآورد مادرید که چشم تمام فوتبال دوستان جهان به شهر مادرید و مسابقه بین تیم های رئال مادرید و اتلتیکو دوخته شده بود ، خبری پخش گردید که ارتباطی با فوتبال نداشت ؛ اما به رئال مادرید مربوط می شد. باشگاه رئال مادرید از " عهد تمیمی " دختر مبارز ۱۷ ساله فلسطینی که اخیرا از زندان های رژیم صهیونیستی آزاد شده و همراه خانواده اش در اسپانیا حضور داشت ، تجلیل کرد.r " عهد تمیمی " همان دختر نوجوانی است که بعد از ورود سرباز اسرائیلی به حیاط خانه شان با سیلی از او پذیرایی کرد و پس از بازداشت ، به ۸ ماه حبس محکوم شد. rدختری که نماد مقاومت شده و به فوتبال علاقه زیادی دارد ، توسط یکی از بزرگ ترین و محبوب ترین باشگاه های فوتبال دنیا مورد تجلیل قرار گرفت و در واقع خودش و عملکردش به رسمیت شناخته شد ؛ اتفاقی که خشم سران رژیم صهیونیستی را برانگیخت.r چنین مواردی نشان می دهد که فوتبال فراتر از مستطیل سبز و توپ گرد و نتیجه بازی است و قادر است در راستای صلح و مبارزه با جنگ و اشغال گری ، مردم دنیا را به یکدیگر نزدیک کند. بدون تردید می توان این اتفاق تاریخی را یکی از صحنه های پیروزی ملت مظلوم فلسطین و شکست رژیم متجاوز صهیونیستی در عرصه دیپلماسی عمومی قلمداد کرد که در دنیای امروز همپای موفقیت های نظامی ارزشمند است.

گامی ارزشمند در آینده پژوهی گلپایگان و خوانسار

     
گامی ارزشمند در آینده پژوهی   
               گلپایگان و خوانسار

ایجاد اندیشکده دیجیتالی در منطقه گلسار را می توان مهم ترین دستاورد سفر وزیر محترم ارتباطات ، اطلاعات و فن آوری جناب آقای مهندس آذری جهرمی به این دو شهرستان قلمداد کرد ؛ زیرا برای اولین بار به جای تکیه بر عوامل سخت افزاری ، بر ظرفیت علمی و توانمندی های دانشگاهی منطقه تاکید نموده و " مدیریت دانش" را که خصلت نرم افزاری داشته و مضمون آن مشارکت فکری مردم ؛ بخصوص، چهره های علمی در پیشبرد اهداف توسعه می باشد ، عملی می سازد. در این راستا تلاش و پیگیری مسئولانه نماینده خوش فکر و آینده نگر مان در مجلس شورای اسلامی جای تقدیر و تشکر دارد. در عین حال توجه جناب آقای مهندس بختیار را به این نکته مهم جلب می کنیم که شایسته است همراه با " توسعه ارتباطات " ،  " ارتباطات توسعه " را وجهه همت خود قرار دهند ؛ زیرا در توسعه ارتباطات صرفا به مهندسی زیرساخت ها ، رشد  و افزایش کمّی ابزارهای ارتباطی پرداخته می شود ؛ اما در "ارتباطات توسعه " استقرار و گسترش وسایل ارتباط جمعی و نیز فن آوری های نوین ارتباطی که با مطالعات اجتماعی ، فرهنگی و مردم شناسی  همراه است ، نوعی آمایش در تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطی به وجود آورده و از این طریق اثر بخشی ارتباطات در شکوفایی استعدادها از جمله گردشگری نمایان می شود.فراموش نکنیم که ما در عصر " اطلاعات " به سر می بریم و " دانایی"  موتور محرکه پیشرفت و توسعه به شمار می رود.  از این رو این اندیشکده می تواند به عنوان یک حوزه عمومی فعال که کارکرد آن تولید خرد همگانی است، نمادی از ارتباطات مشارکتی ( علمی ) باشد. بدیهی است در این مسیر باید در کنار دانش آموختگان رشته های فنی ، مهندسی و علوم پایه ، از پژوهشگران علوم اجتماعی و برنامه ریزان فرهنگی نیز استفاده شود و به جای یک جانبه نگری در ظرفیت های علمی ، تفکر جامع و سیستمی را مد نظر قرار داد. امیدواریم این فرصت طلایی به عنوان یکی از مهم ترین ارکان نقشه راه پیشرفت زادگاه مان مغتنم شمرده شود.  
                     
                                         ابراهیم جعفری